آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آنها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
گروه فرهنگی- امروزه رسانهای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمیتوان دم از کار رسانه ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانههایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامهها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.
به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالبهای مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامهها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایتها و مجلات و روزنامهها و رسانههای مختلف دیگری که وجود دارد، میتوان به همه آنها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …
به همین دلیل ما در بولتن نیوز سعی کردهایم تا از این به بعد و در قالب صفحه«فرهنگ در رسانه»به بازخوانی و بازنشر اصلیترین مطالب فرهنگی روزنامهها بپردازیم. به عبارت دیگر، «فرهنگ در رسانه»تلاشی است برای تبلور روزانه تراوشات فرهنگی روزنامه های کشور. تا به این طریق، حداقل اصلیترین مقولات فرهنگی که در روزنامهها منتشر شده است، توسط مخاطبین دیده شود. البته ما از همین جا، دست همکاری خود را به سمت همگان دراز کرده و از همه کسانی که تمایل دارند به انحای مختلف در این زمینه به ما کمک کنند، دعوت میکنیم تا در کنار ما، به ارتقای صفحه«فرهنگ در رسانه»کمک کنند.
آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آنها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
***
آرمان/همه داستانها و قصهها تكراري است
علي نصيريان، بازيگر تئاتر، سينما و تلويزيون، با ارائه بيوگرافياش يادآور شد: من متولد 1313 در محله ميدان شاهپور در خيابان مهديخواني هستم، پدرم راننده كاميون بود و من تك فرزند هستم و پدرم گاهي اوقات حافظ ميخواند ولي به آن صورت روحيه هنري نداشت. وي در پاسخ به اين سوال كه چگونه به هنر علاقه مند شديد؟ گفت: به اين دليل كه در آن محله و در آن زمان راديو و تلويزيون در همه خانهها نبود و تازه راديو آمده بود و بعضيها داشتند و بيشترين تفريح و سرگرمي مردم نقالي در قهوهخانه ها، تعزيه در ماه محرم و نمايشها و سياه بازيها و معركهگيريها بود و من همراه پدرم به قهوهخانه ميرفتم و نقالي گوش ميكردم و در ماه محرم تعزيه ميديدم من را خيلي هيجان زده ميكرد و تحت تاثير قرار ميداد و انگيزه من براي ورود به كار نمايش و تئاتر همين نمايشهاي عاميانه بود. بازيگر سريال «شهرزاد» با حضور در برنامه «امضاء» شبكه 3 با اجراي احسان كرمي، در پاسخ به اين سوال كه آيا به موسيقي هم علاقهمند شديد؟ گفت: به موسيقي علاقه داشتم، اتفاقا ته صدايي داشتم و در برخي از نمايشها و در تيتراژها آواز ميخواندم و در دورهاي كه به جامعه باربد و هنرستان هنر ميرفتم يكي از درسها موسيقي بود كه استاد مهرتاش آن را تدريس ميكردند. نصيريان افزود: زماني كه در دبيرستان كلاس هشت بودم قرار شد نمايشي در مدرسه اجرا بشود و من هم براي كار دعوت شدم و زماني كه اين نمايش را بازي كردم فهميدم كه من بايد به دنبال اين كار بروم و سال 1329 بود كه نخستين كلاس تئاترم را رفتم. اين بازيگر سينما و تلويزيون گفت: در زماني كه در جامعه باربد حضور داشتم افرادي زيادي با ما هم كلاس بودند جمشيد لايق و حاج ترخاني و افراد ديگري حضور داشتند و چيزي كه خيلي مهم است اين است كه جامعه باربد فقط تئاتر نبود و واقعا مكتبي براي تربيت خواننده و بازيگر بود و باعث ميشد جوان برود و خود آموزي داشته باشد. وي افزود: جوانهاي امروز ما نبايد فراموش كنند كه مساله كلاس، معلم و دانشكده خيلي خوب است، اما يك مساله در آموزش كه خيلي مهم هست خود آموزي است و خود انسان بايد انگيزه داشته باشد و به دنبال ياد گرفتن، مطالعه و تحقيق برود. نصيريان درباره مشكلاتي كه در دهههاي گذشته در حوزه بازيگري وجود داشت، گفت: يكي از معضلات ما پيدا كردن بازيگر زن براي نمايشها بود و هيچ زن و دختري حاضر نبود در نمايشها بازي كند و در بسياري از نمايشها مردها زن پوش ميشدند و خود رفيعي حالتي زن پوش بود. وي درباره حضور ژاله علو در عرصه تئاتر گفت: خانم ژاله علو خيلي جلوتر از من به عرصه تئاتر و نمايش وارد شد و زماني كه خانم علو يكي از ستارههاي تئاتر بودند من سياهي لشگر بودم. بازيگر سينما و تلويزيون با اشاره به نخستين تئاتري كه تماشا كرد، گفت: نخستين تئاتري كه ديدم همين نمايشهاي عاميانه بود، ولي نخستين تئاتري كه بر روي صحنه بود و تماشا كردم تئاتر تهران و تئاتر پارس بود و فكر ميكنم نمايشي به نام گدايان تهران بود و ستارههاي تئاتر آن زمان خانم پرخيده، ژاله علو، آقاي بهرام سارنگ بودند.
چرا نصيريان هيچوقت به راديو نرفت؟
نصيريان در پاسخ به اين سوال كه بسياري از افرادي كه نام برديد در راديو هم حضور داشتند ولي چرا شما هيچوقت جذب راديو نشديد؟ گفت: دليلش اين بود كه تمام عشق و علاقه من به بازيگري بود و دوست داشتم اكت داشته باشم و مقابل مردم باشم و با انسانها رابطه برقرار كنم گرچه خيلي آدم اجتماعي نبودم چون تك فرزند و تنها بودم، ولي دوست داشتم با مردم ارتباط زنده داشته باشم. وي در پاسخ به اين سوال كه چرا وقتي به دهه 30 ميرسيم هنور نميدانيم كه آقاي نصيريان آيا راهشان به بازيگري، كارگرداني يا حتي به نمايشنامهنويسي ختم ميشود؟ گفت: تمام اين موارد ضرورتهاي كاري ما بود و در خود فرنگ (كشورهاي ديگر) اصطلاحي به عنوان«مديريت صحنه» داشتند كه گروه تئاتر را اداره ميكردند و در قرن 19 تازه کارگرداني در تئاتر مطرح شد. نصيريان گفت: از همين مديريت صحنه كارگرداني را ياد گرفتم و بعد از آن مباني و اصولي كه به صورت جدي در درسها مطرح ميشد را ياد گرفتم و وارد كارگرداني شدم كه جزو نيازهاي آن دوره بود ولي علاقه شخصي من بازيگري بود و به همين دليل اگر متني هم مينوشتم، خودم هم بازي ميكردم. وي افزود: در دورهاي كه ما كار ميكرديم چون اساسا هيچ نوع درآمد و منفعت مادي براي ما نداشت بنابراين فردي كه در اين عرصه ميماند كسي بود كه عشق و علاقه داشت و اين عشق او را وادار ميكرد كه در اين حوزه بماند وگرنه فايده و سود مالي نداشت در صورتي كه امروز اينگونه نيست و شما ميبينيد نخستين چيزي كه براي افراد در اين عرصه مطرح است مسائل مادي است، لذا آن عشق كم رنگتر شده است. بازيگر سينما و تلويزيون گفت: بعد از جامعه باربد به تئاتر سعدي رفتم و آنجا پنج ماه بودم كه به 28 مرداد رسيديم كه تئاتر را آتش زدند و به هنرستان هنرپيشگي رفتم كه دوره سهساله داشت و تنها مدرسه آموزش نمايش و تئاتر بود و مدرك ديپلم هم ميداد، اساتيد مانند استاد نامدار، استاد حجازي، استاد آل آقا، استاد جتني عطايي در اين مدرسه بودند. علي نصيريان گفت: در سال 1336 بعد از اينكه فارغالتحصيل شدم به اداره هنرهاي دراماتيك رفتم كه دكتر فروغ رئيس ما بود و در نمايشنامه پدر استرينبرگ بازي كردم كه دكتر فروغ كارگردان بود و من در اين اداره هنرهاي دراماتيك استخدام شدم، كه براي من هم خير بود و هم شر، از اين نظر اين خوب بود كه نميگذاشت من قاطي فيلم فارسي بشوم و البته خود من علاقهاي به فيلم فارسي نداشتم و به تيپ كاري من نميخورد و در سال 1348 و 1349 بود كه با فيلم گاو بازيگري در فيلم را شروع شد. بازيگر فيلم سينمايي گاو با اشاره به دليل حضورش در اين فيلم گفت: قبلا «گاو» را با همين گروه در تلويزيون بازي كرده بوديم كه البته خلاصهتر از فيلم گاو بود و آقاي والي با نويسنده اين كار آقاي ساعدي متني خلاصه درست كردند كه خيلي خوب بود. وي افزود: بعد از اينكه آقاي مهرجويي از آمريكا به ايران آمد بعد از ساخت الماس 33 تصميم گرفت با آقاي ساعدي اين متن را تبديل به فيلم كند و اين سناريو را نوشتند و همان بازيگران فيلم را بازي كردند و اصلا قراردادي امضا نكرديم و پولي هم نگرفتيم و همه بازيگران به خاطر علاقهاي كه داشتند بازي كردند چون مهرجويي امكاناتي نداشت و تمام امكانات از فرهنگ و هنر گرفت. نصيريان با اشاره به موقعيت لوكيشن فيلم سينمايي «گاو»، گفت: بعد از قزوين به سمت آقا بابا دهي در بيابان به نام بويينك بود كه هنوزم هست و جاي بد آب و هوايي بود و فيلم در آنجا ضبط شد. وي درباره نخستين تئاتري كه در آن حضور داشت، گفت: نخستين تئاتري كه بازي كردم تئاتر «قائم مقام فراهاني» بود و جايي كه محمد شاه در حرم امام رضا (ع) قسم ميخورد كه جان قائم مقام را نميريزد من در گوشهاي از صحنه سياهي لشگري بودن كه يك گل لاله و شمع دستم بود و ايستاده بودم كه نخستين نقش من در تئاتر بود و خيلي هم اين نقش را دوست داشتم و خيلي براي من افتخار بود كه در تئاتر بودم و سال بعد بهم نقشي در تئاتر «شاهزاده توراندخت» دادند كه ديالوگ داشت و قرار ما اين بود و هميشه در سنگلج نمايشنامههاي ايراني كار كنيم.
نخستين دستمزدم 25 هزار تومان بود
بازيگر هزاردستان گفت: بعد از فيلم گاو فيلمهاي ديگري را بازي كردم و در تئاتر سنگلج كارهاي تئاتر را ادامه دادم و در كنار نمايش و تئاتر در فيلمها بازي ميكردم و در فيلم «هالو» داريوش مهرجويي جملهاي دارم كه مرتبط با اسم برنامه شما هم هست كه ميگم «امضا مسئوليت داره». وي افزود: قبل از انقلاب 6 الي 7 فيلم بازي كردم كه شامل گاو، هالو، دايره مينا، ستارخان، سرايدار، مهرگياه و پستچي بود، البته پستچي اقتباس مهرجويي از گئورگبوشنر آلماني بود و 100 سال قبل از برشت نوشته شده بود. نصيريان درباره بديهاي حضورش در اداره هنرهاي دراماتيك، گفت: چون كسي تئاتر ما را نميخريد و متقاضي كمي براي تماشا داشت مجبور بودم در اداره هنرهاي دراماتيك كار كنم و نخستين دست مزدي كه من گرفتم 25 هزار تومان بود البته كم نبود ولي به نسبت دستمزد 300 هزار توماني كه آقاي فردين ميگرفت واقعا كم بود. وي با اشاره به ازدواج و تشكيل خانواده گفت: سال 1338 ازدواج كردم و خيلي زود ازدواج كردم و سه پسر دارم كه با كمال تاسف ايران نيستند، چراكه من خيلي اعتقاد به خارج از ايران رفتن ندارم، ولي پسران من خودشان خواستند از ايران بروند. بازيگر سينما و تلويزيون گفت: دو فرزند اولم كه مدرسه البرز درس ميخواندند خودشان خواستند كه از ايران بروند دليلشان هم اين بود كه ميگفتند، صبح تا غروب ميبينيم كه چگونه نظاميها در پلي تكنيك دانشجويان را كتك ميزنند و نميخواهيم اينجا بمانيم و به اين روز بيفتيم، در نتيجه پسر بزرگم سال 1355 و پسر دومم هم سال 1356 رفت. وي در پاسخ به اين سوال كه آيا اصراري داشتند كه شما هم به آمريكا برويد؟ گفت: نه، ما چون دلمان برايشان تنگ ميشد با زحمت ويزا ميگيريم و به ديدنشان ميرويم، من براي كارهاي علمي رفتن را مجاز ميدانم، اما جوانها تصور عجيبي درباره خارج رفتن نداشته باشند و فكر نكنند كه بهشت برين در جاي ديگري است و وحتي اگر هم ميروند بايد برگردند و به كشورش كمك كنند. نصيريان ادامه داد: به افرادي كه در كارهاي فرهنگي و هنري هستند اصلا توصيه نميكنم كه به خارج از ايران بروند، چراكه فرهنگ و هنر ريشه در جامعهاي دارد كه فرد از آن جامعه، وطن و فرهنگ است و متاسفانه پشتوانه هزاران سال فرهنگ و هنر و شعر و ادب اين كشور را دست كم گرفتهايم و حتي اقتباسي از اين منبع عظيم نداريم. وي با اشاره به فعاليتهايش در زمان پس از انقلاب اسلاكمي ايران، گفت: بعد از انقلاب تئاتر تعطيل شد و همه ما بازنشسته شديم و در نتيجه به سمت تلويزيون، سريال و سينما روي آورديم و نخستين كاري كه انجام دادم با آقاي كاوش با نام فصل خون بود كه سال 1358 ساخته شد، البته در اين زمان هنوز هزار دستان شروع نشده بود چون قبل از انقلاب كارهايي براي ساخت هزار دستان انجام شد، اما هنوز به صورت جدي آغاز نشده بود. نصيريان ادامه داد: بعد از فيلم «فصل خون» به «سربداران» پيوستم كه آقاي نجفي آن نقش را به من پيشنهاد كردند و تلويزيون كارهاي جدياش را با همين سريال «سربداران» و «هزار دستان» آغاز كرد و حتي گروه گريمي كه در تلويزيون حضور داشت با اين سريالها ايجاد شد. وي درباره سريال «سربداران» گفت: اين سريال و نقش قاضي شارح كه من بازي ميكردم اگر بخواهيم از نظر تاريخي به آن نگاه كنيم ميبينيم چنين شخصيتي در تاريخ سربداران نيست؛ مثلا شيخ خليفه و شيخ حسن جولي وجود دارد ولي قاضي شارح در طول تاريخ ايران نيست و من با اين نگاه اين نقش را بازي كردم كه يك آدمي كه هم واعظ و روحاني بود و اصلا جنگ روحاني با روحاني بود و دو نوع فكر وجود داشت. بازيگر سريال «سربداران» گفت: شيوه بازي در نقش قاضي شارح را از وعاظ الهام گرفته بودم و خيلي به منبرهاي آقاي فلسفي علاقه داشتم و هيچوقت منبرهاي ايشان را رها نميكردم و بيان و صحبتهاي ايشان برام جذاب بود، در نتيجه علاقهمند شدم و احساس كردم كه بايد از حالت معمولي و نرمال دربيام و يك شكل، شيوه و سبك متفاوت با بقيه بازيهايي كه ديده ميشود داشته باشم. نصيريان گفت: خيليها انتقاد ميكردند كه چرا اينقدر غلوآميز نقش قاضي شارح را بازي ميكنم ولي خودم احساس ميكنم كه اين ضرورت داشت، چراكه اين آدم متفاوتي بود و با افراد ديگر فرق داشت و هم جاهطلب بود و از ديد خودش اعمالش وطن پرستانه بود و ميخواست ملتش را نجات بدهد.
خاطرهاي از «بوي پيراهن يوسف»
وي درباره بازي در فيلم «بوي پيراهن يوسف» به كارگرداني ابراهيم حاتميكيا گفت: در صحنهاي كه بر روي سنگ قبر فرزندم در فيلم «بوي پيراهن يوسف» دست زدم آنقدر اين ضربه را محكم زدم كه دستم درد شديدي گرفت و بعدا پشيمان شدم كه اين كار را كردم، ولي چون آنقدر دل سپردم در نقش كه رها شدم و در نقش فرو رفتم. بازيگر سريال ميوه ممنوعه در پاسخ به اين سوال كه آيا حوصله كارگرداني داريد؟ گفت: من اصلا كارگرداني براي سينما و تلويزيون انجام نميدادم و تنها در تئاتر كارگرداني كردم و سن من ايجاب نميكند كه الان در اين عرصه باشم ولي اگر كاري از من بربياد براي بازيگري انجام ميدهم، ولي متاسفانه قصه خوبي به دستم نميرسه و همه داستانها و قصهها تكراري است. نصيريان درباره نگاه حرفهاياش در عرصه بازيگري سينما و تلويزيون گفت: هر حرفهاي قواعدي دارد و اين قواعدها را در مدارس هنر به دانشجو ياد نميدهند، مانند رفتار درست در گروه و اخلاق آموزش داده نميشود، ما نميتوانيم غرب و ديگر كشورها را ملاك قرار بدهيم ممكن است ارتباط باشد و چيزهايي را بشنويم ولي هر جامعهاي شكل خاص خود را دارد. وي افزود: در جامعه ما اين حرفه خوشنام نبوده و لذا بايد رعايت كنيم و امروز جوانهاي ما بايد رعايت كنند و براي احترام به اين حرفه مساله اخلاق، روابط انساني و جدي گرفتن كار مهم است و مثلا نميشود افراد در حال و هواي ديگري باشند و چند ثانيه بعد جلو دوربين بروند و نقش دراماتيك را بازي كند چون بازيگري شعبدهبازي نيست و بايد نيم ساعت قبل فقط در فكر كار و در فكر آن نقش و اكتها باشد. نصيريان درباره بازي در فيلم شكارچي شنبه به كارگرداني شيخ طادي گفت: نقشي كه در فيلم شكارچي شنبه بازي كردم را خيلي دوست دارم، هم نقش و هم ساختار كار خيلي خوبه و يك كلمه در اين فيلم دروغ و شعار نبود، كاملا مستندات و تاريخ بود و حتي كلماتي كه بيان ميشد از صحبتهاي دولتمردان امروز اسرائيل استفاده شده بود و اغراقي نبود. وي افزود: براي بازي در اين فيلم زير دستمزدم كار كردم چون اين نقش را دوست داشتم و كاراكتر خيلي خوب بود و حرف فيلم درست بود چون من تحقيق كردم و ديدم تمام جزئيات فيلمنامه تحقيق شده و درست است.
آرمان/باید در حوزه طنز پوستاندازی کنیم
فیلمسازان ما بدشان نمیآید همچنان موهای من را با 42 سال سن رنگ کنند و به عنوان مردی جوان به خواستگاری بفرستند.سیدجواد رضویان بازیگر سینما و تلویزیون در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان؛ از همکاری و کیفیت مجموعه جدید «در حاشیه» این گونه بیان کرد: «در حاشیه» کار خودش را انجام می دهد و جزئیات و ابزار رضایت از روند پیشرفت آن را باید از صاحبانش پرسید اما تصور و نظر من به عنوان یک عضو کوچک گروه این است که چون تعداد بازیگران زن در سری جدید و فاز دوم به حداقل رسید شاید ما طیفی از مخاطبان خانم خود را زیاد درگیر کنیم البته این نظر شخصی من بود و شاید مساعد نباشد. وی در مورد جایگاه سینمای طنز و معرفی بازیگران این رشته طی چند سال اخیر بیان کرد: متأسفانه طی چند سال اخیر بعد از دوستانی مانند مهران مدیری، رضا عطاران و... که همچنان بهترین عملکرد را در حوزه سینما و تلویزیون دارند و ما که موج کمدی و طنز بعد از آنها بودیم و به جمعشان پیوستیم دیگر موجی اضافه نشد. یعنی فیلمسازان ما بدشان نمیآید همچنان موهای من را با 42 سال سن رنگ کنند و به عنوان فردی جوان به خواستگاری بفرستند، منی که باید نقش پدر دختر را بازی کنم!وی افزود: فیلمسازان و سینما تلاش میکنند همچنان نسل ما را جوان جلوه دهند در صورتی که اینگونه نیست ما نیازمند به پرورش نسل جدیدی هستیم و باید در حوزه ورود بازیگران و هنرمندان طنزپرداز پوستاندازی کنیم.رضویان در خصوص نگاه سطحی نسبت به مقوله بازیگری عنوان کرد: احساس من این است کسی نگاه نمیکند چه برسد به اینکه سطحی نگاه کنند. فضای بازیگری و نمایش بسیار غریب افتاده است ما همانطوری که در فوتبال به زیرساخت و پرورش بازیکن از رده سنی پائین توجه نمیکنیم در بازیگری نیز از پرورش و معرفی استعدادهای سنین پائین غافل شدیم. امیدوارم مسئولان امر به این نکته مهم توجه کنند و ساده نگریستن را کنار بگذارند و غیر از بازیگری به پرورش استعدادهای خوانندگی، نوازندگی، گویندگی، دوبله و... نیز توجه بیشتری کنند.رضویان که به تازگی دبیری جشنواره گزارش یک نگرانی را نیز بر عهده دارد، در پایان در خصوص تعدد و برگزاری جشنوارهها به عناوین مختلف گفت: برگزاری جشنوارهها باید با نگاه مثبت و هدفمند همراه باشد و به مسائل، مشکلات و جزئیات جامعه نسبت به موضوعیت جشنواره در فیلمهای حاضر در آن پرداخته شود. به عنوان نمونه همین جشنواره گزارش یک نگرانی باید بتواند ذهن مردم را با کمبود و مشکلات آب درگیر کند و راهکارهای مناسب در خصوص استفاده بهینه از آب را جزء دغدغههای اصلی مردم قرار دهد.
آرمان/توانایی ایفای هر نقشی را دارم
ثریا قاسمی در سریال تاریخی «معمای شاه» با ایفای نقش رئیس گدایان، شخصیتی متفاوت از نقشهای قبلیاش را تجربه کرده است.این بازیگر پیشکسوت از حضور در این پروژه و اینکه به او فرصتی داده شده تا نقشی متفاوت را تجربه کند ابراز رضایت کرد.قاسمی در گفتوگو با ایسنا به توضیح نقشش در این مجموعه پرداخت و گفت: دربارهی کلیت سریال «معمای شاه» نمیتوانم حرف خاصی بزنم؛ چراکه من فقط در دو، سه سکانس از این مجموعه حضور داشتم؛ چراکه درروند قصه وقتی از دروازه تهران رد میشویم، دیگر وارد دربار میشویم و نقشم در این سریال دیده نمیشود.وی درباره دلایلش از پذیرش این نقش متفاوت توضیح داد: زمانی که آقای ورزی پیشنهاد بازی در «معمای شاه» را به من داد، سرکار بودم، اما خیلی دوست داشتند حتما در این پروژه حضور داشته باشم؛ ضمن اینکه خودم هم دوست داشتم با او همکاری کنم که در نهایت توانستم در وقت آزادی که در اختیار داشتم به مدت خیلی کوتاهی در خدمت گروه «معمای شاه» باشم. حتی در ابتدای کار که ایفای نقش «ملکه» (رئیس گدایان) به من سپرده شد، خیلی میخندیدیم و حتی در گپوگفتهایمان میگفتیم که ممکن است به خاطر جذابیت این نقش، بینندگان دوست داشته باشند باز هم مرا در «معمای شاه» ببینند. در حال حاضر هم خوشحالم که مردم نسبت به من لطف دارند و در این سریال هرچند که حضور کوتاهی داشتم، دوستم داشتند؛ البته حمل بر خودستایی نباشد اما تک تک بینندگان از ایفای نقشم در این مجموعه تعریف کردند و به دلیل اینکه تا به حال چنین نقشی ایفا نکرده بودم برایشان جذابیت داشت.او همچنین به اولین همکاریاش با محمدرضا ورزی اشاره کرد و یادآور شد: جا دارد در همین جا از آقای ورزی به عنوان کارگردان «معمای شاه» تشکر کنم که بدون اینکه با من کار کرده باشد، به من اعتماد کرد و مرا پذیرفت؛ اگرچه ایشان در جریان کارهای تاریخیام بود و دورادور تواناییهای مرا دیده بود اما باز هم از وی سپاسگزارم؛ چراکه برخی کارگردانان از اینکه نقشهای متفاوتی را به بازیگرانی که تا به حال تجربه چنین نقشهایی نداشتهاند بسپارند، واهمه دارند و این مساله همیشه موجب گله ما از کارگردانان و نویسندگان است. ما به عنوان بازیگرانی که سالها در این عرصه کار کردهایم، توانمندی ایفای هر نقشی را داریم.این بازیگر پیشکسوت در ادامه اظهار کرد: «معمای شاه» فرصتی بود تا نقشی متفاوت را هم تجربه کنم. ممنونم از تمام کسانی که مرا در این پروژه دیدند و بدون استثنا از کارم خوششان آمد.وی سپس درباره ایفای نقشش در سریال «معمای شاه» توضیح بیشتری داد و گفت: در این سریال نقش رئیس گدایان با عنوان «ملکه» را بازی کردم.
آرمان/ گزینه اول مدیریت دفتر موسیقی بودم
مدیر جشنواره موسیقی فجر: گزینه اول مدیریت دفتر موسیقی بودم
مدیرعامل خانه موسیقی و مدیر جشنواره موسیقی فجر از تغییرات ایجاد شده در جشنواره امسال و حاشیه های مطرح شده پیرامون ارتباطات خود با معاون هنری و دفتر موسیقی سخن گفت. حمیدرضا نوربخش مدیر سی و یکمین جشنواره بین المللی موسیقی فجر در گفتوگو با مهر پیرامون انتقادهایی که این روزها در حوزه اجرا و محتوای این دوره از جشنواره در محافل غیررسمی مطرح می شود، بیان کرد: همانطور که قبلا هم اشاره کردم تغییر و تحولات در جشنواره موسیقی فجر ایده ای بود که از گذشته در ذهن ما و دوستان بود و به این موضوع باور داشتیم که ریلگذاری جشنواره باید مقداری تغییر کند بنابراین در این دوره بیشترین تمرکز ما مصروف به این امر شد، زیرا دوست داریم ساختار این رویداد را به استانداردها و معیارهای جشنواره های معتبر دنیا نزدیک کنیم. ما احساس کردیم این جشنواره اشکالهای ساختاری دارد و نیازمند برنامهریزی دقیقتر است تا بتوانیم کار را به سمتی ببریم که در طول سال تولیدات را رصد کنیم و ضمن تلاش برای ارتقای تولیدات سالانه، بهترینها را به جشنواره بیاوریم.وی افزود: اگر چنین رویکردی وجود داشته باشد هنرمندان به راحتی حاضر می شوند در ویترین جشنواره موسیقی فجر حضور داشته باشند و با این رویداد همکاری فعال تری داشته باشند. ما تمام تلاش خود را انجام داده ایم تا در این دوره از جشنواره به چه کنم ها و اینکه دست به دامن هنرمندان باشیم، دچار نشویم. اساسا اگر ساز و کار درست شود این هنرمندان هستند که خودشان به جشنواره می آیند. کما اینکه چنین فضایی در جشنواره فیلم فجر وجود دارد و ما می بینیم در جشنواره فیلم فجر دبیرخانه دنبال کسی راه نمی افتد، بلکه این خود فیلمسازان هستند که اغلب دوست دارند در جشنواره حضور داشته باشند. به هر صورت در موسیقی نیز این اتفاق می افتد البته همان طور که گفتم مهم ترین اتفاقی که امسال می افتد تغییر ساختاری است و نه چیز دیگر.
برخی از جشنواره امسال تصورات عجیب و غریبی دارند
این خواننده موسیقی ایرانی با اشاره به اینکه برخی از دوستان سعی دارند طوری وانمود کنند که امسال قرار است اتفاقات عجیب و غریبی در جشنواره موسیقی فجر به وقوع بپیوندد، بیان کرد: برخی به گونه ای وانمود می کنند که انگار بنده گفته ام تمامیت و موجودیت موسیقی کشور در این جشنواره حضور دارد، درحالیکه من بارها اشاره کرده ام این موضوع نه امکان دارد و نه شدنی است. سی سال جشنواره در مسیری رفته که تغییر آن با یک دوره محقق نمی شود. ما باید ساختار را عوض و به مرور اعتمادسازی کنیم تا تغییرات مثبت دیده شود.مدیر سی و یکمین جشنواره بین المللی موسیقی فجر توضیح داد: آنچه در این دوره از جشنواره مورد توجه ویژه قرار گرفته این است که از همه ظرفیت های مجموعه ها و نهادهای زیرمجموعه موسیقی در وزارت ارشاد استفاده کنیم، یعنی اینکه دفتر موسیقی به عنوان متولی اصلی موسیقی در حوزه مجوزها و مسائل اداری و انجمن موسیقی هم در حوزه مسائل مالی و قراردادها یاریگر جشنواره باشند. خانه موسیقی نیز در بخش پشتیبانی نرم افزاری جشنواره از جمله مباحث کیفی و یا هیات داوران و انتخاب حضور داشته باشند.
چرا بخش رقابتی باید حذف شود
نوربخش پیرامون انتقادات مطرح شده در بخش رقابتی جشنواره و ادغام این بخش با جشنواره موسیقی جوان تصریح کرد: با توجه به بخشهای رقابتی موجود در جشنواره موسیقی جوان که در این سه سال تبدیل به یک جشنواره قدرتمند شده، این جشنواره می تواند ظرفیت بسیار خوبی برای ورود بخش رقابتی جشنواره موسیقی فجر باشد. من فکر کردم ما می توانیم بخش رقابتی جشنواره موسیقی فجر را در جشنواره موسیقی جوان داشته باشیم بنابراین اصلا بحث حذف در میان نبوده است. همین کاری هم که می کنیم اتفاقا برای نجات موسیقی، آینده موسیقی، ارتقای تولید و افزایش کمی و کیفی تولید است. بحث ما این است که در این جشنواره طبیعتا ساحت غیر حرفه ای نباید وجود داشته باشد زیرا ساحت جشنواره موسیقی فجر یک ساحت حرفه ای در همه نسل هاست. این در حالی است عمده گروه هایی که در بخش رقابتی جشنواره موسیقی فجر می آمدند گروه های نوپایی بودند که فعالیت های آنها شامل بخش حرفهای موسیقی نمی شد. وی تاکید کرد: اگر ما بتوانیم بخش رقابتی جشنواره را به جشنواره موسیقی جوان ببریم، فکر می کنم هم جشنواره موسیقی جوان کامل تر می شود و هم کارهای شرکت کننده در بخش رقابتی در یک ساختار مشخص قرار می گیرند. نکته بعد اینکه اساسا بخش رقابتی جشنواره موسیقی فجر خروجی قابل توجهی نداشته است و گروه ها فقط به صرف حضور در جشنواره موسیقی فجر شرکت کرده اند و بعد هیچ کار دیگری صورت نگرفته است. ما باید با یک ساختار بهتر و محکم تر به فکر روزهای بعد از برگزاری جشنواره نیز باشیم، ما می توانیم حتی فکر کنیم که برگزیدگان بخش رقابتی جشنواره موسیقی جوان شرایطی را داشته باشند که آثارشان در بخش های خوب و مهم جشنواره موسیقی فجر اجرا شود و علاوه بر آن در طول سال اجرای عمومی داشته باشند و در فستیوال های مختلف خارجی شرکت کنند. البته طی برنامه ریزی هایی که انجام گرفته ما بنا داریم تا جایی که امکان دارد از مدیران فستیوالهای خارجی دعوت کنیم که بیایند و موسیقی ما را در یک قالب قانونمند و فنی رصدکنند و جشنواره این امکان را برای هنرمندان ایجاد کند که هنرمندان شرکت کننده در جشنواره بیشتر از اینها دیده شوند. چنین تغییراتی باعث می شود هم در جریان برگزاری جشنواره موسیقی جوان تغییرات مثبتی ایجاد شود و هم جشنواره موسیقی فجر از تغییرات با کیفیتی برخوردار شود.
حافظ خموش باش که هنر خود عیان شود
مدیرعامل خانه موسیقی در بخش دیگری از صحبت های خود با اشاره به حاشیه ها و انتقادهای اخیر پیرامون مجموعه خانه موسیقی و نحوه تعاملات با معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در رابطه با نحوه برگزاری جشنواره موسیقی فجر، توضیح داد: در این موارد باید گفت: «حافظ خموش باش که هنر خود عیان شود.» ما باید کارمان را انجام بدهیم و فکر می کنم نتیجه و خروجی برنامه ها و کارهای ما همه چیز را روشن خواهد کرد. افرادی که دنبال تخریب، فضای اتهام پراکنی، تهمت زدن، دروغ گفتن و خلاف واقع حرف زدن هستند، دنبال کار خودشان هستند. درباره نحوه دخالت های ما در مسائل دفتر موسیقی هم باید بگویم که شما می توانید از آقای طالبی بپرسید از زمان حضور ایشان حضور من در دفتر موسیقی چگونه بوده است. البته اگر هم دخالت کردیم باید میکردیم زیرا ما نمایندگان صنف هستیم. ما پیگیر امور هنرمندان هستیم ولی اینطور نیست که برویم در دفتر موسیقی و ببینیم فلان مدیر مشغول چه کاری است. اصلا این موضوعات به ما ربطی ندارد، ما فقط پیگیر امور هنرمندان هستیم و هر مدیری که آنجا باشد اگر احساس کنیم کار خلاف و اشتباهی می کند باید به او تذکر بدهیم.نوربخش گفت: ما مطالبهای از دفتر موسیقی نداریم، اساسا دفتر موسیقی چه چیزی دارد که بخواهد بدهد؟ بنابراین آنجایی که ما دخالتی کردیم، حرفی زدیم برای پیگیری امور هنرمندان بوده است. اگر این بد است پس باید از نماینده صنف بودن به کار دیگری مشغول شویم!مدیر عامل خانه موسیقی در پایان صحبت های خود بیان کرد: بنده اگر دنبال مدیریت بودم که خودم اولین گزینه مدیریت دفتر موسیقی بودم و خودم می رفتم و آنجا می نشستم. بنابراین ما چیزی نمی خواهیم بلکه اینجا هستیم تا حقوق هنرمندان را پیگیری کنیم. مسائل هنرمندان هم با دفتر موسیقی بسیار روشن است. بنده خیلی هم شاغل در امور موسیقی نیستم که بخواهم امور خودم را با دوستان مطرح کنم. من از رسانهها خواهش می کنم که انصاف و صداقت را رعایت کنند، بی مبنا و بی مدرک از هرکسی حرفی را نپذیرند، سند و مدرک بخواهند ، هر کسی هر چیزی گفت که نباید نوشت.
ابتکار/رخشان بنیاعتماد در انتخابات مجلس نامزد نمیشود
نام رخشان بنیاعتماد چند روزیست که به عنوان نامزد اصلاحطلبان برای حضور در مجلس شورای اسلامی بر سر زبانها افتاده است.
ماجرا از آنجا آغاز شد که فهرستی از نامزدهای اصلاحطلبان برای حضور در مجلس شورای اسلامی منتشر شد. این فهرست دربرگیرنده نامزدهای این جریان فکری از حوزه انتخابیه شهر تهران بود و در آن نام رخشان بنیاعتماد کارگردان شناخته شده سینمای ایران هم به چشم میخورد. همین مساله باعث شد تا خبر احتمال نامزدی بنیاعتماد در مجلس شورای اسلامی سر زبانها بیفتد. این فهرست اما فهرست قطعی اصلاحطلبان برای انتخابات نیست و در واقع پیشنهادهای جمعی از اصلاحطلبان است که در محافل و مجالس این جریان سیاسی طرح شده و طیفهای مختلف در حال بررسی آن هستند. با این حال به نظر نمیرسد که رخشان بنیاعتماد با وجود علاقه به جریان اصلاحطلب، تمایلی به حضور حزبی و تشکیلاتی داشته باشد و به عنوان نامزد در انتخابات مجلس شورای اسلامی حاضر شود. کارگردان فیلمهایی چون «نرگس»، «قصهها» و «زیر پوست شهر» همیشه گفته از هر اقدامی برای تقویت اصلاحات در ایران حمایت میکند.
ابتکار/در بیانیهی شورای راهبردی تحقق و توسعه سینمای ایران مطرح شد:
«سالنهای سینما را خصوصی کنید!»
شورای راهبردی تحقیق و توسعه سینمای ایران در بیانیه چهارمش با عنوان «سالنهای سینما را خصوصی کنید!» بر واگذای سالنهای سینما به بخش خصوصی تاکید کرد.
در این بیانیه آمده است:« شورای راهبردی تحقیق و توسعه سینمای ایران در پی سلسله نشستها و ارایهی راهکارهای خود در جهت برونرفت از بحران ریزش مستمر مخاطب در سالیان گذشته و روند نزولی اقتصاد رو به احتضار صنعت سینمای کشور و در راستای راهبرد کلان خود در حمایت از تولید بخش خصوصی، استقلال توام با مسئولیت پذیری هنرمندان حرفهای در هنر-صنعت سینمای ایران و در راستای احقاق سیاست کلان عدم تصدیگری دولت متکی بر اصل ۴۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران خواستار واگذاری کلیهی سالنهای نمایش فیلم کشور به بخش خصوصی ست. شورا بر این باور است که نظاممند ساختن روند تولید، تنها با سامان بخشیدن به جریان پخش و نمایش سینمای ایران ممکن است. توازنی واقعی و ملموس در عرصهی عرضه و تقاضا با رویکرد اصلاح شکلی و زیرساختی وضعیت نمایش و سالنهای سینما باتوجه به نیازهای واقعی مخاطبان سینمای ایران، جز در واگذاری امور مردم به خودشان میسر نخواهد بود. گمان ما بر این است که ادامهی وضعیت فعلی و سالنداری بیش از نیمی از ظرفیت نمایشی کشور توسط وزارتخانهها و بنیادها و نهادهای عمومی موجب انباشت ثروت، ایجاد انحصار و مولد مفسده و موقعیتهای ویژه نزد افراد حقیقی خاص خواهد شد که به هر دلیل، این شکل نگهداری سالنهای خالی و اکران نامتناسب فیلمها تنها و تنها برای آنان سودآور است و هر ساز و کار آزموده یا جدیدی را ناکوک خواهد کرد. شورای راهبردی تحقیق و توسعه سینمای ایران مطابق قوانین و اصول جاریه کشور و سند ملی چشمانداز توسعه، پیشنهاد میکند دولت محترم، مقامات ذیربط و دستگاه قانونگزار موجبات واگذاری عاجل و صددرصدی مالکیت کلیهی سالنهای سینما که در اختیار و انحصار ارگانها و نهادهای دولتی و عمومی قرار دارند را به نفع مردم و بخش خصوصی فراهم کنند.»
شورای راهبردی «تحقیق و توسعه سینمای ایران» که توسط تعدادی از سینماگران تشکیل شده است در بیانیهی اول خود اعلام موجودیت کرد و در بیانیهی دوم خواستار شد که صنعت سینمای ایران به رسمیت شناخته شود و دولت از طریق مجلس، سینما را قانونا صنعتی اعلام بکند و در بیانیهی سوم خواستار عدم دخالت مستقیم دولت در تولیدات سینمایی شد.
ابتکار/داودی: میزان تبلیغات در فیلم به فهم تهیهکننده بستگی دارد
فیلم سینمایی یا تیزر تبلیغاتی؟!
استفاده بیش از اندازه تبلیغ در فیلمها پدیدهای نو در سینماست. موضوعیکه فیلمسازان و تهیهکنندهها خود باید مانع آن شوند و به خواستههای نابجای اسپانسرها تن ندهند. شورای معاونت ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی نیز باید به عنوان نهاد قانونگذار به این موضوع ورود کند.
به گزارش ایلنا؛ ضعیف شدن بنیه اقتصادی سینما. عدم تعادل بین ورودی، خروجی و هزینه و درآمد. بالا رفتن هزینهها و کم شدن مخاطب. ضریب اشغال پایین صندلیهای سینما. سالنهای کم. فیلمهای در صف اکران مانده. گلایهمندیهای سینماگران بهجا و قبول! تهیهکننده برای ساخت فیلم سرمایه ندارد و مجبور به جذب اسپانسر است. این هم قبول! تهیهکننده برای راضی نگه داشتن صاحب کالا مجبور به تن دادن تبلیغ در فیلمش است به جا و به حق! ماجرا زمانی ناحق میشود که به جای به کار گرفتن تبلیغ در راستای فیلم؛ قصه، فیلمساز، تهیهکننده تمام و کمال در برابر اسپانسر سرتعظیم فرود میآورند و بدون ذرهای زحمت و بهره گرفتن از خلاقیت برای بیرون نزدن تبلیغ از فیلم؛ آن را در صورت مخاطب پرتاب میکنند و مخاطب ناچار است در میانهی یک فیلم سینمایی رسما تیزر تبلیغاتی تماشا کند. بازیگر نقش اول فیلم در زمان و مکانی نامرتبط، مستقیم و بدون هیچ ابایی به مخاطب پیشنهاد استفاده از کالایی را میدهد که صاحب آن؛ سرمایهی فیلم و شاید بیشتر از آن را به تهیهکننده پرداخت کرده و حالا تهیهکنندهای که سود خود را پیش پیش برده برای به تعویق افتادن اکران فیلمش عجله دارد و هم و غمش میشود حمایت از بخش خصوصی. حال اینکه اکران برای تهیهکننده بخش خصوصی به معنی جبران هزینه و بعد کسب سود است. اما برای این گروه از تهیهکنندهها که خود را پرچمدار بخش خصوصی معرفی میکنند از همان روز نخست به منزله کسب سود و بسته نگهداشتن دهان اسپانسریست که میلیاردی برای فیلم هزینه کرده و توقع اکران هرچه سریعتر فیلم را دارد.
حد و مرز تبلیغ در فیلم تا کجاست؟ شان فیلم و سینما تا کجا پایین آمده؟ اینکه این فیلمساز میخواهد به جای فیلم؛ تیزر تبلیغاتی بسازد ارتباطی به ما ندارد. اینکه تهیهکنندهها به شمایل آگهیبگیر درمیآیند هم به ما ارتباطی پیدا نمیکند. به این موضوع که اسپانسر برای ساخت تیزر همین کالا و پخش آن از رسانه ملی باید بیش از این مبلغ هزینه میکرد پس ساخت فیلم در سینما را مقرون به صرفهتر یافته و به گمان خودش کار فرهنگی انجام داده هم کاری نداریم؛ اما اینکه تهیهکننده به هر خواسته بهجا و نابهجا اسپانسر تن بدهد؛ سرنوشت فیلم را تغییر میدهد. اگر فیلم را با تیزر تبلیغاتی اشتباه گرفته باشند؛ دیگر با فیلم سینمایی روبرو نخواهیم بود. اینکه تکرار این روش چه اندازه برای سینما مخرب و اندک مخاطب آن را هم دلزده کند؛ امریست بس خطرناک.
حبیب ایل بیگی (معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی) این روشها را پدیدههایی نو در سینما عنوان کرد و به ایلنا گفت: «در سالهای قبل شاهد چنین نمونههایی نبودیم و به همین دلیل در آییننامههای پروانه ساخت و نمایش قوانینی در ارتباط با فرم و میزان بهکارگیری تبلیغ در فیلمها تدوین نشده است و تمهیداتی برای این موارد نداریم.»وی با منفور دانستن اقناع مستقیم مخاطب حین تماشای فیلم در سینما؛ ادامه داد: «این موضوع باید در معاونت ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی طرح و مورد ازیابی قرار گیرد که نهایتا میزان استفاده تبلیغ در فیلمها به شکل قانون دربیاید زیرا تا زمانی که قانونی تصویب نشود نمیتوان اعمال سلیقه کرد.» ایلبیگی مقابله با این روش فیلمسازی را صیانت از سینما عنوان کرد و گفت: «به طور حتم عدم جلوگیری از چنین روشهای فیلمسازی به کلان سینما ضربه میزند. پرداختن به این مسئله درست، به جا و منطقیست و باید این موضوع به نقد گذاشته شود و صاحبنظران نظراتشان را در اینباره که تبلیغ تا کجا، به چه شکل و چهقدر به کار گرفته شود، مطرح کنند.» معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی؛ جذب اسپانسر را بد ندانست اما به نحوه فرم و شکل آن انتقاد کرد و ادامه داد: «بسیاری از کشورها دستآوردهای بزرگ خود را در سینما تبلیغ میکنند اما اینکه از فیلم و سینما برای تبلیغ محصولات رده پایین استفاده شود کم لطفی به سینماست. این صحیح که در شرایط بد اقتصادی فعلی؛ سینماگران برای تهیه سرمایه باید از حمایت شرکتهای بزرگ و صنعتی برخوردار شوند اما نباید فیلمشان را با قیمت کم تماما در اختیار تبلیغات قرار دهند.»وی اضافه کرد: «اینکه فیلمسازان هم وغمشان را برای تبلیغات بگذارند به نام کسانیکه میخواهند کار حرفهای انجام دهند لطمه میزند و مطمئنا مخاطب هم فیلمی که پر از تبلیغ است را پس خواهد زد. کمااینکه در سالهای گذشته شاهد نمونه فیلمهایی بودیم که به دلیل عدم توجه به این موضوع به دستآویزی برای خنده و شوخی تماشاگران تبدیل شدند.»
ابوالحسن داوودی (رییس شورای صنفی نمایش) نیز با اعتقاد بر اینکه "استفاده افراطی و غیرعاقلانه از تبلیغ تاثیری معکوس روی فروش فیلم خواهد گذاشت”؛ ادامه داد: «تبلیغات مستقیم و تخت مخاطب را دلزده و در فروش فیلم تاثیر میگذارد. کمااینکه استفاده افراطی و غیرعاقلانه از تبلیغ برای سینما خطرناک و مضر است.»وی تاکید کرد: «ما در شورای صنفی نمایش میتوانیم در حد تذکرات صنفی این ضررها را به تهیهکنندهها و فیلمسازان گوشزد و یادآوری کنیم.»کارگردان «رخ دیوانه» میزان استفاده تبلیغ در فیلم را به فهم تهیهکننده و صاحب کالایی نسبت داد که به عنوان اسپانسر وارد ماجرا میشود و گفت: «گاه برخی متوجه نیستند و فکر میکنند که دیده شدن بیشتر اقناعکنندگی را در مخاطب افزایش میدهد در صورتیکه این کار در سینما ضدتبلیغ است.»داوودی درباره ساخت فیلم نان، عشق و موتور 1000 که بیش از 90 درصد هزینههای آن از طریق جذب اسپانسر تامین شده بود نیز گفت: «به جذب اسپانسر در صورتیکه تبلیغ در اختیار فیلم باشد اشکال و نقدی وارد نیست. به طوری که نه از فیلم بیرون بزند و نه ضد تبلیغ شود. همانطور که ما در این فیلم تبلیغات را در دو، سه پلان آن هم در دل قصه جا دادیم.»
اعتماد/آثار بعضي ايرانيها چيزي از كنراد و ناباكوف كم ندارد
زينب كاظمخواه/ شهرام رحيميان نويسندهاي است كه با كتاب «دكتر نون زنش را بيشتر از مصدق دوست دارد»پايش به دنياي ادبيات داستاني ايران باز شد و بعد از انتشار اين كتاب نوشته ديگري از او منتشر نشد. او سالهاست كه در آلمان زندگي ميكند. دليل اينكه ديگر كاري از او در ايران منتشر نشده را مشغلههاي فراوان و سختي زندگي در آلمان عنوان ميكند. البته يكي از آثار او به زبان آلماني منتشر شده است. اين نويسنده ميگويد كه داستانهايي را نوشته است كه بايد دستي به سر و گوششان بكشد. گفتوگوي كوتاه ما به مدد دنياي مجازي شكل گرفت.مهاجرت معمولا باعث شكوفايي نويسندگان و هنرمندان شده است مثلا جوزف كنراد يا ناباكوف وقتي از كشورشان مهاجرت ميكنند برخورد دو فرهنگ و اختلاط با آن باعث رشد آنها شد و آثار درخشاني خلق كردند ولي اين اتفاق براي نويسندگان ايراني نيفتاده است، به نظرتان چرا اين موضوع رشد درباره نويسندگان ايراني صدق نميكند؟
از ناباكوف دو كتاب بيشتر نخواندهام و بهتر است درباره آثار او حرفي نزنم. اما براي فهم رمانهاي فالكنر و ماركز، رمانهاي زيادي از جوزف كنراد خواندهام و آنها را بهشدت دوست دارم، اگرچه يك بار بيشتر نخواندمشان. اما آثاري از نويسندگان مهاجر ايراني خواندهام كه به نظرم به قدري درخشان هستند كه تعدادي از آنها را حتي چند بار خواندهام. پس از نظر من، به عنوان فارسي زبان، آثار بعضي از نويسندگان ايراني از نظر ادبي چيزي از آثار كنراد يا ناباكوف كم ندارد. ولي حالا كه داريم مقايسه ميكنيم خدمتتان عرض كنم كه تعداد خوانندگان–متقاضيان- كنراد براي اثري كه خلق- عرضه – ميكرد زياد بود و به خاطر همين هم شايد كارخانه ذهنش مدام كالا توليد ميكرد. نويسندهاي كه كتابش زير هزار خواننده دارد، نميتواند پي در پي شاهكار توليد كند.
شما يك رمان موفق به اسم دكتر نون... را خلق كرديد كه در دوره انتشار با موفقيت مواجه شد اما چرا ديگر اثري در ايران از شما منتشر نشد؟
در كشوري كه هفتاد ميليون جمعيت دارد، نميدانم موفقيت كتابي كه در طول پانزده سال چهار هزار فروش داشته كجاست. اما در جاي ديگري گفتهام و اينجا هم ميگويم؛ هم در نوشتن آدم تنبلي هستم، هم متاسفانه فرصت زيادي براي نوشتن ندارم. تامين مخارج زندگي در آلمان آدم را كله پا ميكند.
شما در رمان دكتر نون ...كاري كه كرديد اين بود كه يك شخصيت را از تاريخ فراتر برده و محمل تاريخي ٢٨ مرداد را بستر سياسي براي روايت اثرتان انتخاب كردهايد. انتخاب اين محمل تاريخي نياز به آشنايي به آن دوره تاريخي دارد. براي نوشتن اين رمان چقدر از منابع و اسناد استفاده كرديد؟
تاريخ تنها شرح ظاهري جنگها و صلحها و رديف كردن اسمهاي تو خالي پشت قهرها و آشتيهاي سياسي نيست، بلكه پشت هر واقعهاي آدمي با سرنوشتي نشسته كه دانستن آن تاريخ را قابل فهمتر ميكند. ادبيات هم، سواي اينكه بايد قائم به ذات خودش باشد، شايد بتواند به درك بهتر تاريخ كمك كند. من هم به نوبه خودم به تاريخ ايران، به ويژه تاريخ معاصر ايران علاقهمندم و همين علاقه باعث نوشتن دكترنون شد.
رمان ماجراي فروپاشي رواني شخصيت را بيان ميكند كه از منظري ميبينيم قهرماني ملي است و از منظري ديگر آدمي واداده. اين رمان ضد عادتهاي ايراني خلق شده است. آيا اين تكنيك در طول رمان شكل گرفته بود يا قبل از نوشتن به آن فكر كرديد؟
همين، دكترنون براي من نه قهرمان ملي است و نه آدم واداده. دكترنون مردي است كه زنش را بسيار دوست دارد و شرايط سياسي و اجتماعي ايران او را از اين عشق محروم ميكند. اينكه بگويم دكترنون ضد عادتهاي ايراني خلق شده، درست مثل اين ميماند كه اعتقاد داشته باشم تمام ايرانيها داراي عادتهاي مشتركي هستند؛ البته كه اين طور نيست. اما اگر هم اين طور باشد، الان ديگر وقت آن است كه عادتها را تفكيك كنيم تا كمي خودمان باشيم؛ هم كمي با هم فرق داشته باشيم، هم تفاوتها را بپذيريم و به سليقهها احترام بگذاريم. تكنيك نوشتن هم به موازات پرورش داستان در ذهنم شكل گرفت.
شما در رمان دكتر نون از دو زاويه ديد براي روايت داستان استفاده كردهايد آيا دليل اين موضوع به خاطر شخصيت دكتر نون و دوپارگي شخصيت او در پايان داستان بوده يا دليل ديگري داشته و ميخواستيد تكنيكآزمايي كنيد؟
چنانچه گفتم، من در اين رمان به دنبال تكنيك نبودم، شكل و محتوا به موازات هم در ذهنم شكل گرفت.
از وجوه زباني رمان دكتر نون استفاده از وجوه پرسشي براي گفتمان ديالكتيكي است، آيا شما اين وجه را به خاطر جلب نظر مخاطب به كار بردهايد؟
به خاطر جلب نظر مخاطب مرتكب خلاف كاريهايي شدهام، اما اتهام ارتكاب به پرسشي براي گفتمان ديالكتيكي جرمي است نابخشودني كه بدون مشاوره با وكيل مدافعم نميتوانم به آن اعتراف كنم!
و سوال پاياني اينكه الان مشغول نوشتن اثري هستيد و آيا اثري به زبان ديگر منتشر كردهايد؟
چند داستان دارم كه اميدوارم وقت كنم دستي به سرو رويشان بكشم و آماده چاپشان كنم. رماني هم به زبان آلماني منتشر كردهام كه حالا كو تا برسد به آثار ناباكوف و كنراد! اما اجازه بدهيد پيش از چاپشان درباره داستانها حرفي نزنم. دو سه سال پيش رماني به زبان آلماني منتشر كردهام به نام Schiller Connection كه حالا كو تا برسد به لوليتا و لرد جيم. الان هم راستش به خاطر مشغلههايي كه دارم مشغول نوشتن چيزي نيستم. البته اميدوارم فرصتي پيش بيايد كه بتوانم برگردم سر نوشتن.
اعتماد/«آبجي» يك مادرانه با لايههاي اجتماعي است
بيتا موسوي/ مرجان اشرفيزاده از جمله فيلمسازان زن سينماي ايران است كه تاكنون با ساخت آثار كوتاه و ويديويي توانسته جوايز متعددي را دريافت كند. او امسال فيلم سينمايي «آبجي» را براي حضور در سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر كارگرداني كرده و هماكنون در مراحل فني قرار دارد. در اين فيلم بازيگران مطرحي چون گلاب آدينه، حميدرضا آذرنگ، پانته آ پناهيها و... به ايفاي نقش ميپردازند. در ارتباط با ساخت فيلم «آبجي» با اين كارگردان گفتوگو كرديم.
خوشبختانه طي دو سال اخير فضايي براي حضور فيلمسازان زن در سينماي ايران به وجود آمده است. در حالي كه طي چندين سال گذشته كمتر زناني در عرصه سينماي بلند فعال بودند .طي دو سال گذشته ما شاهد حضور زناني از نسل جديد هستيم كه توانستند افتخاراتي را هم با آثار خود به سينماي ايران به ارمغان بياورند.
بله خوشبختانه حضور زنان فيلمساز در اين عرصه اتفاق خوشايندي است. در يك دهه قبل خانمها زندي و آذربايجاني فيلمهاي موفقي ساختند ولي براي ساخت فيلم دوم شايد با موانعي روبهرو شدند. البته شنيدم خانم آذربايجاني در حال ساخت فيلم دوم هستند. براي اينكه ببينيم نسل ما هم ميتواند در اين عرصه ادامه دهد به زمان نياز داريم. حقيقتا فعاليت كردن در اين عرصه براي زنان خيلي سخت است. ميدانم آيدا پناهنده چقدر براي ساخت «ناهيد» تلاش كرد و زحمت كشيد. من هم خودم براي فيلم اولم سه بار تا مرحله پيش توليد رفتم. اما واقعا بايد با همه اين سختيها جنگيد تا بتوانيم در اين مسير بمانيم. اميدوارم هيچ كدام از زنان فيلمساز كه هم نسل من هستند در اين راه خسته نشوند.
امسال شنيدهها حاكي از آن است كه فيلمسازان اول در جشنواره فجر رقابت تنگاتنگي دارند، چرا كه آثار مهم و قابل توجهي در ميان آنها ديده ميشود.
به عقيده من جشنواره فجر مثل يك ماراتن است كه ممكن است تعداد زيادي به اين مارتن برسند. بله امسال هم مثل سالهاي قبل فيلمسازان زيادي كه در عرصه كوتاه فعاليت داشتند يا در بخشهاي ديگر سينما مشغول به كار بودند فيلمهاي اول خود را ساختند. به همين دليل فكر ميكنم در اين عرصه با حضور اين فيلمسازان هواي تازه و ذايقه جديد وارد سينما ميشود كه ميتواند رقابت در اين بخش را جذابتر كند. البته قطعا در اين شرايط رقابت هم سختتر است. اما بايد بدانيم هيچ كدام از ما قرار نيست جاي شخص ديگري را تنگ كنيم.
به نظر ميرسد فيلم «آبجي» فضاي كاملا زنانهاي دارد؟
من سعي كردم در فيلم اولم همان فضايي را دنبال كنم كه پيش از اين در فيلمهاي كوتاه و ويديويي مدنظرم بود. بله فيلم فضاي زنانهاي دارد ولي به معناي فمينيستي نيست. بيشتر فيلم دغدغه يك مادر و دختر را بيان ميكند كه پدر خانواده سالهاست فوت كرده است. ميتوانم تاكيد كنم «آبجي» يك مادرانه است. فيلم يك قصه اجتماعي خانوادگي را مطرح ميكند كه در نگاه اول ساده اما لايههاي زيادي دارد. موضوع فيلم ميتواند دغدغههاي بخشي از جامعه باشد ولي مورد توجه همه طبقهها قرار بگيرد.
تركيب جالبي براي بازيگران انتخاب كرديد كه عمدتا آنها سابقه تئاتري دارند.
بله خوشبختانه من در اين فيلم همكاران خوبي در جلو و پشت دوربين داشتم. حقيقتا به عمده نقشها از قبل فكر كرده بودم. بعد از نوشتن نسخه اول، فيلمنامه را به بازيگران اصلي مثل خانم آدينه و پناهيها ارايه كردم و آنها توافق خود را اعلام كردند در بازنويسيهاي بعدي كاملا بر اساس همين توافق در شخصيتپردازيها جلو رفتم. بيشتر تلاش كردم يكدستي بين بازيگران باشد به همين دليل بيشتر آنها سابقه تئاتري دارند.
فيلم هماكنون در چه مرحلهاي است؟
به تازگي فيلمبرداري تمام شده و هماكنون سينا گنجوي مشغول تدوين فيلم است. اميدوارم فيلم براي حضور در جشنواره فجر امسال آماده نمايش شود. داستان فيلم «آبجي» درباره طلا و عطي (آبجي) مادر و دختري است كه ساليان سال است كنار هم زندگي ميكنند؛ سالهايي به درازاي زندگي آبجي يعني حدود ٥٠سال. اما اين وضعيت پايدار نيست و روزهاي جدايي از راه ميرسد. اين جدايي در حالي اتفاق ميافتد كه «آبجي» به دليل شرايط ويژهاي كه دارد بسيار وابسته به مادر است و «طلا» در زمان باقي مانده به دنبال امنيتي براي آينده «آبجي» است؛ آيندهاي بدون حضور خودش.
اعتماد/كمدي اتفاقات به تماشاخانه باران هم ميآيد
ميثم عبدي: وقتي دنيا يك تراژدي بزرگ است بايد كمدي كار كني
پيام رضايي / كمدي اتفاقات به كارگرداني ميثم عبدي در تماشاخانه باران به صحنه خواهد رفت. اين ششمين كمدي از گروه تئاتر اشتباهات است. ارسطو در فن شعر مينويسد: «كمدي تقليد و محاكاتي است از اطوار و اخلاق زشت، نه اينكه توصيف و تقليد بدترين صفات انسان باشد؛ بلكه فقط تقليد و توصيف اعمال و اطوار شرمآوري است كه موجب ريشخند و استهزا ميشود. آنچه موجب ريشخند و استهزا ميشود امري است كه در آن عيب و زشتي هست، اما آزار و گزندي از آن (عيب و زشتي) به كسي نميرسد.» اما واقعيت اين است آنچه امروز در بيشتر موارد به عنوان كمدي عرضه ميشود نسخه نازلي است كه بر اساس لودگي پرداخته ميشود. در حالي كه كمدي رويكردي نقادانه دارد. ميثم عبدي كارگردان كمدي اتفاقات در گفتوگو با «اعتماد» تاكيد ميكند وجه نقادانه كمدي براي او اهميت زيادي دارد: « متن كمدي اتفاقات دعواي بين سياست و هنر است و كمدي اصلي نمايش همين است. سياست و هنر مقابل هم قرار ميگيرند؛ يك كمدي سياسي اجتماعي برخلاف كمديهايي كه الان در كشور رايج است و صرفا يك كمدي سفيد هستند. ما سعي كرديم در كمدي اتفاقات كاري را ارايه كنيم كه همراه با تفكر و انديشه باشد و تفكر تماشاگر را به كار بيندازد.»
ميثم عبدي كه سالهاست در راديو هم فعاليت دارد معتقد است نگاه نظارتي در رويكرد اقتصادي محض سبب شده است تا اجراهايي كه امروز به عنوان آثار كمدي ارايه ميشوند وجه نقادانه نداشته باشند: «كاركرد كمدي نقد سياسي- اجتماعي است. درست است ميخندند اما در ادامه به فكر فرو ميروند. تراژدي داستان طبقات بالادست جامعه بوده و كمدي داستان كوچه و بازار است. اما به سمت لودگي نميرفته است. اين نقدي كه در ذات كمدي است وقتي از طرف سيستم ناظر بر تئاتر كتمان ميشود - و كارگرداناني كه كمدي كار ميكردند مثل كوروش نريماني به اين دليل امكان كار كردن پيدا نميكنند- قطعا قارچهاي ديگري سبز ميشوند كه دلبستگي به نقد ندارند. فقط ميخواهند تماشاگر بخندد. متولي هم راضي است چون تماشاچي راضي است و سالن هم راضي است و چرخه اقتصاد گروه هم دارد ميچرخد. پس اين ايده پيش ميآيد كه چرا خودمان را به زحمت كمدي نقادانه بيندازيم.»
او معتقد است كه در جهان آشفته امروز و براي تصوير كردن وضعيت آشفته آن نه تراژدي بل كمدي است كه چنين امكاني را فراهم ميكند: «اگر بخواهيم مشكلات جهاني را نشان دهيم، اين فقط در قالب كمدي ممكن ميشود. وقتي وضعيت در جهان تراژيك است و جهان دچار جنگ و خودخواهي ديكتاتورها و آدمهايي است كه صرفا فراغ شخصي را ميخواهند. وقتي دنيا يك تراژدي بزرگ است بايد كمدي كار كني تا دنيا را قابل تحمل كني. براي همين كمدي كار ميكنيم تا تلخي دنيا را كمي كم كنيم و در عين حال كاركرد اصلي كمدي از دوره يونان تا امروز نشان دادن زشتيهاست. چه در وجود خودشان و چه در اجتماع.»
اين اثر ششمين كمدي گروه تئاتر اشتباهات است. كمدي افتضاحات، ارتباطات، اكتشافات، ارتفاعات، استشمامات كارهاي قبلي اين گروه است كه به صحنه رفته است. عبدي ميگويد آنها به شيوه اجرايي خاص خودشان رسيدهاند: «ميشود گفت ما تقريبا در تمام كمديهايمان به يك شيوه و سبك خاص گروه رسيديم به همين دليل اسامي را براساس كمدي اشتباهات شكسپير كه ما خيلي مديون آن هستيم به اين ترتيب برگزيديم. هر كس كارهاي قبلي ما را ديده باشد اين اشتراك را درك ميكند.»
يكي از مشكلات جدي تئاتر ما قطعا آشفتگي در رويكرد سالنها و گروههاست. البته اگر بتوان دقيقا قايل به وجود گروهها شد. در واقع گروههاي تئاتري در ايران چندان پيرو سبك يا شيوه اجرايي خاصي نيستند. تنها در سالهاي اخير است كه برخي گروهها با حفظ بازيگرانشان و بعضا انتخاب متنها توانستهاند نوعي سليقه را پرورش دهند. با اينحال اين سليقه كمتر به سبك و شيوه اجرايي و بيشتر به خصلت تيپيكال بازي بازيگران مربوط است. با توجه به اين نكته روندي كه گروه تئاتر اشتباهات در پيش گرفته است ميتواند شايسته تحسين و قابل تامل باشد. عبدي تاكيد ميكند تا وقتي كه مخاطب كار آنها را بخواهد آنها روند خود را ادامه خواهند داد. كمدي اشتباهات كه جمعه اجراي خود را در فرهنگسراي نياوران به پايان رساند، قرار است در تماشاخانه باران دوباره اجرا شود. به گفته كارگردان اين نمايش براي اين اجرا نمايش تغييراتي خواهد داشت: «مسوولان تئاتر باران كار را ديدند و توافق شد كه اجرايمان را با تغييرات كوچكي در فرم اجرا در تماشاخانه باران ادامه بديم. ما معتقديم كه دراماتورژي فقط اين نيست كه يك نفر اسمش بيايد و تئاتر را به روز كند. نه. به نسبت هر سالن بايد كار تغيير كند. قطعا اجرا در نياوران با اجرا در باران فرق دارد.»
عبدي كه قرار است نمايشش را در يك سالن خصوصي اجرا كند، ميگويد حضور اين سالنها ميتواند تئاتر را از محصور شدن در دست گروهي خاص نجات دهد: «موقعي بود كه من دانشجو بودم و يك سالن خصوصي نبود و كارها روي زمين ميماند. سالنها دست يك گروه خاص بود و خودشان اجرا ميكردند و من كه عضو هيچ گروهي نبودم، نميتوانستم اجرا كنم. به من اجرا نميدادند. من حاضر بودم ضرر مالي بدهم اما اجرا كنم. عيبي ندارد. يك جايي مجبور خواهي شد به اقتصاد تئاتر هم فكر كني. فكر ميكنم تئاتر خصوصي ميتواند به رونق تئاتر كمك كند. البته بايد نظارت دولتي هم باشد و نه فقط اينكه مميزي كنند. اگر فكر ميكنند كمك ميكنند و سالهاست شعار تئاتر براي همه را سر ميدهند خب كمك مالي هم به گروه بكنند. اگر چه سالن نياوران دولتي است اما يك ريال هم كمك هزينه به من داده نشد.»
كمدي اتفاقات به نوشته منوچهر رمضاني است و براساس متن كمدي هنر تئاتر نوشته ادواردو فيليپو، ترجمه داريوش مودبيان نوشته شده است. در اين نمايش عباس جمشيدي، فريبا امينيان، منصور اسكندري، منوچهر رمضاني، مهدي مجنوني، امين قاضي، سينوره كفاش طلب، اسماعيل باستاني و امير عضد ايفاي نقش ميكنند.
اطلاعات/برگزاریکنگره سراسری ۲۰۰۰ شهید هنرمند در تهران
کنگره سراسری ۲هزار شهید هنرمند اواخر دی ماه امسال با مشارکت سازمان بسیج مستضعفین، بسیج هنرمندان و تعدادی دیگر از نهادهای مختلف در تهران برگزار می شود.
به گزارش مهر، کنگره سراسری ۲هزار شهید هنرمند در رشته های سینما، تئاتر، هنرهای تجسمی، موسیقی، عکس، شعر و ادبیات اواخر دی ماه امسال با مشارکت سازمان بسیج مستضعفین، بسیج هنرمندان و تعدادی دیگر از نهادها در تهران برگزار می شود.
گرامیداشت یاد و خاطره شهدای هنرمند و مرور زندگی این شهدای گرانقدر و درس گرفتن از دیدگاهها و پایداری آنها، معرفی هنرمندان شاخص انقلاب اسلامی، تبیین و تعریف روشنتر مفاهیم هنر انقلاب اسلامی، تقویت پیوند و همگرایی هنرمندان جامعه با خانواده شهدا و اهداف والای شهیدان، ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و معرفی الگوهای شهید هنرمند به جامعه هنری، تبیین فرهنگ دفاع مقدس و ارائه الگوهای درست و ایدهآل از سبک زندگی ملهم از فرهنگ شهادت طلبی، تجدید میثاق و بیعت با آرمانها و اهداف مقدس شهدا، تجلیل از فرهنگ صبر و استقامت با نگاه به اهمیت تکریم خانواده شهیدان، ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در بین جامعه هنری و هنرمندان، رسالت هنر و هنرمندان در تبیین فرهنگ شهادت، جایگاه متعالی هنرمندان شهید به عنوان پیام رسانان جاودان و همیشگی تاریخ، خاطره پژوهی شهدای هنرمندان و ثبت آنها در حافظه نسل امروز، مستندسازی تصویری و مکتوب یاد و خاطره شهدای هنرمند و معرفی آنها به جامعه هنری کشور با هدف الگو دهی و الگوسازی، وسعت دادن به آگاهیها و اطلاعات افکار عمومی و طیفهای مختلف مردم از هنرمندان و تبیین مشارکت مستمر این قشر در فرازهای مهم انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس، گردآوری بانک اطلاعاتی و دائرةالمعارفی از شهدای هنرمند و هنرمندان شهید، تکریم مقام خانوادههای شهدا و شناسایی و معرفی شهدای هنرمند خارج از کشور به مثابه نمادهای اقتدار فرهنگی کشور و چراغ های فروزان برای معرفی انقلاب اسلامی در کشورهای دیگر اهداف اصلی کنگره ۲هزار شهید هنرمند عنوان شده است.
به منظور ایجاد نگاهی ویژه و اختصاصی به هنر انقلاب براساس تخصصها و حوزههای مختلف در آستانه و همزمان با کنگره بزرگ شهدای هنرمند دهها برنامه دیگر از سوی ستاد برگزاری کنگره پیشبینی شده است که در دهه سوم دیماه به اجرا در میآید.
اطلاعات/گشایش نمایشگاه آثار مرتضی ممیز و «میشل بووه» در خانه هنرمندان ایران
مراسم دهمین سالگشت استاد مرتضی ممیز جمعه ۶ آذر، با حضور مجید ملانوروزی، جمال اوبشو، مجید رجبی معمار، دکتر محمد سریر، دکتر علیرضا سمیعآذر، ابراهیم حقیقی، سیفالله صمدیان، امیر عبدالحسینی و جمع زیادی از هنرمندان بنام و علاقهمندان به هنر، در تالار استاد «جلیل شهناز» در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، امرالله فرهادی اجرای مراسمی را که به مناسبت دهمین سالگشت استاد مرتضی ممیز و همزمان با هشتادمین سالگرد تولد این هنرمند، برگزار شد را بر عهده داشت. فرهادی در ابتدای مراسم با اشاره به نیمه شب چهارم آذر سال ۱۳۸۴ و درگذشت استاد مرتضی ممیز در آن شب سنگین، اظهار داشت: در این ۱۰ سال، هر سال بنیاد ممیز و خانواده محترم استاد، همت کردند و از بزرگان طراحی گرافیک جهان دعوت کردند و نمایشگاهها، سخنرانیها و ورکشاپهایی را برگزار کردند.
پس از این سخنان، انوشیروان ممیز، فرزند استاد مرتضی ممیز و مدیر اجرایی «موسسه هنری مرتضی ممیز» به سخنرانی پرداخت و گفت: نمایشگاه امسال در واقع گزیدهای است از تصویرسازیهای «کتاب هفته» و «کیهان هفته» مرتضی ممیز، مربوط به بیش از ۴۰ سال پیش که به همت ساعد مشکی بر پا شده است. در این نمایشگاه به طور ویژه نوشتههای روی دیوار بسیار قابل توجه است که حرفهای مرتضی ممیز را به نمایش گذاشته که همین حالا نیز نو و درجه یک هستند.
مدیر اجرایی «موسسه هنری مرتضی ممیز» اضافه کرد: امسال به دلیل دهمین سال برگزاری، سال ویژهای برای ما بود و خیلی فکر کردیم که ببینیم چه کسی را میتوانیم دعوت کنیم که حق مطلب را ادا کرده باشیم؛ فکر میکنم میشل بووه واقعا گزینه مناسبی بود. او یکی از مهمترین طراحان گرافیک دنیا است، او نه فقط در فرانسه و اروپا بلکه تقریبا در سراسر جهان نمایشگاه گذاشته است. بسیار خوشحالیم که امسال میزبان این هنرمند بزرگ در خانه هنرمندان ایران هستیم.
در ادامه این مراسم، جمال اوبشو، رایزن فرهنگی سفارت فرانسه طی سخنانی، گفت: فکر میکنم لحظه بسیار زیبایی است که ما را اینجا گرد هم آورده است، زیرا به ما اجازه میدهد که ادای دینی کنیم به پدر گرافیک نوین ایران. فکر میکنم این خیل جمعیتی که امروز در خانه هنرمندان ایران میبینیم در واقع وفاداری ایرانیها را به هنرمندی بزرگ نشان میدهد. ادای دین به هنرمندی که از میان ما رفته است در کنار ادای دین به هنرمندی که اکنون در بین ما حضور دارد؛ میشل بووه، که از حضورش تشکر میکنم.
پس از این یادبود، میشل بووه، طراح گرافیک فرانسوی و یکی از سرشناسترین طراحان بینالمللی به سخنرانی پرداخت و گفت:درباره حضورم در ایران باید بگویم که بسیار خوشحال هستم که برای اولین بار به ایران و تهران سفر کردهام، شما نمایشگاههای این مراسم را خواهید دید، همگی عالی هستند و برای من مایه افتخار است که آثارم در کنار آثار استاد بزرگ مرتضی ممیز، به نمایش درآمده است، هنرمندی که مانند ماتیس و پیکاسو در عالم طراحی گرافیک است. نکته مهمی که باید یادآوری کنم این است که در حال حاضر در سراسر جهان، ایران به عنوان یکی از کشورهای بسیار موفق در طراحی گرافیک شناخته شده است.
نمایشگاه تصویرسازیهای استاد ممیز و نمایشگاه پوسترهای میشل بووه تا پنجشنبه ۱۲آذر، همه روزه از ساعت ۱۳ تا ۲۰ پذیرای علاقهمندان خواهد بود.
اطلاعات/برپاییآئین نکوداشت شاعر ملی لهستان در کتابخانه ملی ایران
نشست تخصصی «آدام میتسکیهویچ شاعر ملی لهستان» به مناسبت یکصد و شصتمین سال درگذشت این شاعر مطرح لهستانی در کتابخانه ملی ایران برگزار شد.
به گزارش مهر، در ابتدای این نشست که به همت سرای ایرانشناسی کتابخانه ملی و در محل این سازمان در تهران برگزار شد، محسن جعفری مذهب ایرانشناس و عضو هیات علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در سخنانی با اشاره به سهم آدام میتسکیهویچ در ایرانشناسی، او را قطعهای از پازلی که میتواند ایرانشناسی لهستانی را تکمیل کند، خواند.
جعفری مذهب سپس با ذکر بیوگرافی آدام میتسکیهویچ، نقش او را در روابط ایران و لهستان یادآور شد و همچنین به همزمانی واگذاری سرزمینهای شمالی رود اَرس از سوی ایران به روسیه تزاری و سرکوب قیام لهستانیها در ۲۰۰سال پیش اشاره کرد و گفت: ما برای بررسی بخشی از تاریخ کشورمان، نیازمند مطالعه دقیق وضعیت ایرانشناسی در کشورهای بلوک شرق به ویژه لهستان هستیم.
در این نشست همچنین پیام شمسالدینی پژوهشگر در حوزه ادبیات، ضمن اشاره به سرگذشت آدام میتسکیهویچ در ایتالیا، به دیدار او با پوشکین ادیب بزرگ روس، هگل فیلسوف مطرح آلمانی و گوته شاعر معروف این کشور در واپسین روزهای عمرش، گفت: در تمام مدتی که او در حال تردد از این شهر به آن شهر ایتالیا بود، قیام ناکام لهستانیها برای استقلال ادامه داشت اما او تنها شنونده اخبار این قیام بود.
وی همچنین به تاثیرپذیری برخی دیگر از چهرههای مطرح عالم سیاست و فرهنگ از جمله ماهاتما گاندی و جواهر لعل نهرو از اندیشههای آدام میتسکیهویچ پرداخت و در ادامه سخنانش روایت یک روزنامهنگار و فعال سیاسی ایتالیایی را از نفوذ اندیشههای این شاعر ملی لهستان به میان فعالان مطرح آن زمان در ایتالیا ارائه کرد.
در این نشست همچنین علیرضا دولتشاهی لهستانشناس در یک سخنرانی با عنوان «آدام میتسکیهویچ و رومانتیسم اسلاوی»، به تاثیر این شاعر ملی لهستان در شکلگیری این نوع از رومانتیسم در اروپا و خیزش دوباره لهستان پس از دو جنگ جهانی و چند بار فروپاشی و تجزیه، پرداخت.
ایران/کارشناسان و منتقدان از سریال تلویزیونی «معمای شاه» گفتند
«معمای شاه» در بوته نقد
مریم رضازاده
به یاری خدا ما اکثریت را خواهیم داشت
کارگردان و نویسنده سریال در حال پخش «معمای شاه» گفت که برای به تصویر کشیدن تاریخ معاصر در کارش از چه مستندات تاریخی استفاده کرده است و احتمال میدهد که «معمای شاه» با واکنشهایی از سوی تاریخشناسان و شاهدان عینی تاریخ معاصر روبهرو شود. وی اعلام کرد که برای سریال «معمای شاه» 5600 نسخه سند رصد و 150 عنوان کتاب برای این کار پیشنویسی شده است. محمدرضا ورزی در ادامه خاطرنشان کرد: طبیعتاً این نوع کارها و همچنین کل کارهایی که قصهشان در تاریخ میگذرد، موافقان و مخالفانی دارند و این مسأله اجتنابناپذیر است و ما تمام سعیمان را میکنیم که کار خودمان را انجام بدهیم، نه از مخالفان خیلی نگران هستیم و نه بابت موافقان خیلی خوشحال هستیم؛ چراکه معتقدیم باید کارمان را انجام بدهیم و این کار باید در مسیر درست انجام شود. شاید «معمای شاه» به مذاق یک عده سازگار نباشد و عدهای تعلق خاطری به رژیم گذشته داشته باشند، بالاخره نمیشود همه را راضی نگه داشت ولی میتوانم به جرأت بگویم که به یاری خدا ما اکثریت را خواهیم داشت و آنچه باید انجام میدادیم را انجام دادیم. همچنین یکی دیگر از کارهایی که باید در «معمای شاه» انجام میدادیم این است که ما به مستندات تاریخی مؤمن باشیم و بودهایم. ما کاملاً این فضا را قائل هستیم که این وفاداری را رعایت کنیم.
شاید در نگاه اول، قضاوت درباره سریالی که تنها 4 قسمت از آن پخش شده و عنوان «الف ویژه» را هم در تلویزیون دارد، کمی زود باشد اما به باور کارشناسان، همین 4 قسمت هم برای یک ارزیابی اولیه درباره کم و کیف این سریال و حاشیههای گسترده آن کافی است. محمدرضا ورزی کارگردان «معمای شاه» که انتقادهای تند و تیزی در طول روزهای گذشته از سوی کارشناسان دریافت کرده است، در گفتوگویی اعلام کرده که چند هزار سند تاریخ معاصر را برای ساخت «معمای شاه» مطالعه کرده است. او همچنین گفته است بازیگران را به نحوی انتخاب کرده است که با گریم، نزدیک ترین چهره را به شخصیتهای تاریخی پیدا کنند.
آنچه مشخص است این است که در همین مدت کوتاه از پخش این سریال، نحوه ارائه تصویر از آن زمان، بحث برانگیز شده است. روایت قصه در فضایی است که گاه باورپذیری را مشکل میکند، همچنین دوبله ضعیف و پرداخت نامناسب قصه «معمای شاه»، تا حدی انتقادها به آن را جدیتر هم کرده است. آنچه در ادامه میخوانید نظر یک منتقد تلویزیون، یک کارگردان و یک مدرس دانشگاه درباره «معمای شاه» است.
این سریال پر از عوام زدگی است
احمد طالبینژاد منتقد تلویزیون و سینما درباره نقاط قوت و ضعف این سریال میگوید: کاری به درجهبندی این سریال ندارم که الف ویژه است یا نیست؛ به نظرم معمای شاه یکی از ضعیف ترین سریال هایی است که درباره تاریخ معاصر تاکنون ساخته شده است. در این سریال همه چیز عوامانه بیان میشود.
باید از سازندگان این سریال پرسید شما چه حرف تازهای برای ارائه داشتید که به فکر ساختن این سریال افتادید؟
وی میافزاید: در این سریال جز دیالوگهای بد، میزانسنهای غلط که ناشی از عوام زدگی و جهتگیریهای خاص سیاسی است، چیزی ندیدم. این منتقد خاطرنشان میکند: برای ساخت سریال الف ویژه باید به سراغ افرادی در حد و اندازه علی حاتمی رفت که بتواند از لحاظ شخصیتپردازی و دیالوگ نویسی اثر درخور توجهی را ارائه بدهد.
دیده شدن به معنای موفقیت نیست
صادق زیباکلام پژوهشگر و مدرس دانشگاه هم در این زمینه معتقد است: صدا و سیما میخواهد یک نظر خاص را به مخاطب عرضه کند. بنابراین چنین اثری به یک برنامه، سیاسی و جهتدار تبدیل میشود که تاریخ را به شکل واقعی و بدون حب و بغض روایت نمیکند و میخواهد یک نظر خاص را القا کند. وی تصریح میکند: به نظرم اینکه مردم این سریال را تماشا میکنند، نشان دهنده این نیست که سریال موفقی است. اینگونه نمیشود قضاوت کرد که سریالی موفق است یا خیر.
هنوز برای قضاوت زود است
محمد علی نجفی کارگردان سریال سربداران و بازیگر معمای شاه نیز میگوید: وقتی درباره یک اثر تاریخی صحبت میکنیم، باید توجه داشته باشیم که کارگردان، مؤلف تاریخ نیست.کارگردان یک منظوری دارد و میخواهد نکتهای را بیان کند، مخاطب باید نکته مدنظر کارگردان را متوجه بشود و درک کند. وی میافزاید: اینکه شخصیتها از نظر گریم شبیه باشند یا نباشد مهم نیست، مهم این است که این کاراکتر چه حرفی میزند. وی میافزاید: مگر کارگردان اسپارتاکوس، این شخصیت را دیده یا اصلاً اسپارتاکوس یک شخصیت واقعی است یا مثلاً در فیلم «ده فرمان» مگر کارگردان آنجا بوده که ببیند حضرت موسی(ع) چکار کرده است یا در بن هور یکی از مهم ترین سکانسهای فیلم، سکانس ارابهرانی است که آن ستاره داوود را گردن شخصیت داستان میاندازد و میگوید تو موفق میشوی. آن فیلم در دهه 50 ساخته شده است اما چه اتفاقی در حال افتادن است؟ در اواخر دهه 40 اسرائیل بهوجود آمده و این فیلم غیر مستقیم اسرائیل را تبلیغ میکند. او معتقد است: درباره سریال معمای شاه هنوز قضاوت زود است که ببینیم کارگردان چه منظوری دارد و چرا سراغ این مقطع تاریخی رفته است.
جوان/جاده يكطرفه دانلود از هاليوود تا اتوبان ستاري
پرديس كوروش به صورت گسترده در حال اكران فيلمها و انيميشنهاي روز جهان است، فيلمهايي كه اكرانشان در ايران و روند قانوني تهيه آن براي پخش سؤالات زيادي را به همراه دارد.
نویسنده : محمدصادق عابديني
به دنبال انتشار گزارش«قاچاقچيان يقه سفيد فيلمها مجرمهاي شاكي!» كه به موضوع تهيه و انتشار فيلمهاي خارجي در شبكه نمايش خانگي و پرديسهاي سينمايي ميپرداخت، به سراغ يكي از پرديسهايي رفتيم كه به صورت گسترده اقدام به اكران فيلمهاي خارجي ميكند. در سايت پرديس سينمايي كوروش قسمتي براي معرفي فيلمهاي در حال اكران سينما وجود دارد كه بخشي از آن فيلمهاي ايراني و بخش ديگر كه بسيار هم قابل توجه است، عناوين فيلمهاي خارجي است كه اين پرديس اقدام به اكران آنها ميكند.
در اين بخش ميتوان عناوين آثار مشهور و به روزي را ديد كه در پرديس كوروش اكران ميشود. اين پرديس بنر اكرانهاي آذرماه را نيز تهيه كرده است. «هابيت3»، «ارباب حلقههاي 3»، «يخزده»(frozen)، «گلادياتور»، «مينيونها» (minions)، «مكس ديوانه 3»، «طالع نحس»، «maze runner»، «inside Out»، «مرد مورچهاي Ant-man»، «راننده تاكسي» و «Big hero6» و «باب اسفنجي» تنها بخشي از عناوين فيلمهايي هستند كه اين پرديس به صورت دوبعدي و سهبعدي اكران ميكند. محصولات برتر كمپانيهاي هاليوودي با بهترين كيفيت تصوير در اين پرديس اكران ميشود.
حسين مسافرآستانه، مدير پيشين مؤسسه رسانههاي تصويري در مصاحبه با «جوان» بر اين موضوع كه چند كمپاني مهم امريكايي حاضر به واگذاري رايت آثار خود به كشورمان نيستند، تاكيد كرد. پس در همين مرحله اول ادعاي خريد رايت مستقيم فيلمها از كمپانيهاي امريكايي يا پخشكنندهها رد ميشود. حتي اگر اين كمپانيها هم بخواهند با سينمادارهاي ايراني ارتباط داشته باشند قوانين مربوط به تحريم ايران كه پاي وزارت دارايي امريكا را به ميان ميآورد مانع هرگونه مراوده ميان طرف امريكايي و سينمادارهاي ايراني ميشود. همانطور كه در گزارش پيشين نيز اشاره شد، ارائه ميجر از سوي سازمان سينمايي ممنوع شده و نميتوان با همكاري واسطههاي بينالمللي قوانين تحريم را دور زد. در نهايت چيزي كه باقي ميماند بحث اكرانهاي فيلمها بدون پرداخت حق مالكيت معنوي به كمپاني توليدكننده است!
سايت آمازون مشهورترين سامانه خريد اينترنتي جهان اقدام به فروش نسخههاي اورجينال فيلمهايي ميكند كه در ليست اكران پرديس سينمايي كوروش قرار دارد. به طور مثال نسخه سهبعدي inside out در اين سايت به مبلغ 27/68 دلار فروخته ميشود. يا نسخه دوبعدي انيميشن خانه 10/78 دلار فروخته ميشود. نسخه blu-ray مينيونها هم 18/99 دلار عرضه شده است.
براي خريد اين محصولات كافي است كه كارت اعتباري بينالمللي تهيه شود كه آن هم در سايتهاي واسطه ايراني وجود دارد و ميتوان با تبديل ريال به دلار كارت اعتباري را خريد. حتي اگر قبول كنيم مديران پرديس سينمايي كوروش به سراغ سايتهاي دانلود فيلم نرفتهاند و از طريق مراجعه به يك سايت معتبر فروش اينترنتي به روزترين انيميشنها را تهيه نمودهاند، آيا هزينهاي چند دلاري اين كار با اكرانهاي تكسانس اين فيلمها با قيمت بليت 12 هزار توماني به معناي سود بالا و بدون دردسر نيست؟! براي مشخصشدن چگونگي تهيه و اكران فيلمهاي خارجي در پرديس سينمايي كوروش با اين پرديس تماس گرفتيم و تنها پاسخ تلفن گوياي اين پرديس بود كه با بيان «كارشناسان در حال حاضر قادر به پاسخگويي نميباشند» روبهرو شديم.
در اين بين سؤالي كه پيش ميآيد اين است كه سازمان سينمايي در كجاي اين ماجرا قرار دارد؟ در آييننامه شوراي صنفي نمايش بندي درباره اكران فيلمهاي خارجي قرار دارد كه به اكران تكسانس فيلم خارجي بعد از پايان ساعت اكران فيلمهاي ايراني اشاره ميكند.
در تماس با غلامرضا فرجي، سخنگوي شوراي صنفي نمايش، وي به «جوان» گفت اين بند صرفاً جهت حمايت از اكران فيلمهاي ايراني وضع شده و شورا هيچ دخالتي بر انتخاب عناوين فيلمهاي خارجي يا مميزي آنها ندارد. سپس تلاش كرديم تا موضوع صدور مجوز اكران فيلم خارجي در پرديس سينمايي را از معاونت نظارت و ارزشيابي سازمان سينمايي جويا شود كه بهرغم تلاشهاي صورت گرفته هيچ پاسخي از سوي سازمان سينمايي دريافت نكردیم! «جوان» منتظر پاسخ سازمان سينمايي درباره نحوه حضور فيلمهاي خارجي در پرديسهاي سينمايي و اكران با مميزي حداقلي اين فيلمهاست.
همچنين روند دسترسي اين پرديسها داراي شبهههاي قانوني زيادي است كه برخي از آنها در اين گزارش و گزارش قبلي «جوان» به برخي از آنها اشاره شد كه بايد در اين زمينه شفافسازي صورت گيرد. مديران پرديس كوروش كه در اين گزارش براي نمونه به آن اشاره شد نيز در صورت تمايل ميتوانند درباره روند اكران فيلمهاي روز جهان در اين پرديس براي روشنسازي قانونمداري، حفظ حقوق مالكيت معنوي و حق مؤلف توضيحات خود را ارائه دهند.
وطن امروز/توصیههای رهبر انقلاب به شاعران طلبه جشنواره اشراق
سیدعبدالله حسینی، دبیر جشنواره شعر اشراق به دیدار ستاد اجرایی این جشنواره با رهبر انقلاب اشاره کرد و گفت: نمیخواهم جزئیات این دیدار را بیان کنم چون قرار است در مراسم اختتامیه که 29 و 30 آذر ماه در تالار ایوان شمس برگزار میشود پیام تصویری رهبر انقلاب درباره این جشنواره پخش شود اما ایشان توصیهها و رهنمودهایی درباره شعر به منظور ارتقای کیفی شعر معاصر بیان فرمودند که از جمله این موارد میتوان به تأکید ایشان بر استفاده از نمادهای معنوی در شعر، استفاده از زبان فاخر و پرجاذبه، ایجاد تعهد در شعر و نظر علمای تشیع درباره شعر اشاره کرد. به گزارش نسیم، حجتالاسلام سیدعبدالله حسینی، شاعر و دبیر جشنواره شعر اشراق افزود: جشنواره شعر اشراق امسال نسبت به سالهای گذشته با استقبال خوبی مواجه شده است. در این جشنواره که مخصوص طلاب شاعر است، از 9 شاعر برگزیده، یک شاعر شاخص و چند شاعر قابل تقدیر و شخصیت ادبی چند تن از علما تجلیل خواهد شد.
وطن امروز/در نشست بررسی کاربرد لهجه در رسانه ملی عنوان شد
فرصت تنوع لهجه برای رسانه ملی
نشست علمی بررسی کاربرد لهجه در رسانه ملی در مرکز پژوهش و سنجش افکار صداوسیما با حضور مدیران، پژوهشگران و برنامهسازان برگزار شد. به گزارش فارس، در این نشست بهروز محمودیبختیاری، استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه یکی از موهبتهای الهی تکثر و تنوع لهجه است، افزود: کشور ما با تنوع لهجهها و گویشهای مختلف از غنای زبانی بالا برخوردار است که این امر را باید بهعنوان یک فرصت قدر دانست. وی افزود: صداوسیما باید با افزایش توانمندی و دانش برنامهسازان و مجریان، حرمت لهجهها را بیش از پیش رعایت کند. این استاد دانشگاه تهران در ادامه نشست، نتایج پژوهش گستردهای که روی «کاربرد لهجه در سینمای ایران»، (از ابتدای تولید فیلم سینمایی در ایران تا امروز) انجام شده بود را ارائه کرد. براساس این پژوهش، در کاربرد زبانهای محلی و لهجهها شاهد تنوع فراوانی در سینمای ایران هستیم. وی همچنین تأکید کرد: اینکه شخصیتهای مثبت یا منفی از لهجه بهعنوان عنصر درام استفاده میکنند، در پذیرش آن از سوی مردم بسیار تأثیرگذار است.
وطن امروز/بررسی کتاب «لحظهها جا میمانند»
بازتابی از ایثارگران انقلاب اسلامی
«لحظهها جا میمانند» در مقایسه با بسیاری دیگر از رمانهای انقلاب، از بیشترین ویژگیهای داستان انقلاب اسلامی برخوردار است و به یک معنی میتوان آن را نمونه خوب رمان انقلاب دانست. به گزارش فارس، دکتر محمد حنیف از پژوهشگران و نویسندگان حوزه ادبیات در یادداشتی بر کتاب «لحظهها جا میمانند» اثر یوسف قوجق، این رمان را نمونهای خوب از رمان انقلاب دانسته است.
در بخشی از این یادداشت آمده است: «لحظهها جا میمانند»، رمانی تاریخی است که بر محور حوادث سیاسی سال 1357 در گرگان و شهرهای اطراف شکل گرفته است. از این نظر، این رمان دارای ارزشهای تاریخی است که دربرگیرنده حوادث واقعی و برخی شخصیتهای اصلی و جریانات دخیل در حوادث سیاسی - مذهبی منطقه است و ارزشی نزدیک به یک تاریخ محلی را دارد. با این حال، کتاب به عنوان اثری داستانی به خاطر پایبندی نویسنده به نقل رویدادهای واقعی، گاه باعث فروکش کردن تخیل و کاستن از تب داستانی شده است. چنانچه وقتی رمان به تبعید یا آزادی و حتی شهادت شخصیتهای واقعی اشاره میکند، نویسنده در زبان و لحن، تسلیم واقعنگاری میشود و کتاب به یک اثر پژوهشی نزدیک میشود و هنگامی که همچون فصل نخستین و انتهایی داستان، تخیل بر واقعیت برتری میجوید، روح واقعی رمان، خودش را به روشنی آشکار میکند. با این حال با عنایت به آنچه در پی خواهد آمد، این اثر در مقایسه با بسیاری دیگر از رمانهای انقلاب، از بیشترین ویژگیهای داستان انقلاب اسلامی برخوردار است و به یک معنی میتوان آن را نمونه خوب رمان انقلاب دانست. «لحظهها جا میمانند»، چند داستان موازی را دنبال میکند و این داستانها با وجود پیوند درونی آنها به یکدیگر در نقطهای از داستان در هم میآمیزند. یکی از این داستانها مربوط به حوادث سیاسی کشور است. داستان دیگر درباره زندگی مشرحمان سوزنبان در گرگان و نوه دختریاش ستاره است و سومین داستان نیز به ماجراهای مربوط به سرگرد تیموری میپردازد که به عنوان یک مأمور ساواک و عاشق سینهچاک ستاره، سایه به سایه ستاره و خانوادهاش پیش میرود. خط سیر رمان ساده و با نگاه دانای کل روایت شده است. این رمان، هم در زمره رمانهای سیاسی میگنجد و هم در زمره رمانهای تاریخی. پیوند معنایی بیتهایی که قبل از هر فصل آمده، درونمایههای عمیق ادبیات کهن را به رخ خواننده امروزی میکشد. به عبارتی، نویسنده کوشیده است با اشاراتی ظریف از گنجینه ادب کهن این مرز و بوم، داستانی در گونه داستان انقلاب اسلامی و از زیرگونههای داستان سیاسی خلق کند. اما چرا رمان «لحظهها جا میمانند» را باید در ذیل رمانهای انقلاب اسلامی بررسی کرد؟ در تعریف «داستان انقلاب» پرسشهایی مطرح میشود که برای رسیدن به تعریفی جامع، پاسخ به آن پرسشها لازم مینماید، پرسشهایی از قبیل: آیا برای تعریف ادبیات یک انقلاب، باید به تعریف خود آن انقلاب رجوع کرد؟ در مجموع میتوان گفت داستان انقلاب در ایران، زیرگونه داستان سیاسی است و ریشه آن به تحولات مشروطه و ورود داستاننویسی نوین بازمیگردد. ویژگیهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هر دوره در خلق آثار سیاسی هر دوره تاثیرگذار است و داستان انقلاب را نمیتوان بدون در نظر گرفتن تبار آن یعنی داستان سیاسی بررسی کرد. در رمان قوجق، اعتقاد اکثر شخصیتهای اصلی به اصل «اسلامی بودن انقلاب و رهبری روحانیت» مشهود است. چنانچه یکی از اصلیترین اقدامات مبارزان، تکثیر اعلامیهها و نوارهای صدای امام خمینی(ره) و مراجع قم و روحانیون مبارز گرگان محسوب میشود. توجه به نقاط عطف تاریخی مورد نظر انقلاب اسلامی همچون حادثه مدرسه فیضیه قم و قیام 15 خرداد و در پی آن، تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه، عراق و اخراج از عراق و سفر به فرانسه، حضور روحانیت در تبعید و زندان در کنار دیگر مبارزان از جمله دیگر ویژگیهای رمان انقلاب اسلامی است که در «لحظهها جا میمانند» بدان توجه شده است. همچنین تمرکز بر حرکتهای هیأتی و مردمی به جای تمرکز بر حرکتهای سازمانی، چریکی و مسلحانه هم از دیگر ویژگیهای داستانهای انقلاب اسلامی است که قوجق جز درباره شخصیت محمد جوانمرد و موارد اندک دیگر، تمرکز خود را بر حرکتهای روحانیت قرار داده است. «لحظهها جا میمانند» در کنار توجه به محوریت رهبری روحانیت در حرکتهای مردمی از مساجد به عدم تمرکز بر شعارهای عدالتخواهانه اقتصادی و تمرکز بر شعارهای دینی و مخالفت با مظاهر فساد در جامعه نیز توجه داشته است. در خاتمه باید اضافه کرد از دیگر ویژگیهای داستان انقلاب اسلامی در مقایسه با داستانهایی که درباره انقلاب نوشته شده است و در آنها نگاه عمده نویسنده به 2 گرایش عنوان شده پیشین بازمیگردد، این است که درونمایه داستانی داستانهای انقلاب اسلامی در راستای تبیین اهداف انقلاب اسلامی است و خواننده پس از اتمام داستان به ضرورت انقلاب اسلامی، حقانیت آن و علل آن پی میبرد.
انتهای پیام/