به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه ایران، مزاحمتهای پسران نوجوان به نوعروس 15 ساله پشت پرده دلخراشی داشت.این دختر که تصور میکرد با ازدواجش به خوشبختی رسیده است وقتی راز اشتباهش فاش شد به بنبست خورد.چندی پیش مردی جوان با مراجعه به پلیس مشهد ادعا کرد همسر نوجوانش هدف مزاحمتهای گروهی ناشناس قرار میگیرد و در فضای مجازی و تلگرام دست از سرش برنمیدارند.مأموران پس از بررسیهای گسترده توانستند این مزاحمان را دستگیر کنند و همین کافی بود که راز تلخ نوعروس 15 ساله فاش شود.
ناگفتههای فریب خورده
فریبا 15 سال سن دارد و دو ماه پیش با پسر یکی از اقوام نامادریاش ازدواج کرده است. اما او در برابر مزاحمتهای چند پسر نوجوان قرار گرفت و با پیگیری علت این مزاحمتها حقایق تلخی برای نامزدش نمایان شد.فریبا در میان قصه تلخ زندگیاش به کارآگاهان گفت: 8 ساله بودم که پدر و مادرم از همدیگر جدا شدند. پدرم اخلاقش خوب نبود و به همه چیز گیر میداد. مادرم واقعاً مانده بود چه کار کند. چند بار با هم قهر کردند و آخرین بار چون دیگر امیدی به خوب شدن رفتار پدرم نبود مادرم بعد از آن که یک کتک مفصل از پدرم خورد تقاضای طلاق داد و از هم جدا شدند. وی افزود: من یک خواهر و یک برادر بزرگتر از خود دارم و بعد از طلاق آنها، مدتی با پدرم بودیم. زن که گرفت نسبت به ما سرد شده بود. یک روز با نامادریام جر و بحث کردم. پدرم ما را از خانه بیرون انداخت. رفتیم خانه مادربزرگم. چند ماه هم خانه خالهام بودیم. مادرم خانه بزرگتری اجاره کرد و پیش او رفتیم. اوضاع آرام بود تا اینکه مادرم ازدواج کرد. ناپدریام چشم دیدن ما را نداشت. به خانه پدربزرگ برگشتیم. حدود یک سال هم آنجا بودم. پدرم مرا به خانه خودش برد. 2 ماه پیش بود که پسر برادر نامادریام به خواستگاریام آمد. با هم نامزد شدیم. خیلی خوشحال بودم اما اشتباهی که 5 ماه پیش مرتکب شده بودم نگذاشت آب خوش از گلویم پایین برود. واقعیت رو شد و حالا نمیدانم چه کنم. نوعروس 15 ساله اشکهایش را پاک کرد و افزود: من و دوستانم برای بازی والیبال و ورزش به پارکی که نزدیک خانهمان است میرفتیم. یکی از همکلاسیهایم با پسری دوست بود. او تشویقم کرد من هم با پسر دیگری دوست شوم. مریم میگفت یکی از پسرها به من علاقهمند است و میخواهد با او دوست شوم. شماره تلفن آن پسر را گرفتم. میخواستم سر به سرش بگذارم. مدتی شوخی شوخی پیامک بازی میکردیم یک روز فهمیدم مریم با این پسر هم دوست شده است. لج مرا درآورده بود. من هم با دوست او که بابک نام دارد و 14 ساله است دوست شدم تا انتقام بگیرم. ما در محیط تلگرام با هم ارتباط داشتیم. یک روز مرا به خانهشان کشاند. دو دوستش هم آنجا بودند و من فریب آنها را خورده بودم. از آن روز به بعد هر روز مزاحمم میشدند و میگفتند از من فیلم گرفتهاند و میخواهند همه چیز را به نامزدم و پدرم بگویند. شوهرم متوجه این مزاحمتها شده بود. موضوع را که پیگیری کرد فهمید حقیقت چیست. من بعد از طلاق پدر و مادرم سختیهای زیادی کشیدهام. روزهای بدی را پشتسر گذاشتهام. وقتی فامیل به چشم ترحم نگاهم میکردند اعصابم به هم میریخت. اگر مادر بالای سرم بود این بدبختیها به سرم نمیآمد. پدر و مادرم ازدواج کردهاند و سروسامان گرفتهاند اما من و خواهر و برادرم سرخورده شدیم. البته من خودم اشتباه کردم.رئیس پلیس مشهد درباره این پرونده گفت: با اعلام شکایت نوعروس جوان و خانوادهاش سه متهم پرونده شناسایی و دستگیر شدهاند. سرهنگ حجت نیکمرام با ابراز تأسف از وقوع چنین آسیبهایی گفت: تحقیقات پرونده ادامه دارد.
گروه شوک: مرد شیکپوش توانسته بود با نامهای مرموز از یک سفارتخانه به کلاهبرداریهای میلیاردی دست بزند.پلیس وقتی توانست این کلاهبردار حرفهای را به دام اندازد که وی بار سفر را بسته و میخواست ایران را ترک کند.روز پنجم آبان ماه سال جاری زنی نزد مأموران کلانتری 137 نصر فاش کرد گروهی ناشناس پنهانی با استفاده از سند خانه وی در سعادتآباد وام 400 میلیون تومانی گرفتهاند.
این زن شوکزده به تیم تحقیق گفت: «برای دریافت وام به بانک رفته بودم که به من اعلام شد که سند خانهام در رهن بانکی است! بلافاصله به شعبه سعادتآباد رفته و در بررسی مدارک متوجه شدم که سند خانهام بدون اطلاع من به شخص دیگری منتقل شده است.»با این ادعاهای عجیب، مأموران تجسس کلانتری 137 نصر با مراجعه به بانک و در ادامه «اداره ثبت» دریافتند که سند مالکیت متعلق به این زن با یک وکالتنامه محضری دارای اصالت قانونی به مردی به نام مهدی انتقال یافته اما زن صاحبخانه اصرار کرد که هیچگاه وکالتنامهای وجود نداشته است.
همین کافی بود تا مهدی در سعادتآباد شناسایی و دستگیر شود و با توجه به ادعاهای عجیبی که داشت برای رازگشایی با دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای ناحیه 2 تهران، دراختیار تیمی از پایگاه دوم پلیس آگاهی قرار گیرد.مهدی در بازجوییها گفت: «پدر من نزد مردی به نام حمیدرضا به عنوان راننده مشغول به کار است و به این واسطه با این مرد آشنا شدم؛ مدتی پیش حمیدرضا به بهانه پرداخت کارمزد بالا برای انجام یک عملیات بانکی با وکالتنامهای که از زن صاحبخانه دراختیار داشت و مدعی بود که آن را برای انجام همه امور مالی و اداری از این زن دریافت کرده پیشنهاد داد که سند مالکیت خانه این زن، منتقل شود تا او بتواند در ازای رهن سند خانه، پول این زن را در قالب وام بانکی تهیه و برایش ارسال کند؛ من نیز در ازای گرفتن کارمزد قبول کردم تا این کار را انجام داده و با مراجعه به بانک و در ادامه رهن گذاشتن سند ملک نزد بانک، 400 میلیون تومان وام تحویل گرفته و به حمیدرضا بدهم. در این مدت حمیدرضا همیشه میگفت که زن صاحبخانه در خارج از کشور زندگی میکند و به دلایل مختلفی قادر نیست به ایران سفر کند.کارآگاهان در تحقیقات خود اطلاع پیدا کردند که زن صاحبخانه حدود سه ماه پیش خانهاش را به صورت مبله و در ازای دریافت ماهیانه 25 میلیون تومان، برای زندگی به مردی با نام حمیدرضا اجاره داده درحالی که مهدی و پدرش، ادعا داشتند وی تا چندی پیش در قلهک زندگی میکرد.
کارآگاهان در این مرحله با مراجعه به دفترخانه رسمی محل صدور وکالتنامه برای واگذاری اسناد مالکیت خانه متعلق به زن صاحبخانه به ارزش 5 میلیارد تومان، اطلاع پیدا کردند که حمیدرضا با جعل نامهای از سفارتخانههای کشورهای همسایه مدعی شده است که زن صاحبخانه به وی وکالت تامالاختیار برای انجام امور مالی و اداری داده و دفترخانه نیز با استناد به این نامه اقدام به صدور وکالتنامه به نام ایشان و در ادامه صدور سند مالکیت به نام مهدی کرده است.با توجه به پیچیدگی این سناریو و احتمال وقوع کلاهبرداریهای مشابه، کارآگاهان با بررسی گستردهای اطلاع پیدا کردند که وامهایی مشابه از شعب مختلف بانکی در سطح شهر تهران گرفته شده و در مجموع بیش از 4 میلیارد تومان پول در قالب وامهای بانکی دریافت شده و در همه آنها مالباختهها هیچگونه اطلاعی از رهن املاک خود نزد بانک نداشتهاند؛ در بررسیهای بهعمل آمده از این صاحبخانهها نیز مشخص شد که مردی به نامهای حمیدرضا کاکاوند، پرویز جداری عباسی و مرتضی ستاریفر ابتدا اقدام به اجاره خانه از آنها کرده و بعد با شیوهای مشابه و با ارائه نامه جعلی منتسب به سفارتخانه یکی از کشورهای همسایه اقدام به دریافت وکالت محضری و گرفتن وام از شعب بانکی کرده است.
در شرایطی که کمترین ردپا درخصوص مرد شیاد وجود داشت کارآگاهان با انجام کارهای اطلاعاتی و اقدامات پلیسی، موفق به شناسایی محل تردد این مرد در قیطریه شدند و با بهرهگیری از تصاویر وی، مرد شیاد را به دام انداختند.پیمان 44 ساله در بازرسی از مخفیگاهش انواع مدارک شناسایی جعلی، گذرنامه، گواهینامه، شناسنامه و همچنین مهرهای جعلی متعلق به تعدادی از دفترخانههای رسمی و همچنین سفارتخانه یکی از کشورهای همسایه پیدا شد.متهم که چارهای جز اعتراف ندید گفت: «نخستینبار در حدود سه سال پیش بود که به این شیوه اقدام به کلاهبرداری 5/1 میلیارد تومانی کردم؛ پس از آن و به مدت دو سال در کشور یونان زندگی میکردم تا اینکه همه پولهایم تمام شد. تصمیم گرفتم تا بار دیگر به ایران آمده و باز به همین شیوه اقدام به کلاهبرداری کنم و حتی در چند مورد نیز موفق به گرفتن وامهای چند صد میلیون تومانی شدم؛ قصد داشتم تا این بار نیز به همان شیوه گذشته پول برای زندگی در خارج از کشور تهیه و این بار برای همیشه از کشور بروم که دستگیر شدم.»بنابه این گزارش، با توجه به گستردگی اقدامات این مرد شیاد کسانی که در دامهای مشابهی افتادهاند میتوانند به پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران در جنتآباد مراجعه کنند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com