در مورد مدیریت و کنترل قیامهای مردمی بهصورت سنتی باید گفت که یک دولت با استفاده از نیروهای امنیتی، نظامی و انتظامی سعی میکند بهوسیله قدرت سخت به کنترل اوضاع بپردازند. عموماً نقش و کارکرد قدرت سخت یا نظامی عینی است و عامل این قدرت از طریق الگوهای معطوف بهاجبار، درصدد وادار کردن دیگری به پذیرش اهداف، منافع و مطلوبیتهای خود است.[1]
در دوره جدید، سرکوب قیامهای مردمی به شکل سنتی همچنان وجود دارد، اما مورد جدیدی که امروزه به آن افزودهشده، استفاده از ابزارهای نرم است؛ بدین گونه که یک دولت با استفاده از ابزارهایی همچون ابزارهای فرهنگی، رسانهای، اقتصادی و تکنولوژیک سعی در تحت تأثیر قرار دادن جامعه و افکار عمومی آن برای سرکوب قیام مردمی دارد و بهطور خلاصه استفاده از ابزار غیرنظامی برای رسیدن به اهداف سیاسی. در این راستا، جوزف نای یکی از اولین نظریهپردازان قدرت نرم، این مفهوم را «توانایی اعمال کننده قدرت در جذب یا دفع بازیگران دیگر، در جهت مطالبات خود» تعریف کرده است.[2]
لازم به ذکر است قدرت نرم در دستیابی به اهداف، همواره موفق نیست و قدرتها عموماً با استفاده از قدرت هوشمند یعنی بکارگیری قدرت سخت و نرم توأمان بر اساس نیاز خود برای رسیدن به اهداف اقدام میکنند. سوزان ناسل با توضیح مفهوم قدرت هوشمند، ترکیب هدفمند و خردمندانه قدرت سخت و نرم در مقابله با تهدیدات را بسیار کارآمد میداند.[3]
از ابتدای ماه اکتبر به دلیل گسترش یورشهای صهیونیستهای شهرکنشین و مطرحشدن طرح تقسیمبندی زمانی و مکانی مسجدالاقصی، قیام عمومی مردم علیه صهیونیستها بار دیگر شدت گرفت. ویژگی قیام اخیر نسبت به قیامهای اخیر به غیر از تظاهرات عمومی، حمله فلسطینیان ازجانگذشته با چاقو و خودروی خود به صهیونیستها است و در مقابل نیز صهیونیستها بجای دستگیری فلسطینیان مظنون به حمله، با شلیک مستقیم به سر، ایشان را به شهادت میرسانند بهطوری که در این درگیرهای بیش از هفتاد فلسطینی شهید و نزدیک به ده صهیونیست نیز کشته شدهاند.
رژیم صهیونیستی در تلاش است این قیام عمومی را مانند دو انتفاضه قبلی مدیریت و کنترل نماید. در بررسی روشهای صهیونیستها در دو انتفاضه قبلی شاهد آن بودیم که صهیونیستها برای سرکوب قیامهای مردمی از مکانیسمها و ابزارهای زیر جهت مدیریت بحران استفاده میکنند:
1. ابزار امنیتی و پلیسی: یکی از روشهای کنترل قیام مردم فلسطین، برخورد امنیتی و پلیسی صهیونیستها با آن است بهگونهای که برای فرونشاندن و مانع شدن از گسترش ناآرامیها، با تمام قوای خود بهوسیله نیروهای امنیتی، نظامی و انتظامی خود اقدام میکند و در این راه از بکار بردن خشونت بیشتر ترسی ندارد زیرا نیروهای سرکوبگر، اشغالگر هستند و ایشان با یک دید نژادپرستانه با فلسطینیان برخورد میکنند که در این دید کشتن هر فلسطینی، بهعنوان یک تهدید بالقوه، دارای مجوز ایدئولوژیک از ناحیه ایدئولوژی صهیونیسم است.
2. ابزار سیاسی: یکی دیگر از ابزارهایی که رژیم صهیونیستی برای فرونشاندن اعتراضات عمومی از آن استفاده میکند، ابزار سیاسی است بهطوری که برای مدیریت بحران، تماسهای سیاسی خود را با برخی از گروههای فلسطینی افزایش میدهد؛ زیرا این رژیم بهخوبی دریافته است که یکی از راههای کنترل فلسطینیان، کنترل توسط خود فلسطینیان است. در این راستا، این رژیم، با افراد، گروهها و تشکیلات سازشگر بهویژه تشکیلات خودگردان فلسطین وارد یکروند دادوستد سیاسی شده و این تشکیلات میتواند مانند یک بازوی قوی وابسته به صهیونیستها از شدت بحران کاسته و در نهایت قیام را کنترل نماید.
یکی دیگر از ابزارهای مورد استفاده صهیونیستها برای کنترل قیام فلسطینیان، استفاده از ابزار اجتماعی است بهطوری که بهوسیله امور فرهنگی و تبلیغات رسانههای وابسته و همسو و ایجاد دلسردی، سعی در ایجاد یک «جامعه منفعل» میکند. |
3. ابزار اجتماعی: یکی دیگر از ابزارهای مورد استفاده صهیونیستها برای کنترل قیام فلسطینیان، استفاده از ابزار اجتماعی است بهطوری که بهوسیله امور فرهنگی و تبلیغات رسانههای وابسته و همسو و ایجاد دلسردی، سعی در ایجاد یک «جامعه منفعل» میکند. جامعه منفعل موردنظر رژیم صهیونیستی، جامعهای است که فلسطینیان و بهتبع آن گروههای اجتماعی فلسطینی نسبت به اتفاقات و تهدیدهای پیرامون خود ازجمله توسعهطلبی صهیونیستها چه بهصورت سختافزاری و چه بهصورت نرمافزاری، واکنش چشمگیری انجام نداده و در مقابل آن مقاومت و ایستادگی نکرده و حاکمیت و برتری صهیونیستها را بر شئون مختلف خود بپذیرند و بهتدریج دچار استحاله شوند.
4. ابزار اقتصادی: یکی دیگر از ابزارهای مورد استفاده صهیونیستها برای کنترل قیام فلسطینیان، ابزار اقتصادی است. بحران اقتصادی دائمی از زمان اشغال فلسطین تاکنون زندگی مردم فلسطین را تحت تأثیر خود قرار داده است، بهگونهای که شاهد وقوع یک بحران انسانی در مناطق فلسطینی هستیم؛ فقر، رکود اقتصادی، بیکاری و قاچاق در این مناطق زیاد است و رژیم صهیونیستی نیز با آگاهی از این امر فلسطینیان را تحت فشار قرار میدهد. در این راستا شاهد آن هستیم که صهیونیستها با ایجاد محدودیتها در ورود و خروج کالا و همچنین اخراج کارگران فلسطینی، موجب ایجاد مشکلات معیشتی برای مردم شده که این امر نیز یکی از مؤثرترین ابزارهای کنترل قیام فلسطینیان محسوب میشود.
در انتفاضه اخیر نیز شاهد استفاده مجدد این رژیم از ابزارهای فوق هستیم با این تفاوت که این رژیم در بهکارگیری خشونت و رسانهای کردن آن، از یکسو سعی در امنیتی جلوه دادن شرایط برای صهیونیستها دارد و از سوی دیگر میخواهد به فلسطینان این پیام را بدهد که از بکارگیری خشونت هیچ واهمهای ندارد. در این راستا شاهد برخورد با فلسطینیان با سلاحهای جنگی و هدف قرار دادن ایشان از ناحیه سر و سینه هستیم. برای مثال اگر فلسطینیان با چاقو به صهیونیستها حمله کنند، بر اساس قاعده دفاع مشروع (تناسب دفاع با خطر)، ایشان نیز باید با ابزار متناسب با آن برخورد نمایند ولی شاهد خشونت بسیار شدید در این مورد هستیم و صهیونیستها، فیلم اقدامات وحشیانه خود را نیز انتشار میدهند.
مورد دیگر که در قیام اخیر نسبت به انتفاضههای قبلی برجستهتر است، موضوع استفاده بیشتر رژیم صهیونیستی از رسانههاست که این امر هم ریشه در پیشرفت این ابزار نسبت به دهههای قبلی دارد. امروزه بیشتر از اینکه شاهد تحرک جوانان فلسطینی در تظاهرات و قیامهای مردمی باشیم، شاهد سوق دادن جوانان به فعالیت مجازی در این زمینه هستیم. اگرچه این موضوع از بُعد آگاهسازی بسیار مناسب است ولی ما شاهد هدر رفتن انرژی جوانان فلسطینی و درنتیجه دلسردی ایشان به دلیل قدرت رسانهای صهیونیسم و مدیریت آنها بر فضای مجازی هستیم.
مورد دیگرِ این قیام نسبت به انتفاضه قبلی، عدم فعالیت رسمی گروههای مقاومت در کرانه باختری و بیتالمقدس است که این امر از تلاش دو دهه اخیر صهیونیستها برای اخراج گروههای مقاومت فلسطینی از کرانه باختری بهطور مستقیم و غیرمستقیم (با کمک تشکیلات خودگردان فلسطین) نشأت گرفته است، بهطوری که بیشتر ظرفیت جنبشهای مقاومت مانند حماس و جهاد اسلامی در نوار غزه است و بیشتر گروههای موجود در کرانه باختری از گروههای سازشگر هستند. نبود گروههای مقاومت در ساماندهی و برنامهریزی قیام- نسبت به آنچه که در سال 1987 و 2000 شاهد آن بودیم- ضربه زیادی را به روند قیام زده است و به نظر میرسد این مکانیسمِ صهیونیستها در دور کردن دشمن در این قیام، کارآمد بوده است.
به نظر میرسد برای ناکارآمد کردن ابزارها و مکانیسمهای صهیونیستها، فلسطینیان راهی جز اتخاذ استراتژی تقویت و تداوم مقاومت در قالب تشکیل جامعه مقاوم ندارند. این امر نیاز به تقویت از طریق ایستادگی، تائیدات دینی، حمایت مالی، حمایت مردمی، حمایت سیاسی و تأمین تسلیحاتی دارد که در آن، همهی افراد جامعه، توان و قدرت خود را بسيج و سازماندهی کرده تا در مقابله با صهیونیستها از آن استفاده کنند.
نتیجهگیری
در جمعبندی مطالب باید گفت قیام اخیر مردم فلسطین با تمام تلاش صهیونیستها برای کنترل و مدیریت آن، توانسته است ضربات سنگینی را به صهیونیستها وارد کند که یکی از آنها، ایجاد مانع در تقسیمبندی زمانی و مکانی مسجدالاقصی بوده است. تداوم قیام مردمی در کرانه باختری و بیتالمقدس، زمینهساز وارد شدن خسارتهای بیشتر به صهیونیستها خواهد شد که البته این امر نیازمند همکاری همه گروههای فلسطینی و همچنین کشورهای عربی و اسلامی است که بهجای تداوم بحرانآفرینی در کشورهای دیگر همچون سوریه، عراق و یمن، باید تمام نیروی خود را برای ضربه زدن به بزرگترین مشکل جهان اسلام که همان صهیونیسم است، بکار ببرند.
[1]. ارسلان قربانی شیخ نشین، کامران کرمی و هادی عباس زاده،"قدرت هوشمند؛ تحول نوین قدرت در عصر جهانی شدن"، فصلنامه روابط خارجی، سال سوم، شماره چهارم، زمستان 1390، ص 143.
[2]. پرویز امام زاده فرد،"بررسی جایگاه قدرت نرم در سیاست: از دوران باستان تا زمان معاصر"، فصلنامه مطالعات سیاسی، سال دوم، شماره هفتم، بهار 1389، ص 149.
[3]. ارسلان قربانی شیخ نشین، کامران کرمی و هادی عباس زاده، پیشن، ص 139.