به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه ایران، حامد و علیرضا 30 و 24 ساله در آرزوی ثروت بادآورده صبح چهارشنبه ششم آبان ماه «مجید احمدنیا» 34 ساله را با ضربات چاقو به قتل رسانده و 2 کیلو و 250 گرم طلا و 40 سکه پارسیان را از مغازه برداشته و متواری شدند. این دو دزد در قالب خریدار طلا و با پوشیدن دو ماسک آلودگی هوا به محل سرقت رفته بودند. آنها پس از فرار از مشهد خارج شدند اما با تحقیقات اطلاعاتی پلیس، بلافاصله پس از بازگشت به مخفیگاهشان با 40 ساعت کار عملیاتی در محاصره مأموران افتاده و دستگیر شدند.
بازسازی صحنه سرقت و قتل
ساعت 9/5صبح دیروز – شنبه 9 آبان ماه – دو جوان جنایتکار در اسکورت پلیس از بین جمعیت انبوه مردم و مأموران به خیابان مفتح مشهد انتقال یافتند و با ورود به طلافروشی صحنه را بازسازی کردند.
طبق اظهارات این دو مرد آنها ابتدا به بهانه خرید طلا وارد مغازه شدند و پس از اینکه قربانی جنایت را به حرف گرفتند ناگهان تفنگهای خود را درآورده و خواستار طلاها و سکههای مغازه شدند.
مرد طلافروش که در غیاب شریکش در مغازه تنها بود در این صحنه مقاومت میکند که حامد 30 ساله با چاقویی چند ضربه به سینه وی زده و فروشنده جوان را غرق در خون نقش بر زمین میکند. این دو دزد پس از جنایت بلافاصله طلاها و سکهها را برداشته و با خودروی اجارهای پا به فرار میگذارند. در بازسازی این صحنه هولناک بازپرس ویژه قتل سید جواد حسینی، سرهنگ نیکمرام رئیس پلیس مشهد و سرهنگ حسین بیدمشکی رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی حضور داشتند و در برابر ابراز خوشحالی و قدردانی مردم به خاطر سرعت عمل پلیس در دستگیری دزدان مسلح، بر اشد مجازات عاملان این سرقت تأکید کردند.بازپرس سید جواد حسینی گفت: «با توجه به حساسیت این پرونده پیگیریهای لازم برای اشد مجازات متهمان انجام خواهد شد.»سرهنگ نیکمرام رئیس پلیس آگاهی مشهد نیز گفت: «با توجه به سرعت عمل پلیس در شناسایی و دستگیری عاملان این جنایت با تشکر از بازپرس ویژه قتل انتظار داریم این دو دزد هرچه سریعتر به اشد مجازات برسند.»
گفتههای شریک مرد طلافروش
مجید احمدنیا 34 ساله که تک پسر خانواده بود و قرار بود بعد از پایان ماه صفر لباس دامادی بر تن کند صبح چهارشنبه 6 آبان به دلیل مشغله کاری شریکش در طلافروشی تنها بود.
دزدان نیز از همین موضوع استفاده کرده و با مقاومت او در برابر تقاضایشان، با چاقو این جوان را به قتل رساندند.شریک مجید که هنوز مرگ همکارش را باور ندارد به خبرنگار شوک گفت: «من روز چهارشنبه برای گرفتن پروانه کسب مغازه به نمایندگی از هردویمان در کلاسهای آموزشی احکام معاملات حضور داشتم. نزدیک ظهر بود که دیدم تلفنم مدام زنگ میخورد. دیدم شماره یکی از اقوام روی آن میافتد. نمیتوانستم جواب تلفن را بدهم اما به دلشوره افتاده بودم. بعد از کلاس خواستم تماس بگیرم که تلفنم زنگ خورد و سرهنگ قاضیزاده رئیس کلانتری منطقه مفتح پشت خط بود و گفت در مغازهات درگیری شده و مقادیری طلا به سرقت رفته است. وقتی خواستم با شریکم صحبت کنم به من گفتند که او کشته شده است.»
وی ادامه داد: «حال بدی داشتم. وقتی خودم را به مغازه رساندم چنین صحنهای را باور نمیکردم. دزدان بیش از دو کیلو طلا و سکه را برده بودند. وقتی فیلم دوربین را دیدم مشخص شد مجید که نمیخواست تسلیم خواسته دزدان شود با ضربه چاقوی آنها کشته شده است.»این مرد داغدار درباره دزدان گفت: «آنطور که از تصاویر دوربینها مشخص بود این دو دزد چند روز پیش هم به عنوان مشتری آمده بودند و به همین خاطر مجید ابتدا به آنها شک نکرده بود. آنها میگفتند چون مغازه در کوچه بود و به خاطر داشتن دو پله ورودی دیدش کم بود به آنجا حمله کردیم.»
گفتوگو با متهمان
حامد 30 ساله با ضربات چاقو مرد طلافروش را پیش از سرقت کشته است.
اهل کجا هستی؟
اهل بندر انزلی هستم و 12 سال پیش با همسرم به مشهد آمدم.
شغلت چیست؟
مغازه سیدی فروشی داشتم و همسرم آرایشگاه دارد.
چرا سرقت کردی؟
ما سالهاست در انتظار بچه هستیم و دوا و درمان زیادی کردهایم. از نظر مالی در مضیقه بودم و برای خرج زندگی از بنگاهی پول نزول کردم. روز به روز بدهیام سنگینتر میشد و به همین خاطر تصمیم به سرقت گرفتم.
چطور طرح سرقت از طلافروشی را ریختی؟
از یک ماه پیش تصمیم خودم را گرفتم و پس از مشورت با علیرضا که دوست 5 ساله و همسایهمان در مشهد بود در تصمیمم مصر شدم. قرار گذاشتیم هر کداممان تفنگی تهیه کرده و بعد نوع سرقت را تعیین کنیم.
چه تفنگیهایی داشتید؟
من یک وینچستر به قیمت 2 میلیون و 300 هزار تومان خریدم و علیرضا کلت کمری به قیمت یک میلیون و 400 هزار تومان خرید.
به چه بهانهای تفنگها را میخریدی؟
میگفتم برای شکار مرغابی در شمال میخواهیم.
و بعد چطور به فکر سرقت از طلافروشی افتادی؟
اول فکر کردیم به بانک دستبرد بزنیم اما چون فکر کردیم شلوغی بانک دردسر میشود و گیر میافتیم تصمیم به سرقت از طلافروشی گرفتیم.
طلافروشی را چطور انتخاب کردی؟
چند روزی در سطح شهر پرسه زدیم حتی به یک طلافروشی در خیابان راهنمایی رفتیم اما چند روز بعد طلافروشی خیابان مفتح را پیدا کردیم. این طلافروشی در کوچه بود و ویتریناش به داخل مغازه دید زیادی نداشت. چند باری به بهانه خرید آنجا رفتیم تا اینکه صبح روز حادثه با خودرویی که از همسایهمان کرایه کرده بودم به محل رفتیم. راستش ابتدا پشیمان شدیم و حتی یکبار بیرون آمدیم اما بعد دوباره وارد شده و با تهدید تفنگ از طلافروش خواستیم طلاها را به ما بدهد.
چرا قتل کردید؟
جوان طلافروش مقاومت میکرد و حتی چند بار با فریاد از مردم کمک خواست که من با چاقو به او حمله کردم و با چند ضربه به سینهاش او را کشتم. بعد از آن بود که طلاها و 40 سکه پارسیان را برداشته و متواری شدیم.
به خانه رفتید؟
نه، به سمت بهشت رضا رفتیم و لباسها و چاقو را سوزاندیم. سپس به نیشابور رفته و 20 سکه را به طلافروشیها فروختیم.
پس از چند روز به مشهد برگشتیم و خودروی دیگری کرایه کردیم.
فکر میکردی دستگیر شوید؟
اینترنت را چک میکردیم و با توجه به اخبار حدس میزدیم زود دستگیر شویم تا اینکه مأموران آمدند و ما را در مخفیگاهمان در خیابان حر، شهرک شهید رجایی مشهد به دام انداختند.
پشیمان نیستی؟
چرا خیلی پشیمانم. بعد از 12 سال حسرت فرزند، همسرم باردار شده بود و نگرانی زیادی داشت. او نمیدانست من چه کردهام اما حالا فهمیده و برایش نگرانم.
علیرضا 24 ساله کفاشی داشت؛ اما به طمع بیشتر برای خرج اعتیادش به هممحلیاش کمک کرده بود.
ازدواج کردهای؟
نامزد دارم.
تو که کفاشی داری چرا سرقت کردی؟
از دو سال پیش معتاد شدهام. درآمدم بد نبود اما به خاطر اعتیادم حس و حال کار نداشتم. وقتی حامد گفت از این راه براحتی پولدار میشویم و او نیز به خاطر بدهی 70 میلیونی نیاز به پول دارد وسوسه شدم و قول همکاری دادم.
پشیمان نیستی؟
برای خودم ناراحت نیستم چون باید به سزای اعمالم برسم اما برای نامزدم و خانوادهام که یک عمر با آبرو زندگی کردند خیلی ناراحتم و پشیمان شدهام.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com