به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه ایران، جوان آدمکش که پدر و مادرش را به قتل رسانده بود پس از آزادی توطئه قتلهای سریالی زنان سالخورده را طراحی کرد. این مرد جوان با همسر موقت خود قرار گذاشت زنان را به خانه بکشاند و بهخاطر سرقت طلاهایشان آنان را بکشد و پس از نخستین جنایت به دام افتاد. سهشنبه هفتم آذرماه سال 92 بود که گزارش قتل فجیع زن و شوهری در خانهای واقع در شهرک توحید سبزوار به پلیس مخابره شد.
کارآگاهان با انجام تجسسهای میدانی عامل این جنایت را که پسر جوان خانواده بود، شناسایی و دستگیر کردند. قاتل چارهای جز اعتراف به قتل پدر و مادرش نداشت.
رضا که 26 ساله است در حالی که اضطراب زیادی داشت، افزود: پدر و مادرم از مسافرت برگشتند و همان شب من خیلی دیر به خانه رفتم. پدرم با دیدن من عصبانی شد و پرسید: «تا حالا کجا بودی؟ حتماً معتاد شدهای یا با کسی رابطه داری؟» به حرفهایش توجهی نکردم ولی وی گوشی تلفن همراهم را برداشت و داخل زیر زمین رفت تا آن را چک کند. بلافاصله دنبالش رفتم و در زیر زمین با هم درگیر شدیم. پدرم ضربهای به صورتم زد و من که خیلی عصبانی شده بودم ناگهان چاقویی را برداشتم و با آن ضربهای به صورت پدرم زدم. خون جلوی چشمانم را گرفته بود و اصلاً نمیفهمیدم چه میکنم. پدرم روی زمین افتاد. در آن لحظه به او ضربه دیگری زدم و پدرم کشته شد. اما برای اینکه مطمئن شوم نفس نمیکشد با دستهایم گلویش را فشار دادم. با سر و وضع خونآلود از زیرزمین بیرون آمدم و به طبقه بالا رفتم.
مادرم با دیدن من جیغ کشید و فریاد زد: «معلوم است چه کار میکنی؟» مادرم سر و صدا راه انداخته بود و من که میترسیدم صدایش را کسی بشنود وی را داخل اتاق خواب زندانی کردم و با عجله به زیرزمین برگشتم و اسلحه شکاری را برداشتم و به طبقه بالا برگشتم. با شلیک گلوله به کتف چپ و یک گلوله به قفسه سینه مادرم وی را نیز به قتل رساندم. تا نزدیک صبح صبر کردم سپس پدر و مادرم را داخل قالی پیچاندم و بستم.
یک راننده وانت نیسان همراه سه کارگر کرایه گرفتم و گفتم وسایل اضافی و خرت و پرتهای کهنه را میخواهم بیرون بریزم. کارگرها قالی و وسایل را پشت خودرو گذاشتند و به بیابانهای روستای «افچنگ» در اطراف سبزوار رفتیم. قالی و وسایل را داخل گودالی بزرگ که شبیه چاه بود انداختیم و به شهر برگشتیم. از کارگرها خواستم در تمیز کردن خانه نیز کمکم کنند که آنها با ورود به خانه و دیدن آثار خون پا به فرار گذاشتند و به این ترتیب بود که موضوع لو رفت و دستگیر شدم.
با این اعترافات بود که پلیس اجساد مجید، 53 ساله که بازنشسته فرهنگی بود و همسر 46 سالهاش منیره را پیدا کرد.
با این اقدامها، پسر جنایتکار به زندان افتاد و مدتی بعد با توجه به گذشت خواهرش که نمیخواست بعد از مرگ پدر و مادر، برادرش را هم از دست بدهد و پس از تحمل محکومیت زندان آزاد شد.
سومین جنایت
مردی به نام هادی روز 22 مهرماه سالجاری به پلیس آگاهی نیشابور رفت و از گم شدن مادر 70 سالهاش خبر داد.
هادی گفت: مادرم روز دوشنبه 20 مهرماه به یک مراسم خانگی رفت و دیگر به خانه برنگشته است.
با این ادعاها کارآگاهان تحقیقات پرونده را آغاز کردند. ساعت 20: 18 روز 24 مهرماه بود که یکی از اهالی روستای رهنو فیلخانه، چادر زنانهای را در جنوب روستا دید و موضوع را به پلیس اعلام کرد. کارآگاهان با دریافت این گزارش بلافاصله در محل حاضر شدند و با این فرضیه که داخل چاههای قنات خشک شده روستا باید جسدی وجود داشته باشد از آتشنشانی کمک خواستند. با جستوجوهای ویژه جسد یک زن در داخل یک چاه 7 متری پیدا شد.
وقتی جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی انتقال یافت با بررسیهای ویژه مشخص شد این جسد متعلق به زنی 70 ساله به نام «محترم » است و پسرش گم شدن او را به پلیس اعلام کرده . این در حالی بود که وی ابتدا خفه شده سپس جسد به داخل چاه قنات انداخته شده است. در این مرحله «اکبری مقدم» دادستان نیشابور دستورات تخصصی را برای پیگیری پرونده صادر کرد. کارآگاهان با بررسیهای ابتدایی دریافتند که مقتول در مراسمی که شرکت کرده با زنی جوان در حال گفتوگو بوده است.
کارآگاهان با بررسیهای اطلاعاتی زن 20 ساله را دستگیر کردند. این زن که زهرا نام دارد در بازجوییهای ابتدایی اظهار داشت من در مراسم این زن را دیدم و دیگر هیچ خبری از او ندارم. با توجه به تناقضگوییهای این زن پلیس به تحقیقات بیشتری دست زد و مشخص شد زهرا پس از شکست در ازدواج نخست از چندی پیش به عقد مردی جوان درآمده است. این زن به پلیس گفت: شوهر موقتم اهل شاهرود است که پدر و مادرش را از دست داده و چون با خواهرش قهر است به نیشابور آمده و دانشجو است. با این اعترافات شوهر 29 ساله وی نیز دستگیر شد و ادعاهای زهرا را تکرار کرد. رضا با تناقضگویی شک و تردید کارآگاهان را برانگیخت. با بررسی گذشته مرد جوان مشخص شد او اهل سبزوار است و پدر و مادرش را به قتل رسانده است.
با روشن شدن این اطلاعات، زن 20 ساله در اعترافاتی هولناک گفت که بهخاطر مشکلات مالی، رضا به من پیشنهاد داد به سطح شهر بروم و زنان سالخورده که طلا دارند را شناسایی کنم و آنها را با بهانه کمک به خانه بکشانم و طلاهایشان را سرقت کنم. قرار شد به هر طریق ممکن این زنان سالخورده را به بهانه کمک به خانه ببرم و پس از سرقت طلاها آنها را به قتل برسانیم من هم قبول کردم. اول قرار شد مادر بزرگ خودم که چند حلقه النگو دارد را با دادن قرص برنج به قتل برسانیم. قرص برنج و خواب آور و پودر شربت خریدم ولی موقعیتی فراهم نشد. تا اینکه با زن 70 سالهای آشنا شدم. خودم را به او نزدیک کردم. محترم میگفت دنبال یک زن خوب برای پسرش میگردد.
با شنیدن این حرف خواهرم را پیشنهاد دادم و از او خواستم به خانهمان بیاید و خواهرم را ببیند. موضوع را به رضا اطلاع دادم با خودرویش به سراغمان آمد و در نقش راننده آژانس 4 هزار تومان کرایه گرفت و به خانهام رفتیم و رضا محل را ترک کرد.
من و محترم داخل خانه شدیم شربت که داخل آن قرص خواب آور ریخته بودیم برای زن آوردم او نخورد و گفت: بیماری قند دارد. من با رضا تماس گرفتم و موضوع را به او اطلاع دادم. گفت الان خودش میآید. سپس با در دست داشتن یک رشته طناب وارد خانه شد و خفهاش کردیم. ما یک حلقه النگو و گوشوارههای طلای زن را در آوردیم و جسد را داخل روفرشی پیچاندیم. این زن ادامه داد: جسد را داخل صندوق عقب خودرو گذاشته و به خارج از شهر رفتیم. جسد را به داخل چاهی واقع در جنوب روستای دهنو فیلخانهانداخته و بلافاصله به شهر برگشتیم. طلاها را به چند طلافروشی بردیم. فاکتور خواستند و نخریدند. سرانجام به یک طلافروشی مراجعه کردیم و به ارزش دو میلیون و 280 هزار تومان فروختیم. پس از خرید شام به خانه خواهرم رفتیم. با اعترافات زهرا پسر آدمکش که دیگر چارهای جز اعتراف نداشت گفت: روفرشی و طناب را بهصورت جداگانه در خرابهای در قدمگاهانداختهام. سرهنگ سید حسن حسینی، رئیس پلیس نیشابور در این باره گفت: تحقیقات پلیس برای روشن شدن ابعاد دیگر این جنایت پیچیده ادامه دارد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com