کد خبر: ۲۹۶۸۶۵
تاریخ انتشار:
هاشمي‌نسب: شاه‌ماهي قرمز در تور آبي،‌ بهترين تيتري بود كه برايم زدند

سیاه رهبری‌فرد شدم و با دایی درگیر شدم!

سه‌شنبه هفته گذشته و همین‌طور اتفاقی مهدی هاشمی‌نسب مدافع فراموش‌نشدنی سرخابی به دفتر تحریریه خبرورزشی آمد تا دید و بازدیدی با دوستان خبرنگار خود داشته باشد.
به گزارش بولتن نیوز؛هاشمی‌نسب تمایلی هم برای مصاحبه نداشت اما از آنجایی که حرف‌های خوبی بین ما رد و بدل شد، حیف‌مان آمد چیزی ننویسیم.
مهدي هاشمي‌نسب اين روزها چه‌كار مي‌كند؟ روزها را چطور به شب مي‌رساني؟
هيچي، صبح‌ها تمرين مي‌كنم و بعد از ظهرها در خدمت خانواده هستم.

دفتر مخابراتي يا بيمه نداري؟
نه، ‌هيچ كار خاصي ندارم.

از شرايط خودت راضي هستي؟
از راضي هم راضي‌ترم!

در روزگاري از وضعيت خودت اظهار رضايت مي‌كني كه بازيكناني با قراردادهاي ميلياردي از يك سكه طلا هم نمي‌گذرند.
بستگي دارد چه‌جوري به زندگي نگاه كني. با كم زندگي كردن هم هنر مي‌خواهد. من يكي سعي كردم در زندگي قناعت پيشه كنم.

مي‌خواهيم فضاي مصاحبه را به سمت حواشي بازيكنان فوتبال ببريم. به نظرت حاشيه دنبال فوتباليست‌ها مي‌رود يا بالعكس؟
بستگي دارد. يك وقت‌هايي يك بازيكن مطرح مي‌شود، ‌روي جلد مي‌رود و تيتر مي‌شود تا حاشيه به دنبالش برود. ناخودآگاه هم اين اتفاق مي‌افتد و بعد مي‌بيني الكي الكي وسط حاشيه هستي.

برخي از فوتباليست‌ها، خبرنگاران را مقصر اين حواشي جلوه مي‌دهند. نظري نداري؟
به خبرنگاران چه ربطي دارد؟ چطور زماني كه به‌به و چه‌چه آقايان را مي‌كنند و خوب مي‌نويسند، مي‌شوند مطبوعات خوب و متولي پيشرفت در ورزش و خبرنگاران، قشر محبوب مي‌شوند؟ من از اين حرف‌ها سر درنمي‌آورم اما معتقدم خبرنگاران هيچ نقشي در حاشيه‌سازي براي بازيكنان ندارند.

تا به حال شده از مطبوعات شكايت كني؟
نه، دليلي نداشته است. يك بار سر يك جرياني با دوست خوبم افشين پيرواني كارم به دادگاه كشيده شد. البته بعدتر از افشين عذرخواهي كردم ولي در كل براي مطبوعات احترام زيادي قائلم. در هر صنفي هم به هر حال آدم خوب و بد وجود دارد اما من يكي خودم را خيلي مديون خبرنگاران مي‌دانم.

اين روزها كمتر كسي پيدا مي‌شود كه اين حرف را بزند.
من حرف حق را مي‌زنم. برخي از اين آقايان آرزو دارند عكس و مصاحبه‌شان منتشر شود و براي ديده شدن سر و دست مي‌شكنند. چطور مي‌شود كه از مطبوعات شكايت مي‌كنند و... بگذريم!

بهترين تيتري كه در مطبوعات براي مهدي هاشمي‌نسب زده شده، چه بوده است؟
تيترهاي زيادي زده شده است. زماني كه در پرسپوليس بودم، يك روزنامه زده بود هاشمي‌نسب سند قهرماني پرسپوليس را امضا كرد. يا اينكه هاشمي‌نسب مساوي است با پيروزي و... اما يك تيتر هميشه در ذهن من باقي مانده است. يكي از روزنامه‌ها پس از رفتن من به استقلال تيتر زد شاه‌ماهي قرمز در تور آبي! اين تيتر خيلي زمان خودش سر و صدا كرد.

برخي بازيكنان مثل خودت، علي كريمي، علي دايي و يكي، دو نفر ديگر نيازي به ضبط كردن صدايشان نيست. مصاحبه مي‌كنند و به هيچ وجه اهل تكذيب نيستند، چرا؟
آدم يا حرفي را نمي‌زند يا اينكه حداقل پاي حرف خودش مي‌ايستد. اين اخلاق من و آدم‌هايي كه اسم برديد است.

چند بازيكن با اين خصوصيت سراغ داري؟
رضا شاهرودي هم يكي از همين‌هاست. انصافاً آدم توي رفاقت با رضا شاهرودي كم مي‌آورد. يا مجتبي محرمي كه سوخته‌ترين فوتباليست نسل سوخته فوتبال ما بود. يكي كه دومي هم نداشت اما متأسفانه فوتبال ايران قدرش را ندانست. پرويز برومند، بهروز رهبري‌فرد و احمد مؤمن‌زاده هم همين اخلاق را دارند.

در زمان بازي شده بود كه باشگاه از تو بخواهد حرفي را پس بگيري يا مصاحبه‌اي را تكذيب كني؟
بله،‌ پيش آمده است. زمان حضور در استقلال يك بار به من گفتند چرا چنين مصاحبه‌اي كردي. اصلاً هم آن مصاحبه را انجام نداده بودم و دوستان خبرنگار از قول من نوشته بودند ولي تكذيب نكردم و گفتم رفقايم زده‌اند،‌ حالا كه چي؟!

اگر مهدي هاشمي‌نسب 20 ساله بود و الان بازي مي‌كرد، چقدر مي‌ارزيد؟
(با خنده) مطمئن باشيد با خصوصيات اخلاقي كه از خودم سراغ دارم، ‌باز هم پاي رفاقت وسط مي‌آمد، ‌سياه مي‌شدم و همان 300 يا 400 ميليون تومان مي‌بستم. شايد هم مجاني بازي مي‌كردم! البته ترجيح مي‌دهم در اين فوتبال نباشم چون با روحيه من سازگار نيست.

انصافاً توي اين فوتبال، فوتباليست كاردرست هم ديدي؟
چرا، همه خوبند ولي از كنار اسم محرم نويدكيا نمي‌توان بي‌تفاوت گذشت. سيدجلال حسيني و هادي عقيلي هم خيلي خوب هستند.

مهدي طارمي يا سردار آزمون چطور؟
هر دو مستعد و خوب هستند.

آيا مي‌توانند زوجي مثل دايي و خداداد را براي تيم‌ملي بسازند؟
اصلاً و ابداً! نمي‌خواهم قياس كنم. زوج دايي و خداداد فراتر از آسيا بود. براي اين دو خيلي زود است كه با دايي و خداداد مقايسه شوند.

راستي دليل اينكه بازيكني مثل پيام صادقيان به حاشيه كشيده مي‌شود، چيست؟
پيام صادقيان يكي از فني‌ترين و بهترين بازيكنان كشورمان بود ولي حيف كه قدر خودش را ندانست.

فوتباليست‌هاي شهرستاني كه به تهران مي‌آيند، چه اتفاقي برايشان مي‌افتد كه وارد حاشيه مي‌شوند؟
من هميشه با مهدي دغاغله، آرش افشين و ايمان موسوي در ارتباط هستم. اينها چون خوزستاني هستند، به من لطف دارند و هميشه به آنها گفتم گول رفقاي دور و برتان را نخوريد. اينها تا زماني دور و بر شما هستند كه باشيد. صميمي‌ترين رفقاي شما، پدر و مادرتان هستند چون هميشه با شما هستند. دو روز دور از فوتبال باشند، ديگر كسي تره هم برايشان خرد نمي‌كند.

بگذريم، آيا شده دعوايي كرده باشي و پشيمان باشي؟
نه، فقط همان مصاحبه كه عليه افشين پيرواني انجام دادم و البته بعدتر عذرخواهي كردم.

عليه علي دايي چطور؟
نه، هرگز!

ولي زماني كه در پاس تهران بازي مي‌كرديد، به اتفاق بهروز رهبري‌فرد خيلي علي دايي را اذيت كرديد.
سياه بهروز رهبري‌فرد شدم! من به عنوان كوچك‌تر از علي دايي عذرخواهي كردم و مشكلي هم با كسي ندارم. اگر هم اتفاقي افتاده، روي جواني و اشتباه بوده است.

توي فوتبال ايران چه كسي را بيشتر قبول داري؟
(بعد از كمي مكث) خدا را شكر بازيكن بزرگ در فوتبال ايران زياد ديدم و كنار اغلب آنها هم بازي كردم. مجتبي محرمي را خوب به خاطر دارم. بازيكني بود كه نمي‌شد از 10 متري‌اش رد شد. احمدرضا عابدزاده عظمتي بود. سال 75 كه به پرسپوليس رفتم، به خودم جرأت نمي‌دادم توي چشمانش نگاه كنم. آن زمان مي‌ترسيديم توي چشم بعضي بازيكنان پرسپوليس نگاه كنيم و شايد كار به درگيري كشيده مي‌شد.

آن زمان هم كاپيتان واقعاً ابهت داشت.
بله، يكي از دلايل كم بودن حاشيه هم همين بود. اصلاً برخورد با بازيكن به مربي كشيده نمي‌شد. باورتان نمي‌شود خود من يك بار از احمدرضا عابدزاده پس‌گردني خوردم!

جالب شد، مي‌شود تعريف كني؟
داشتيم سوپ مي‌خورديم كه يكهو من هورت كشيدم و صداي عابدزاده درآمد. آن برخورد عابدزاده كه همشهري‌ام بود و خيلي هم دوستش داشتم، باعث شد حواسم جمع‌تر شود. الان مي‌بينم بازيكن درجه 3 گربه‌رقصاني مي‌كند. تازه هيچ تيمي هم روي كاكل يك نفر نمي‌چرخد. به نظر من تيم‌هاي مطرح ما امروز بزرگ‌تر ندارند. يكي مثل عابدزاده كه واقعاً باابهت بود.

در حال حاضر مدرك مربيگري داري؟
(لبخند معني‌داري مي‌زند و مي‌گويد) مدرك Z و X دارم!

شوخي مي‌كني؟!
نه بابا! اصلاً دلم نمي‌خواهد در اين فوتبالي فعاليت كنم كه دلالان حرف اول و آخر آن را مي‌زنند. فوتبالي كه 5 ميليون مي‌دهند تا فلان بازي را درآورند، بهمان دروازه‌بان پنالتي بدهد و به خاطر گل روي يك دلال بازيكن اخراج شود! خدا را شكر مي‌كنم كه توي اين فوتبال نيستم و دارم نوكري پدر و مادرم را مي‌كنم.

حرف آخر؟
بنويسيد دم همه آدم‌هاي قانع گرم!


منبع:خبرورزشی
 

برای مشاهده مطالب ورزشی ما را در کانال بولتن ورزشی دنبال کنیدbultanvarzeshi@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین