دروازه بان پراشتباه پرسپولیس که بارها با اشتباهات فنی اش کمر این تیم را شکسته، حالا با رفتارهای غیراخلاقی اش دارد تیشه به ریشه تاریخ این باشگاه می زند. او حالا نه تنها کمک نمی کند که تیمش از نظر فنی بهتر شود و به رده های بالاتر جدول برسد، بلکه دارد همه تاریخ این باشگاه را به تاراج می گذارد و زمین مسابقه را به یک بزنگاه چاله میدانی تبدیل می کند که چند نفر باید بیایند و او را مهار کنند تا به سمت بازیکن حریف و داور یورش نبرد.
محمد مایلی کهن حرف درستی در مورد سوشا مکانی زده است. او واقعا در دیدار برابر ملوان فقط یک قمه کم داشت تا برود و چند بازیکن حریف و مربی این تیم را بزند. رفتار او اینگونه نشان می دهد که مسئولان باشگاه باید مراقب باشند او در بازی بعدی با خودش قمه به میدان نیاورد!
سوشا مقصر نیست، کسی مقصر است که سایز پیراهن پرسپولیس را نفهمید و آن را به تن هر کسی که رسید اندازه دید. آن فروشنده که نفهمید این پیراهن بر تن برخی آنقدر گشاد است که حتی از صد کیلومتری آن هم نمیتواند رد شود.
این به تن کردن رسم فروشندههاست. آنها میخواهند جنسشان را بفروشند، برایشان فرقی نمیکند خریدار یک جوان دانشجو باشد یا یک مرفه بیدرد. پیراهن پرسپولیس را هم همینطوری حراج کردهاند، خیاط و فروشنده این پیراهن مارک دار و بزرگ، حتی سایز هم نمیزند.
باور کنید مقصر سوشا نیست، او جنس برند بزرگی را که حراج زده بودند، آتش زده بودند را به دست آورده است. سوشا را به لحاظ فنی نباید بررسی کرد، اصلا کار او به آنجا نمیرسد، او را باید به آزمایشگاه برد و روی وی مطالعه کرد که این گونه از انسان، چگونه میتواند روی خواسته بیست میلیون نفر پا بگذارد و پرسپولیس بیست میلیون نفر را روی پل ببرد و خطر اخراج را به جان بخرد تا جاییکه حتی برخی در مورد وی تصور کنند او با درگیری با داور کوشید تا اخراج شود اما داور کوتاه آمد.
مکانی معلوم نیست چگونه سر از پرسپولیس درآورد اما دلیل مستند و زندهای است برای مطالعه روی دلایل ناکامیهای پرسپولیس، اینکه پیراهن این تیم حراج شده، چند مدیر پشت سر هم آمدهاند و این پیراهن را حراج کردهاند و حالا این تیم نمیتواند قهرمان لیگ برتر شود.
دلیلش را سوشا با انگشت نشان میدهد. او نشان میدهد که برخی بازیکنان این تیم باید در تیم آماتور درجه سوم پرسپولیس به میدان بروند نه در پرسپولیسی که در ورزشگاه آزادی به میدان میرود و میلیونها طرفدار دارد. نه جلوی دوربینهای تلویزیونی در حالی که از بچه های پنج ساله تا پیرمرد و پیر زنها، از شاگرد مغازهها تا دکترها و پروفسورها او را میبینند.
بیچاره پرسپولیس، بیچاره پرسپولیس که بازیکنش اولین دستورات حرفهایگری را هم زیر پا میگذارد و پرسپولیس را با خطر مواجه میکند. پرسپولیسی که اگر مربیاش کمی فرماندهتر بود، پس از حمله به داور که نه، حمله به دستاوردهای پرسپولیس از مکانی، یک لامکان در رختکن درست میکرد.