سید محمد رضا قدردانی: سی و هفت سال از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد و در طول این مدت، همواره گفتار و رفتار چهرههایی که با وصف آرمانخواه، حزباللهی و انقلابی از سایرین متمایز شدهاند، مورد توجه، نقد، تحسین و یا اعتراض قرار گرفته است. بنابراین، در یادداشت پیش رو و در شرایطی که محافل سیاسی و رسانهای کشور مشغول ارزیابی برجام هستند، بدین پرسش میپردازیم که «نوع مواجهه جریان انقلابی با جمع بندی مذاکرات هستهای چگونه باید باشد؟!»
ابتدا، شاخصهای تعریف فرد «انقلابی آرمانخواه» را مورد بازخوانی قرار میدهیم و برداشتهای ناصواب از آن را متذکر میشویم؛ بعد، به سراغ نسبت آرمانخواهی و مناقشه هستهای میرویم.
معیارهای انقلابیگری آرمانخواهانه
1. چه کسی را انقلابی میدانیم؟! تنها معیار انقلابی بودن، ارزشگرایی و پایداری بر آرمانها است؟! چه ملاکهای دیگری را باید در تعریف انقلابیگری دخیل بدانیم؟
به اعتقاد نگارنده، یکی از ظلمهایی که به جریان انقلابی شده، معرفی بد و غلط این جریان بوده است. با غفلت خودیها و سوء استفاده جریان مقابل، بعضی اوقات، تصویری کاریکاتورگونه از انقلابیون ارائه کردهایم. انقلابیها، به آرمانخواهی شهرهاند اما به تعبیر رهبر انقلاب «آرمانگرائی بههیچوجه به معنای در همه زمینهها پرخاشگری کردن، برخی از واقعیات لازم و مصلحتهای لازم را ندیده گرفتن، نیست.» (بیانات در دیدار با دانشجویان، 16 مرداد 91)
همچنین، ایشان تصریح کردهاند: «ذکر آرمانها بدون توجه به واقعیتها و بدون ملاحظه سازوکارهای معقول و منطقیِ رسیدن به آرمانها، خیالپردازی است؛ آرمانها در حد شعار باقی خواهد ماند.» (بیانات در دیدار با کارگزاران نظام، 3 مرداد 91)
بنابراین «قانونمداری»، «واقع بینی»، «عقلانیت و پرهیز از رفتار مبتنی بر احساسات»، «زمان شناسی و توجه به عنصر مصلحت در تحلیل رویدادهای سیاسی و اجتماعی»، شاخصهایی هستند که در کنار ارزشگرایی و آرمانخواهی، میبایست مبنای قول و فعل انقلابیون و حزباللهیها باشند و گرنه چه بسا، هزینه عملکرد جریان انقلابی، بیش از فایده آن باشد و بهانه به دست بدخواهان بدهد.
انحرافات انقلابیگری آرمانخواهانه
2. در برهههایی از تاریخ انقلاب، برخی رفتارهای "به ظاهر انقلابی" ولی در واقع مضر به حال کشور، با واکنش صریح مقام معظم رهبری مواجه شده است. مرور تذکر آیتالله خامنهای نسبت به ماجرای شعار دادن عدهای حین سخنرانی حجتالاسلام سید حسن خمینی در حرم امام (14 خرداد 89) و شعار دادن در جریان صحبتهای علی لاریجانی در حرم حضرت معصومه (22 بهمن 91) بیانگر نوع نگاه ایشان به این قبیل رفتارهاست:
«این کارهایی که در قم اتفاق افتاد، بنده با این جور کارها مخالفم. آن کارهایی که در مرقد امام اتفاق افتاد، بنده با این جور کارها مخالفم. بارها به مسئولین و کسانی که میتوانند جلوی این چیزها را بگیرند، تذکر دادهام. آن کسانی که این کارها را میکنند، اگر واقعاً حزباللّهی و مؤمنند، خب نکنند. میبینید که تشخیص ما این است که این کارها به ضرر کشور است، این کارها به نفع نیست.» (بیانات در دیدار با مردم آذربایجان، 28 بهمن 91)
روشن است که همه یا حداقل برخی از کسانی که در متن حوادث مورد اشاره در بالا قرار داشتند، از افراد وابسته به جریان انقلابی هستند و احتمالا نیتشان از انجام آن اقدامات خیر بوده (مثلا میخواستند به سخنرانان تذکر دهند در قبال فتنه 88، مواضع صریح و روشن اتخاذ کنند) اما چون آرمانخواهیشان صرفاً بر احساسات تکیه داشته و مبتنی بر قانونمداری، واقعبینی، عقلانیت، زمان شناسی و مصلحت اندیشی نبوده است، به خطا رفتهاند.
آرمانخواهی و محافظهکاری
3. در اینجا، نکته ظریفی باید تذکر داده شود. آسیبی که در این حوزه، چهرههای حزباللهی را تهدید میکند، باید به طور دقیق تبیین شود؛ این که مراقب باشند در مسیر واقعبینی، گرفتار محافظهکاری نشوند و با توجیههای غیرمنطقی، از پیگیری و مطالبه آرمانهایشان کوتاه نیایند.
درخصوص معنای محافظهکاری و تفاوت آن با آرمانخواهی به تعریف رهبر انقلاب دقت کنید: «محافظهکاری یعنی شما تسلیم هر واقعیّتی -هرچه تلخ، هرچه بد- باشید و هیچ حرکتی از خودتان نشان ندهید؛ این محافظهکاری است. معنای آرمانگرایی این است که نگاه کنید به واقعیّتها و آنها را درست بشناسید؛ از واقعیّتهای مثبت استفاده کنید، با واقعیّتهای سلبی و منفی مقابله کنید و مبارزه کنید. این معنای آرمانگرایی است.» (بیانات در دیدار با دانشجویان، 20 تیر 94)
آرمانخواهی و جمع بندی مذاکرات هستهای
4. در دوره 12 ساله پرونده هستهای ایران، جریان انقلابی، یکپارچه، ایستادگی در راه دستیابی به فناوری هستهای را مطالبه میکرد و در برههای که برخی، متوقف شدن فعالیتهای هستهای در ازای دوستی با آمریکا را آرزو میکردند، انقلابیون، شعار «انرژی هستهای حق مسلم ماست» سر میدادند و آن را وسیلهای برای تحقق برخی از مهمترین آرمانها (حفظ استقلال علمی کشور، حرکت در مسیر پیشرفت، مقاومت در مقابل زورگوییهای نظام سلطه و ...) میدانستند.
اما پس از اعلام پایان مذاکرات و انتشار متن برجام، آن یکپارچگی از میان رفته است. امروز، برخی چهرههای انقلابی، خواستار رد کامل برنامه جامع اقدام مشترک از سوی مراجع قانونی کشور هستند؛ گروهی معتقدند باید آن را مشروط تصویب کنیم تا مواردی که از خطوط قرمز رد شده و با منافع ملی ما منافات دارد، از شمول تعهدات ایران خارج شود (البته به نظر بسیاری از کارشناسان، تصویب مشروط برجام در حکم رد آن است) و نهایتاً عدهای هم هستند که ضمن ارزیابی دادهها و ستاندهها، توافق هستهای را متوازن میدادند و با تصویب آن موافقند.
صاحبان هر سه دسته دیدگاه مطرح شده در بالا، انقلابی هستند اما اگر از منظر «آرمانخواهی واقعبینانه، مبتنی بر عقلانیت و مصلحت سنجی» یک بار دیگر به برجام نگاه کنیم، میپذیریم که رد توافق هستهای از سوی مجلس شورای اسلامی، منجر به دوقطبی سازیهای بیحاصل میشود و به کشور (خصوصاً به جریان انقلابی، آن هم در آستانه انتخابات مجلس) هزینههای زیادی تحمیل میکند. از سوی دیگر، چون تیم مذاکره کننده به نمایندگی از دولت جمهوری اسلامی ایران، جمع بندی مذاکرات هستهای را پذیرفته است، رد آن از سوی مراجع قانونی داخل کشور، اعتبار دولت را در صحنه بینالمللی پایین میآورد و این امر، در تضاد با منافع ملی قرار دارد. بنابراین، باید برجام را بپذیریم اما در عین حال، برای مبارزه با واقعیتهای منفی آن (مثل باز شدن احتمالی راههای نفوذ دشمن به کشور)، میبایست هوشیار باشیم و همچنان آرمانخواه باقی بمانیم.
همچنین، روی دیگر سکه برجام و مسائل بعد از آن، ادامه رویکرد سلطه طلبانه طرف غربی (به ویژه آمریکاییها) و تکرار ادبیات تهدیدآمیز از سوی آنهاست. در این خصوص، تکلیف مسئولین است که با حفظ روحیه انقلابی، پاسخ زیادهخواهیها را قاطعانه بدهند و از ترس ضربه خوردن توافق، اسیر محافظهکاری نشوند. متأسفانه در این رابطه، نقد جدی به عملکرد گروهی از دولتمردان و جریانهای سیاسی وارد است و نگرانیم مبادا برجام، بهانه برخیها در مسیر عدول از آرمانها (به ویژه آرمان استکبارستیزی) شود.
انتهای پیام/
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com