جواد طوسی در شرق نوشت :هر دم از این باغ بری میرسد. واقعا فضای فرهنگی- هنری باحالی داریم. اسم فرهنگ و هنر که میآید، آدم دوست دارد احساس آرامشخاطر کند و انتخاب دلخواهش را داشته باشد و دور از این هیاهو و قیلوقال با اثری که ریشه در ذات هنر دارد
محشور شود و احساس پوچی و بیانگیزگی نکند. ولی فعلا اوضاع در این حوزه در کانون التهاب قرار داد و خبرها و موجها خودبهخود به یک علاقهمند این وادی استرس وارد میکند. متأسفانه در نگاهی واقعبینانه باید بپذیریم بخشی از این بحرانسازیها و «وااسلام» گوییها ریشههای سیاسی و جناحی دارد. گویی عدهای حاضر به یراق و در حالت آمادهباش منتظر آتوگرفتن و عَلَمکردن و زیر آگراندیسمان بردن هر موضوع و سوژهای هستند تا جناح مخالف و رقیبشان آب خوش از گلویش پایین نرود. بیخود نیست عوامالناس میگویند سیاست پدر و مادر نداره! و وقتی سیاست به دامن هنر نیز رخنه کند که دیگر چه شود... هنوز مخالفخوانیها در مورد فیلم «قصهها» تمام نشده، بحران و مشکل در نمایش عمومی «رستاخیز» پیش میآید، پیشنهاد حذف عنوان «فجر» در بخش بینالمللی جشنواره فیلم فجر که در بهار برگزار میشود تب انقلابی عدهای را بالا میبرد، کمیسیون فرهنگی-هنری مجلس در شرایطی وزیر ارشاد را برای ادای توضیح در مورد اکران فیلم «قصهها» احضار کرده که همین فیلم از سوی تعداد قابلتوجهی از منتقدان (در کنار فیلم ماهی و گربه) بهترین گزینه برای ارسال به آکادمی اسکار تشخیص داده میشود (پارادوکس از این آشکارتر) و اخیرا اعتراض عدالتخواهانه علی ملاقلیپور، کارگردان «قندون جهیزیه» به کاهش سینماها و سانسهای فیلمش به دنبال اکران فیلم «محمد(ص)» مجید مجیدی. اتفاقا در مورد این آخری با توجه به شناختی که از روحیات و خلق و خوی علی ملاقلیپور دارم، اصلا نگاه سیاسی و خطی و شیطنت نمیبینم. بههرحال او پسر رسول ملاقلیپور است و پسر کو ندارد نشان از پدر... علیآقا به جای مذاکره و همزیستی مسالمتآمیز و تسامح و تساهل ترجیح میدهد با روش آنارشیستی پدرش عمل کند و خودش یک تنه حقش را بگیرد. در اینجا نمیخواهم خودم هم آتش بیار معرکه شوم و مقصر و بیگناه قضیه را مشخص کنم. اما آیا بهتر نبود فیلمی که شخصیت محوریاش پیامبر مسلمین است، با روش و تمهید بهتری به نمایش عمومی درمیآمد و جای بقیه فیلمهای در حال اکران را تنگ نمیکرد و حقانیت خود را به شکل طبیعیتر و عادلانهتری به رخ میکشید؟ قبول کنیم بعضی ندانمکاریها هم به این بحران دامن میزند. بنابراین بد نیست برای پیشگیریهای بعدی، «ستاد شناسایی بحران» در وزارت فخیمه ارشاد راهاندازی شود! از ما گفتن بود... .
روزنامه شزق