کد خبر: ۲۷۹۲۸۷
تاریخ انتشار:
فيلم بازي‌هاي بنگلادش را نمي‌بينم تا خاطراتش برايم بكر بماند

پورحیدری: پول باشد، ستاره سوم هم می‌آید

بدون شک وقتی صحبت از قهرمانی استقلال در آسیا می‌شود، باید یادی از منصور پورحیدری هم کرد.
به گزارش بولتن نیوز؛مردی که در هر دو قهرمانی آسیایی استقلال نقش داشته است. در اولی (1970) بازیکن بود و قهرمانی دوم هم در حالی حاصل شد که او سرمربی بود و پرویز مظلومی هم دستیارش. دیروز وقتی برای گپ زدن در مورد سالگرد دومین قهرمانی استقلال با پورحیدری تماس گرفتیم، به دلیل مشغله‌های فراوان تیم، ابتدا تاریخ این قهرمانی یادش نیامد اما بعداً از آن روزها گفت و خاطرات شیرین بنگلادش.
امروز هفتم مرداد است. اين روز را به خاطر مي‌آوريد؟
(فكر مي‌كند) نه... چه روزي است؟

بيست و چهارمين سالگرد قهرماني استقلال در آسيا.
اي بابا... واي. يادش به‌خير (صدايش حالت خاصي پيدا مي‌كند)، چه روزهايي بود. تا چشم بر هم زديم، 24 سال گذشت. چقدر از آن روزها خاطره داريم، خاطرات خوب. چه زحمت‌هايي كه بچه‌ها كشيدند. همه تلاش كردند. از مجموعه بازيكنان و مربيان گرفته تا اطرافيان تيم و مديران باشگاه. هيأت مديره و حاجي‌اوليايي. خدا رحمت كند مرحوم بونژاك را. اين مربي مجارستاني را آورده بوديم تا تمرين‌دهنده تيم باشد و انصافاً براي مسابقات قهرماني آسيا چقدر هم زحمت كشيد. قبل از مسابقات، اردوي 10 روزه‌اي را در منطقه سالاردره مازندران برگزار كرديم.

ظاهراً وضع مالي باشگاه در آن مقطع هم بغرنج بود.
بله، خيلي. براي مثال حتي براي اعزام نفرات هم مشكل داشتيم. بايد 22 نفري مي‌رفتيم و اگر نفرات بيشتر مي‌برديم، خرج‌شان پاي خودمان بود. جالب اينكه بنگلادشي‌ها بر اساس تخت محاسبه مي‌كردند، به همين خاطر براي اينكه نفرات بيشتري همراه ببريم، يك عده روي زمين مي‌خوابيدند. مثلاً من مي‌گفتم به خوابيدن روي تخت عادت ندارم و مي‌آمدم روي زمين تا بتوانيم يك نفر بيشتر ببريم. بقيه هم همين‌طور. يا در هنگام برگشت چون باشگاه پول نداشت، خود بچه‌ها اضافه‌بار را حساب كردند. پول نبود اما همه يكدل بوديم. ما اين‌طوري قهرمان آسيا شديم.

بعد از قهرماني آسيا هم بر اساس گفته شاگردهايتان كلاً يك قواره پارچه و يك خط تلفن ثابت پاداش گرفتيد.
تازه همان يك قواره پارچه را هم من يادم نمي‌آيد اما خاطرم هست كه آقاي غرضي وزير وقت ارتباطات براي‌مان در باشگاه پيام سيدخندان جشن گرفت و يك خط تلفن ثابت داد. اين شد پاداش قهرماني استقلال. آن‌ موقع بچه‌ها اصلاً مادي فكر نمي‌كردند.

شما در بنگلادش قهرمان شديد؛ در همان مقطعي كه حجازي فقيد در تيم محمدان اين كشور مربيگري مي‌كرد.
بله، اتفاقاً با محمدان هم بازي كرديم و يك- يك شديم. ناصر واقعاً كمك‌حال‌مان بود. اصلاً در آن مقطع با ما زندگي مي‌كرد و خيلي در بنگلادش كمك‌حال‌مان شد. روحش شاد. واقعاً كمك‌مان كرد.

از آخرين قهرماني استقلال در آسيا 24 سال مي‌گذرد. به نظر شما چند سال طول مي‌كشد تا اين اتفاق دوباره تكرار شود؟
من اين‌طوري فكر نمي‌كنم. تفاوت تيم‌هاي مدعي در ليگ قهرمانان آسيا به مسائل فني خيلي ارتباطي نداشته و بيشتر به دلايل امكانات و بازيكنان غيرآسيايي است كه جذب مي‌كنند. اگر امكانات و پول باشد، ستاره سوم هم مي‌تواند روي پيراهن استقلال بيايد و باز هم قهرمان آسيا شويم.

خيلي‌ها تيمي كه در سال 1370 قهرمان آسيا شد را بهترين تيم تاريخ استقلال مي‌دانند. به نظرتان امكان تشكيل چنين تيم خوبي دوباره وجود دارد؟
شرايط خيلي عوض شده. اغلب مهره‌هاي آن تيم محصول آكادمي استقلال بودند. از برادران بياني تا احدي، نعلچگر و... اما الان اغلب تيم‌هاي پايه‌اي در كشور محلي براي درآمدزايي هستند نه بازيكن‌سازي. اين همه استعداد داريم اما متأسفانه به خوبي پرورش داده نمي‌شوند.

شما در هر دو قهرماني استقلال در آسيا بوده‌ايد. يكي به عنوان بازيكن و ديگري به عنوان سرمربي. واقعاً كدام‌شان جذاب‌تر بود؟
مرحوم رايكوف در دهه 40 تيم بسيار خوبي ساخت كه ماحصل آن قهرماني در فروردين 49 بود. بازي‌هاي آن دوره در تهران برگزار مي‌شد و فينال هم چون با نماينده رژيم اشغالگر قدس بود، حال و هواي غيرورزشي پيدا كرده بود و مردم از آن برد خيلي شاد شدند اما قهرماني در بنگلادش هم حال و هواي خودش را داشت، به ويژه آنكه با كمترين امكانات حاصل شد. گفتم در مازندران اردو زده بوديم. 10 روز آنجا بوديم و 6 روز را با 3 نوبت تمرين سپري كرديم. در آن مقطع بيدار كردن نفراتي همچون عابدزاده، برادران بياني، نامجومطلق و فنوني‌زاده در ساعت 6 صبح شاهكار بود و در 2 روز اول هم با اخم مي‌آمدند اما از روز سوم مي‌خنديدند و شاد بودند چون علاقه‌مند و يكدل بودند اما الان فوتباليست‌ها اصلاً ساعت 7 صبح را نمي‌بينند. جالب اينكه هر روز خودم آنها را بيدار مي‌كردم. يادش به‌خير. يك پزشك هم داشتيم به نام دكتر شهرآبادي. خيلي هم زحمت مي‌كشيد. يك نوشيدني درست مي‌كرد كه ما به آن مي‌گفتيم «معجون» و هركس سرما مي‌خورد، با نوشيدن آن جان مي‌گرفت و سرپا مي‌شد. روزهاي خيلي خوبي بود. الان فيلم چند بازي از آن تورنمنت را هنوز دارم اما ترجيح مي‌دهم نگاه‌شان نكنم تا خاطراتش هميشه برايم بكر باقي بماند.


منبع : خبر ورزشی

برای مشاهده مطالب ورزشی ما را در کانال بولتن ورزشی دنبال کنیدbultanvarzeshi@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین