این اظهارات جورج بوش چند روز پس از آن مطرح شد که اوباما از تصمیم خود برای اعزام 450 نیروی نظامی دیگر به عراق خبر داد. براساس اعلام سخنگوی کاخ سفید قرار است این 450 نیروی نظامی به آموزش، مشاوره و کمک به نیروهای محلی عراق در مبارزه با داعش بپردازند.
در حال حاضر 3100 نیروی آمریکایی در عراق مشغول به فعالیت هستند که عمده فعالیتهای آنها به بخش ارائه مشاوره به نیروهای عراقی مربوط میشود.
دولت اوباما مدعی است برای مبارزه با گروههای تروریستی در عراق و سوریه از حملات هوایی استفاده بسیاری کرده است.
جورج بوش در ادامه اظهارات خود درباره چگونگی برخورد آمریکا با داعش گفت: تصمیمگیری در این باره با توجه به تلفات جنگی و حمایت عمومی اندک بسیار دشوار است.
وی ضمن مقایسه داعش با القاعده اظهار کرد: فکر میکنم تاریخ نشان خواهد داد که القاعده در عراق مغلوب شد. من مسیر اعزام نیروهای نظامی را انتخاب کردم. حال باید دید دولت ما تا چه اندازه خود را با واقعیتهای موجود در منطقه وفق خواهد داد.
جورج بوش در بخش دیگری از این مصاحبه گفت: تنها چیزی که مرا دلتنگ رئیسجمهور بودن میکند بخش مربوط به فرماندهی کل نیروهای مسلح است. من ارتشمان را بسیار دوست میدارم.
وی در بخش دیگری از این گفتوگو در پاسخ به پرسشی درباره وقایع 11 سپتامبر 2001 گفت: در زمان وقوع حملات من در کلاس درس بودم و کودکی برایم کتاب میخواند. من برای موضوع اصلاحات در آموزش و پرورش به آنجا رفته بودم. مطلع شدم که نخستین هواپیما به ساختمان برخورد کرده و ابتدا فکر کردم که این یک حادثه تصادفی بوده است. زمان بسیاری برای تحلیل وجود نداشت زیرا من در کلاس بودم. تصویر اولیه بسیار سردرگم کننده بود.
بوش پسر ادامه داد: من با کاندولیزا رایس، مشاور امنیت ملی خود تماس گرفتم و او نیز گفت نمیداند چه اتفاقی افتاده است. از او خواستم که به نیویورک برود و شهردار را یاری کند. در کلاس بودم که رئیس ستاد مشترک ارتش خبر اصابت دومین هواپیما را داد و گفت که به آمریکا حمله شده است.
وی در پاسخ به پرسش دیگری درباره برنامه نظامی خود در بدو ورود به کاخ سفید گفت: زمانی که اولین بار کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شدم جنگی وجود نداشت و حمله به آمریکا در مخیله کسی نمیگنجید. هیچکس فکر نمیکرد که سه هزار نفر در نتیجه اقدام افرادی که میخواهند به ما آسیب بزنند کشته شوند. پس از وقوع رخدادهای یازدهم سپتامبر ما به این موضوع فکر کردیم که از چه راههای دیگری ممکن است به ما آسیب رسانده شود.
در بخش دیگری از این مصاحبه بوش به اظهارنظر در مورد کتاب خود و محور اصلی آن که تصمیمسازی در سیاست خارجی است، پرداخت و گفت: تصمیمسازی در سیاست خارجی زمانی به بهترین صورت محقق میشود که شما راهبردی مشخص داشته باشید و من مدتزمان کوتاهی پس از یازدهم سپتامبر براساس عقاید خود راهبردی ایجاد کردم و این راهبرد مبتنی بر این بود که ما با جنبشی ایدئولوژیک مواجه هستیم که مایل است به اهداف خود ولو با کشتار بیگناهان دست یابد.
وی در ادامه تصریح کرد: استراتژی من که به "دکترین بوش" معروف است به این ترتیب بود که ما باید افرادی را که به آمریکا آسیب میزنند پیگیری و محاکمه کنیم و این کار باید تا هر زمان که لازم است ادامه داشته باشد. نکته دوم اینکه اگر یک تروریست را رها کنید به اندازه همان تروریست گناهکار هستید.
بوش خاطرنشان کرد: آمریکا دیگر نمیتواند تهدیدها را صرفاً تحلیل کند و به این امیدوار باشد که این تهدیدها عملی نشود. حوادث یازده سپتامبر بیدارباشی بود برای کشور ما زیرا نشان داد که آمریکا در مقابل تهدیدهایی قرار دارد که ممکن است از ما مایلها فاصله داشته باشند.
وی اضافه کرد: بخش دیگری از استراتژی من این بود که تنها راه از میان بردن ایدئولوژی نفرت، ایدئولوژی امید است و تمامی تصمیمهای اتخاذ شده از این دکترین برمیآمد.
در بخشهای دیگری از این مصاحبه از بوش راجع به اسرائیل و ایران پرسیده شد که او در پاسخ گفت: راجع به این موضع به دلیل حساسیت بالای آن نظری نمیدهم. هر نظری که من مطرح کنم به عنوان اقدامی برای تضعیف تصمیمهای رئیسجمهوری کنونی تعبیر خواهد شد بنابراین ترجیح میدهم از این موضوع عبور کنم.
بوش در پاسخ به پرسش دیگری درباره اختلافها در ارزشهای دولت ایران و آمریکا گفت: در این باره مردم باید قضاوت کنند. هر رهبری باید قضاوتهای خود را داشته باشد. پرسش این است که آیا آنها به چیزی که میگویند اعتقاد دارند؟ وقتی من رئیسجمهور بودم برخی افراد به من چیزی میگفتند و منظور دیگری داشتند. این مساله در سیاست اغلب اتفاق میافتد و باید به آن عادت داشته باشیم. در مورد اینکه آیا میتوان به سخنان یک فرد اعتماد داشت باید رویکردی واقعگرایانه اتخاذ شود.
رئیسجمهوری پیشین آمریکا درباره حمله به عراق نیز به اظهارنظر پرداخت و گفت: ما به تحلیل تهدیدهای مختلف پرداختیم و بزرگترین تهدید علیه کشور ما در آن زمان و احتمالا همین حالا، استفاده از تسلیحات شیمیایی و بیولوژیکی است که توسط یک گروه در اختیار شبکهای تروریستی قرار بگیرد که ما را تهدید کند. بنابراین ما فرایند تحلیل را آغاز کرده و از خود پرسیدیم چه کسی این کار را کرده است. آژانسهای اطلاعاتی در جهان تایید میکردند که صدام تسلیحات شیمیایی دارد و او در عین حال دشمن آمریکا بود. با توجه به این شرایط من به سازمان ملل رفتم و قطعنامهای درباره خلع سلاح صدام به تصویب رساندم که در مورد آن کاملا قاطع بودم. این قطعنامه تنها حرف نبود بلکه بخشی از دکترین بوش بود، مبتنی بر اینکه ما باید تهدیدها را پیش از آنکه عملی شوند جدی بگیریم.
وی در بخش دیگری از مصاحبه خود با روزنامه اسرائیل هیوم گفت: معتقدم آمریکا هنوز طرفدار اسرائیل است. بسیاری از افراد میگویند موضع مبتنی بر حمایت از اسرائیل، از اعتقادم و از مسیحیبودنم نشأت میگیرد. اما حمایت من به این خاطر است که اسرائیل همپیمان دیرینه و "نمود دموکراسی" است! به خاطر داشته باشید که من حامی دموکراسی به عنوان ابزار دستیابی به صلح هستم. اسرائیل و آمریکا اشتراکات بسیاری دارند بنابراین اهدافشان نیز تا حدودی مشترک است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com