بر اساس این پژوهش، ساختمان داستان مانند رویاها توسط یک غرابت فراگیر از رویدادها و اقداماتی مشخص میشود که شبیه افکار روانی هستند و و تا حد زیادی از آنچه در تخیلات طبیعی در زمان بیداری مشاهده میشود، تجاوز میکند.
این محققان از 12 داوطلب خواستند تا خاطرات رویاهای خود را که به عنوان هفت رویای واضح توصیف میکردند، یادداشت کنند. همچنین از این افراد خواسته شد تا فعالیتهایی را که در همان روز مشاهده رویاها انجام داده بودند، ثبت کرده و یک داستان خیالی غیرمرتبط را با تصویری که به آنها ارائه میشد، بسازند.
محققان، این رویاها را با مقیاس عجیب بودن سنجیده و دریافتند که رویاهای داوطلبان بسیار عجیبتر از داستانهای خیالی بود که آنها عمدا ساخته بودند.
یک ماه پس از تکمیل این دفترهای خاطرات، فعالیت مغزی داوطلبان با استفاده از اسکنر افامآرآی مورد بررسی قرار گرفت. این افراد به گزارشهای خودشان در مورد رویاهایشان گوش داده و تلاش کردند تا مجددا این تجربیات را زنده کنند.
کارشناسان دریافتند که رویاها و فانتزیها بخشهایی از نیمکره راست مغز مانند شکنج فرونتال تحتانی و شکنج تمپورال فوقانی و میانی را فعال میکردند که معمولا با پردازش واژگان و معانی و همچنین استدلال مرتبط هستند.
جالب اینجاست که این فعالیت با عجیبتر شدن رویاها و داستانها کاهش مییافت، زیرا مغز از تلاش برای درک آنها دست برمیداشت.
نتایج این پژوهش در مجله Sleep Research منتشر شده است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com