به گزارش بولتن نیوز، محمدرضا زائری طی یادداشتی در روزنامه خراسان نوشت: یکی از مهمترین مسائلی که جرأت و جسارت می خواهد وبرای حل آن باید آبرو گذاشت و به میدان آمد مشکل جدی ازدواج جوانان است.
موضوع ازدواج و رابطه زناشویی و تأمین این نیاز طبیعی بشری یکی از مهمترین مسائلی است که هم پایه خیلی از رشدهای دینی و معنوی است و هم ریشه بسیاری از مشکلات اجتماعی. متأسفانه توجه به این موضوع به خاطر حساسیت و خصوصیت طبیعی اش با حیا و شرم عرفی ما محدود شده و معمولا ترجیح می دهیم به آن نپردازیم. همه می دانیم که حساس ترین و جدی ترین مسئله اجتماعی نسل جوان است ، همه می دانیم نیاز طبیعی و عادی است که آن را خدا مثل نیاز فیزیولوژیک بدن به آب و غذا در وجود هر انسانی قرار داده است ، همه می دانیم بیشترین سوء استفاده دشمن برای انحراف جوانان از همین ویژگی است ، همه می دانیم که موضوع برای شخص و خانواده و جامعه از نان شب واجب تر است اما با این همه ترجیح می دهیم با سکوت و تجاهل از کنارش عبور کنیم و به آن نپردازیم.
چرا؟ چون هر کس به موضوع مسائل جنسی جوانان بپردازد بدنام می شود و پشت سرش حرف می زنند و خواهند گفت خودش مشکل دارد و دنبال چیزی است! لذا ترجیح می دهیم به آبروی خودمان بچسبیم و کلاه یا عمامه خودمان را نگهداریم و از این موضوع حرفی نزنیم. باید صادقانه درک و اعتراف کنیم که این موضوع امروز واقعا به یک «بحران جنسی» در جامعه تبدیل شده و تهدید کننده امنیت روانی همه ما و فرزندان ماست. مسئله ازدواج و بحران جنسی تعارف ندارد و به همین خاطر خدا که از ما بهتر می فهمیده در تعالیم دینی و آموزش های مذهبی این قدر به آن پرداخته و بر ضرورت توجه به آن تأکید کرده است.
این که گفته اند در هنگام نماز به عنوان اوج رابطه عبادی انسان با خدا ابتدا به دستشویی برویم و سپس وضو بگیریم و مکروه است حابس البول نماز بخواند به همین خاطر است چون آرامش طبیعی و لازم برای یک مناجات و ارتباط معنوی را ندارد. به همین ترتیب جوانی که به سن ازدواج رسیده و از جهت جسمی و روانی نیاز طبیعی به ازدواج دارد معمولا بدون تامین این نیاز نمی تواند دینداری طبیعی داشته باشد. این یعنی با فشار جنسی آرامش دینداری ممکن نیست و همان خدایی که این فشار را روی جسم و روان این جوان گذاشته خودش راه های مشروع برای تخلیه این فشار را تشریع کرده است. واقعیت این است که در بسیاری از موارد جوان این فشار را تحمل می کند ولی راهی برای آسایش ندارد پس چه بسا احساس کند خدا او را درک نمی کند که از یک طرف چنین فشاری بر او تحمیل کرده و از طرف دیگر به او می گوید تکان نخور ، نامحرم را نبین ، دست از پا خطا نکن و... آن وقت چگونه توقع داریم این جوان نسبت به خدای خود حسن ظن و رضا و تعلق معنوی داشته باشد و او را عاشقانه اطاعت کند و بپرستد؟
براین اساس شاید بتوان گفت همین مبنا که "من تزوج فقد احرز نصف دینه " یعنی اگر در سیاست گذاری فرهنگی و اجتماعی مسئله ازدواج درست شد میزان دینداری اجتماع هم تا ٥٠درصد اصلاح می شود. اما متأسفانه ما بدون توجه به این راهبرد کلان اجتماعی و فرهنگی چشم خودرا به روی این واقعیت مهم بسته ایم و به جای حل اساسی این مشکل تلاش می کنیم با سخنرانی و کتاب و مجله و مسجد دین داری را ترویج کنیم ، غافل از اینکه همان تعالیم دینی به ما گفته اند اگر این مشکل حل شود نصف راه را طی کرده ایم. بدین ترتیب ما از ترس آبرویمان و به خاطر برخی حجب و حیاهای خودساخته و خجالت ها و شرم های عرفی بی رابطه با دین در این موضوع سکوت می کنیم و می ترسیم از راه های توسعه امکان ازدواج دائم و تسهیل ازدواج موقت حرف بزنیم و در همان حال ابعاد این مشکل دارد طوری توسعه پیدا می کند که معلوم نیست تا چند سال دیگر اساسا بتوان برای آن کاری کرد یا نه؟
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com