تحلیلگر آمریکایی نوشت کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس درباره موضوع ایران هزینه اعتماد به نخست وزیر رژیم صهیونیستی را می پردازند.
به گزارش بولتن نیوز، «شیبلی تلهامی» تحلیلگر ارشد موسسه بروکینگز در امور منطقه در مقاله ای که در پایگاه اینترنتی این موسسه منتشر شده است نوشت کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس درباره موضوع ایران هزینه های اعتماد به بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل را می پردازند. با وجود واقعیتی که هفته گذشته و در پی نشست کمپ دیوید مشخص شد و معلوم شد که کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و آمریکا برای مقابله با چالش های مشترک به همدیگر نیاز خواهند داشت اما یک موضوع وجود دارد که به راحتی در نشست کمپ دیوید رفع نشد. کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس نگران گسترش و توسعه نفوذ ایران در منطقه بعد از خروج آن از انزوای بین المللی هستند. در حالی که احتمال دستیابی به توافق با ایران بیشتر می شود احتمالا زمان برای توجه کامل به نگرانی های کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بسیار دیر باشد. سئوالی که مطرح می شود این است که چرا کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس با چنین وضعی مواجه شده اند. در پاسخ باید گفت وضع کنونی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس ناشی از آن است که آنها طرح خواسته ها و اقدامات خود را به بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل واگذار کردند. در این روند آنها نظاره گر بنیامین نتانیاهو بودندکه هم بر علیه منافع خود حرکت می کرد هم به آنها آسیب می زد. نتانیاهو با توصیف موضوع هسته ای ایران بعنوان یک تهدید بسیار جدی برای موجودیت اسرائیل و دیگران نگرانی های گسترده اعراب و اسرائیل را درباره ایران به حاشیه راند. نگرانی های عربستان و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس هرگز تا به این حد نبود. بی تردید آنها نمی خواهند ایران به یک قدرت هسته ای تبدیل شود. اما این موضوع ناشی از نگرانی آنها مبنی بر بکارگیری بمب اتمی علیه آنها نیست بلکه بیشتر ناشی از تقویت موقعیت و گسترش نفوذ ایران در منطقه است. بی تردید اعراب ایران هسته ای را یک تهدید علیه خود می دانند اما این تهدید آن گونه که نتانیاهو آن را معرفی می کند حیاتی نیست.
علاوه بر این، موضوع هسته ای ایران برای کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس یک نگرانی عمومی نبود. با وجود نگرانی های روز افزون افکار عمومی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس درباره ایران از زمان جنگ عراق، نارضایتی این کشورها از آمریکا و غرب، استانداردهای دوگانه غرب در برابر موضوعات هسته ای ایران و اسرائیل، شورای همکاری خلیج فارس را متقاعد کرد که با فشارهای بین المللی بر ایران برای کنترل برنامه هسته ای آن مخالفت کنند. مساله اساسی برای اعراب درباره ایران همیشه نفوذ سیاسی، مداخله ایران در امور داخلی اعراب و توانایی های موجود آن برای تشدید این مداخلات بوده است. برای توضیح بیشتر این مساله باید گفت بر اساس یک دیدگاه ایران می تواند مجهز به سلاح هسته ای بشود ولی همچنان تحت تحریم ها بین المللی و در انزوای بین المللی باشد همان وضعی که کره شمالی در آن قرار دارد. بر اساس دیدگاه دیگر ایران می تواند برنامه هسته ای قدرتمند بدون سلاح هسته ای داشته باشد و از لحاظ اقتصادی سیاسی و تکنیکی هم با غرب در تعامل باشد. می توان حدس زد که عربستان گزینه اول را درباره ایران ترجیح می دهد. به همین علت هم عربستان از توافقنامه هسته ای احتمالی ایران ناخشنود است. عربستان سعودی و دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس از زمان شروع مذاکرات هسته ای با ایران این نگرانی ها را به اطلاع آمریکا رسانده اند. اما آنها همیشه امیدوار بوده اند که نتانیاهو به علت نفوذ گسترده خود بر کنگره آمریکا از دستیابی به توافق با ایران جلوگیری کند. نتانیاهو هم تلاش می کند حمایت اعراب را از خود جلب کند و در حالی که هنوز مساله اسرائیل و فلسطینی ها میان اسرائیل و اعراب حل نشده است وی تاکید می کند که موضوع ایران موضوعی مشترک میان اسرائیل و اعراب است. از یک دیدگاه شاید بتوان گفت نمی توان به راحتی سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را متهم کرد. اسرائیل به مراتب نفوذ بیشتری در آمریکا دارد و بیشتر از اعراب ایران را نگران می کند. اما تمرکز بر موضوع هسته ای که ناشی از تاکید اسرائیل بر آن بعنوان تهدیدی برای موجودیت آن است و ایجاد تفاوت میان این موضوع و نگرانی آنی اعراب درباره رفتار ایران در منطقه باعث شده است که توجه ها از نگرانی های اولیه شورای همکاری خلیج فارس منحرف شود. ریسکی که عربستان سعودی مرتکب شد این بود که بدون توجه به ماهیت دیالوگ، تصور کرد در صورتی که اسرائیل نقش رهبری را برعهده بگیرد شانس موفقیت تلاش ها در جلوگیری از دستیابی ایران به توافق هسته ای بیشتر خواهد شد. بی تردید تمرکز بر موضوع هسته ای ایران باعث شد که نگرانی های دیگر درباره ایران به حاشیه رانده شوند. اما اگر نتیجه نهایی تشدید تحریم ها علیه ایران بود یا حتی به جنگی منجر می شد که تقابل میان ایران و غرب را برای چند سال تضمین می کرد در آن صورت توانایی ایران برای به چالش کشاندن کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در حیات خلوت های آنها تضعیف می شد. بر اساس این محاسبات اعراب به نتانیاهو اجازه دادندکه نگرانی ها و خواسته های اسرائیل و اعراب را در واشنگتن مطرح کند. نتانیاهو با این اقدام هم به اعراب ضرر زد هم توانایی خود را برای تمرکز بر نگرانی های گسترده اسرائیل تضعیف کرد. می توان استدلال کرد که گسترش نفوذ یکی از نگرانی های اصلی اسرائیل هم است. بسیاری از مسئولان بخش های امنیتی اسرائیل استدلال نخست وزیر آن را مبنی بر این که ایران هسته ای می تواند تهدیدی جدی برای موجودیت اسرائیل باشد به چالش کشیده اند. وزیر دفاع سابق اسرائیل و ایهود باراک نخست وزیر سابق آن، افرایم هالوی و مییر داگان سران سابق سازمان جاسوسی اسرائیل موساد از جمله افرادی هستند که استدلال نتانیاهو را درباره توانایی هسته ای ایران به چالش کشیده اند.
همانند کشورهای عرب، اسرائیل هم به هیچ وجه نمی خواهد ایران سلاح هسته ای تولید کند. توانایی بازدارندگی اسرائیل همیشه بر مبنای توانایی های آن در بخش فن آوری و تقویت قدرت تسلط و نفوذ بوده است. از دیدگاه رهبران اسرائیل برابری کشورهای دیگر منطقه با آن از لحاظ فن آوری می تواند مشکلات زیادی برای اسرائیل ایجاد کند. اما این مساله تهدیدی برای موجودیت اسرائیل نیست.
در واقع یکی از مشکلات ناشی از توصیف موضوع هسته ای ایران بعنوان تهدیدی برای موجودیت اسرئیل تاثیر آن بر افکار عمومی اسرائیل است. هر چند این نگرانی به نخست وزیر اسرائیل کمک می کند که بتواند افکار عمومی را با خود همراه کند و مخالفان وی نمی توانند راهبرد جایگزین دیگری را در برابر وی ارائه کنند. اما بسیاری از اسرائیلی ها از مدت ها قبل باور دارند که ایران در نهایت با وجود همه اقدامات اسرائیل و جامعه جهانی به سلاح اتمی دست خواهد یافت. نتایج نظرسنجی هایی که در سال دو هزار و یازده و دو هزار و سیزده انجام شد نشان داد که نود درصد از اسرائیلی ها معتقدند ایران در نهایت سلاح های اتمی تولید خواهد کرد. تصور کنید که اگر اسرائیلی ها باور کنند که سلاح های هسته ای ایران تهدیدی علیه موجودیت آنها است صبح روزی که ایران اعلام می کند چنین توانایی دارد آنها چه کاری خواهند کرد. شاید بتوان حدس زد که بخشی از اسرائیلی ها در برابر چنین وضعی بگویند که چمدان های شان را خواهند بست و اسرائیل را ترک خواهند کرد.
اما تهدید جدی و آنی اسرائیل در آینده نزدیک حزب الله و تا حد کمتری حماس است. حزب الله همپیمان اصلی ایران است و از سال هزار و نهصد و هفتاد و سه و بعد از جنگ اعراب و اسرائیل جدی ترین نیرو را برای جنگ با اسرائیل ایجادکرده است. بسیاری از استراتژیست های اسرائیلی گسترش توانایی های حزب الله را جدی ترین تهدید علیه اسرائیل در آینده نزدیک می دانند. اگر تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانه باختری به علت نبود راهی قابل اعتماد برای پایان دادن به اشغال متلاشی شود حماس و گروه های همفکر آن رشد خواهند کرد و حامی اصلی آنها هم در شرایط کنونی همچنان ایران خواهد بود. بی تردید یکی از مسیرهای پیش روی اسرائیل مصالحه با فلسطینی ها و پایان دادن به اشغالگری است. اما اکنون مصالحه با فلسطینی ها با توجه به تشکیل دولتی بشدت افراطی در تل آویو غیرممکن بنظر می رسد. برای مقابله با تهدید جدی و حیاتی ضروری است توجه ها بر این موضوع متمرکز شود که بهترین توافق ممکن با ایران توافقی است که توانایی های آن را برای دستیابی به سلاح های اتمی به شکل چشمگیری کاهش می دهد. همه مسائل دیگر در درجه دوم اهمیت قرار می گیرند. به همین علت هم زمانی که مساله هسته ای بطور کامل از مسائل دیگر مجزا می شود اعتراض اندکی به این مساله می شود. غیرممکن است که همه مسائل بطور همزمان مورد توجه قرار بگیرند. یا باید مساله هسته ای ایران مورد توجه قرار بگیرد یا رفتار ایران در منطقه مورد توجه قرار بگیرد.
تحلیلگر ارشد موسسه بروکینگز در پایان نوشت هیچ کس نمی داند که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل تا چه میزان به اظهارنظرهای خود درخصوص موضوع هسته ای ایران باور دارد و چه بخشی از این اظهار نظرها صرفا ابزاری در اختیار وی بوده اند. اما هیچ تردیدی وجود ندارد که طرح موضوع تهدید هسته ای ایران ابزار خوبی برای نتانیاهو هم در داخل اسرائیل هم در خارج از آن و در سطح جهانی بوده است. بنظر می رسد این راهبرد تا زمانی که بتواند ایران را در محدودیت قرار دهد موفق است. این راهبردی است که بر اساس آن گفته می شد هیچ توافقی قابل قبول نیست تنها جنگ یا تشدید تحریم ها مورد تایید است. سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس هم با عجله سوار قطاری شدند که نتانیاهو آن را به حرکت درآورده بود. اما اکنون که دیگر بسیار دیر شده است تلاش می کنند مسیر خود را در این خصوص بیابند. در حالی که دستیابی به توافق با ایران تا به این مرحله تضمین شده است اما سئوالاتی درباره حمایت کنگره آمریکا از این توافق مطرح است و همین موضوع باعث می شود که نتانیاهو همچنان بتواند در این خصوص بر خواسته های خود تاکید کند. در صورتی که توافق خوبی حاصل شود منافع آمریکا را تامین خواهد کرد و بی تردید ایران هم قدرتمندتر خواهد شد بویژه که اگر به اندازه کافی عاقل باشد و بتواند از وضع جامعه بین الملل در یک دهه آینده به خوبی برای تقویت اقتصادی و گسترش نفوذ خود استفاده کند. این موضوع به هیچ وجه مورد قبول شورای همکاری خلیج فارس و اسرائیل نخواهد بود. با این حال هم اعراب و اسرائیل بعد از آن هم بیشتر به واشنگتن نیازمند خواهند بود.