گروه ورزش؛ غلامی که در زمان فعالیتش در سازمان خصوصیسازی با مدیران برخی باشگاهها نشستهای مختلفی داشته، از موانع آن زمان واگذاری سرخابیها به بخش خصوصی صحبت میکند.
به گزارش بولتن نیوز؛ او در گفتوگو با ما درباره دوران حضورش در سازمان خصوصیسازی و همچنین وضعیت امروز این دو باشگاه پیش از برگزاری مرحله چهارم مزایده صحبتهایی انجام داده است.
*آقای غلامی، زماني كه در سازمان خصوصيسازي حضور داشتید، چه گامهایی برای واگذاری باشگاه استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی برداشته شد؟
آن زمان باشگاه استقلال و پرسپوليس جزو شركتهايي بودند كه در ميان شركتهاي داراي شرايط واگذاري قرار گرفتند. وقتي يك شركت ميخواهد به بخش خصوصي واگذار شود، ابتدا نامش در فهرست خصوصيسازي كه به مصوبه مجلس ميرسد قرار ميگيريد و بعد اقدامات لازم براي واگذاري انجام ميشود. در بحث سياست اصل 44 قانون اساسي فهرستي وجود داشت شركتها در گروه يك، دو و سه قرار ميگرفتند و باشگاه استقلال و پرسپوليس در گروه يك بودند. هر شركتي كه در گروه يك و دو قرار ميگرفت، شرايط واگذاري را داشت، اما نام شركتهايي كه در گروه سه بودند، غيرقابل واگذاري لقب ميگرفتند.
*خب، از آن زمان به بعد چه شد كه سرخابيها به بخش خصوصي واگذار نشدند؟
در زمان ما معاونت سازمان خصوصيسازي مسئول اصلاح ساختار بود. براي مثال سه باشگاه براي خصوصيسازي مطرح بودند؛ يعني به غير از اين دو باشگاه، راهآهن هم درصدد واگذاري بود. راهآهن به دليل اينكه موسسه بود و هنوز شركت نشده بود، ما آمديم از طريق فرابورس اين باشگاه را واگذار كنيم. اما فرابورس هم اجازه نداد و حرف آنها اين بود كه فروشنده سهام هستند، نه فروشنده دارايي. آن موقع به اين شكل بود و الان نميدانم وضعيت در فرابورس چگونه است. آقاي انصاريفرد مديرعامل راهآهن بود و قرار شد راهآهن را براي واگذاري به از موسسه به شركت منتقل كند. همين اتفاق هم افتاد و باشگاه راهآهن خصوصي شد.
*وضعيت باشگاه استقلال و پرسپوليس چطور بود؟
آن موقع پرسپوليس سهامي عام بود و استقلال سهامي خاص. بعد به باشگاه استقلال اعلام كرديم كه اساسنامهاش را تغيير دهد و سهامش به سهامي عام. اين اتفاق هم افتاد اما مشكلي كه اين دو باشگاه پيدا كردند، همين بود كه نميتوانستند در فرابورس عرضه شوند. يعني همين راهي كه امروز در پيش گرفتند و قصد دارند از طريق مزايده اين دو باشگاه را در اختيار بخش خصوصي بگذارند، بهترين راه است.
*اما زمانی گفته میشد صورت مالی استقلال و پرسپولیس روشن و شفاف نیست و به همین دلیل نمیتوانند در بورس حضور یابند؟
اینطور نیست که این باشگاهها صورت مالی نداشته باشند. استقلال و پرسپولیس از اول هم صورت مالی داشتند، اما ممکن است اظهارنظر حسابرس مبنی بر رد حسابها باشد، مشکل بوجود میآید. یادم هست یک بار یکی از مدیران این باشگاههای در تلویزیون حضور پیدا کرد و در آنجا صورتهای مالی استقلال را هم آورد و همه دیدند که صورت مالی وجود دارد. اما وقتی صورتهای مالی با ابهام یا بدهیهایی نظیر 60، 70 میلیاردتومان داشته باشد، در مزاید خریدار به مشکل برمیخورد. برای همین است که صورت مالی باید شفاف باشد تا خریداران در مزایده شرکت کنند. زمانی که من در سازمان خصوصیسازی بودم تنها تا مرحله برندگذاری برای این دو باشگاه کارهایی صورت گرفت. یعنی با برندگذاری استقلال و پرسپولیس ارزش پیدا کردند. بنابراین، قرار شد دولت یا وزارت ورزش بخشی از اماکن ورزشی را به عنوان دارایی به این باشگاهها واگذار کنند. همین اتفاق هم افتاد و دو مجموعه ورزشی به این باشگاهها داده شد. اما استقلال و پرسپولیس هنوز به بخش خصوصی واگذار نشدهاند.
*چرا تاکنون این اتفاق نیفتاده است و آیا عواملی هست که اجازه ندهد باشگاه استقلال و پرسپولیس به خودکفایی نرسند؟
ما که جلسات متعددی برگزار کردیم. مثلا با آقای فتحالهزاده، انصاریفرد، ساکت و بقیه. حالا اگر نخواهیم وارد بحثهای سیاسی نشویم، میتوانم بگویم که آقای ساکت که آن موقع مدیرعامل سپاهان بود، در فرایند خصوصیسازی به زیرساختهای بهتر عمل کرده بود. گرچه سپاهان جزو شرکتهای واگذاری نبود، اما ما دوست داشتیم از تجربیات ساکت هم استفاده کنیم. به هر حال، آن موقع جلسات زیادی گذاشتیم.
*خروجی این جلسات چه بود و آیا در این جلسات به آنچه میخواستید دست یافتید؟
برخی اصلاح ساختارهای زیرساخت درآمدزایی را جزو موانع خصوصی شدن استقلال و پرسپولیس عنوان میکنند، اما از نظر من چنین نیست. من معتقدم که موانع اصلی اصلاح طرز تفکر مدیران ورزشی ما است. برای اینکه استقلال و پرسپولیس خصوصی شوند باید طرز تفکر مدیران ورزشی تغییر کند. در واقع طرز تفکرها در جهت خصوصی شدن نیست. اول باید فکرها درست شود و به همین دلیل جلسات ما هم بینتیجه ماند.
*حالا باشگاه استقلال و پرسپولیس برای مرحله چهارم مزایده حاضر میشود. در این رابطه چه صحبتی دارید؟
در زمان ما دولت یک بار تصویب کرد که 20 درصد سهام به هواداران واگذار شوند. در حالی که این مصوبه به خودی خود دارای اشکال است. حتی در مصوبه اخیر هم گفته شد که خریدار موظف است که 20 درصد سهام را به پیشکسوتان واگذار کند. حالا فرض کنید من شرکتی را خریدهامد 100 میلیارد تومان. 20 درصد آن میشود 20 میلیارد تومان و حالا من چه وظیفهای دارم که جلو جلو 20 میلیارد تومان به پیشکسوتان بدهم. شاید پیشکسوت به قدری پول نداشته باشد که سهام خریداری کند. در مزایده اول و دوم این بند بود، در حالی که خود این مسئله مشکلساز بود. به همین دلیل وقتی این بند را حذف کردند، در مزایده سوم پیشرفتهایی حاصل شد. حالا گفته شد که هر خریداری دوست دارد در مزایده شرکت کند یا نکند، دیگر نگفت که ظرف یک سال فرصت دارد 20 درصد آن را به پیشکسوتان واگذار کند.
*در مزایده سوم برای خریداری باشگاه پرسپولیس شرکت استیل آذین رد صلاحیت شد و مدارک شرکت بهنام پیشرو کیش هم ناقص بود. برای باشگاه استقلال هم خریداری وارد مزایده سوم نشد. اینها را چگونه ارزیابی میکنید؟
در مورد استقلال شنیدم که یک نفر پول نقد آورده بود و سپرده نگذاشته بود و به همین دلیل شرایط حضور در مزایده را به دست نیاورد. حالا چیزهای زیادی در دل من هست که متاسفانه نمیتوانم آن را بگویم.
*خب، حالا اگر بخواهید صحبتهای خودتان را در مورد خصوصیسازی باشگاه استقلال و پرسپولیس به جمع بندی کنید، چه میگویید؟
اولا وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال باید قبول کنند که وقتی باشگاهی خصوصی میشود حقشان را به آنها بدهند. به نظر من، برای یک باشگاه 290 میلیارد تومان پولی نیست. برای همین باید حق و حقوق باشگاههای خصوصی داده شود. در عین حال، بحثهای دیگری وجود دارد که اگر آنها هم برطرف شود، این دو باشگاه میتوانند به بخش خصوصی واگذار شوند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com