کد خبر: ۲۵۴۰۹۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
به مناسبت دوم اردیبهشت، سالروز تشکیل سپاه

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی "حافظ نظام"

در ‏پی‌ این‌ فرمان‌، گروه‌ دوازده‌ نفره‌ اساسنامه‌ ای‌ را در9 ماده‌ و 9 تبصره‌ تهیه‌ کرد که‌ به‌ تصویب‌ شورای‌ ‏انقلاب‌ رسید. به‌ دنبال‌ آن‌ شورای‌ فرماندهی‌ سپاه ‌تشکیل‌ گردید و اعضای‌ آن‌ احکام‌ خود را از شورای‌ ‏انقلاب‌ دریافت‌ کردند. به‌ این‌ ترتیب‌ در دوم‌ اردیبهشت‌ ماه‌ 1358سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ با انتشار ‏بیانیه‌ ای‌ رسما اعلام‌ موجودیت‌ کرد.
گروه دفاع مقدس - امام‌ برخلاف‌ جهت‌گیری‌ مورد نظر دولت‌ موقت‌ - که‌ نیروی‌ مسلحی‌ زیرنظر دولت‌ با مضمون‌ «گارد ملی‌» - ‏را دنبال‌ می‌کرد - جهت‌گیری‌ دیگر، یعنی‌ ایجاد یک‌ نیروی‌ مسلح‌ مکتبی‌ مستقل‌ ازدولت‌ موقت‌ برای‌ ‏پاسداری‌ از انقلاب‌ اسلامی‌ را مورد تاکید قرار دادند. ‏
به گزارش بولتن، پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌، تعدادی‌ از سازمانهای‌ سیاسی‌ - نظامی‌ موجود (گروههای‌ چپ‌ غیر ‏مذهبی‌ که‌معتقد به‌ روش‌ مسلحانه‌ بودند و مجاهدین‌ خلق‌) برای‌ حذف‌ نیروهای‌ مسلح‌ به‌ جا مانده‌ از ‏رژیم‌ گذشته‌ و به‌ دست‌گرفتن‌ مهار و جهت‌گیری‌ انقلاب‌، در گوشه‌ و کنار کشور فعالیت‌ شدیدی‌ را آغاز ‏کردند. اینان‌ از حمایت‌ طیف‌ وسیعی‌ ازگروههای‌ مختلف‌ ملی‌گرا، لیبرال‌ دمکرات‌، و سوسیال‌ دمکرات‌ - که‌ ‏وجه‌ اشتراک‌ همه‌ آنها مخالفت‌ با جایگزینی‌ نظام‌اسلامی‌ به‌ جای‌ رژیم‌ گذشته‌ بود - بهره‌ می‌بردند. ‏چنانچه‌ در آن‌ هنگام‌ که‌ جانشینی‌ برای‌ ارتش‌ متصور نبود تلاش‌اینان‌ به‌ نتیجه‌ (انحلال‌ ارتش‌) می‌رسید، ‏نظام‌ جدید بدون‌ نیروی‌ نظامی‌ سازمان‌ یافته‌ و بدون‌ ارتش‌ بسیار آسیب‌پذیرمی‌گردید و اینگونه‌ سازمانها ‏می‌توانستند با ادعای‌ «ارتش‌ خلقی‌» جایگزینی‌ برای‌ ارتش‌، سپس‌ برای‌ حاکمیت‌ جدید باشند با این‌ ‏انگیزه‌ ارتش‌ آماج‌ حملات‌ شدید اینان‌ قرار گرفت‌ و انحلال‌ آن‌ با تبلیغاتی‌ گسترده‌ تقاضا شد. 
از سوی‌ دیگر ضرورت‌ دفاع‌ مسلحانه‌ از انقلاب‌ در برابر هجوم‌ دشمنان‌ داخلی‌ و خارجی‌ و به‌ تبع‌ آن‌ نیاز ‏به‌ نیرویی‌ سازمان‌ یافته‌ که‌ پاسدار انقلاب‌ باشد در میان‌ شخصیتها و گروههای‌ مذهبی‌ - انقلابی‌ چه‌ در ‏سطح‌ مسؤولان‌ بالای‌ حکومتی‌، چه‌ در میان‌ توده‌ها و جوانان‌ انقلابی‌، احساس‌ می‌شد. نیروهای‌ ‏مذهبی‌ از یک‌ سو نمی‌توانستند به‌ ارتش‌موجود اکتفا و اعتماد کنند (زیرا هم‌ ترمیم‌ کردن‌ آسیب‌های‌ ‏جدی‌ که‌ ارتش‌ دیده‌ بود و برقراری‌ نظم‌ و نسق‌ جدید ومطلوب‌ در آن‌ و هم‌ دگرگون‌ شدن‌ فرهنگ‌ خاص‌ ‏شاهنشاهی‌ آن‌ که‌ به‌ طور گسترده‌ در ارتش‌ تزریق‌ شده‌ بود، در جهت‌ فرهنگ‌ جمهوری‌ اسلامی‌، ‏برنامه‌هایی‌ سنجیده‌ و زمانی‌ مناسب‌ نیاز داشت‌) و از سوی‌ دیگر فشار و تهدید گروههای‌ مخالف‌ را ‏احساس‌ می‌کردند فشار سیاسی‌ و تبلیغاتی‌ این‌ گروهها، که پشتوانه‌ نظامی‌ را برای‌ خود حفظ کرده‌ ‏بودند وتداوم‌ حفظ آن‌ را، رسما اعلام‌ می‌کردند.
پس‌ از درک‌ این‌ وضعیت‌ وبا توجه‌ به‌ ضرورت‌ ایجاد هر چه‌ سریعتر نیرویی‌ نظامی‌ - انقلابی‌ که‌ هم‌ ‏پشتوانه‌ قدرت‌ سیاسی‌ نظام‌ جدید باشد و هم‌ بتواند انواع‌ توطئه‌های‌ محتمل‌ را خنثی‌ کند، چند گروه‌ ‏مذهبی‌ - انقلابی‌ به‌ طورجداگانه‌ دست‌ به‌ کار شدند و هسته‌هایی‌ تشکیل‌ دادند که‌ بعدا با تجمع‌ و ‏وحدت‌ آنان‌ «سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌اسلامی‌» پدید آمد. ‏
در نخستین روز های پیروزی انقلاب‌ سران‌ دولت‌ موقت‌ با نظریه‌ ایجاد چیزی‌ شبیه‌ یک‌ «گارد ملی‌» به ‏میدان آمدند، اما در عمل‌ به‌ دلیل‌ نوع‌ عقیده‌ اکثریت‌ قاطع‌ دست‌ اندرکاران‌ آن‌، «طرح‌ پاسداری‌ از انقلاب‌ ‏اسلامی‌» جایگزین‌ اندیشه‌ و هدف‌ مزبور شد که‌ گزارش‌ مختصر آن‌چنین‌ است‌: ‏
دولت‌ موقت‌ که‌ از استقلال‌ عمل‌ کمیته‌های‌ انقلابی‌ دلخوشی‌ نداشت‌ و نیز به‌ علت‌ فروپاشی‌ قوای‌ ‏انتظامی‌ ونظامی‌ فاقد ابزار لازم‌ برای‌ اعمال‌ حاکمیت‌ بر کشور بود، درصدد بر آمد تا نیرویی‌ مسلح‌ در ‏چارچوب‌ نظریه‌ «گاردملی‌» به‌ وجود آورد به‌ همین‌ منظور، حجت‌الاسلام‌ حسن‌ لاهوتی‌ حکمی‌ از حضرت‌ ‏امام‌(ره‌) برای‌ تشکیل‌ این‌ نیرو دریافت‌ کرد و دولت‌ موقت‌ دکتر ابراهیم‌ یزدی‌ را به‌ عنوان‌ معاون‌ نخست‌ وزیر ‏در امور انقلاب‌، مامور کرد که‌ با آقای‌لاهوتی‌ همکاری‌ کند و آنها با جلب‌ همکاری‌ عده‌ای‌ از اعضای‌ ‏انجمنهای‌ اسلامی‌ دانشجویان‌ ایرانی‌ در آمریکا و کانادا- که‌ از گذشته‌ با دکتر یزدی‌ مرتبط بودند - ‏ساختمان‌ ساواک‌ در خیابان‌ سلطنت‌ آباد، نگارستان‌ هشتم‌ را مقر اصلی‌ خود قرار دادند و در مراکزی‌ چون‌ ‏هنگ‌ نوجوانان‌ (مکان‌ مورد استفاده‌ برای‌ دانشگاه‌ امام‌ حسین‌(ع‌) و دافوس‌ کنونی‌ سپاه‌) و پادگان‌ ‏سعدآباد، با کمک‌ عده‌ای‌ از جمله‌ برخی‌ تکاوران‌ تیپ‌ نوهد، به‌ جذب‌ و آموزش‌ سیاسی‌، عقیدتی‌ ‏ونظامی‌ داوطلبان‌ پرداختند.
این‌ گروه‌ از همکاری‌ افرادی‌ چون‌: محمد غرضی‌، صباغیان‌، محسن‌ ‏رفیق‌دوست‌، محسن‌سازگارا، علی‌ محمد بشارتی‌، دانش‌، حسن‌ عابدی‌ جعفری‌، و...برخوردار بودند. ‏چنانکه‌ ذکر شد این‌ گروه‌ به‌ دلیل‌ گرایشهای‌ فکری‌ (حزب‌اللهی‌) اکثر اعضای‌ آن‌، تقریبا به‌ طور کامل‌ جذب‌ ‏جریان‌ کلی‌ تحت‌ عنوان‌ رسمی‌ «سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌» شد تنها بقایایی‌ از آن‌ بعدها در قالب‌ ‏ستاد جنگهای‌ نامنظم‌ دکتر چمران‌، حرکتی‌ جداگانه ‌را ادامه‌ دادند که‌ پس‌ از شهادت‌ دکتر چمران‌ و جذب‌ ‏بخشی‌ از آن‌ به‌ سپاه‌ به‌ کلی‌ منحل‌ گردید. ‏
تشکیلات‌ دوم‌ مربوط است‌ به‌ گروهی‌ از عناصر مسلمان‌ و انقلابی‌ از جمله‌ عده‌ای‌ از زندانیان‌ سیاسی‌ ‏نظام‌ پیشین ‌که‌ در مبارزه‌ با رژیم‌ گذشته‌ معتقد به‌ تشکیلات‌ و مبارزه‌ مسلحانه‌ و مخفی‌ بودند. اینان‌ ‏برای‌ حراست‌ از دستاوردهای‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و مقابله‌ مسلحانه‌ احتمالی‌ عناصر رژیم‌ سلطنتی‌ (مانند ‏اقدام‌ به‌ کودتا) و نیز برای‌ خنثی‌ کردن‌ تهدید اقدام‌ مسلحانه‌ سازمانهایی‌ همچون‌ چریکهای‌ فدایی‌ و ‏مجاهدین‌ خلق‌ و دیگر گروههایی‌ که‌ آشکارا معاند نظام‌ جدید بودند، مستقل‌ از جریان‌ اول‌ با استقرار در ‏پادگان‌ جمشیدیه‌ اقدام‌ به‌ پایه‌ ریزی‌ تشکلی‌ با عنوان‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ کردند.افرادی‌ چون‌ ‏جواد منصوری‌، عباس‌ آقا زمانی‌، (ابوشریف‌) عباس‌ دوزدوزانی‌ و ابراهیم‌ حاج‌ محمد زاده‌ که ‌افرادی‌ چون‌ ‏شهید محمد منتظری‌ و شهید یوسف‌ کلاهدوز نیز به‌ آنان‌ اضافه‌ شدند، به‌ کمک‌ آیت‌الله‌ موسوی‌ ‏اردبیلی‌(از اعضای‌ شورای‌ انقلاب‌) این‌ اقدام‌ را با نظر مساعد شورای‌ انقلاب‌ انجام‌ دادند. ‏
تشکیلات‌ سوم‌ مربوط به‌ سازمان‌ مجاهدین‌ انقلاب‌ اسلامی‌ است‌. این‌ سازمان‌ که‌ در ارتباط با شهید ‏آیت‌الله‌ مطهری‌ و برخی‌ اعضای‌ جامعه‌ مدرسین‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ بود، با ادغام‌ هفت‌ گروه‌ مذهبی‌ - ‏انقلابی‌، پس‌ از پیروزی‌انقلاب‌ اسلامی‌ به‌ وجود آمد، سپس‌ به‌ طور علنی‌ و رسمی‌ اعلام‌ موجودیت‌ کرد ‏‏(ر. ک‌ به‌ روز شمار 58/2/7) سازمان ‌مجاهدین‌ انقلاب‌ اسلامی‌ یک‌ تشکل‌ سیاسی‌ - نظامی‌ بود که‌ ‏بخش‌ نظامی‌ خود را در اختیار سپاه‌ قرار داده‌ بود اما به ‌تدریج‌ سپاه‌ هویت‌ یافت‌ و نظام‌ نیز تثبیت‌ شد و از ‏این‌ رو که‌ مطابق‌ نظر امام‌، عناصر و اعضای‌ گروههای‌ اسلامی‌ یکی ‌از دو تشکل‌ سپاه‌ یا سازمان‌ خود را ‏بایستی‌ انتخاب‌ می‌کردند، سرانجام‌ حساب‌ سپاه‌ بکلی‌ از سازمان‌ مزبور جدا شد. 
آخرین‌ گروه‌ قابل‌ ذکر با عنوان‌ «پاسا» تحت‌ کنترل‌ و نظارت‌ شهید حجت‌ الاسلام‌ محمد منتظری‌ قرار داشت‌ ‏که‌ عمدتا عده‌ای‌ از عناصر مبارز را که‌ در لبنان‌ آموزش‌ چریکی‌ دیده‌ و برای‌ مبارزه‌ با رژیم‌ شاه‌ به‌ کشور ‏برگشته‌ بودند، دربر می‌گرفت‌. بخشی‌ از این‌ گروه‌ بعدها در هسته‌ جمشیدیه‌ ادغام‌ شد و بخشی‌ دیگر ‏مدتی‌ با عنوان‌ ساتجا( سازمان‌انقلابی‌ توده‌ای‌ جمهوری‌ اسلامی‌) مستقلا ادامه‌ حرکت‌ داد. ‏
به‌ این‌ ترتیب‌ چهار گروه‌ مسلح‌ و مستقل‌ با هدفی‌ یکسان‌ (حراست‌ از انقلاب‌ اسلامی‌) و با مشی‌ ‏تقریبا مشابه‌ به‌ وجود آمده‌ بودند که‌ هر یک‌ برای‌ خویش‌ تعهد و رسالت‌ پاسداری‌ از انقلاب‌ اسلامی‌ را ‏قائل‌ بودند. این‌ امر بدون ‌تردید می‌توانست‌ از لحاظ تشکیلاتی‌، اداری‌، انجام‌ دادن‌ وظایف‌، ماموریتها، ‏تعیین‌ برنامه‌ و مشی‌ سیاسی‌ و مدیریت ‌و نحوه‌ رابطه‌ با دولت‌ موقت‌ و... اختلافها و اصطکاکهایی‌ را در ‏پی‌ داشته‌ باشد از این‌ رو ضرورت‌ ادغام‌ تمام‌ هسته‌ها وجریانها و تشکیلات‌ مذهبی‌ - انقلابی‌ مسلح‌ و ‏ایجاد سازمان‌ و تشکیلات‌ منسجم‌ و هماهنگ‌ نظامی‌، علاوه‌ بر کمیته‌ها که‌ وظایف‌ صرفا انتظامی‌ ‏داشتند، هر روز بیش‌ از پیش‌ احساس‌ می‌شد.
این‌ مساله‌ در شورای‌ انقلاب‌ طرح‌ وسرانجام‌ تصمیم‌ ‏گرفته‌ شد که‌ آقای‌ هاشمی‌ رفسنجانی‌ با هماهنگ‌ کردن‌ این‌ گروهها و یک ‌پارچه‌ کردن‌ آنها، ‏سپاه ‌پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ را شکل‌ دهد. وی‌ برای‌ تحقق‌ این‌ هدف‌، یک‌ گروه‌ دوازده‌ نفره‌ را از اعضای‌ ‏اصلی‌ گروههای‌ یاد شده‌ به‌ وجود آورد (هسته‌ شهید منتظری‌ در هسته‌ پادگان‌ جمشیدیه‌ ادغام‌ شد و ‏عملا یکی‌ شدند). در این‌ گروه ‌دوازده‌ نفره‌ از آقای‌ لاهوتی‌، آقایان‌: محسن‌ سازگارا، محمد غرضی‌، اصغر ‏صباغیان‌، جواد منصوری‌ و ابوشریف‌(عباس‌ آقازمانی‌) و از مجاهدین‌ انقلاب‌، آقایان‌ محمد بروجردی‌، ‏مرتضی‌ الویری‌، یوسف‌ فروتن‌ و محسن‌ رضایی‌ شرکت‌ داشتند.همانطور که‌ ذکر شد بخشی‌ از جریان‌ ‏مسلح‌ مرتبط با شهید محمد منتظری‌ در جریان‌ جمشیدیه‌ ادغام‌ شده‌ بود وبخشی‌ دیگر با شانی‌ دیگر ‏راه‌ خود را می ‌رفت‌ و عملا ادعایی‌ مستقل‌ از جریان‌ جمشیدیه‌ در این‌ ادغام‌ نداشت‌. از این‌ گروه‌ دوازده‌ ‏نفره‌، سه‌ نفر یعنی‌ آقایان‌ محسن‌ رضایی‌، محسن‌ رفیق ‌دوست‌ و عباس‌ دوزدوزانی‌ به‌ عنوان‌ ‏نماینده ‌گروههای‌ سه‌ گانه‌ فوق‌ در اواخر فروردین‌ 1358 در قم‌ به‌ دیدار حضرت‌ امام‌ رفتند تا حکم‌ تعیین‌ ‏تکلیف‌ سپاه‌ را از ایشان‌ بگیرند. ‏
به‌ گفته‌ حاضران‌ در این‌ دیدار امام‌ برخلاف‌ جهت‌ گیری‌ مورد نظر دولت‌ موقت‌ - که‌ نیروی‌ مسلحی‌ زیرنظر ‏دولت‌ با مضمون‌ «گارد ملی‌» - را دنبال‌ می‌کرد - جهت‌گیری‌ دیگر، یعنی‌ ایجاد یک‌ نیروی‌ مسلح‌ مکتبی‌ ‏مستقل‌ ازدولت‌ موقت‌ برای‌ پاسداری‌ از انقلاب‌ اسلامی‌ را مورد تایید و تاکید قرار دادند و خطاب‌ به‌ ‏حاضران‌ عملا دستور تشکیل‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ را زیر نظر شورای‌ انقلاب‌ صادر کردند. در ‏پی‌ این‌ فرمان‌، گروه‌ دوازده‌ نفره‌ اساسنامه‌ ای‌ را در9 ماده‌ و 9 تبصره‌ تهیه‌ کرد که‌ به‌ تصویب‌ شورای‌ ‏انقلاب‌ رسید. به‌ دنبال‌ آن‌ شورای‌ فرماندهی‌ سپاه ‌تشکیل‌ گردید و اعضای‌ آن‌ احکام‌ خود را از شورای‌ ‏انقلاب‌ دریافت‌ کردند. به‌ این‌ ترتیب‌ در دوم‌ اردیبهشت‌ ماه‌ 1358سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ با انتشار ‏بیانیه‌ ای‌ رسما اعلام‌ موجودیت‌ کرد.
منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۵:۴۴ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۲
3
3
سپاه خارچشم دشمنان انقلاب اسلامی ایران وامید مستضعفان ومظلومان ستمدیده ازصهیونیسم واستکباراست.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین