برای مشاهده دیگر اخبار فرهنک و هنر اینجا کلیک کنید.میکائیل شهرستانی: در حال
سرقت عمر اهالی تئاتر هستند میکائیل شهرستانی (بازیگر و کارگردان تئاتر) در رابطه با
شنیده شدن زمزمههایی مبنی بر انتقال تئاتر شهر به عنوان زیر مجموعه بنیاد
رودکی گفت: من با هر اتفاقی که باعث رونق تئاتر شود مخالفتی ندارم، اما
بنیاد رودکی به مراتب جایگاهی جمعوجور ترو کوچکتر از ارشاد دارد
.
او ادامه داد: این جابهجاییها، کوچک کردن تشکیلات فرهنگی
تئاتر را به دنبال دارد، شاید این پیشزمینهای است که تئاتر را به طور کل
جمع کنند. مجموعه تالار رودکی بیشتر در زمینه موسیقی فعال بوده تا نمایشی؛
شاید با این کار خیلی زیرکانه در حال برنامه ریزی برای تعطیلی تئاتر هستند.
البته من ترجیح میدهم تئاتر نداشته باشیم تا به این شکل با نارضایتی و
تکدیگری هنرمندان مواجه شویم.
شهرستانی افزود: چند وقت پیش که به جشن کانون منتقدان دعوت
بودم تنها چیزی که در آنجا دیده نشد، بیان دیدگاههای فرهنگی بود. هنرمندان
آنقدر در تنگناهای اقتصادی گرفتار بودند که حتی دستمزد خودشان که حقشان
است را تکدی میکردند!
او در رابطه با وضعیت اداره تالار رودکی گفت: به نظرم سالن
حافظ اصلا سالن تئاتر نیست. نهایت کار ایجاد سوراخ سنبهها و نصب پروژکتور و
صندلیهای ناراحت است.
این هنرمند خاطرنشان کرد: دولت باید بودجه بدهد. دولت باید
افتخار کند سالن سینما و تئاتر بسازد. سالنهایی آبرومندانه؛ جایی که
تماشاگر با خاطری آسوده در آن به تماشای نمایش بنشیند و همچنین مکان مناسبی
برای هنرمندی که ماهها وقت خود را در آن میگذراند. این موضوع را به
گونهای میتوان سرقت عمر هنرمندان تعبیر کرد.
سالِ جوانمرگی بازیگران
تئاتر/ پیگیر دغدغههای بنیآدم باشیم!
تئاتر ایران در سال 94 فقدان چند بازیگر جوان را احساس خواهد
کرد. هنرمندانی که ابتلا به بیماری سرطان و جوانمرگی ویژگی مشترک آنها
محسوب میشود؛ اما...
روز دوشنبه، 8 اردیبهشت 93 تاریخ اعلام خبر درگذشت ماهگل
مهر(خواهر زاده رویا نونهالی) بود. هنرمند جوان و خوش آتیهای که ایفای نقش
در آثار نمایشی هنرمندانی چون بهرام بیضایی، قطبالدین صادقی، محسن حسینی و
اکبر زنجانپور و... را در کارنامه داشت. شاید همکاری با هنرمند صاحب
جایگاه و اثرگذاری مانند بهرام بیضایی به عنوان ملاک استعداد این بازیگر
کفایت کند.
خوشرویی، مهربانی و لبخند همیشگی ازجمله ویژگیهایی است که
همکاران و نزدیکان ماهگل مهر از او به یادگار دارند. ویژگی که حتی در
سختترین روزهای شیمی درمانی و واپسین روزهای حیات همراه او بود تا
بیاعتنا به بیماری مهلک حضور در نمایش «دایی وانیا» به کارگردانی اکبر
زنجانپور را تجربه کند.
ماهگل مهر، متولد 16 مهر 1357، دانش آموخته رشته تئاتر از
دانشکده هنر و معماری بود که در نمایش «مجلس شبیه ....» از بهرام بیضایی،
«مده آ»، «اورفه» و «شهرزاد و هفت قصهاش» از محسن حسینی، «پیکره های
بازیافته» از قطبالدین صادقی، «سه مرثیه هذیان» از روزبه حسینی ایفای نقش
کرد.
اما فقط پنج ماه تا اعلام خبر درگذشت یکی دیگر از بازیگران
جوان تئاتر ایران فاصله بود. انتشار خبر درگذشت مجید بهرامی در تاریخ 25
آبان 1393 اهالی تئاتر و سینمای ایران را به سوگ تازهای فرو برد.
بهرامی در حدود 6 سال مبارزه با بیماری سرطان مغز و استخوان
هیچگاه از حرکت باز نماند و همواره به پیروزی خود در برابر این بیماری امید
داشت. بازیگر نمایش «سیاهها» به سرطان لقب "خرچنگ" داد و خود را "قاتل
خرچنگ" نامید.
از نکات قابل توجه دوران مبارزه او با بیماری میتوان به
ایفای نقش در اجرای خارجی نمایش «عجایبالمخلوقات» به کارگردانی رضا ثروتی
اشاره کرد که تا حدودی بیاعتنا به نظر پزشکان و بر پایه شیطنت ناتمامش
صورت گرفت. همچنین اقدام بهرامی در برگزاری نمایشگاه خیریه با عنوان
«طنابها و امیدها» از روحیه مبارز و تسلیم نشدنی این هنرمند جوان در برابر
بیماری حکایت داشت.
تمام مصاحبههای بازیگر نمایش «خانهای در گذشته ما» در دوران
بیماری برای دوستانش و مبتلایان به سرطان نشاط و روحیه به همراه داشت. این
روحیه مثبت در حالی عیان میشد که بازیگر مستعد و جوان تئاتر ایران در
سایه سهلانگاری و بیتوجهی جمعی (بهرغم اعلام خطر پی در پی رسانهها)
همچون شمعی آب میشد اما چیزی جز عشق به زندگی نمیگفت.
شاید اظهار نظر این هنرمند درباره برگزاری نمایشگاه خیریه
«طنابها و امیدها» به کلی بیان کننده روحیه بهرامی باشد. او درباره
برگزاری نمایشگاه خود گفته بود: «طنابها و امیدها» مجموعه عکسهاییست از
روزهای زندگی من و "خرچنگ". ایده این عکسها روزی به دنیا آمد که در شرایط
سخت بیماریام یکبار از دکترم پرسیدم: دکتر چه خبر؟! و با ناامیدی جواب
داد: «بین زمین و آسمانی، نمیدانم چه چیز تو را تا الان نگه داشته است؟!»
اما من میدانستم، زندگی من با طنابی بین زمین و آسمان معلق بود و آن طناب
امید بود؛ طنابی نامریی… مثل امید، مثل طناب داخل عکسهایم… مثل امید داخل
عکسهایم.
درگذشت بهرام ریحانی، بازیگر پانتومیم کشور در ماه پایانی
سال 93 خانواده هنرهای نمایشی را بر سر سفره سوگی دیگر نشاند. امید به
زندگی و حضور دوباره روی صحنه در ریحانی هم مانند دو همکار دیگر خود
مثالزدنی بود. این روحیه موجب شد بازیگر نجیب پانتومیم ایران درحالیکه از
پیشرفت بیماری و تزریق داروهای شیمی درمانی رنج میبرد با تب بالای 38 درجه
برای یاری رساندن به یک کودک مبتلا به سرطان راهی لاهیجان شود.
ریحانی هنگامی با این کودک 13 ساله آشنا شد که برای ادامه
درمان به بیمارستان فیروزگر تهران رفت و به گفته خود در راهروهای تودرتوی
بیمارستان مشاهده کرد وضعیت بیماران برای تهیه دارو و پرداخت هزینههای
درمان در چه شرایطی قرار دارد. نتیجه این تجربهها عاملی شد تا ریحانی
پیدرپی خواستار توجه مسئولان و هنرمندان به کودکان مبتلا به بیماریهای
خاص باشد.
متن پیام این هنرمند در انتهای یکی از اجراهای نمایش «یک کلیک
کوچولو» گویای درخواست قلبی ریحانی است. این هنرمند نوشت: چند ماهی است که
جسمم به واسطه مبارزه با «کانسر» نحیف و شکسته و بی رمق گشته...
اما چه باک! اگر پزشکان مرا "از کار افتاده کامل" بدانند و
بنامند که ما - زنده به روح هستیم و روح انسان را هرگز پایان و شکستی در
کار نیست...
هموطن عزیزم! در همین چند ماه به واسطه رفت و آمد در
بیمارستانها و آزمایشگاهها و مراکز درمانی – این چنین دریافتم که هزاران -
آری ! درست میشنوید هزاران کودک نازنین و معصوم ایرانی از طفل چهار ماهه
تا پانزده ساله – در حال مبارزه با «کانسر» (سرطان) هستند...
با پدران و مادران زحمتکشی که اغلب آنها در آمدشان از ماهی چند صد هزار تومان فراتر نمیرود...
کودکانی از مشهد، شیراز، همدان، بابل، زاهدان، سنندج،
بندرعباس، تربت جام، ساوه و سراسر سرزمین مقدسم ایران عزیز... به این
نازنینان بیافزایید هنرمندانی همچون سینا نادری هنرمند (که جاودانگی را
معنا کرد) مجید بهرامی عزیز و دوست داشتنی با آن لبخند همیشگی؛ مصطفی
عبدالهی عزیز و سایر هنرمندانی که قدرشان را ندانستیم.
و اما اینک با زخمی که حاصل عمل جراحی سنگین و طاقت فرساییست
که هنوز هفتهای از نقش بستنش بر روی بدنم نگذشته. با گروهی انسان شگفت
انگیز که مرا همراهی میکنند قصد این کردهایم که در روز شنبه هجدهم مرداد
ساعت 19 در سالن اصلی تئاتر شهر یک اجرای نمادین داشته باشیم با هدف جلب
توجه افکار عمومی نسبت به وضعیت کودکان نازنین مبتلا به کانسر و همین طور
هنرمندانی که با این بیماری مبارزه میکنند. نمیدانم که با این زخم تازه -
و درد سهمگینی که بر دوش میکشم آیا قادر به اجرای نمایش خواهم بود یا ...
آن چه میدانم این است که شما ایرانیان در آن روز قادر به خلق یک معجزه و
شگفتی خواهید بود... کاری کنید که جهان به احترام همتتان برخیزد و دستها
را به هم بکوبد، که اگر قادر به اجرا شوم معجزه ایست که شمایان پدید آورنده
آنید.
کاری کنید که جهان بداند شما مردم نیکوکاری که با زیبایی روح
به فکر کودکان غزه هستید. کودکان نازنین و معصوم ایرانی (بخوانید هزاران
کودک ایرانی که با دست خالی در حال مبارزه با کانسر هستند) را هرگز، هرگز
فراموش نمیکنید. احترام و شگفتی جهانیان را بر انگیزید که شمایان هرگز
هنرمندان بیمار خود را از یاد نمیبرید.
شور و شگفتی و عشق و معجزه بیافرینید و بسازید.
چندی بعد نمایش «شادی حقیقی آرام و بیصداست» با ایفای نقش
باران کوثری، کامبیز بنان، آرزو افشار و بهرام ریحانی و پس از تقدیم
شاخهای گل به کودکان مبتلا به سرطان در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر روی
صحنه رفت تا یک اتفاق شگفت شکل بگیرد.
علیرضا نادری(مدرس دانشگاه، نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر)
با حضور روی صحنه تئاتر شهر در سخنانی گفت: خدا را سپاس که در این جمع
تعداد زیادی از اولاد بنیآدم هستند و از بنیآدم کسانی قهرمان میشوند.
قهرمان کسی است که به خانه برمیگردد. بهرام مثل جان رفته من، سیناست(فرزند
علیرضا نادری که در ماه پایانی سال 92 به دلیل ابتلا به بیماری سرطان از
دنیا رفت). وقتی این همه روحیه را در اینجا دیدم، واقعا خوشحال شدم. من او
را از نوجوانی و مدرسههای مانند دوره عهد قاجار میشناسم. عاشق پانتومیم
بود و عاشق سکوت. سکوت حرف نزدن نیست. شنیدن است. صدا دارد. ندا، ودا و
هدا. وقتی این کلمات را در کنار هم قرار میدهید با نوح اولین پیامبر
خداوند رو به رو میشوید. در وندیداد نوشته زرتشت خداوند وندی به آدمی
میدهد. به نوح نبی خود گفت به ابراهیم خلیل خود و به موسی کلیم خود گفت.
من این طور فکر کی کنم و در این "طور" هستم. هرکس باید طور داشته باشد و یک
نبی که خبر را به او بدهد و کتابی که براساس سند بتواند حرف بزند. قبول
کردن و رد کردن مفاهیم عالی کار سادهای است. با یک نچ از زبان میشود این
کار را کرد. تکذیب میکنی. تکذیب کردن با یک نچ ساده است و فهمیدن دشوار
است.
او ادامه افزود: سفر از نطفه تا عقل که آدمی میکند، وند پیدا
میکند. من وقتی با کسی وارد گفتوگو میشوم از این مقدمه و زیرسازی
استفاده میکنم. اولین گفته من با طرف مقابلم این است که ماده و روح با هم
فرق میکنند. مجید و بهرام و سینا جان رفته من، روح هستند. روح مرتبهای
است که اولاد بنی آدم در آن قهرمان خواهد شد...
و بهرام ریحانی آخرین نقشهای خود در این دنیای فانی را با
استادی تمام بازی کرد و مدتی پس از ایفای نقش در نمایش «بیلالا» به
کارگردانی یاسر خاسب (اجرا شده در بخش خارج از مسابقه سی و سومین جشنواره
بینالمللی تئاتر فجر) از دنیا رفت تا تئاتر ایران یکی دیگر از استعدادهای
مثالزدنی خود را از دست رفته ببیند.
امید به زندگی در سختترین شرایطِ مبارزه با بیماری سرطان
ویژگی مثالزدنی هر سه هنرمندِ امروز غایبِ تئاتر ایران است. بازیگرانی که
زندگی را برای ما بازماندگان(ما)، جاماندگان کارگردانی کردند و به واژه
امید معنایی دیگر بخشیدند. امید که یاد و خاطره آنها هرگز فراموش نشود و
بنیآدم (به قول علیرضا نادری) دغدغههای انسان دوستانه و متعالی آنها را
پیگیری کنند.
شکاف استراتژیک در هیات
مدیره خانه تئاتر/ چالش تاریخی پسران و پدران ادامه دارد؟
خانه تئاتر در سالی که گذشت وارد مرحله ای تازه از حیات
چهارده ساله خود شد. ترکیب تکراری و یک شکل هیات مدیره این تشکل پس از
برگزاری انتخابات 30 فروردین 1393 دستخوش تغییر شد و با پیوستن هنرمندانی
مانند علیرضا نادری، علی اصغر دشتی، امیر اسمی و حمید پورآذری به ترکیب
قدیمی و تقریبا تکراری هیات مدیره خانه تئاتر، نسیم گفتمانی تازه در میان
اعضای این تشکل وزیدن گرفت. ورود این هنرمندان اما یک سوال تاریخی را مدام
پیش کشید که البته همچنان ادامه دارد. اینکه آیا امکان تغییر در رویکرد
قدیمی خانه تئاتر و برآورده شدن انتظارات نسل جدید اهالی تئاتر فراهم خواهد
شد یا خیر؟ به تعبیر دیگر؛ آیا نسل اول موسسان خانه تئاتر به نسل جوانِ
تازه ننفس اجازه فعالیت خواهد داد؟
برگزاری انتخابات هیات مدیره به وضوح نشان داد گفتمان اعضای
جدید و قدیمی فاصله زیادی با یکدیگر دارد. از موضعگیریها و نحوه تعامل
این دو گروه با مدیران دولتی و خانواده هنرهای نمایشی چنین برمیآمد که
اعضای قدیمی همچنان دولت را به عنوان یک نهاد پرداخت وام و بودجه میبینند.
چالش دو دیدگاه متفاوت در هیات مدیره خانه تئاتر
نیم نگاهی به مواضع علیرضا نادری به عنوان کاندید حضور در
هیات مدیره و ایرج راد، مدیرعامل خانه تئاتر در انتخابات 17 دی ماه تا حدی
بیانگر سمت و سوی دیدگاههای دو طرف به شرایط امروز تئاتر است. ایرج راد در
این جلسه با اشاره به مشکلات عدیده مالی خانه تئاتر در سال 91 اظهار کرد:
«طبق تفاهمنامه با مرکز هنرهای نمایشی باید 200 میلیون تومان بودجه
میدادند. ما تعهداتمان را انجام دادیم ولی120 میلیون تومان گرفتیم و 80
میلیون تومان به انجمنها بدهکار شدیم. سال 92 همچنان درگیر این بدهیها
بودیم اما خود من از منابعی که ذخیره داشتم استفاده کردم! با پیگیریهایی
که داشتیم ماه هشتم سال گذشته بودجه را گرفتیم و برنامهها را پیش بردیم
اما 80 میلیون بدهی همچنان وجود دارد.»
مدیرعامل خانه تئاتر که البته از مدت ها قبل می دانست
هنرمندان به عملکرد خانه تئاتر انتقادهایی وارد می کنند در همین رابطه گفت:
«تو را به خدا برخی از دوستان نگویند خانه تئاتر برای ما چه کرد، شاید
خیلی کارها نتوانسته بکند ولی خیلی کارها هم انجام داده است. بسیاری
هنرمندان مشکل بیمه داشتند اما خوشبختانه همیشه در کنار بیمه تأمین اجتماعی
بیمه تکمیلی هم داشتیم.»
اما از سوی دیگر علیرضا نادری صحبتهای خود را با گوشزد کردن
نکته ای مهم به اظهارات یکی از حاضران مبنی بر اینکه اعضای خانه تئاتر
کاندیداها را میشناسند و دیگر لازم نیست کاندیداها خود را معرفی کنند آغاز
کرد و گفت: «متأسفانه ما یکدیگر را نمیشناسیم، اگر میشناختیم حرفهای
همدیگر را میشنیدیم. سکوت به معنای حرف نزدن نیست، بلکه به معنای شنیدن
است، اما ما حرفهای یکدیگر را نمیشنویم. سرمایههای فرهنگی مملکت همین
هنرمندان هستند اما ما سرپرست نداریم، کسی که به چشمهای ما نگاه کند و
ببیند که در قلبهایمان چه میگذرد. همه ما در فریادی که در سینه خفته
داریم مشترکیم.»
این هنرمند با اظهار تاسف از وضعیت تئاتر ایران ادامه داد:
«تئاتر ایران رو به موت و رو به قبله است. برای تئاتری که همه هستیاش را
برای اجرا در تئاتر شهر گذاشته، به چه میبالیم؟! تیراژ نمایشنامههای ما
چند عدد است و قبلا چند عدد بود؟! وضعیت تئاتر در اهواز و آبادان چگونه
است؟! تئاتر کارگری کجاست؟!»
نادری خاطرنشان کرد: «به هر حال ما بخشی از روشنفکری100 ساله
آینده در ایران خواهیم بود، اما آیا ما حقیقت تئاتر هستیم یا واقعیت آن؟!
چرا هنرمندانی همچون دکتر ناظرزاده کرمانی، محمد چرمشیر، فریندخت زاهدی
و... در این انتخابات حضور ندارند. متأسفانه گاه کسانی که نه منافع صنفی را
میدانند و نه اقتضائات هنری، در این گونه انتخابات شرکت میکنند.»
نویسنده و کارگردان نمایش «کوکوی کبوتران حرم» تصریح کرد: «در
مسائل فرهنگی به بنبست رسیدهایم و جامعه نتوانسته مسائل عالی خود را
توضیح دهد. نتوانسته رویاهای30 ساله انقلاب را تعبیر کند و نتوانسته به نسل
امروز آیندهای برای فردا بدهد.»
این استاد دانشگاه در جلسه انتخابات هیات مدیره خانه تئاتر به
نامگذاری سال (اقتصاد و فرهنگ) اشاره کرد و گفت: «این نامگذاری فرصتی
تاریخی است و امروز زمان بهرهمندی از این فرصت است. نه چیزی براندازی
میشود و نه مبارزهای انجام خواهد شد. تمام اهالی فرهنگ سالهاست منتظر
فرصتی برای تغییر بودند و امروز این فرصت فراهم شده که به موجب آن تئاتر و
فرهنگ ایرانی میتواند تا اعماق روستاها برود. امروز زمان تولد یک جریان
تازه است که بتواند منطبق با اکنون دست به عمل بزند و چشماندازی ترسیم
کند.»
این هنرمند به گزارش ایرج راد درباره عملکرد دو ساله خانه
تئاتر اشاره کرد و توضیح داد: «در گزارش آقای راد چیزی درباره آینده نبود.
ما پنج نفر که با یکدیگر ائتلاف کردهایم اگر هم انتخاب نشویم همچون مشاور و
بچههای شما در کنارتان خواهیم بود تا دیدگاه شما را زنده کنیم و شما را
با اتفاقات روز دنیا آشنا کنیم.»
علیرضا نادری که در پایان انتخابات به عنوان یکی از اعضاء
خانه تئاتر انتخاب شد در بخش پایانی سخنانش از حاضران که برخی از آنها
بدون شنیدن سخنان کاندیداها به سمت صندوق رأی هجوم آورده و باعث بینظمی
جلسه شدند، خواست کمی متمدنانهتر عمل کنند.
او گفت: «ما برای همه چیز وقت داریم جز شنیدن حرفهای
یکدیگر. در حالی که ما آینده داریم و همین موضوع مشترک برای همه ماست. به
همین دلیل است که میگویم ما یکدیگر را نمیشناسیم.»
به نظر می رسد تفاوت نگرش هنرمندان پیشکسوت و نسل جدید در
پیگیری مسائل خانواده هنرهای نمایشی در همین دو سخنرانی مستتر باشد. گرچه
میتوان با اطمینان گفت ایرج راد در جایگاه مدیرعامل تشکیلاتی که حدود یک
دهه و نیم بر آن سیطره داشته محیط پیرامون را با عینکی متفاوت از نسل جدید
مینگرد. نسل تازه نفسی که سالها از بیرون شاهد نتیجه عملکرد هیات مدیره
بود و طبق اشاره علیرضا نادری فاصله گرفتنِ روز افزونِ هنرمندان توانای
هنرهای نمایشی از این مجموعه را به چشم دیده است.
نکته جالب توجه دیگر برگزاری نشست رسانهای انجمن بازیگران
خانه تئاتر با حضور هوشمند هنرکار و کاظم هژیرآزاد بود که در تاریخ 24 آذر
برگزار شد. این دو نماینده انجمن بازیگران در نشست خود به انتقاد از بودجه
اندک هنرهای نمایشی پرداخته و اعلام کردند به زودی "تومار هزار امضایی"
اعضای خانه تئاتر برای طرح درخواست 10 برابر شدن بودجه تئاتر کشور تقدیم
نمایندگان مجلس میشود. اتفاقی که البته تا این لحظه یعنی روزهای پایانی
سالِ 93 محقق نشده است.
هوشمند هنرکار درباره دلایل تقاضای طرح افزایش۱۰ برابری بودجه
تئاتر بیان کرد: «دلیل طرح چنین خواستهای این بود که بودجه به رقمی قابل
صحبت برسد. تقاضای ما از مجلس محترم این است که اگر بودجه تئاتر کشور را
افزایش نمیدهد کاری کنند که کلا قطع شود!»
طرح چنین مسائلی مشخصا با ادبیات و ایدههای نسل جدید هیات
مدیره خانه تئاتر فاصله داشت و شاید همین نکته موجب شد تا تعدادی از
خبرنگاران در این نشست پیگیر اختلاف نظرهای احتمالی میان دو طرف (گروه قدیم
و جدید هیات مدیره خانه تئاتر) باشند.
استقرارا دولت یازدهم و فصل جدید خانه تئاتر
حضور علی جنتی در راس هدایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و
انتخاب علی مرادخانی به عنوان معاون امور هنری یکی دیگر از مواردی بود که
موجب شد خانه تئاتر در سال ۹۳ شرایط متفاوتی نسبت به گذشته تجربه کند. در
دوره جدید به دلیل توجه رئیس دولت یازدهم به فعالیتهای صنفی (حداقل براساس
آنچه در شعارهای انتخاباتی مطرح شد) تا حدودی شاهد کاهش اسطکاک میان
مدیران دولتی و اصناف از جمله خانه تئاتر بودیم.
همین رویکرد رئیس جمهور و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزاری
نشستهای هماندیشی و گفتگوی دو طرفه بین معاون امور هنری و نمایندگان هیات
مدیره خانه تئاتر را موجب شد. اتفاقی که در یک سال اخیر بارها رخ داد
اما دستآورد عملی آن جز در اندک موارد همچنان روشن نیست.
شاید دیدار علی مرادخانی و مهدی شفیعی از ساختمان جدید خانه
تئاتر واقع در خیابان سمیه که تکمیل آن سالهاست به طول انجامیده و طرح
پیشنهاداتی از سوی معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برای ادامه تکمیل
این ساختمان یکی دیگر از تعاملهای این دو نهاد تلقی شود. اما اینکه معاونت
امور هنری مدعی همراهی با نهادهای صنفی به چه میزان در فراهم شدن شرایط
مالی برای تکمیل این بنا مشارکت خواهد کرد همچنان مشخص نیست.
صنف تازه تاسیس تئاتر با مدیرعاملی مجید سرسنگی از راه رسید
اما در شرایطی که گذر زمان شکافِ اختلافِ نظر میان اعضای قدیم
و جدید هیات مدیره را بیشتر میکرد؛ خبر تاسیس «انجمن صنفی هنرمندان
تئاتر شهر تهران» در تاریخ ۱۶ دی ماه ۹۳ منتشر شد تا به قولی بازی وارد
مرحله تازه شود. اظهارات بحث برانگیز یکی از اعضای این انجمن صنفی
(دریابیگی) درباره به پایان رسیدن مدیرعاملی مادم العمر در نهادهای صنفی
تئاتر که مشخصا مدیرعامل خانه تئاتر را هدف گرفت نشان داد حضور و نفوذ
مجید سرسنگی به اندازهای اثرگذار است که غیبت او حتی در نخستین نشست
رسانهای انجمن صنفی عواقب مهمی در پی دارد.
دریابیگی درباره انتخابات و شیوه فعالیت انجمنهای زیر مجموعه
این صنف تازه تاسیس گفت: برخلاف آنچه در نهادهای مشابه (خانه تئاتر)
وجود داشت «دیگر چیزی به عنوان مدیرعاملی و ریاست مادامالعمر وجود ندارد» و
هیات مدیره انجمن هنرمندان تئاتر شهر تهران هر سه سال یکبار پس از
برگزاری انتخابات به طور کامل تغییر خواهد کرد.
واکنش افشاگرانه و معنادار خانه تئاتر به اظهارات عضو صنف جدید
اظهارات شتابزده دریابیگی در نخستین نشست رسانهای انجمن صنفی
هنرمندان تئاتر شهر تهران بیپاسخ نماند و هیات مدیره خانه تئاتر با
انتشار بیانیهای که زوایایی از فعالیتهای اعضای صنف تازه تاسیس را افشا
کرد به این گفتهها پاسخ داد.
در ابتدای این بیانیه چنین عنوان شد که: اینکه برای جلب
حمایتهای پیدا و پنهان دولتی و قدرت نمایی، شاکلهٔ مصوب و قانونی برگزاری
انتخابات و تعیین هیئت مدیره و مدیر عامل بزرگترین تشکل قانونی هنرمندان
تئاتر را غیرقانونی عنوان کرده و این اظهارات غیرقانونی و غلط خود را برای
جلب شتابزده اعضاء بیشتر، شعار و سرلوحهٔ اعلان موجودیت خود قرار میدهند
بالاتر از ظرب المثل، نوعی دشمنی آشکار و تیشه بر ریشه زنی خانهای است به
نام تئاتر که بنیانش پانزده سال پیش توسط مهمترین و وزینترین هنرمندان
تئاتر کشور در همهٔ عرصههای آن نهاده شده است.
شاید طیف سبک وزنان اعضای هیئت مدیرهٔ این انجمن با آگاهی
نسبت به وزن اندک و شانیت ناچیز خود در عرصهٔ هنر تئاتر بوده که به جای
روشن کردن اهداف و چشم اندازهایشان و اثبات شایستگی و لیاقتهای هنوز
بالفعل نشدهٔ خود در راستای عملی کردن شعارهایشان، هدف اول را سنگ اندازی
به خانهای قرار دادهاند که با بیش از دو هزار عضو تبدیل به بزرگترین
نهاد واقعی مردمی و غیر دولتی تئاتر شده است.
امری که هیئت مدیرهٔ انجمن صنفی تئاتر شهر تهران برخلاف همهٔ
کوشش طاقت فرسایی که میکنند تا خود را به این دستاورد منتسب کنند و
وجههای صنفی و مردم نهاد برای خود دست و پا کنند، غافل از اینکه همهٔ
اعضای هیئت مدیره آن یک یا چند پست دولتی دارند، کارفرما هستند و یا به
گونهای بر تئاتر نظارت میکنند و آیا طنز تاریخی همهٔ تاریخ سازمانهای
مردم نهاد یا اصناف در ایران همین نیست که کسانی که وظیفهشان نظارت کردن و
باریک نمودن مسیر تئاتر است دم از کوشش در جهت استیفای حقوق هنرمندان و
خواستهای مشروع آنها میزنند و ادعا میکنند که آمدهاند تا خلاء یک تشکل
صنفی مرم نهاد را پر کنند؟
تعامل دولت جدید با صنف، موازی کاری و تاسیس انجمن صنفی
تئاتر توسط تعدادی از افراد دولتی (که از بیانیه خانه تئاتر به نظر
میرسد مقصود کارمندان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اعضای شوراهای
ارزشیابی و نظارت باشد)، چالش اعضای جدید و قدیم حاضر در هیات مدیره خانه
تئاتر از جمله موارد مهمی هستند که در سال ۹۳ بر تشکیلات خانه تئاتر
گذشت. اما در پایان اینطور به نظر میرسد که یک سوال همچنان باقی است. آیا
نسل اول موسسان خانه تئاتر به نسل جوانِ تازه ننفس اجازه فعالیت می دهد یا
باید به انتظار مین گذاری در مسیر راه آینده بود. آیا تغییر در روند
عملکرد تکراری خانه تئاتر در سال ۹۴ ممکن میشود؟
حمایت دو هنرمند کانادایی از ایران در قبال تحریمهای کنگره آمریکا
آبان ماه امسال کمپانی کانادایی - آمریکایی «سان ارگوس» به
دعوت گروه تئاتر «زندگی» به مدیریت جعفر مهیاری و با همکاری اداره کل
هنرهای نمایشی ایران در مدت سه هفته، چند کلاس آموزشی در تهران، گیلان و
اصفهان برگزار کرد. این کارگاهها با حضور رابرت گرینوود کارگردان تئاتر و
مدیر کمپانی و همکار او دانا لوبک بازیگر و کارگردان و طراح حرکت این
کمپانی برگزار شد. این دو هنرمند طی حضور خود در ایران نمایش «شکسپیر» را
هم در مجموعه تئاتر شهر روی صحنه بردند.
گرینوود و لوبک که
در این مدت تحت تاثیر فرهنگ غنی ایران قرار گرفته بودند پس از بازگشت به
کشورشان در نامهای به مجلس سنا آمریکا و کلی آیات، سناتور جمهوریخواه از
ایالت نیو همپشایر (زادگاه گرینوود) نگرانیهای خود را نسبت به
مانعتراشیهای جمهوریخواهان در روند مذاکرات هستهای با ایران ابراز
کردند.
سان ارگوس طی نامهای سرگشاده از طرف این کمپانی
به کنگره آمریکا در خصوص تحریمهای ایران ضمن تاکید بر امنیت و آرامش
درایران و ستایش از متانت و معصومیت مردمان این سرزمین، از سناتورهای
آمریکایی خواست تا نگاهشان را نسبت به این کشور تغییر دهند و به تبع آن
تحریم های ایجاد شده را لغو کنند.
گرینوود طی نامهای
دیگر به کلی آیات ۴۶ ساله سناتور جمهوریخواه که یکی از جوانترین نمایندگان
کنگره آمریکاست، از مانع تراشی جمهوریخواهان در قبال مذاکره با ایران
ابراز ناراحتی کرده است.
مدیر کمپانی «سان ارگوس» در نامه
خود نوشته است: اکنون به هیچ وجه وقت ایجاد اخلال در مذاکرات با ایران
نیست.دیپلماسی دقیقا همان چیزی است که دنیا به آن نیاز دارد.
این
سناتور آمریکایی نیز پنج مارس در نامهای طولانی به گرینوود ضمن تکرار
ادعاهای همیشگی نسبت به ایران از ضرورت رسیدن به یک راه حل درمورد این
موضوع سخن گفته است. این نماینده کنگره نیز در پاسخ ضمن احترام به نظر این
دو هنرمند اظهار امیدواری کرده در جهت رفع این مشکل بزرگ اقدام سنجیده صورت
خواهد گرفت.
روبرت گرینوود هنرمند و کارگردان کمپانی «سان
ارگوس» است که در کشورهای هنگ گنگ، لهستان، کرواسی، بلژیک، سنگاپور،
اسلوواکی، انگلیس، اسکاتلند، ولز، کانادا و امریکا اجراهای مختلفی داشته
است. این هنرمند به عنوان کارگردان، نویسنده و طراح حرکت برای کمپانی «سان
ارگوس» تاکنون ۴۵ نمایش تولید کرده است و همچنین در بیش از ۳۰ فستیوال
بینالمللی نیز به عنوان اجراکننده و مدرس تئاتر حضور داشته است.
دانا
لوبک بازیگر، کارگردان و طراح حرکت که به عنوان بازیگر در بیش از ۲۰۰
نمایش حضور داشته است؛ در ۴۵ سال گذشته در ۸۰ نمایش به عنوان نقش اصلی
بازیگری کرده است. او در کشورهای ایتالیا، فرانسه، انگلیس، اسکاتلند،
آمریکا و کانادا به عنوان معلم حرکت برای بزرگسالان و کودکان و نوجوانان
تدریس نموده است. او همچنین در بیش از ۴۰ فستیوال به عنوان بازیگر،
کارگردان و معلم حضور داشته است و از مهمترین شاگردهای او می توان به اِد
هریس اشاره کرد.
اعلام برنامههای تئاتر استانها در بهار فاطمی
در نوروز امسال که با ایام فاطمیه همزمان است، اهالی هنرهای نمایشی در
چهار گوشه کشور، برنامهها و تئاترهایی را متناسب با روزهای تعطیل تدارک
دیدهاند.
اگر در سالهای گذشته با فرا رسیدن تعطیلات نوروزی، بیشتر فعالیتهای
تئاتری متوقف میشد، اما با برنامهریزیهای صورت گرفته از سوی مدیران
استانی و ادارهکل هنرهای نمایشی، در بهار فاطمی سال 94، هنرمندان 25 استان
کشور، اجراهای متفاوتی را متناسب با ایام فاطمیه و تعطیلات نوروزی برای
شهروندان و مسافران تدارک دیدهاند.
این برنامههای اجرایی از اول فروردین ماه همزمان با ایام فاطمیه آغاز
میشود که شامل نمایشهای آیینی و سنتی، اجراهای خیابانی و صحنهای خواهد
بود. پس از ایام فاطمیه و در ادامه تعطیلات، این برنامه سراسری با
نمایشهای سرگرم کننده پیگیری میشود.
جدول اجرای برنامههای تئاتری بهار فاطمی را در
اینجا ببینید.
این روزها سوالهای زیادی باید از خودمان بپرسیم
حسین
محباهری بازیگر پیشکسوت تئاتر و تلویزیون درباره پیشنهاد نوروزی خود به
مردم به خبرنگار مهر گفت: این روزها فرصت خوبی برای بازنگری آدمها نسبت به
خودشان است. مردم وقتی دراز کشیدهاند و از آب و هوای خوب، منظره زیبا و
جنگل و کوه استفاده میکنند یا به پای تنه درختی لم دادهاند، بهترین فرصت
است مروری بر زندگیشان داشته باشند.
وی
تصریح کرد: اینکه آیا ما آدمها درست زندگی میکنیم؟ در یک سال گذشته چه
کسانی را ناراحت کردهایم؟ آیا این برخورد به حق بوده یا در حق افراد اجحاف
کردیم؟ چقدر دیگران را آزردیم و چقدر خوشحالشان کردیم و...
این
بازیگر ادامه داد: مهمترین چیزی که انسان آن را فراموش کرده این است که
از یاد برده برای چه زندگی میکند. ما چه میخواهیم و دنبال چه هستیم؟ آیا
مساله ما ثروتاندوزی است یا میخواهیم در مقامی پیشرفت کنیم؟ آیا قرار است
درباره مسئولیتها و وظایفمان فکر کنیم یا صرفا به لحظه پایان کار و
برگشتن به خانه بیندیشیم؟
محب اهری تأکید
کرد: بد نیست گاهی به این فکر کنیم آیا کاری که انجام میدهیم، در حد و
شأن یک انسان است؟ در فاصله زمانی که از کار فارغ شدهایم و فرصتی داریم که
با خانواده گردش کنیم، به این بیندیشیم که کجای زندگی قرار گرفتهایم. کجا
به عنوان انسان، حق و حقوق انسانها را رعایت کردهایم و کجا به خاطر به
دست آوردن مقام و پول شأن انسانی را زیر پا گذاشتهایم. آیا دروغ گفته و
کلاهبرداری کردهایم؟
بازیگر سریال «خوب،
بد، زشت» افزود: انسانی که به فاصله چشم برهم زدنی باید از این دنیا
خداحافظی کند، بهتر است به زمان رفتن خود نیز فکر کند و اینکه آیا جوابگوی
کارهایش خواهد بود یا خیر...
وی در پایان
گفت: مویرگهای هر انسان به اندازه دور کره زمین میشود. خداوند این
مویرگها را با چنان ظرافتی در بدن ما قرار داده و برای خلقت ما این مایه
را گذاشته است. تعطیلات نوروز فرصت خوبی است که از خود سوال کنیم آیا
شایسته چنین نعمتی هستیم و این شایستگی را نشان دادهایم یا خیر.
تئاتر مولوی حالا دیگر در حدو اندازه سالنهای مطرح اروپایی است
در این بازدید علی رفیعی با امیرحسین حریری رئیس مرکز تئاتر مولوی در
خصوص جنبههای مختلف بازسازی تالار مولوی گفتوگو کرد. رفیعی بازسازی مرکز
تئاتر مولوی را بسیار ارزشمند توصیف کرد و گفت: «تالار مولوی از نظر من
بهترین سالن تئاتر کشور است و امروز بسیار خوشحالم که میبینم این سالن با
دقت در حال مرمت و بازسازی است.»
رفیعی یادآور شد: «در زمانی که نمایش آنتیگون را در این سالن به صحنه بردم
همیشه آرزو میکردم کهای کاش ارتفاع سالن کمی بیشتر بود تا طراحی مورد
نظرم را برای آن نمایش اجرا میکردم. ولی ارتفاع کم تالار اجازه این کار را
به من نداد. اما هنگامی که شنیدم در این بازسازی ارتفاع سالن نیز در کنار
اصلاح بقیه قسمتها به میزان یک متر افزایش پیدا میکند بسیار خوشحال شدم.
این نشان میدهد که این بار تعمیرات سالن با دقت نظر و وسواس بیشتر و بهتری
انجام میشود.»
کارگردان نمایش یرما با اشاره به ضرورت آموزش و هدایت نسل جوان اظهار
داشت: «تجربه دو سال آموزش تعدادی جوان که منجر به تولید و اجرای نمایش
یرما شد از بهترین خاطرات زندگی هنری من است و من آمادهام تا هرآنچه را که
در این سالها تجربه کردهام به بازیگران جوان منتقل کنم.»
رفیعی افزود: «مدتی بود که قصد داشتم دوباره با حضور و انرژی دانشجویان یک
نمایشنامه فوقالعاده دیگر را به روی صحنه ببرم و امروز با دیدن تالار
مولوی و این بازسازی فوقالعاده؛ انگیزه بیشتری برای اجرای نمایش آشپزخانه
در این تالار پیدا کردم.»
وی با اذعان به این نکته که تئاتر مولوی حالا دیگر در حدو اندازههای
سالنهای مطرح اروپایی است، اظهار داشت: «برای ما کارگردانها گاهی اوقات
یک فضای مکعب که مشکل عرض و طول و ارتفاع نداشته باشد حتی فارغ از امکانات
نوری و صحنهای؛ برای خلق آثار درخشان و ایدههای تازه کافی است و حالا
تئاتر مولوی علاوه بر اینها بهترین امکانات نوری و صحنهای را هم در خود
دارد که برای هر کارگردانی ایدهآل محسوب میشود.»
امیرحسین حریری نیز در این دیدار ضمن سپاس از حضور کارگردان برجسته تئاتر
کشور در مرکز تئاتر مولوی گفت: «در تئاتر ایران نام علی رفیعی همیشه با
تربیت و معرفی استعدادهای درخشان بازیگری به عرصه تئاتر ایران گره خورده
است و بدون شک صفحات زیادی از تاریخ تئاتر کشورمان به ایشان تعلق دارد.»
حریری با ارائه توضیحاتی درباره روند بازسازی مرکز تئاتر مولوی اظهار
داشت: «با توجه به جایگاه منحصر به فرد تالار مولوی در تئاتر کشورمان سعی
شده تا دوبارهسازی تئاتر مولوی با دقت بالا و در همه جنبههای فنی و
مهندسی صورت پذیرد تا هنرمندان در یک محیط امن واستاندارد بتوانند تولیدات
خود را عرضه کنند. هرچند مشکلات اداری و کمبودهای مالی در کنار عدم توجه و
مساعدت تعدادی از مراکزی که از آنها انتظار همراهی داشتیم؛ فشار و سختی
زیادی بر مجموعه تحمیل کرد؛ اما تا به امروز با همراهی مدیران دانشگاه
تهران اجازه داده نشده است که این کمبودها در کیفیت بازسازی تأثیرگذار
شود. وی افزود امید دارم با تلاشی که تا به حال صورت گرفته؛ در نهایت ودر
کمترین زمان ممکن این مجموعه به بهرهبرداری مجدد برسد.»
حریری با اشاره به نقش تالار مولوی در معرفی استعدادها و شیوههای نو و
آکادمیک در حوزه اجرا اظهار داشت: «پتانسیل موجود در بین دانشجویان و
جوانان خانواده تئاتر در کنار اساتید و باتجربههای این حوزه میتواند
الگوسازی برای تولید یک نمایش استاندارد را در عمل ترسیم کند و این از جمله
اهدافی است که در این مرکز دنبال میشود. وی با استقبال از تصمیم دکتر
رفیعی برای اجرای نمایش آشپزخانه با حضور دانشجویان در تالار مولوی گفت:
مطمئنم دکتر رفیعی با انگیزههای والایی که دارند با تولید این نمایش نسل
دیگری از جوانان خلاق را به تئاتر کشور معرفی میکنند.»
در پایان این دیدار مقرر شد رفیعی با همراهی دانشجویان دانشگاه تهران
نمایش آشپزخانه اثر آرنولد وسکر را در نیمه اول سال 1394 در تالار مولوی به
صحنه ببرد.
اولین اجرای عمومی یک نمایش پس از 6 سال
رضا بهبودی کارگردان و بازیگر این نمایش در گفتوگویی با خبرنگار تئاتر
ایسنا، بیان کرد: نمایش «همه چیز میگذره تو نمیگذری» نوشتهای از محمد
چرمشیر است که در اولین نشست پژوهشی گروه «لیو» فقط دوبار اجرا شد و از آن
زمان تا کنون دوبار برای اجرای عمومی آن اقدام کردم اما مجوزی صادر نشد تا
این که بالاخره پس از شش سال، موفق به دریافت مجوز اجرای نمایش شدم.
او گفت: این نمایش از 22 فروردین ماه در سالن «موج نو» روی صحنه میرود.
بهبودی درباره اینکه چرا پس از چند سال سراغ این نمایش رفته است؟ گفت: یک
علت آن جذابیتهای متن بود و نوستالژی که نسبت به آن برای خودم و دیگر
دوستانی که دیده بودم وجود داشت، ضمن اینکه این نمایش از آنجا که اجرای
عمومی نشده بود، دوست داشتم آن را به نتیجه برسانم و بعد سراغ کارهای دیگر
بروم.
وی همچنین درباره انتخاب سالن «موج نو» برای اجرای این نمایش اظهار کرد:
حدس میزدم سالنهای دیگر برای ماههای آینده پر باشند اما سالن «موج نو»
اگرچه تازهتاسیس شده است با مدیریت میلاد شجره رویکرد خوب و خلاقی برای
اجراهای متفاوت دارد. به همین دلیل از لحاظ جو و روحی که در سالن حکم فرما
است آن را برای این کار مناسب دانستم.