وی ادامه داد: حسرت بازی در اجراهای محمد رحمانیان با من بود تا شهریور سال ۹۲ که وی متن «شب سال نو» را برای بنیاد خیریه یاران برکت نمایشنامهخوانی کرد و من هم یکی از نقشخوان ها بودم و بعد از آن هم پروژه «ترانه های قدیمی» و بازی در نقش گلی پیشنهاد شد.
این بازیگر درباره ویژگی های کار با رحمانیان گفت: محمد رحمانیان در کارش خبره است و با تجربه سال ها فعالیت می داند که چه می خواهد. البته مرور حتی بخشی از کارنامه هنری تقریبا سی ساله او به روشنی خود گواه این حقیقت است و برای من حتی ساعتی هم صحبتی با او مثل کلاس درس به حساب می آید؛ از آن کلاس های درس پر باری که دوست نداری هیچ وقت تمام شود. رحمانیان در کارش بسیار سخت گیر است و از بازیگرانش توقع کاری عالی و بدون نقص دارد و از خواسته اش هم هیچ گاه کوتاه نمی آید بنابراین بازیگر در آثار رحمانیان باید بسیار تلاش و تمرین کند اما این تلاش و خستگی در نهایت لذت بخش است چون می بیند که در انتها چقدر پیشرفت کرده است.
بازیگر «یوبیتسومه» متذکر شد: «ترانه های قدیمی» یک موسیقی - نمایش است و تک گویی های نمایشی همراه با قطعات شاخص آوازی قدیمی ایرانی را به نمایش می گذارد. این اجرا بیشترین ارتباط را با احساسات و عواطف انسانی مخاطب و نوستالژی های او در این سال ها به وجود می آورد و همین امر باعث شده عموم مردم از سطوح مختلف و با سنین متفاوت بتوانند ارتباط حسی قوی با این کار بر قرار کنند و استقبال چشمگیری از کار بشود.
وی درباره ویژگی های نقش گلی در این نمایش توضیح داد: شخصیت «گلی» تنها شخصیتی است که در همه تک گویی ها به نوعی از او صحبت می شود. شخصیت جذاب و محبوبی که در همه اپیزودها به وجوه متفاوتی از ویژگی ها و کاراکترش اشاره شده و حالا در اپیزود پایانی قرار است که دیده شود. سختی کار من در این نمایش اجرای درست همان گلی بود که نویسنده در ذهن مخاطب به واسطه توصیف ها تصویر کرده است. تصویر همان گلی که هم دخترانگی دلنشینی دارد و هم مردانگی سرسخت.
رحمانی در پایان صحبت هایش بیان کرد: «گلی» یکی از هزاران دخترک تنها و مستقل این سرزمین است که نه تنها شرافتمندانه بار زندگی خودش را بی هیچ مرد و به اصطلاح سایه بالای سری به تنهایی به دوش می کشد بلکه تکیه گاهی هم می شود برای کمک، یاری و دستگیری مردهای ناتوان. «گلی» برای معصومه رحمانی در روزهایی آمد سراغش و دستش را گرفت و بلندش کرد که فقط خودش می داند و خدایش که حضورش چه معجزه ای بود. امیدوارم درست اجرایت کرده باشم «گلی» جانم.
نمایش «ترانه های قدیمی» تا ۲۶ اسفند ماه در تالار شمس پذیرای علاقمندان به تئاتر خواهد بود. علی عمرانی، مهتاب نصیرپور، اشکان خطیبی، هومن برق نورد، بهنوش طباطبایی، شایسته ایرانی دیگر بازیگران «ترانه های قدیمی» هستند.
کشوری در ابتدای این نشست خبری با اشاره به اینکه نیتش از برگزاری این نشست در فاصله دو روز مانده به پایان اجرای نمایش این بوده که حرفهای ناگفتهاش را بر زبان بیاورد، عنوان کرد: علاقهمند هستم تا در این نشست خبری برخی روشنگریها را برای اصحاب رسانه انجام دهم. صحبتهایی که در زمان اجرا و یا قبل از آن به زبان نیاورده بودم. همچنین امروز (یکشنبه ـ 24 اسفندماه) عواید فروش بلیت این نمایش به موسسه طلوع بینشانها که حامی افراد کارتنخواب و معتادان خیابانی است، اختصاص پیدا میکند. این اقدام کمترین کاری بود که ما میتوانستیم در حمایت از این افراد انجام دهیم.
وی افزود: متن این نمایشنامه تا حدودی به بخشی از ناگفتههای شهادت شهید کشوری اشاره میکند. البته قطعا زندگی پربار شهید کشوری نمیتواند در قالب یک اثر نمایشی کوچک ارائه شود. حتی اگر پسر وی این نمایش را به صحنه برده باشد. اما در جای جای این اثر نمایشی، به خاطرات شهید کشوری اشاره شده و بخشی از خصوصیات و ویژگیهای وی اعم از نقاشیهایی که میکشیده و یا صدای خوشی که داشته، به صورت مستند به نمایش گذاشته میشود.
فرزند شهید کشوری متذکر شد: 85 تا 90 درصد این نمایش بر اساس واقعیات و مستندات تاریخی زندگی و شهادت شهید کشوری به نمایش درآمده است. طرح اولیه و نمایشنامه ابتدایی را خود من به نگارش درآورده بودم اما بعد از آن استاد من آقای ایوب آقاخانی نمایشنامه نهایی را بر اساس طرح من به نگارش درآورد. ما از ابتدا با یکسری مشکلات برای انتخاب بازیگر مواجه بودیم و به دلیل نزدیکی جشنواره تئاتر فجر، نتوانستیم بازیگرانی را که میخواهیم جذب کار کنیم. بهرام ابراهیمی از ابتدای نمایش با ما بود که بعدها الهام جعفرنژاد و جلیل فرجاد به ما ملحق شدند.
وی درباره حضور نداشتن امیرعلی دانایی در نمایش نیز توضیح داد: ابتدا قرار بود امیرعلی دانایی در کار حضور داشته باشد اما متاسفانه به خاطر مشکلاتی که برای حنجرهاش پیش آمد، نتوانست با ما همراه باشد. بعد از آن بود که پویا امینی به ما ملحق شد و ما به صورت فشرده کار روی نقش او را آغاز کردیم.
کشوری درباره حرف و حدیثهایی که در ارتباط با حمایت ارگانهای مختلف از این اثر نمایشی، بیان کرد: از ابتدای نگارش طرح نمایشنامه، خیلیها معتقد بودند که این نمایش، این ویژگی را دارد که از طرف ارگانهای زیادی هم از نظر مالی و هم معنوی حمایت شود. در طول تمرینها نیز حرف و حدیثهای بسیاری به گوش من میرسید که میگفتند این کار به واسطه اینکه من پسر شهید کشوری هستم، مورد حمایت قرار گرفته است اما باید بگویم متاسفانه یا خوشبختانه اتفاقی که خیلیها آن را پیشبینی میکردند، نیفتاده است و این کار از جایی حمایت نشد.
این کارگردان تئاتر اضافه کرد: البته این نمایش قطعا میبایست از طرف انجمن تئاتر دفاع مقدس، بنیاد شهید، ارتش و یا سپاه که همگی آنها مدعی حمایت از آثار دفاع مقدسی هستند و برای این مقوله، ردیف بودجه دریافت میکنند، مورد حمایت قرار میگرفتند و باید قدم کوچکی برای ما برمیداشتند که البته این اتفاق رخ نداد. همه این ارگانها ابتدا به ما قولهایی دادند، اما بعد از آنکه نمایشنامه را خواندند و یا اجرا را دیدند، به من گفتند که این اثر، شهید کشوری را آنطور که باید معرفی نکرده و من تصویر غلطی از پدرم ارائه دادهام.
وی تصریح کرد: من ترجیح میدهم خودم که نزدیکترین شخص به شهید کشوری هستم، اثری از او را با تمام واقعیتهایی که وجود داشته، به صحنه ببرم؛ نه ارگانها و افرادی که جسارت میکنند و تصویر نادرستی از شهید کشوری ارائه میدهند. به همین دلیل بسیاری از ارگانهای ما در حمایت از این اثر شانه خالی کردهاند و جا زدند و بسیاری دیگر هم سکوت اختیار کردهاند و چیزی نگفتند. بنابراین خوشبختانه یا متاسفانه تمام هزینههای نمایش از طرف خود من تامین شده است.
علی کشوری با انتقاد از ارگانهایی که در زمینه حمایت از آثار دفاع مقدسی، شعار سر میدهند متذکر شد: کسانی که شعار میدهند که ما داریم از هنر دفاع مقدس حمایت میکنیم، تا کی قرار است دروغ بگویند و به گفتههایشان عمل نکنند. بهتر است که این ارگانها صراحتا اعلام کنند که قرار نیست از آثار دفاع مقدسی حمایتی انجام دهند.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا همرزمان پدرش را به دیدن این کار دعوت کرده است یا خیر؟ پاسخ داد: من چند روز قبل با رحیم پزشکی که از همرزمان پدرم بوده، صحبت کردم و وی را برای حضور در این نمایش دعوت کردم؛ اما به دلیل اینکه وی شرایط روحی و فیزیکی مناسبی ندارد، از من عذرخواهی کرد. اما بنا به دلایلی خواست ارتش، هوا نیروز و دیگر همرزمان پدرم را برای دیدن این نمایش دعوت نکردم.
وی درباره بازگشت مالی این نمایش نیز یادآور شد: برای اجرای این اثر نمایشی به تنها چیزی که فکر نمیکردم، توجیه مالی بود، چون با وجودی که قرارداد ما با مرکز هنرهای نمایشی، قرارداد گیشه است، فقط خسارت مالی به ما میرسید. بنابراین برای اجرای این نمایش، نیت مالی نداشتم اما اگر تنها یک ببیننده حرف دل من و گروهم را دریافت کرده باشد، به هدفی که میخواستم، رسیدهام. به نظرم در تئاتر میتوان حرفهایی زد که هیچ مدیوم دیگری قابل به بیانش نیست.
کارگردان «کابوس شب نیمه آذر» درباره باز تولید و اجرای مجدد این اثر نمایشی، بیان کرد: البته من تا امروز با هیچ سالن دیگری وارد گفتگو نشدهام و صحبت جدی انجام نشده است. اما امکان باز تولید این اثر در شهرستانها و یا خارج از کشور وجود دارد و احتمال زیاد در سال 94 آن را مجددا به صحنه خواهم برد. چون معتقدم این اثر هنوز که هنوز است، قابلیت این را دارد تا افراد دیگری با رویکردهای متفاوت فکری آن را ببینند. این نمایش فقط و فقط حرف دل من است، بدون اینکه از هیچ جا سفارشی شده باشد.
وی ادامه داد: شاید کسی نداند که شهید کشوری از نوجوانی به صورت حرفهای نقاشی رنگ و روغن میکرده است و یا خوانندهای حرفهای بوده و قهرمانی کشتی کشور را نیز داشته است. متاسفانه این مسائل در سریال «سیمرغ» مطرح نشد و بیشتر به مقوله جنگآوری شهید کشوری میپرداخت. اما من تلاش کردم در این نمایش واقعیتهای ناگفته را در مورد زندگی و خصوصیت پدرم به تصویر بکشم.
کشوری با اشاره به اینکه در این نمایش جنگ را نفی کرده است، گفت: در این اثر یک جمله کلیدی وجود دارد که میگوید جنگ خیلی چیزها را از بین میبرد. ما جنگ خوب نداریم همانطور که صلح بد نداریم. اما متاسفانه وقتی این جمله را جلوی یک متولی تئاتر میگذاری، به من میگویند چرا این حرفها را در نمایشم مطرح کردم، مگر ما دفاع مقدس نداشتیم؟ در حالی که من هیچگاه نگفتم که ما دفاع خوب نداریم، بلکه حرفم این است که جنگ اتفاق بدی است. هشت سال جنگ صدمههای بسیاری به ما وارد کرد و باعث از هم پاشیدن خانوادههای بسیاری شد. من دورنمای بسیار خوبی برای کسانی که علاقهمند به زدن حرفهای تازه و نگاه و ساختاری جدید در زمینه دفاع مقدس هستند، میبینم.
وی
در پایان صحبتهایش متذکر شد: متاسفانه یا ما معمولا به سمت تقدسگرایی و
قهرمانپروری از جنگ میرویم یا مقوله جنگ را به صورت کمدی برگزار کرده و
آن را به استهزاء میگیریم، اما کسی مثل آقای باشهآهنگر که خودش سالها در
جنگ حضور داشته، میتواند تصویری قابل باور از دفاع مقدس ارائه کند. امثال
من که آثار ناشی از جنگ هنوز در زندگیشان وجود دارد، میتواند دستمایه
پرداختن به یک اثر جنگی باشد؛ فقط کافی است که ما کمی جستجو کنیم.
مشخص نشدن دبیر جشنواره تئاتر فجر، بیسرانجام ماندن سرنوشت بازسازی ساختمانهای متروک تئاتر مثل اداره برنامههای تئاتر، بیتوجهی به جذب اعتبار و بودجه برای تئاتر، بدخلقی با بعضی هنرمندان، بیتوجهی به انعقاد قرارداد با گروههای نمایشی، عزل و نصبهای بدون کارشناسی مانند آنچه در تماشاخانه سنگلج، دفتر تئاتر خیابانی، مجله نمایش، انتخاب مشاوران مدیرکل، سایت ایران تئاتر و.. رخ داد، اظهارنظرهایی که حاشیه به دنبال داشت (مانند آنچه در جلسه با دانشجویان گذشت)، مقاومت نکردن دربرابر فشارهای بیرونی نهادهای غیرمرتبط با تئاتر و اتفاقا استقبال از آنها مثل ماجرای توقیف نمایشنامهخوانی در تئاتر شهر، ارتباط ضعیف با خبرنگاران هنرهای نمایشی، کوتاهی در زمینه برگزاری شایسته جشنوارهها و... همه و همه فضای تئاتر را در این مدت تیرهتر از گذشته کرد.
ارتباط ضعیف با رسانهها
به یقین میتوان گفت خبرنگاران تئاتر خبرگزاریها نخستین اعضای خانواده هنرهای نمایشی بودند که بلافاصله پس از اعلام نام طاهری متوجه آنچه قرار است در آینده روی دهد؛ شدند. این گروه به سرعت برای دریافت نظرات سکاندار جدید درباره سرنوشت هنرهای نمایشی و آنچه قرار است در سایه مدیریت او اتفاق بیفتد با او تماس گرفتند اما نتیجه چیزی جز سکوت و کممحلی نبود.
طاهری حدود شش ماه پس از پذیرش مسئولیت برای اولینبار تصمیم گرفت با حضور در یک نشست رسمی پاسخگوی پرسشهای دانشجویان تئاتر باشد. اظهارنظر بحثانگیز و حاشیهساز این نشست جایی اتفاق افتاد که طاهری درباره تلاشهای علی منتظری برای جذب و افزایش بودجه تئاتر گفت: من مدیر "گونی" نیستم، نمیتوانم پشت در مجلس بخوابم و برای تئاتر یک "گونی" پول بیاورم.
شیوه تعامل با هنرمندان
در دوره کوتاه مدیریت طاهری؛ روشهای خاصی برای ارتباط با هنرمندان وجود داشت. گرچه نمیتوان و نباید از توجه شایسته این مدیر به هنرمندان جوان و آیندهسازان تئاتر گذشت. همچنین توجه خاص او به هنرمندانی که با بیماری دست و پنجه نرم میکردند؛ اما یکی از مناقشه برانگیزترین اتفاقها در دوره مدیریت او زمانی رخ داد که شکرخدا گودرزی، بازیگر و کارگردان تئاتر لب به گلایه گشود. گودرزی اظهار کرد: حدود 2 هفته پیش دوست بزرگواری با آقای حسین طاهری تماس گرفت و قرار ملاقاتی برای من در نظر گرفته شد. اما نکته عجیب این بود که آقای حسین طاهری نه تنها من را نمیشناخت بلکه از من خواست تا رزومه کاری خود را ارائه دهم. من هم برای اینکه بحثی در میان نباشد رزومه کاریام را پرینت گرفته و به دفتر آقای طاهری ارائه دادم.
گودرزی با اشاره به 30 فعالیت خود در عرصه تئاتر تأکید کرد: این برای ادارهکل هنرهای نمایشی خوب نیست که مدیرکل آن هنرمندان را نشناسد. با این شرایط علاقهای برای کار کردن در تئاتر وجود نخواهد داشت.
البته باید گلایههای یکی دیگر از هنرمندان شناخته شد این حوزه یعنی دکتر قطبالدین صادقی را به طومار انتقاد هنرمندان اضافه کرد. این مدرس دانشگاه و کارگردان تئاتر که امکان تعامل با طاهری را از همان روزهای نخست ناممکن دید؛ همین چند روز قبل در جشن سالانه کانون منتقدان خانه تئاتر گفت: برای اجرا در جشنواره کمک هزینه ۱۲ میلیون تومانی داده شد که مبلغ ۱۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان آن هزینه دکور، لباس و وسایل مورد نیاز اجرا در جشنواره شد. قرار بود نمایش اجرای عمومی داشته باشد ولی آقای حسین طاهری اجازه نداد.
شاید تنها افتخار دوره کوتاه حضور طاهری در مدیریت اداره کل هنرهای نمایشی، رفع توقیف یک نمایش (تانگوی تخم مرغ داغ) باشد که اساسا توقف آن به دستور نهادی خارج از دولت صورت گرفت. رفع توقیفی که با حضور مشاور حقوقی معاونت امور هنری، به دادگاه رفتن هنرمندانی مانند علی نصیریان و هادی مرزبان برای درخواست برطرف شدن مسئله و البته پیگیریهای مسئولان اداره کل هنرهای نمایشی همراه بود تا به نوعی کار با تحقیر نمایشیها پایان بگیرد.
اختلاف مدیر ثانیهها با معاون امور هنری
طاهری و معاون امور هنری نیز در ادامه با یکدیگر اختلاف نظرهایی پیدا کردند تا آنجا که مدیرکل در نمایشگاه مطبوعات بیان کرد: اختلاف سلیقه طبیعتا در همه جا هست و اشاره میکنم به دورههایی که طی آن چندین ماه بین مدیرکل هنرهای نمایشی و معاون هنری قطع رابطه بوده و قهر بودند و با هم حرف نمیزنند.
البته باید در این میان به تنشها و حاشیههایی که پس از حضور مرضیه برومند به عنوان دبیر جشنواره تئاتر عرسکی تهران مبارک نیز رخ داد؛ اشاره کرد.
افزایش فاصله اداره کل هنرهای نمایشی با سالنهای خصوصی
در شرایطی که سالهای پایانی حضور قادر آشنا در اداره کل هنرهای نمایشی، تعامل سازندهای میان سالنهای خصوصی تئاتر و اداره کل هنرهای نمایشی به وجود آمد؛ مدیریت حسین طاهری هرگز چنین نشانی نداشت. همچنین در این دوره تعامل سازندهای بین سالنهای نیمه خصوصی مانند تماشاخانه ایرانشهر و اداره کل هنرهای نمایشی دیده نشد. اتفاقی که انتظار میرفت تا در معاونت امور هنری دولت یازدهم با شعار حرکت بهسوی خصوصیسازی در تئاتر با برنامهریزی دقیقتر از سوی مدیرکل هنرهای نمایشی و معاون امور پیش برود.
استعفای طاهری قبل از یکسالگی صدور حکم
بالا گرفتن اختلاف سلیقه بین مدیرکل هنرهای نمایشی و معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سرانجام انتشار نامه استعفای 4 دی ماه حسین طاهری به علی جنتی را در پی داشت. استعفایی که بیشتر یک تسویه حساب مدیریتی به نظر میرسید اما با این حربه مدیرکل هنرهای نمایشی که در انتصاب دیرهنگام دبیر جشنواره و تاخیر در انتشار فراخوان جشنواره تئاتر فجر نقش داشت، در آخرین لحظات مسئولیت را بر دوش دیگران گذاشت.
شاید آن زمان پاسخ معاون امور هنری به این پرسش که چرا شخصی ناآشنا به هنرهای نمایشی (هنرمندان و گرفتاریهای این عرصه) را برای چنین منصب مهمی انتخاب کرده است؛ این بود که: اگر فرد دیگری انتخاب میشد همین حرف و حدیثها را به دنبال داشت.
اتفاقی که در ادامه و پس از استعفای مدیر ثانیهها (لقب علی مرادخانی به حسین طاهری در جلسه تودیع و معارفه) خلاف آن مصداق پیدا کرد و برعکس طرح نام مهدی شفیعی بهعنوان جایگزین طاهری گلایههای کارشناسی چندانی از سوی هنرمندان به دنبال نداشت.
به این ترتیب دو اتفاق سرنوشتساز (استعفای طاهری و انتصاب مهدی شفیعی) در سال 1393 شکل گرفت تا عملا مشخص شود هنرهای نمایشی کشور از شعار تدبیر دولت یازدهم طرفی نبسته است اما با حضور مدیرکل جدید هنوز چشم امید به سال 94 دارد. نکتهای که وقتی از سوی طاهری در نشست رسانهای 7 تیرماه عنوان شد؛ گلایههای زیادی به همراه داشت.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com