گروه بینالملل ـ ویلیام برنز معاون سابق وزارت امور خارجهی آمریکا که فرد شمارهی دو سابق وزارت امور خارجهی آمریکا در موضوع برنامهی هستهای ایران بود به سؤالات سوزان گلاسر خبرنگار پولیتیکو درباره مذاکرات هستهای با ایران پاسخ داد.
به گزارش بولتن نیوز، نکته قابلتوجه در این مصاحبه، تأکید برنز بر برداشتن مرحلهای تحریمها (و نه لغو کلی تحریمها) است. وی همچنین مهار برنامه هستهای ایران را بخشی از سیاست کلان آمریکا در مهار نفوذ منطقهای ایران بر میشمرد. برنز در بخش دیگری از مصاحبهاش با اشاره به اینکه استدلالها برای «غنیسازی صفر» (تعلیق کلی غنیسازی در ایران) را درک میکند به این واقعیت اعتراف کرد که برای این کار دیر شده و ایران به دانش پایه غنیسازی دستیافته و با مذاکره نمیتوان این دانش را از آنان گرفت، بلکه با مذاکره باید ایران را مهار کرد.
متن این مصاحبه که حاوی نکات کلیدی از طراحیها و خدعههای طرف آمریکایی است، در ادامه آمده است؛
خبرنگار پرسید:
شما این فرصت را در چند سال گذشته داشتهاید که به صورت مستقیم تر با ایرانیها تماس داشته باشید، آیا در این تعاملات با ایران چیزی باعث شگفتی شما شده است؟ آیا برخی از فرضیههای ما نادرست بود؟ شما از تعامل مستقیم با ایرانیها چه آموختهاید؟
ویلیام برنز در واکنش به این پرسش گفت:
ادارهی حکومت ایران عملیاتی بسیار پیچیده است که دیدگاههای زیادی در آن وجود دارد. شخص رهبر معظم ایران به آمریکا بسیار مشکوک است بخشی از این شک و تردید این است که کل نظام ایران در طی سالها بر اساس شک و تردید به آمریکا جان گرفته است اما ایرانیهایی که
ما به شکل مذاکرات دوجانبهی مخفی با آنها تعامل داشتیم و کسانی که من با آنها تعامل داشتم افراد حرفهای سر سخت هستند، آنها دربارهی دنیای خارج از ایران احساساتی دارند، آنها متعهد به تلاش برای رسیدن به بهترین توافق برای ایران هستند. همچنین در آستانهی رسیدن به توافقنامهی موقت، همان طرح اقدام مشترک، بسیار روشن و مشخص بود که آنها متعهد به برداشتن یک گام واقعی رو به جلو و برای رسیدن به توافقنامهی جامع هستند. شما میدانید که پس از سی و پنج سال بدون آنکه طی این سالها تماس دیپلماتیک پایدار وجود داشته باشد، خیلی سریع مشخص شد که میتوان به نتایج ملموس دست یافت. اکنون این پرسش که آیا ما میتوانیم پرش بیشتری داشته باشیم یا خیر همچنان نامشخص است و باید صبر کرد.
خبرنگار پرسید: به نظر شما بخت رسیدن به توافق چقدر است؟
ویلیام برنز گفت:
هم رئیسجمهور آمریکا و هم شخص جان کری وزیر امور خارجهی این کشور به روشنی بیان کردند که از جنبهی جدول زمانی احساس فوریت میکنند. به نظر من ایرانیها نیز این مسئله را درک میکنند. موضوعات و زمینههای زیادی است که باید پوشش داده شوند.
وی افزود: اگر یک گام به عقب برگردید واقعاً بسیار اهمیت دارد که ما با موضوع هستهای ایران در قالب یک راهبرد گستردهتر در قبال ایران رفتار کنیم. واقعیت این است که رفتار ایران برای مدتی چه در حمایت از حزبالله و یا سوریه و یا یمن و یا هر مکان دیگر، احتمالاً تهدیدکننده خواهد بود.
پس برای ما بسیار اهمیت دارد که با شرکای خود در منطقه، در خلیج (فارس) و جاهای دیگر کارکنیم تا به آنها اطمینان دهیم و مشخص کنیم که ما دربارهی این تهدیدات و موضوع هستهای دید روشن و بازداریم. واقعیت دیگر این است که یک ایران مسلح به سلاح هستهای باعث چند برابر شدن همهی این تهدیدات خواهد شد. همچنین یک توافقنامهی قوی مبتنی بر مذاکره واقعاً بهترین گزینهی موجود در مورد موضوع هستهای است.
وی گفت: روشن است که توصیف و توضیح این عناصر به مراتب راحت تر از دستیابی به آنها است اما چیزی که در وهلهی اول باید انجام داد این است که برنامهی غیرنظامی هستهای ایران را در بلندمدت محدود کرد. دومین مطلب این است که رویههای بازرسی و راستی آزمایی بسیار سخت اجرا شود.
سومین نکته این است که برداشتن تحریمها به صورت مرحلهای باشد تا در صورت نقض آنها، بتوان دوباره تحریمها را اعمال کرد. نکتهی چهارم این است که باید بتوان مسیرهای احتمالی به سمت بمب را قطع کرد چه از طریق تولید اورانیوم باشد، چه از طریق تولید پلوتونیوم باشد و همچنین باید دربارهی فرصت یک ساله تا گریز هستهای اطمینان حاصل کرد. ظرفیت گریز هستهای فعلی ایران احتمالاً دو تا سه ماه است ولی اگر ایران بخواهد مواد شکاف پذیر کافی برای تولید یک سلاح اتمی تولید کند گریز هستهای آن یک سال خواهد بود. من استدلال مربوط به ظرفیت غنیسازی صفر در ایران را درک میکنم. در یک دنیای ایده آل هیچ برنامهی غنیسازی وطنی وجود نخواهد داشت، آمریکا در بسیاری از موارد استدلال کرده است که افراد نباید برنامه غنیسازی وطنی داشته باشند چون این کار از جنبهی تجاری معقول نیست. واقعیت این است که آنها در طی یک دههی گذشته به دانش غنیسازی دستیافتهاند، آنها دانش پایه برای غنیسازی را میدانند و نمیتوان این دانش را از آنان گرفت. نمیتوان با یک توافقنامهی مبتنی بر مذاکره این دانش را از آنان گرفت. پرسش این است که چگونه میتوان آنها را محدود کرد و مورد راستی آزمایی بلندمدت قرار دارد تا این اطمینان حاصل شود که آنها گریز هستهای نخواهند کرد و برای تولید سلاح هستهای تلاش نخواهند کرد. من استدلال مربوط به ظرفیت صفر غنیسازی در ایران را درک میکنم اما به نظر من دیگر برای این کار خیلی دیر شده است.
ویلیام برنز دربارهی تأثیر سخنرانی بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل در کنگرهی آمریکا بر توافقنامهی هستهای احتمالی گفت:
یک روابط بسیار قوی بین آمریکا و اسرائیل به نفع آمریکاییها و اسرائیلیها است.
از جنبهی تاریخی این روابط هرگز حزبی نبود. به نظر من شیوهی سازماندهی سخنرانی نتانیاهو در کنگره و زمان این سخنرانی بسیار نامناسب بود. قطعاً اگر توافقنامه به دست آید، اطمینان دارم که دولت آمریکا با کنگره همکاری نزدیک خواهد کرد تا استدلال خود را دربارهی این توافقنامه بیان کند. حتی زمانی که شما به پایان سال 2012 فکر میکنید انتقاد زیادی از توافقنامهی موقت بود که شامل نخستوزیر نتانیاهو میشد و گفته میشود که این توافقنامه، توافقنامهی قرن برای ایران است. واقعیت این بود که این توافقنامه یک توافقنامهی محکم بود و باعث مسدود شدن راههای مهم ایران در برنامهی هستهای شد، این توافقنامه تدابیر راستی آزمایی سرزده را که ما در گذشته شاهدش نبودیم در اختیار ما قرارداد و مبنایی خوب ایجاد کرد که بر اساس آنها ما برخی از تدابیر توافقنامهی جامع را بنا کنیم. همهی اینها در ازای تخفیف اندک تحریمها به دست آمدند درحالیکه بسیاری از منتقدان میگفتند که ساختار کلی تحریمها خواهد شکست. افراد باید به نگاههای انتقادی اولیه از توافقنامهی موقت توجه داشته باشند و فضای نوامبر سال 2013 را به خاطر داشته باشند.
انتهای پیام/
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com