کد خبر: ۲۴۰۷۳۵
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
چگونه آمریکا، آمریکا را فریب داد؟ / قسمت چهارم:

جنگ اول خلیج فارس چگونه شروع شد؟

جورج بوش پدر در حضور وزیر امور خارجه جیمز بیکر، مشاور امنیت ملی برنت اسکوکرافت و ژنرال کالین پاول گفت: «ما باید یک جنگ داشته باشیم».

گروه بین الملل، «مدیریت ادراک» واژه است که به پروپاگاندای تبلیغاتی جنگ افروزان آمریکایی برای توجیه جنگ های بی پایان خود در گوشه و کنار جهان اطلاق می گردد. رابرت پری، گزارشگر محققی که تخصص زیادی در بررسی پرونده «ایران کنترا» داشته است و در این زمینه مقالات زیادی را در دهه 1980 در آسوشیتد پرس و نیوزویک نوشته است، در این مقاله که در پایگاه اینترنتی »کانسرتیوم نیوز» منتشر شده به بررسی پروژه پروپاگاندای جنگی جنگ افروزان آمریکایی می پردازد که ابتدا در دولت ریگان در دهه 1980 شروع شد و در دولت های بعدی آمریکا نیز تکرار شد. در ادامه قسمت چهارم این مقاله تقدیم می گردد.

به گزارش بولتن نیوز به نقل از کانسرتیوم نیوز، در این قسمت به این اشاره می شود که ماجرای مربوط به عملیات چگونه از دید مردم آمریکا مخفی نگهداشته می شود. دیک چنی، فردی که این روزها نیز از شکنجه های بی رحمانه سازمان سیا دفاع می کند، در آن زمان به عنوان رهبر جمهوریخواهان نقشی مهم در این زمینه داشته است. در ادامه به روند شروع جنگ نخست خلیج فارس اشاره می شود. عراقی ها در مذاکره با شوروی آماده عقب نشینی از کویت بودند، اما آمریکایی ها که نگران از بین رفتن فرصت جنگ و بدست نیامدن یک پیروزی آسان در مقابل عراقی ها که قدرت آمریکا را نشان می داد، و نیز پاک کردن خاطره ناکامی در جنگ ویتنام که منجر به تنفر آمریکایی ها از جنگ شده بود، مهلتی بسیار کم برای عقب نشینی عراق تعیین کردند و پس از آنکه طبق انتظار، عراق نتوانست در این مهلت نیروهایش را خارج کند، دو روز بعد از اعلام مهلت، آمریکایی ها وارد عمل شدند.

یکی دیگر از چهره های مهم در عملیات پروپاگاندا به نفع کنترا الیور نورث از اعضای شورای امنیت ملی بود، که مقدار زیادی از وقت خود را صرف عملیات دیپلماسی عمومی نیکاراگوئه کرد، ولو اینکه او بخاطر انجام هماهنگی ها به منظور تحویل محموله های سلاح به حکومت ایران و کنترا معروف بود، که منجر به رسوایی ایران-کنترا شد.

فصل منتشرنشده گزارش ایران-کنترا ، تصویری از شبکه ماموران خصوصی و مزدور را به تصویر می کشد که جزییات طرح پروپاگاندای داخلی را انجام دادند، در حالی که نقش کاخ سفید و سیا در عملیات را پنهان می کردند. در این فصل آمده است: «ریچارد میلر، رئیس سابق روابط عمومی در سازمان AID، و فرانسیس گومز، کارشناس سابق روابط عمومی در وزارت امور خارجه و سازمان USIA، توسط دفتر دیپلماسی عمومی آمریکای لاتین استخدام شده بودند تا فعالیت های مختلفی را به نمایندگی از دولت ریگان در آمریکای مرکزی انجام دهند».

«با پشتیبانی وزارت امور خارجه و کاخ سفید، میلر و گومز به مدیران خارجی  فعالیت های لابی گری و جمع آوری پول الیور نورث تبدیل شدند. آنها همچنین به عنوان مدیران فرآیند حاضر کردن چهره های سیاسی آمریکای مرکزی، فراریان، رهبران اپوزیسیون نیکاراگوئه و قربانیان بی رحمی ساندنیست ها در مطبوعات، کنگره و گروه های خصوصی به منظور تقویت وجهه کنترا عمل می کردند .»

میلر و گومز انتقال پول به بانک های سوئیسی و فراساحلی را طبق دستور نورث تسهیل کردند، «زیرا این بانک ها حلقه ارتباطی اصلی بین وزارت خارجه و کاخ سفید با گروه های خصوصی و افراد درگیر در تلاش ها به منظور تاثیرگذاری بر کنگره، رسانه ها و افکار عمومی بودند.»

همچنین در این فصل منتشر نشده آمده که در یادداشت نورث که در دهم مارس 1985 نوشته شده است، وی کمک خود به کیسی، رئیس سیا را در انتشار زمان بندی شده اخبار به نفع کنترا «با هدف جلب موافقت کنگره برای ادامه حمایت از نیروهای مقاومت نیکاراگوئه» شرح می دهد.

این فصل می افزاید: «دخالت کیسی در این عملیات دیپلماسی عمومی ظاهراً در طول دوره تحت بررسی کمیته ادامه داشته است»، از جمله در سال 1985 در فشار بر کنگره به منظور تجدید حمایت از کنترا و در سال 1986 در محافظت بیشتر از دفتر دیپلماسی عمومی برای آمریکای لاتین از نظارت وزیر امور خارجه آن زمان یعنی شولتز که این دفتر در اصل بخشی از مجموعه تحت امر او بود.

جنگ اول خلیج فارس چگونه شروع شد؟
اولیور نورث، در دادگاه ایران-کنترا

یادداشت ریموند که در آگوست 1986 برای کیسی ارسال شده است به منتقل شدن دفتر دیپلماسی عمومی –که رابرت کیگن جای ریش را در آن گرفته بود- به دفتر امور قاره آمریکا با ریاست الیوت آبرامز، دستیار وزیر امور خارجه اشاره می کند. در اینجا رابرت کیگن وارد عملیات شد.

حتی پس از اینکه رسوایی ایران کنترا در سال های 87-1986 حل شد و کیسی در ماه می سال 1987 بر اثر سرطان مغز درگذشت، جمهوری خواهان برای مخفی نگه داشتن این عملیات بزرگ دیپلماسی عمومی مبارزه می کردند.

به عنوان بخشی از توافق بین جمهوریخواهان و دموکراتها، سه سناتور میانه رو جمهوری خواه برای امضای گزارش اکثریت کنگره در مورد ایران-کنترا به دموکراتها پرداخنتد، و در مقابل رهبران دموکراتی موافقت کردند تا جزئیات مربوط به عملیات پروپاگاندای داخلی سیا که در فصل منتشرنشده آمده بود را منتشر نکنند (اگرچه در خلاصه گزارش اشاره کوتاهی به این مساله شده بود). اما جمهوری خواهان دیگر، از جمله دیک چنی، باز هم گزارش اقلیتی منتشر کردند که در آن از قدرتهای گسترده مقام ریاست جمهوری در امور خارجی دفاع می کردند.

جنگ اول خلیج فارس چگونه شروع شد؟
الیوت آبرامز

بنابراین، مردم آمریکا بخش جنجالی گزارش را نخواندند: اینکه یک مجموعه درگیر در عملیات پروپاگاندای مخفی وجود داشت، که توسط «یکی از متخصصان ارشد سیا که توسط کیسی به شورای امنیت ملی فرستاده شده بود، تا مکانیزم دیپلماسی عمومی بین سازمانی را ایجاد و هماهنگ کند ]که[ آنچه که ممکن است سیا در یک عملیات مخفیانه در یک کشور خارجی انجام دهد را در داخل انجام داد و تلاش کرد تا رسانه ها، کنگره و افکار عمومی را برای حمایت از سیاست های دولت ریگان ترغیب کند» اداره می شد.

معالجه «سندرم ویتنام»

موفقیت نهایی استراتژی پروپاگاندایی ریگان در طول دوره تصدی جانشین او، جورج بوش پدر تایید شد، هنگامیکه بوش دستور جنگ زمینی 100 ساعته را در 23 فوریه 1991 برای بیرون راندن نیروهای عراقی از کویت داد، کویتی که در آگوست سال قبل از آن مورد حمله قرار گرفته بود.

هرچند دیکتاتور عراق یعنی صدام حسین آمادگی خود را برای عقب نشینی اعلام کرده بود – و میخاییل گورباچف رئیس جمهور شوروی در مورد برنامه ریزی برای عقب نشینی مذاکره کرده بود که حتی تحسین فرماندهان ارشد ایالات متحده را در پی داشت- رئیس جمهور بوش برای فشار آوردن با حمله زمینی اصرار داشت.

دلیل اصلی بوش این بود که او – و وزیر دفاع او یعنی دیک چنی – می دیدند که حمله علیه نیروهای عراقی که تلفات زیادی متحمل شده بودند، یک پیروزی آسان است، که بیانگر ظرفیت نظامی جدید آمریکا برای جنگ به همراه تجهیزات پیشرفته است و سرپوشی برای فرآیندی است که یک دهه قبل تر برای پاک کردن سندرم ویتنام از افکار آمریکایی های طبقه متوسط آغاز شد.

جنگ اول خلیج فارس چگونه شروع شد؟
صدام حسین

جنبه های استراتژیک طرح بزرگ بوش برای «نظم نوین جهانی»، پس از ایجاد ائتلاف چندین کشور به رهبری ایالات متحده پدیدار شد که در نیمه ژانویه 1991 شروع به بمباران هوایی عراق کردند. بمباران آسیب شدیدی به ارتش و زیرساخت غیر نظامی عراق وارد کردد و تعداد زیادی از افراد غیر نظامی قتل عام شدند که از جمله آنها می توان به سوزاندن 400 زن و کودک در پناهگاهی در بغداد در 13 فوریه اشاره کرد.

آسیب ناشی از جنگ هوایی آنقدر شدید بود که برخی از رهبران جهان به دنبال راهی برای پایان دادن به این قتل عام و خروج عراق از کویت بودند. حتی فرماندهان ارشد نظامی ایالات متحده، همچون ژنرال نورمن شوارتسکف، از پیشنهادات برای حفظ جان غیرنظامیان حمایت می کردند.

اما بوش بر جنگ زمینی تمرکز کرده بود. اگرچه آن زمان از مردم آمریکایی مخفی شده بود، اما بوش از دیرباز تصمیم گرفته بود که خروج صلح آمیز نیروهای عراقی از کویت غیر قابل قبول است. در واقع بوش از اینکه عراقی ها ممکن بود قبل از حمله ایالات متحده تسلیم شوند، هراسان بود.

جنگ اول خلیج فارس چگونه شروع شد؟
جنگ اول خلیج فارس

در آن زمان، مشاوران محافظه کاری مانند رولاند ایوانز و رابرت نواک در میان اندک کسانی بودند که وسواس فکری بوش برای پاک کردن آثار سندرم ویتنام از جامعه آمریکا را وصف کردند. در 25 فوریه 1991، آنها نوشتند که ابتکار عمل گورباچوف برای پایان دادن به حضور عراق در کویت باعث «ایجاد این ترس» در میان مشاوران بوش شد که سندرم ویتنام ممکن است در اثر جنگ خلیج فارس زنده بماند.

طبق نوشته ایوانز و نواک، « بنابراین، هنگامی که رئیس جمهور... روشن ساخت که او کاری به توافقی که براساس آن صدام نیروهای خود از عراق را خارج می کند ندارد، خیال همه راحت شد. ترس از این قرارداد صلح در کاخ سفید بوش بیشتر بخاطر میراث تلخ جنگ گمشده بود تا نفت، اسرائیل یا توسعه طلبی عراق. به گفته یکی از دستیاران ارشد این شانسی برای خلاص شدن از سندرم ویتنام بود

باب وودوارد در کتاب خود به نام «سایه» که در سال 1999 منتشر شد، تایید کرد که بوش تصمیم قاطعی برای جنگیدن داشت، حتی با وجود اینکه کاخ سفید وانمود می کرد که عقب نشینی بی قید و شرط عراقی ها را راضی کننده می داند. طبق گفته ی وودوارد، بوش در بین نزدیکان خود، وزیر امور خارجه جیمز بیکر، مشاور امنیت ملی برنت اسکوکرافت و ژنرال کالین پاول گفت «ما باید یک جنگ داشته باشیم».

وودوارد نوشت: «اسکوکرافت از این که این مساله هرگز نمی تواند در انظار عمومی بیان شود یا بتدریج فاش شود، آگاه بود. یک رئیس جمهور آمریکا که لزوم راه انداختن جنگ را اعلام کند، احتمالا از دفتر خود بیرون انداخته خواهد شد. آمریکایی ها ایجاد کننده صلح بودند، نه طالب جنگ.»

جنگ زمینی در عراق

با این وجود، «ترس از قرارداد صلح» در غیاب بمباران به رهبری ایالات متحده، دوباره شدت گرفت. دیپلمات های شوروی با رهبران عراقی ملاقات کردند و رهبران عراقی آمادگی خود برای عقب نشینی بدون قید و شرط از کویت را آشکار ساختند.

با آگاهی از راه حل پیشنهادی گورباچف، شوارتسکف نیز در صورت آمادگی عراقی ها برای عقب نشینی و جا گذاشتن سلاح های سنگین خود، دلیلی برای به کشتن دادن سربازان ایالات متحده نمی دید. همچنین دورنمای جنگ شیمیایی که ممکن بود عراقی ها علیه نیروهای مجهز آمریکایی راه بیندازند نیز وجود داشت. شوارتسکوف تلفات سنگین ایالات متحده را محتمل می دانست.

اما طرح گورباچف با مخالفت رئیس جمهور بوش و زیردستان او که خواستار یک جنگ زمینی با پیروزی ایالات متحده بودند، مواجه شد. شوارتسکوف با ژنرال پاول، رئیس ستاد مشترک ارتش، برای پیش گرفتن گزینه صلح آمیز در عراق صحبت کرد.

در 21 فوریه 1991، دو ژنرال یک طرح آتش بس پیشنهادی را برای ارائه به شورای امنیت ملی، آماده کردند. این قرارداد صلح، یک هفته به نیروهای عراقی فرصت می داد تا از کویت بیرون رفته و سلاح و تجهیزات سنگین خود را همانجا باقی گذارند. شوارتسکوف فکر می کرد که او قول پاول را برای پشتیبانی از این طرح در کاخ سفید دارد.

اما پاول خود را در وسط گرفتار می دید. او می خواست بوش را راضی نگه دارد و در عین حال نگرانی های فرماندهان میدانی را نیز منتقل کند. هنگامی که پاول در اواخر عصر 21 فوریه، وارد کاخ سفید شد، متوجه شد که بوش در مورد طرح صلح شوروی خشمگین است.  با این حال، با توجه به کتاب «سایه» از وودوارد، پاول تصریح کرد که او و شوارتسکوف «ترجیح می دهند که عراقی ها خودشان بیرون روند تا اینکه به بیرون رانده شوند.»

پاول در کتاب خود به نام «سفر آمریکایی من» همدردی خود با بوش که در مخصمه گرفتار شده بود را ابراز می کند. پاول نوشت: «مشکل رئیس جمهور این بود که چگونه به گورباچف نه بگوید و در عین حال طوری برداشت نشود که وی گزینه صلح آمیز را کنار زده است. من می توانستم اضطراب رئیس جمهور را در صدای او احساس کنم. او گفت من نمی خواهم این قرار داد را قبول کنم. اما نمی خواهم در برابر گورباچف مقاومت کنم، پس از اینکه او تا اینجا با ما پیش آمده است. ما باید راهی برای خروج پیدا کنیم

پاول در پی جلب توجه بوش بود. پاول نوشت: «من انگشتم را بالا بردم. رییس جمهور به سمت من برگشت و گفت چیزی به ذهنت رسیده است؟» اما پاول طرح آتش بس یک هفته ای شوارتسکوف را توضیح نداد. در عوض، پاول ایده ی متفاوتی ارائه کرد که هدف از آن غیر قابل اجتناب ساختن حمله زمینی بود.

جنگ اول خلیج فارس چگونه شروع شد؟
سمت راست نورمن شوارتسکوف، سمت چپ کالین پاول

پاول توضیح داد: «ما در برابر گورباچف مقاومت نمی کنیم. اجازه دهید یک مهلتی برای پیشنهاد گورباچف قرار دهیم. ما می گوییم ایده خوبی است، اما به شرطی که آنها تا مثلا ظهر شنبه به طور کامل خارج شده باشند». زمان مورد نظر پاول 23 فوریه بود، یعنی تنها دو روز بعد.

پاول می دانست که مهلت 2 روزه، برای عراقی ها کافی نیست، بخصوص در حالی که سیستم های فرمان و کنترل آنها در اثر جنگ هوایی به شدت آسیب دیده بود. این طرح یک استراتژی دیپلماسی عمومی برای تضمین رسیدن کاخ سفید به جنگ زمینی مورد علاقه اش بود. پاول به رئیس جمهور که خشنود به نظر می رسید گفت: «اگر آنطوری که من گمان دارم آنها حرکت نکنند، تنبیه آغاز می شود».

روز بعد، ساعت 10:30 صبح روز جمعه، بوش اولتیماتوم خود را اعلام کرد. همانگونه که پاول توصیه کرده بود، برای عقب نشینی عراق، تنها تا عصر شنبه مهلت وجود داشت. شوارتسکوف و فرماندهان میدانی او در عربستان سعودی، بوش را در تلویزیون دیدند و بلافاصله معنی آن را درک کردند.

شوارتسکوف نوشت: «ما همه در آن زمان می دانستیم که نتیجه چه خواهد بود، ما برای حمله در صبح روز یکشنبه آماده می شدیم.»

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
حمید
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۵۲ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۷
1
1
واقعیت اینه که دنیا پلیس نداشته باشه انسهانها همدیگه رو میخورند؛ اجازه دهید هر وقت به قدرت اقتصادی، تکنولوژیکی و تبلیغاتی آمریکا رسیدیم و تونستیم اسرائیل رو نابود کنیم (منظورم نابودی شعاری نیست منظورم نابودی واقعیست) اونوقت با امریکا دشمنی کنیم نه حالا که توانمند نیستیم
مدیر پایگاه آمريكا كيست كه بخواهد پليس دنيا شود ؟ هيچ كس اين حق را به او نمي دهد واگر به زور اين نقش را بازي مي كند پليس بدي است .
پاسخ ها
حمید
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۰:۵۲ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۷
بولتن حتی اگر پلیس بدی هم باشه ما نباید از مردم هزینه کنیم برای ایستادگی در برابر این قدرت بزرگ که روسیه رو هم با زانو در اورده ؛ ما نباید پرچمدار مبارزه با ابرقدرت ها باشیم چون با جیب خالی ضرر میکنیم
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین