کد خبر: ۲۳۷۲۴۲
تاریخ انتشار:
دکتر شاه حسینی در محفل سینما انقلاب؛

تحلیل جشنوارۀ فجر 32 در آستانۀ فجر 33

در دهمین شب از محفل سینمای انقلاب اسلامی مجید شاه حسینی استاد دانشگاه و کارشناس سینما به واکاوی سی و دومین جشنواره فیلم فجر پرداخت.
تحلیل جشنوارۀ فجر 32 در آستانۀ فجر 33
گروه سینما و تلویزیون، سال پیش در چنین روزهایی پایگاه تحلیلی و تخصصی «سینما انقلاب» با برگزاری محفل هایی در بهمن ماه 92 و همزمان با برگزاری سی و دومین جشنوارۀ بین المللی فیلم فجر با حضور اساتید و نخبگان جبهۀ فکری فرهنگی مباحثی درخور و عمیق پیرامون مسائل مختلف سینمای ایران مطرح نمود که در آستانۀ برگزاری سی و سومین جشنوارۀ فیلم فجر به یکی از بهترین جلسات این محفل های روزانه که باسخنرانی دکتر مجید شاه حسینی، استاد دانشگاه و کارشناس سینما و مدیرعامل پیشین بنیاد سینمایی فارابی در تاریخ 29 بهمن ماه 92 در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد، می پردازیم.

به گزارش بولتن نیوز، در دهمین شب این جلسات که به روال همیشه با پخش یک فیلم سینمایی و جلسۀ سخنرانی یا نقدوبررسی و گفت و گو همراه بود، دکتر شاه حسینی با اشاره به نکاتی پیرامون سینمای گذار، به بحث درخصوص جوانب مختلف سینمای ایران پرداخت.

شاه حسینی با اشاره به این مهم که جشنوارۀ سال گذشتۀ فجر نخستین تجربۀ دولت «تدبیر و امید» در این خصوص بود، خاطر نشان کرد: می توان برخلاف تحلیل های سینمایی موجود، از منظر انقلاب اسلامی به جشنواره سی و دوم نگریست. انتظار می رفت که جشنوارۀ متفاوتی را ببینیم چون این خاصیت سال های کبیسۀ سینمایی است؛ زمانی که دولت ها تغییر می کنند و مدیران جدید سینمایی منصوب می شوند. اما واقعیت آن است که میزان تغییرات و عبور از خط قرمزها در جشنوارۀ امسال بیش از حد انتظار بود. دنیا از ما انتظار سینمای دینی دارد اما ما دین را در سینما روی صندلی متهم می نشانیم. سینما باید بفهمد که شرط دیده شدنش احترام به باورهای عمومی است. احترام به اخلاق، به شیوۀ زندگی ایرانی و مهم تر از همه به انقلاب اسلامی؛ همان چیزی که سینما با آن بیعت کرد و ماند.

با این مقدمه در ادامه مشروح این جلسۀ سخنرانی تقدیم می گردد:
 
عزیزان اجازه دهند یک بار هم از منظر انقلاب اسلامی ایران و سینمایی که باید در شأن این انقلاب باشد به این مفهوم نگاه کنیم. در حقیقت بنده انتظار داشتم که امسال جشنواره‌ی متفاوتی ببینیم. چون اصولاً این خاصیت سال‌های کبیسه سینمایی است. دوستانی که سر کلاس در خدمت‌شان هستیم، مفهوم سال کبیسه‌ی سینمایی را می‌دانند.

تحلیل جشنوارۀ فجر 32 در آستانۀ فجر 33

هر زمان که دولت‌ها تغییر می‌کنند و مدیریت جدید در مناصب جدید مستقر می‌شوند، قاعدتاً سیاست‌های جدید جاری می‌شود و ما انتظار داریم که اتفاقاً چیز جدیدی در آن دوره از جشنواره ببینیم. اما حقیقتاً میزان تغییری که در این جشنواره شاهد بودیم، بیش از حد انتظار بود. مخاطبین جشنواره فیلم فجر چه کسانی هستند؟ معمولاً دوستانی که به هر زحمتی که شده بلیط تهیه کرده و به سینما می‌آیند، تا آن جا که اعلام شد که پنج هزار صندلی در همه سالن‌ها در نظر گرفته شده بود؛ حالا این را اگر در دو ضرب کنیم، ده هزار نفر قرار بوده که جشنواره فیلم فجر را ببینند. از بین این تعداد هم باز تمرکز اصلی امسال بر سالن مطبوعات بود، چون قاعدتاً نظر اصحاب رسانه قرار بود مهم باشد و هر آن چه آن‌ها می‌گویند را به عنوان قضاوت نهایی در خصوص جشنواره در نظر بگیرند.

این عادت دیرسالی است که هر سال سینما خود می‌بافد و خود نشان می‌دهد و خود تمجید می‌کند. لاجرم آن چه که مغفول می‌ماند نظر مردم است. مردمی که دغدغه‌ای فراتر از سینما و حال سینما دارند و دغدغه‌شان اهداف فرهنگی نظام جمهوری اسلامی و نظام ارزشی و رکن رکین خانواده در جمهوری  اسلامی ایران است. و به نظر می‌رسد که حق است که در جلساتی از این دست از منظر دوم جشنواره را ارزیابی کنند. ما از این منظر جشنواره را بررسی می‌کنیم.

در جشنواره‌ی امسال بخش مسابقه و فیلم‌های نگاه نو بود. دوستانی در جلسه هستند که مثل من همه‌ی فیلم‌ها را دیده باشند و گروه دیگری هم برخی از فیلم‌ها را دیده‌اند. آن چه که به نظر می‌رسد در جشنواره برجسته و خبرساز شد، ورود چند فیلمی است که از آغاز اعلام شده بود که این‌ها به دلایلی موضوعاتی را طرح کرده‌اند که نشان دادن آن در جشنواره می‌تواند تبعاتی داشته باشد. برخی از این فیلم‌ها به ماجرای 88 توجهی متفاوت داشته و این بار از منظر توجه به فتنه‌گران نشان داده شدند؛ آن هم طبق نقل قولی که پیش از جشنواره می‌شد و همه‌ی حواس‌ها را معطوف نام همین چند فیلم کرده بودند، یکی دو موردی که آمد شاهد بودیم که رأی مردمی به آن‌ها تعلق نگرفت. اما اتفاقی که افتاد این بود که همه‌ی توجهات مجذوب این فیلم‌ها شد؛ به این معنا که چه سرنوشتی پیدا می‌کنند و آیا داوران آن‌ها را جزء فیلم‌های منتخب قرار می‌دهند یا خیر و همه نگرانی‌های کسانی به این سمت رفت. بعد هم که جایزه‌ای به این فیلم‌ها تعلق نگرفت، ظاهراً خیال کسانی راحت شد و گفتند خداراشکر الحمدلله جشنواره که به درستی مدیریت شد و دیگر خطری نیست و فیلم‌ها آمد و نمایش داده شد و جایزه‌ای هم تعلق نگرفت.

 اما آیا حقیقت جشنواره این بود؟ امشب سعی بنده این است که ابعاد ناگفته‌تری را با هم مرور کنیم و ببینیم ابعاد ناگفته‌ی جشنواره‌ی سی‌ودوم فجر چه بود. از افتتاحیه‌ی جشنواره که شروع کنیم به نظر می‌رسد که یک اقبال عجیب و غریبی به مفهوم فیلم‌فارسی صورت گرفت که این که فیلمفارسی چیست، نیازی به توضیح بنده ندارد و قدر مطلق سینمای قبل از انقلاب و بیشتر تولیدات آن سینما با این نام از آن یاد می‌شد و دوستانی که در حوزه‌ی هنری در ترم تاریخ تحلیلی سینمای ایران در خدمت شان بودیم، مفهوم سینمای قبل از انقلاب را اجمالاً می‌دانند و می‌شناسند.

این که در جشنواره‌ی فجر امسال نشانه‌هایی دیدیم که فیلم‌فارسی را تجلیل کردند. به نظر می‌رسد که این نکته جای تأمل داشت و اتفاقی نبوده است. بعد گفتند که از سر هول شدن و ذوق زده شدن بوده است؛ ولی صحبت‌هایی که در داخل سالن بیان می‌شد و آن چیزی که روی سن اتفاق افتاد به نظر می‌رسد یک جور تجلیل مفهوم سینمای قبل از انقلاب است. پیش از این عرض کرده‌ام که سینمای قبل از انقلاب چه مختصاتی داشت و نیازی به تکرار آن نیست، ولی این قدر بدانیم که آن سینما توبه کرد و با انقلاب همراه شد و تا امروز ماند. منطقاً مفهوم موجود در سینمای قبل از انقلاب و آن چیزی که بیان می‌شد و چهره‌ای که از متدینین آن سینما نشان می‌دادند و کینه‌ای که برخی از فیلم‌سازان آن سینما نسبت به طبقه‌ی متدین که قاطبه‌ی مردم ایران بودند، آن همه بود که عرض می‌کنم، سینما منطقا باید بعد از انقلاب جزء مکاسب محرمه باشد و تعطیل می‌شد و اگر ماند به دلیل بیعتی بود که با انقلاب کرد.

حال اگر کسانی سراغ از آن سینما را می‌گیرند باید برای ما به شدت جنبه هشداردهنده داشته باشد که چه شده است که سینما هوس سینمای قبل از انقلاب را کرده است؟ چه رفتاری از مدیران فرهنگی ما سر زده که حالا نه همه‌ی سینما و سینماگران شریف بلکه لااقل گروهی و لایه‌ای از آن‌ها دلشان برای سینمای قبل از انقلاب تنگ شده و به افتخارش کف می‌زنند و به افتخارش اسامی‌ای را می‌آورند. به هر حال سینما از آن افق فاصله گرفته بود. اکنون وقتی که میل تجلیل از آن مفهوم را دارد، یعنی بیعت می‌شکند و این خودش نکته‌ی قابل توجهی است. در فیلم‌های جشنواره چند نکته‌ای را دیدم که به نظر می‌رسد امسال خیلی برجسته باشد و از این منظر قابل تأمل بود. بالاخره با این رویکرد که قرار است مشکلات اجتماعی به نما در آید و ما بتوانیم بخشی از مسائل جامعه را بیان کنیم که همیشه سینما بر این بُعد تأکید می‌کند و لابد برای خودش، شأن مصلحانه‌ای قائل است که به این ساحت ورود می‌کند. امسال افراط عجیبی از فیلم‌های سیاه نما و فیلم‌هایی که به شدت تلخ بودند دیدیم و عمدتاً بر معضلات اجتماعی می‌تنیدند. این که اصولاً سینما ابزار خوبی برای آسیب‌شناسی عمومی هست یا خیر، خودش بحث تخصصی است که باید در جایی اول این گزاره اثبات شود.

این که ما می‌توانیم روی پرده‌ی سینما معضلات جامعه را به شیوه‌ای بگوییم که به رفع آن‌ها بینجامد، خودش سوال دیگری است. و این که کسانی که مرتکب این رفتار و این شیوه از فیلم‌سازی می‌شوند، آیا قاعدتاً باید صلاحیت‌هایی داشته باشند یا خیر، سوال دیگر است. زمان و مکان مناسب برای پرداختن به هر موضوعی هم شرط دیگری است و همه‌ی این‌ها طی این سال‌ها، امری بدیهی تلقی شده است و  فرض بر این است که سینما می‌تواند و شایستگی آن را دارد، که البته راه صحیح و نیت خیر این معنا را هم دارند. امسال در مورد برخی از فیلم‌ها، به وضوح دیدیم که متاسفانه این طور نبود، یعنی نه فیلم‌‌ساز نیت خیری از پرداختن به موضوعی داشت و نه دانش و احاطه‌ی کافی برای پرداختن به آن موضوع داشت و شرایط زمانی و مکانی درستی را انتخاب نکرده بود و به نتیجه‌ی درستی نرسیده بود. این چهار شرط ضروری برای آسیب‌شناسی است که البته هستند کسانی از بین اصحاب سینما که می‌گویند ما اصلاً کاری به این‌ها نداریم و وظیفه‌ی ما نشان دادن است و درمان با کس دیگری است که خود این حرف قطعاً قابل نقد است. تجربه‌ی کشورهای دیگر به وضوح نشان می‌دهد و این یک جمله‌ی کلیدی است که می‌توان در مورد آن یک کارگاه آموزشی گذاشت که اگر می‌خواهیم جامعه‌ی به سمت نیکی برود، باید آن را روی پرده سینما نشان دهیم. و سینما بیشتر شأن ثبوتی دارد تا صلبی، شأن نمایش دارد و آمریت آن بر نهی‌اش غالب است. شما خیلی اوقات به اسم نهی، امری را اثبات می‌کنید.

این خاصیتِ سینماست. متأسفانه کسانی دانسته یا نادانسته سینما را بخش پاتولوژی فرض کرده‌اند. و این که مدام از تلخ کامی‌ها و زشتی‌ها بگوییم تا جایی که دیگر صدای منتقدین هم در آمد که این چه سینمایی است و چه فیلم‌هایی است. انگار فیلم‌سازان در اوج افسردگی دست به تولید فیلم زده‌اند. اگر واقعاً این قدر تلخ کام هستند و این قدر از سر درد و سوز این جنس فیلم‌ها را ساخته‌اند پس چرا حالشان این قدر خوب است.

بالاخره ما این‌ها را در جشنواره می‌دیدیم، روی سن رفتن‌ و مصاحبه آن‌ها را می‌دیدیم که حال عمومی کسی که دردی دارد، سوزی برای جامعه دارد و جامعه را این قدر تلخ و سیاه می‌بیند، حال او باید بیانگر درونیاتش باشد و این نبود و کاملاً نشان می‌داد که انگار قرار است نگاه، نگاهی باشد که بیشتر به به آن طرف مرزها معطوف باشد و همان چیزی که طی این سال‌ها از آن به عنوان سینمای جشنواره‌ای یاد می‌شود. آیا در جشنواره‌ی امسال فیلم خوب و مشخصی نداشتیم که بتوانیم از آن به نیکی یاد کنیم؟ قطعا این طور بود و قطعاً شما هم مصادیقی دیده‌اید.

 اما آن چه که امسال بیش از همه به چشم آمد، فیلم‌های سیاه‌نمایی بود که از منظر افراطی طرح موضوع می‌شدند و متأسفانه در این سیاه نمایی مرزهایی شکسته شد که به نظر می‌رسد برای اول بار است که در این حد ما حریم‌شکنی داریم. حالا جلسه، جلسه‌ی تخصصی است و اگر بنده متعرض به بعضی از مسائل می‌شوم چون در فضاهای غیرتخصصی مردم این مفاهیم را روی پرده سینما دیده‌اند و من از گفتنشان، پیشاپیش عذر می‌خواهم؛ ولی این چیزی است که مردم روی پرده‌های سینما دیده اند و حالا ذکر آن هر چند ما را تلخکام می‌کند ولی بنده معذورم و باید بیان شود.

ما امسال برای نخستین بار شاهد پدیده‌ی روسپیان چادری بر روی پرده‌ی سینما بودیم؛ از گفتنش عذر می‌خواهم ولی این بود و نه در یک فیلم بلکه در بیش از یک فیلم چنین چیزی مطرح شد. اگر چادر احترامی برای ما به عنوان حجاب برتر دارد و اگر بسیاری از زنان ایرانی از سر اختیار و حیا این حجاب را برگزیده‌اند، سینماگری که به عمد سراغ این حریم می‌رود و چنین پدیده‌ای را روی پرده‌ی سینما نشان می‌دهد، قاعدتاً باید بتواند پاسخگوی رفتارش باشد. این که کدام فیلم‌ها بود اجازه دهید نام نبریم چون متأسفانه مدلی از بی‌حیایی هم در افتتاحیه‌ی جشنواره دیدیم که کسانی گفتند که ما خیلی خوشحال می‌شویم که در مورد فیلم نکاتی را بگویید.

انشاءالله در اکران به فروش فیلم‌های ما کمک خواهد کرد چون این رفتار کودک‌صفتانه در برخی از اصحاب سینما مسبوق به سابقه است. اجازه دهید که آن‌هایی که اهل پیگیری هستند بگردند و ببینند که از کدام فیلم‌ها نام می‌بریم. اما این در بیش از یک فیلم بود. یعنی حریمی شکسته شد که در سال‌های قبل شاهد آن نبودیم.

غیر از آن انگار پدیده‌ی زنان خیابانی و زنان ناسالم و فاقد اخلاق مسئله‌ی جشنواره امسال بود، یعنی باز در چند فیلم پدیده‌ای را دیدیم که از آن سرکلاس‌های تحلیل فیلم به عنوان روسپیان با مرام و بامعرفت یاد می‌کنیم. از آن ادعای عجیب و غریب سینما که امر منکری را به کسی نسبت بدهیم و بعد او صاحب صفت مروت و جوانمردی هم باشد! خب یک سینماگر شاید بگوید مگر چه ایرادی دارد می‌گوییم با شما نبودیم! احتمالا در ذهن شما خیلی از حریم‌ها شکسته شده است.

اما اگر سینما خود را در واقع سینمای یک جامعه‌ی دینی می‌بیند و می‌پندارد، قاعدتاً باید به عقاید مردم احترام بگذارد. این چه شأنی است که ما پدیده‌ای را که سینما در دهه‌ی اول جرأت نمایش آن را نداشت و از منظر مثبت اکنون روی پرده آن را نشان می‌دهیم؟ لابد باید برای آن پاسخی داشته باشیم که چرا این اتفاق افتاده است؟ چه دلیلی وجود دارد؟ چه ضرورتی دارد که باید روی پرده‌ی سینمای شاهد مفهوم روسپیانِ با مرام و با معرفت، مثبت و سمپاتیک از منظر درام فیلم باشیم؟ این‌ها چه منطق و دفاعی دارند؟ معنای سوم همان رویکرد سال‌های قبل بود؛ به ره‌گفتی چهار چالشی که بیش از این در جاهایی معترض آن شده‌ام.

یعنی همان چهار چالش معروف سنّت، مدرنیته، دین و سکولاریسم، زن‌گرایی افراطی در مقابل مردگرایی تفریطی، و آزادی در مقابل استبداد، بارها گفته‌ایم و نیاز به تکرار ندارد. با طرح این چهار چالش که سابقه‌ی آن به سال‌های خیلی قبل سینمای پیش از انقلاب برمی‌گردد، می‌گویند اگر شما از ره‌گفت دین در مقابل سکولاریسم، دین را برگزیدید و از سه ره‌گفتِ دیگر استبداد و سنت و مردسالاری، اگر دین را انتخاب نکردید و یک نگاه سکولار را برگزیدید، آن وقت سهم‌تان از سه ره‌گفت دیگر تجدد، زن سالاری و مفهوم لیبرالیسم با همان بار مفهومی که به نام اباهه‌گری می‌شناسیم، می‌شود. و این بسته و پکیجی است که با هم بوده و شما نمی‌توانید انتخاب دیگری داشته باشید.

 لاجرم به وفور ما مردان سنتی متدین و مستبد دیدیم، در مقابل افرادی که زن سالار بودند یا از نگاه فمنیستی طرح موضوع می‌کردند و لائیک بودند و مرام‌‌شان مرام اباهی‌گری بود و مثلاً متجدد بوده‌اند. برای کسانی که کثیری از این فیلم‌ها را دیده‌اند تشخیصش زیاد دشوار نیست که سینما چگونه همیشه در کنار تجدد می‌ایستد و در کنار مدلی از اباهی‌گری بهتر می‌تواند طرح موضوع کند در کنار شعارهای فمینیستی، انگار حال بهتری پیدا می‌کند و این حال را بهتر می‌تواند به تصویر بکشد. البته به دلیل حال و هوای خاص آن فیلم‌ساز و متقابلاً از سوی دیگر هر چه که هست سخت و صلب و صعب بوده و طبعاً برای بیننده جذاب نیست.

 این نگاه همچنان روی پرده‌ی سینماهای ما ادامه دارد و جا دارد که بر روی این مسئله بیندیشیم. مدیران سینمایی کشور باید در این معضل اندیشه کنند. دنیای امروز از سینمای جمهوری  اسلامی ایران، الگوی سینمای دینی می‌خواهد و آن گاه ما روی پرده‌ی سینما دین را روی صندلیِ متهم می‌نشانیم و چهره‌ی درستی از انسان متدین ایرانی نشان نمی‌دهیم. بعد همه هم شده‌اند پاتولوژیست و آسیب‌شناس و کسی هم نمی‌گوید که اگر برخی از این آسیب‌هایی را که شما به جامعه‌ی به این سادگی نسبت می‌دهید، اگر به خانواده‌ی سینما نسبت دهند و به خود خانواده‌ی فیلم‌ساز نسبتش بدهند، چه حالی پیدا خواهد کرد. آیا اعتراض نمی‌کنند و برنمی‌آشوبند؟

نکات دیگری هم در جشنواره‌ی امسال بود که در فیلم‌های دینی که چون مشورت و تحقیق کافی نداشتند و از اصحاب و متخصصین دین استفاده نکرده بودند، معضلاتی را ایجاد کردند که تا به امروز ادامه دارد. بالاخره نشان دادن چهره‌ی امامزادگان امری نبوده که خلق‌الساعه به فکر یک نفر برسد و بگوید چگونه به ذهن دیگران نرسید و بنده این گونه دریافتم و می‌خواهم انجام بدهم و بگوید که از نظر من هم ایرادی ندارد. و چند نوبت در مصاحبه‌ی مطبوعاتی این را بگوید که من عزم کرده‌ام که این دفعه چهره نشان دهم و بعد که این اتفاق افتاد ببینید که چه اتفاقی افتاده است.

چون ظاهراً تبدی به یکی از معضلات جشنواره شده است و می‌دانم سوالاتی در ذهن است که می‌خواهم درباره ی آن‌ها توضیح بدهم که صرف نظر از منظر شرعی که البته بسیار هم مهم است و قطعاً باید نظر متخصصین این ساحت را پرسید و از آن‌ها کسب تکلیف کرد.

نشان دادن چهره‌های مقدس بر روی پرده‌ی سینما می‌تواند منع عرفی هم داشته باشد و خیلی هم درک آن سخت نیست که به چه دلایل عرفی نمی‌توان چهره‌های افراد مقدس را روی پرده‌ی سینما نشان داد. طبیعی است بازیگر یک شخصیت اصلی دارد و بعد در "نقش"، شخصیت دیگری پیدا می‌کند. این که ما چه نقشی ایفا کنیم مهم است که بعد از آن نقش‌ها، در چه نقش‌های دیگر ظاهر می‌شویم. طبیعی است که زندگی خصوصی ما می‌تواند با آن نقش ارتباطاتی پیدا کند.

این که کسی بازیگر نقشی است و چهره او را نشان داده‌ایم و او را در آن نقش نهادینه کرده‌ایم و بعداً او چه رفتاری خواهد کرد و چه مشکلاتی برای او پیش خواهد آمد و چه آسیب‌هایی بر این معنا وارد می‌آید، جزءِ توالی فاسدی است که به همین منظور در عرف نباید این کار صورت بگیرد. در جامعه‌ی ما که همیشه در ذیل یک ظاهر، باطنی را جستجو می‌کند و دنبال لایه‌های پنهانی است که بگوییم ما بازیگری را آوردیم و نقشی را به او سپردیم و چهره‌ی او را نشان دادیم خیلی مهم است که بعدا از این بازیگر فیلم نامناسبی بیرون نیاید و یا خبر نامناسبی منتشر نشده و رفتار نامناسبی دیده نشود. این مهم است، هرچقدر هم سینما بگوید که مهم نیست، خیر این مهم است که مناسبات عرفی اجازه نمی‌دهد که ما بازیگران را بیاوریم در نقش‌هایی ایفای نقش کنند که برای مخاطب محترم است.

شما می‌دانید هنوز در سینمای ما کسانی هستند که به دلیل ایفای یک نقش تاریخی تازه از جنس غیر مقدس، هنوز با آن نقش از آن‌ها یاد می‌شود و هنوز می‌گویند مثلاً ین شخصیت مالک اشتر است و ... .

بعد به این سادگی عزیزانی را بیاوریم که در نقش‌هایی بازی کنند و بعد هم در نقش‌های دیگری و این اراده همیشه وجود داشته که نقش های مثبت را فوری با نقش‌های منفی دیگری تقدس‌زدایی می‌کنند و خیلی راحت نقش قبلی را تحت شعاع نقش بعدی قرار می‌دهند. اصلاً به این سادگی نیست که ما فکرکنیم. منظر تازه منظر شرع است. شرع قطعاً باید در این باب نظر دهد و علاوه بر منظر شرع ما ملاحظات عرفی را نیز داریم که ملاحظات عرفی تا به حال اجازه‌ی چنین مسئله‌ای را نداده بود.

 بقیه هم عقل داشتند و چون عقل داشتند مرتکب این کار نشدند و این که به این سادگی ما فکر کنیم که ما چه چیزی کشف کردیم و چگونه تا به حال به ذهن کسی نرسیده بود که می‌توان چهره‌ی یک امامزاده را نشان داد که نمی‌شود. چگونه کسی به ذهنش نرسیده بود و ما متعرض کاری شویم که تا کنون انجام نشده! به نظر می‌رسد مطالعه و کارشناسی دقیق در این زمینه صورت نگرفته است. ضمن این که اگر واقعاً در این باور بوده‌اند که می‌شود و می‌توان و بلااشکال است که چهره‌ی امامزادگان را ترسیم کرد، لابد می‌توانستند چهره‌ی زینب سلام‌الله علیها را هم نشان دهند، چرا نداده‌اند؟ همین سوال به سایر مصادیق هم قابل تعمیم است.

خیلی مهم است که وقتی ما به این ساحت ورود می‌کنیم، دقیق باشیم. ضمن این که باید مراقب تحریف تاریخ باشیم، خیلی مهم است که کارشناس تاریخی ما کیست و وقایع را چگونه روایت می‌کنیم. نمی‌خواهم وارد بحث‌های تخصصی سینما بشوم که مدل قابی که می‌بندیم چگونه است که آیا در آن رفعت و تکریم شخصیت هست یا تخفیفی در آن وجود دارد، همه‌ی این‌ها ملاحظاتی است که باعث می‌شود اصولاً تولید کارهای تاریخی و دینی دشوارترین کار باشد. و طبعاً به این سادگی نیست که بتوانیم مرزهایی را بشکنیم و بعد هم بگوییم خوب شد و ما کردیم.

به نظر می‌رسد هنوز فیلم‌های جشنواره به درستی هضم نشده‌اند و هنوز قصه‌ها و لایه‌های درونی قصه‌ها توسط عموم جامعه، به درستی دریافت نشده است، بیشتر یک اتفاق سینمایی برای این مخاطب محدود بوده که فیلم‌ها را در سالن‌های فجر دیده اند و مخاطبینی که موفق شده باشند که همه فیلم‌ها را ببینند اندک هستند. اگر این اتفاق برای عموم جامعه بیفتد، حتما ملاحظات دیگر اجتماعی هم پدید خواهد آمد.

به نظر می‌رسد که باید مدیران محترم سینمایی دقت بفرمایند که وظیفه‌ی اصلی آن‌ها راضی نگه داشتن اصحاب سینما نیست. این که صرفاً مدیران محترم سینمایی وظیفه‌ی اصلی خود را معاش سینما قرار دهند و این که حال سینما خوب هست یا نیست، این وظیفه‌ی اصلی آن‌ها نیست. آن‌ها مدیران فرهنگی جامعه هستند، اخلاق عمومی جامعه یک جور رهین رفتار آن‌هاست. آن‌ها باید در قبال میلیون‌ها نفوس ایرانی، احساس مسئولیت کنند و دقیقاً بدانند که به آحاد مردم مدیون هستند.

نمی‌شود به قیمت تکریم سینماگر روی پرده‌ی سینما، مردم و باورهای مردم و اعتقاد یک جامعه و یک نظام و یک انقلاب را تحقیر کرد و این اتفاق شایسته‌ای نیست و قاعدتاً مدیران محترم هم به خوبی به این وظیفه‌ی خود واقفند. صرف این که قرار است ما با سینما آشتی کنیم یا قرار است مشکلاتی هم رفع شود، چنین حجیتی را ایجاد نمی‌کند که بر روی پرده‌ی سینما حریم‌هایی را بشکند که تا به حال این حریم‌ها شکسته نشده بود. بعد هم انتظار داشته باشیم که مردم با سینما آشتی کنند؛ به چه قیمتی؟ به قیمت برداشتن بلیط از سینما و مجانی کردن سالن‌های نمایش، آشتی به این قیمت؟ اگر به این شیوه جلو برویم و مردم احساس کنند که به باور آن‌ها روی پرده‌ی سینما توهین می‌شود، ممکن است که همین میزان اقبال که امروز وجود دارد هم دیگر نباشد.

تجربه‌ی سینمای پیش از انقلاب در عصر پهلوی در آن سینمای فاسد نشان داد که وقتی سینما مدام با دین و اعتقاد مردم در ستیز و چالش و در تنش باشد که از سینمای عصر پهلوی جز این هم انتظار نمی‌رفت، آن گاه مردم با این سینما قهر بودند. اما یک بار و فقط یک بار آن سینما به اعتقاد مردم توجهی نشان داد که با اکران یک فیلم مستند به نام «خانه خدا» و می‌دانید در آن اتفاق چه شد، تعداد بینندگانی که برای یک بار به سالن سینما رفتند چه رکوردی شکست و این فیلم یک فیلم مستند رکوردار فروش سینمای عصر پهلوی است. مخاطب سینما در این کشور کیست؟ همین جمعیتی که در آیین‌های افتتاحیه و اختتامیه سوت و کف می‌زنند، همین قلیلی که دارند به سالن‌ها تشریف می‌برند و فیلم‌هایی را می‌بینند یا نقدهایی را می‌خوانند و مخاطبین بالقوه‌ی ایرانی هستند.

 اگر قرار است آن‌ها بینندگان سینما باشند منطقاً باید به اعتقاد و اخلاق و شیوه‌ی زندگی آن‌ها احترام بگذاریم وگرنه چه انتظاری داریم که این‌ها بیایند و فیلم ببینند و مدام مهیب بزنیم که سرانه‌ی تماشای فیلم کم است و چنین است و چنان. به نظر می‌رسد که سینما باید در یک پیچ بزرگ تاریخی این تصمیم را بگیرد که شرط دیده شدنش، احترام به باورهای عمومی است. نه سلایق و نظر خاص و یک قشر خاص بلکه قاطبه‌ی مردم. برای اکثریت مردم که اخلاق برای‌شان مهم است، خانواده ایرانی مهم است، شیوه‌ی زندگی ایرانی مهم است، انقلاب  اسلامی ایران مهم است. همان چیزی که سینما با آن بیعت کرد و ماند. پس نمی‌تواند در سی‌وپنجمین سالگرد انقلاب روی پرده‌ی سینما،  فرش را از زیر پای انقلاب بکشند.

نهایتا به نظر می‌رسد این مشکل باید بلاخره رفع شود و امیدوارم مدیران جدید سینمای کشور نسبت به این مقوله اهتمام ویژه بفرمایند و همه، حوزه‌ی وظیفه خود را عزیزان دخیل در صنوف سینمایی ندانند، آن‌ها باید به کل جامعه توجه داشته باشند و تربیت جامعه، اخلاق جامعه و اعتقاد جامعه برای‌شان مهم باشد خصوصاً این که سینما پای سفره‌ی بیت‌المال نشسته است. کیست که نداند که با یارانه و سوبسید است که این سینما می‌گردد. و در کمتر کشورهای دنیا این گونه است. وقتی شما از بودجه‌ی بیت‌المال صرف سینما می‌کنید و از جیب تک تک آحاد جامعه خرج این سینما می‌کنید، قاعدتاً از سینما توقع بیشتری می‌رود.
 
جشنواره به هر حال نکات مثبتی هم داشت که باید به آن‌ها اشاره شود. آن هم حضور برخی از فیلم‌هایی بود که به نظر می‌رسید با مدیریتی که قاعدتاً در یک جایی صورت گرفته -چون هیچ فیلمی بدون مدیریت و فی‌البداهه تولید نمی‌شود- توانستند تا حدودی فضای جشنواره را تغییر دهند که یکی از آن فیلم‌ها را امشب خواهید دید.

ضمن این که نمی‌خواهیم بگوییم این فیلم‌ها کاملند و هیچ نقدی بر آن‌ها نافذ نیست ولی می‌خواهم عرض کنم که وضعیت موجود آنقدر ناامید کننده بود که موجب شد که این فیلم‌ها بدرخشند و دیده شوند و این که رأی مردمی هم به برخی از این فیلم‌ها تعلق گرفت، عبرت دیگری است که به نظر می‌رسد هم اصحاب سینما و هم مدیران سینمایی باید به آن توجه کنند.

می‌دانیم افرادی که در جشنواره‌ی فجر به تماشای فیلم در سالن‌ها می‌آیند و فیلم می‌بینند، زیرمجموعه درست آماری از جامعه‌ی ایران نیستند افراد خاصی هستند، سینما دوست و هنرمندند و حالا به هر طریقی به بلیط‌ها دسترسی داشته‌اند و منظرشان منظر عمومی جامعه نیست و کمتر است. بالاخره جشنواره فیلم فجر مخاطب خاص دارد. مخاطب خاصی که شاید سینماگران فکر می‌کردند که این مخاطب خاص به دلیلی که آن‌ها فکر می‌کرده‌اند باید از فیلم‌های حامی فتنه خوششان بیاید و منطقاً باید به آن‌ها رأی دهند، اما وقتی همین مخاطب خاص هم انتخاب اولش فیلم حامی فتنه نمی‌شود، قاعدتاً این باید برای مدیران سینمایی درسی داشته باشد و تأملی بفرمایند که بلاخره این شناخت توهم‌آمیز از  مردم باید در یک جایی شکسته بشود.

انگار بعضی‌ها در تصورشان از مردم متوهمند. این که حتی این مخاطب خاص هم انتخاب اولش فیلم‌هایی نبود که شما فکر می‌کردید. باید عبرتی در آن باشد و این که باید مردم را به گونه دیگری دید. و باید به این مردم و اخلاق و دین‌شان احترام گذاشت و از این به بعد باید دقت بیشتری در تصوری که از مردم داریم بکنیم. به نظر می‌رسد که هنوز سهم دفاع مقدس روی سینمای ما درست ایفا نشده است. هنوز هم مرز میان فیلم‌های واقعی دفاع مقدس و فیلم‌های ضد جنگی که به تقلید از کشورهای دیگر ساخته می‌شود به درستی شناخته نشده است. ضمن این که قطعاً بوده‌اند فیلم‌های خوبی که به مفهوم دفاع مقدس پرداخته‌اند، ولی ما بقیت‌الصیفی از سینمای مقلد سینمای ضد جنگ می‌بینیم و این به اسم سینمای دفاع مقدس می‌آید و بعضا با بودجه‌ی سینمای دفاع مقدس ساخته می‌شود.

ولی مفهوم دفاع مقدس در آن موجود نیست و دیدید که امسال این فیلم‌ها چگونه مورد شماتت واقع شد. حتی در سالن مطبوعات و بینندگان جشنواره پذیرفته نشد و فیلم‌هایی را که اصرار داشتند دفاع مقدس ما را چیزی هم‌طراز جنگ‌های کشورهای دیگر نشان دهند و با همان تلخ کامی و نهج مذکور سینمای ضد جنگ آن‌ها را تصویر کنند، پسندیده نشدند. به نظر می‌رسد از این منظر هم عبرتی برای مدیران محترم حوزه‌ی سینمای جنگ است که دقت بیشتری کنند و این که دفاع مقدس هنوز سهمش به درستی شناخته نشده و مفهوم دیگر تاریخ است. در تغییر میان نسل‌های مختلف بعد از انقلاب که ما بسیار نیازمندیم که از طریق رسانه‌ی سینما، تاریخ ما قبل انقلاب، حین انقلاب و دوران دفاع مقدس را به درستی برای نسل جدید بگوییم، همیشه چنین فرصتی در اختیار ما نخواهد بود. لااقل دقت کنیم که تحریف تاریخ نکنیم و آدرس غلط به نسل جوان ندهیم و این هم ضرورت دیگری است که به نظر می‌رسد باید در این جشنواره به آن می‌پرداختیم.

کلام آخر این که در جشنواره‌ی فیلم فجر به دلیل مدل ساختاری این جشنواره، بیشتر جوایز مربوط به امور فنی و تکنیکی بوده و به تکنسین‌ها تعلق می‌گیرد. یک جایزه‌ی مفهومی در بخش مسابقه‌ی سینمای ایران داریم که جایزه‌ی فیلمنامه است که تاحدودی ضمن این که به تکنیک توجه دارد، مفهوم را هم شامل می‌شود. بسیار دقت کنیم که این یک جایزه را غلط ندهیم و بعد قاعدتاً باید بیشتر به محتوای فیلم‌ها بیندیشیم و بیشتر دقت کنیم که محتوای فیلم‌ها چه برآیندی از فضای امروز جمهوری  اسلامی ایران دارد.

تحلیل جشنوارۀ فجر 32 در آستانۀ فجر 33

یادمان باشد آن چه که روی پرده‌های فجر دیدیم، که فضاهای فرسوده و آشفته و حلبی آبادی‌هایی که بعضاً در برخی از فیلم‌ها نشان ما دادند، چقدر ترسیم درستی از ایران امروز ما بوده‌اند؟ روابط ناسالم و معوج و بهم ریخته، خانواده‌هایی که با چه مشکلاتی ترسیم شده‌اند، آیا ترسیم درستی از این وضعیت‌ها در ایران امروز است؟ ما معتقد نیستیم که همه چیز فیلمنامه باید مثبت باشد، مفهوم گره‌افکنی و مفهوم درام و مفهوم سیر طبیعی تحول شخصیت‌ها در فیلمنامه چیزی نیست که بر ما پوشیده باشد، اما منطقاً این است که برآیند کلی تصویر یک جامعه در جشنواره‌ی رسمیِ آن جامعه چیست؟ چقدر این تصویر کلی را قبول داریم؟ چقدر ایرانی که در جشنواره دیدیم، ایران ماست؟ چقدر نظامی که دیدیم نظام جمهوری  اسلامی ایران است؟ چقدر مردمی که روی پرده دیدیم را می‌شناسیم.

 این سوال کلی‌ای است که به نظر می‌رسد باز مدیران محترم جشنواره، مدیران محترم سینمای کشور باید نسبت به آن اهتمام کافی داشته باشند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین