دو هفته از زمانی که وحشت و ناامنی، صفای اصفهان را دزدیده و اقدام تروریستی از جنس اسیدپاشی قلب مردم ایران را جریحه دار کرده است،می گذرد؛ زخمی که آرام نمی گیرد مگر آن که پرونده اسید پاشی هرچه سریع تر به خط پایان برسد و مجرمانش به اشد مجازات محکوم شوند تا درس عبرتی برای همه مجرمان بالقوه ای شود که جرم شان از جنبه عمومی، امنیت ملی را به خطر می اندازد.
به گزارش بولتن نیوز، حالا دیگر حتی آن ور آبی هایی که دم از بخشایش انواع جانیان در کشورمان می زدند و اعدام مجازات جانیان خطرناک را در ایران خلاف حقوق بشر می دانستند، در برابر تقاضای ایرانی ها برای دستگیری و به دار آویختن هرچه سریع تر مجرم یا مجرمان اسیدپاشی در ایران، سکوت کرده اند.
این اولین بار نیست که اسیدپاشی در ایران رخ می دهد و این اتفاق پیش از این نیز بارها در کشورمان تکرار شده است اما نکته ای که این بار مردم را به شدت پریشان کرده وجه تروریستی این حادثه است چرا که این اتفاق چندبار در اصفهان رخ داده که ثابت می کند عامل یا عاملان این جنایت ، محاربانی هستند که خیال می کنند هرگز به چنگ قانون نمی افتند و به همین علت می توانند با اهدافی خاص امنیت ملی را در کشور به خطر بیندازند و حتی سبب ساز چالش های اعتقادی میان مردم شوند.
طبیعی است که 4 بار اسیدپاشی ، اکنون مردم را بدبین و نگران کرده و حتی خبر دستگیری چند مظنون در ارتباط با این پرونده ، آرام و قرار را به دل آنها برنگردانده باشد، شاید چون هنوز ، اطلاع رسانی دقیقی در این زمینه انجام نگرفته و مراجع امنیتی اطلاعات کاملی در اختیار مردم قرار نداده و آنها حتی نمی دانند با یک مجرم اسید پاش طرف شده اند یا گروهی از مجرمان که تصمیم دارند در تروری دسته جمعی، استان شان را ناامن کنند.
البته ماجرای خشم و بدبینی مردم، روی دیگری هم دارد . ظاهراً دروغ پردازی رسانه های خارجی و قضاوت سوگیرانه آنها در این حوادث کافی نیست و حالا برخی رسانه های داخلی هم با ارائه اخبار دروغ ، مردم را نسبت به راستگویی رسانه ها و مطالعه اخبار بدبین کرده اند و برای افزایش شمار مخاطبان شان ، در یکی دو روز گذشته اخباری نادرست ارائه داده اند .
برای نمونه برخی رسانه ها در اخباری اعلام کردند که عاملان اسیدپاشی دستگیر شده اند و این پرونده تمام شده است حال آن که هنوز هیچ تاییدی از سوی پلیس در این زمینه وجود ندارد و حتی دیروز سرهنگ حسین حسین زاده ، جانشین فرمانده انتظامی اصفهان اعلام کرد: هنوز مظنون اصلی پرونده اسید پاشی در اصفهان دستگیر نشده است، هرچند برخی افراد مظنون در این زمینه بازداشت شده اند.
نخستین اخبار درباره وقوع دو اسیدپاشی به زنان در اصفهان آنقدر کمرنگ بود که حتی رسانه های داخلی این استان آنها را پوشش ندادند و قربانیان نیز به پلیس و مراجع انتظامی برای پیگیری مساله مراجعه نکردند اما همین تاخیر برای درخواست پیگیری قانونی موضوع و سکوت رسانه ای پس از نخستین اسیدپاشی باعث شد دو اسیدپاشی دیگر نیز رخ دهد و مجموع اسیدپاشی ها در اصفهان به 4 مورد در مهر امسال برسد.
البته « 4 مورد اسید پاشی » آماری است که از سوی مراجع رسمی اعلام شده است اما مراجع غیر رسمی خبر از مجروح شدن 7 نفر با اسید داده اند و حتی مدعی اند که یکی از قربانیان به علت شدت سوختگی، فوت کرده است.
آخرین قربانی اسیدپاشی که بیش از دیگران آسیب دیده است « سهیلا جورکش» نام دارد که هم اکنون در بیمارستانی در تهران ( نام بیمارستان در دفتر جام جم آنلاین محفوظ است ) بستری است. شدت سوختگی او به حدی زیاد است که پرستارها ناچارند هر بار برای پانسمان بدنش او را بیهوش کنند.
به گفته والدین سهیلا، مردمی که برای کمک به دخترشان اطرافش جمع شده اند از علت فریادهای دختر بی خبر بوده اند و در لحظات اول گمان کرده اند او دچار جنون شده است و او را بار دیگر به داخل خودرویش برگردانده اند در حالی که داخل خودرو پر از اسید بوده و این کار باعث شده است سطح وسیع تری از بدن سهیلا دچار سوختگی شود.
اسیدپاشی که سیاسی - مذهبی جلوه اش دادند
آب که گل آلود باشد، سودجویان هم بالاخره از راه می رسند. در پی این حوادث برخی رسانه های داخلی و تقریباً همه رسانه های خارج از کشور تلاش کردند تا ماجرای اسیدپاشی ها را چالشی مذهبی جلوه دهند و آن را به عنوان حرکتی از سوی گروهی متعصب مذهبی در اصفهان معرفی کردند حال آن که چنین چیزی نیست و تنها یک فضا سازی علیه ارزش های اسلامی و اخلاقی به شمار می رود.
سردار عبدالرضا آقاخانی، فرمانده انتظامی استان اصفهان تاکید می کند که شایعات منتشر شده در فضای مجازی درباره احتمال ارتباط اسیدپاشی ها با بدحجابی به کلی مردود است و مجرم احتمالا دچار اختلال روانی شخصیت ضد اجتماعی است یعنی قصد آسیب زدن به مردم جامعه را دارد و برای رسیدن به هدفش اسیدپاشی را انتخاب کرده است.
اسید، روان شد و به تهران رسید!
بلافاصله پس از انتشار اخبار مربوط به اسیدپاشی در اصفهان، تب شایعات در این زمینه در سراسر کشور بالا گرفت و افرادی با اهداف خاص، با استفاده از نرم افزارهای ارتباطی در فضای مجازی اخباری درباره اسیدپاشی زنجیره ای در تهران منتشر کردند.
از دیدگاه روانشناسی اجتماعی هرچه دروغی که به جامعه گفته می شود با جزئیات بیشتر باشد، باور پذیری آن بیشتر است و آنها که شایعه سازی می کنند هم به این اصل باور داشتند و به همین خاطر اسیدپاشی های خیالی در تهران را با ذکر جزئیات و حتی محل وقوع جرم به مردم خبر می دادند. برای نمونه یکی از این پیام ها به زنان هشدار می داد که اسیدپاشی در ساعت 19 و 30 دقیقه شنبه این هفته مقابل روسری فروشی (.....) در میدان توحید رخ داده است.
اما مراجعه خبرنگار جام جم آنلاین به این منطقه ثابت کرد هیچ جرمی در آنجا رخ نداده است و حتی ساکنان منطقه از شایعه سازی ها درباره محله شان بی خبر بودند . شایعات درباره اسید پاشی ها به همراه پخش تصاویری از مصدومان اسیدپاشی اصفهان و برخی مصدومان اسیدپاشی های پیشین که همه به نام اسیدپاشی های اخیر در تهران منتشر می شد، اذهان عمومی را نگران کرد تا جوی از ناامنی در پایتخت حاکم شود. شایعه پراکنان به مردم هم هشدار می دادند که نباید شیشه خودروی شان را پایین بکشند یا در ساعاتی خاص از خانه خارج شوند.
با انتشار این اخبار سرانجام پلیس آگاهی تهران به اهالی پایتخت اطمینان داد که هیچ اسیدپاشی در تهران رخ نداده است و حتی یک پرونده اسیدپاشی کشف نشده در اداره آگاهی تهران وجود ندارد.
سرهنگ عباسعلی محمدیان، رئیس پلیس آگاهی تهران ماجرای انتشار پیامک های مربوط به اسیدپاشی را یک بازی هالیوودی می داند و ماجرای اسیدپاشی های زنجیره ای در تهران را دروغ می خواند.
به نظر می رسد یکی از عللی که باعث شده است تهرانی ها شایعات درباره اسیدپاشی های زنجیره ای مشابه در شهرشان را باور کنند حضور سهیلا در بیمارستان ... باشد که برخی گمان کرده اند در تهران ، قربانی اسیدپاشی شده است.
اسید ، دامن مشهد را گرفت !
در ماجرای دامن زدن به شایعه اسیدپاشی در استان های دیگر بجز اصفهان ، رسانه های داخلی نقش پر رنگی داشتند که البته مثل همیشه با آنها برخوردی قاطع نشد. برای مثال یکی از سایت های خبری نسبتاً پر مخاطب در فضای مجازی با جستجوی اینترنتی و بدون توجه به تاریخ خبر ، درباره اسیدپاشی در مشهد به یک مادر و دختر در استان خراسان خبری منتشر کرد که چند دقیقه بعد باعث وحشت عمومی شد و مردم را به شدت نگران کرد و دست به دست در محیط های گفتگوی اینترنتی چرخید.
این خبر اما که از اخبار روزنامه خراسان به عاریه گرفته شده بود، مربوط به آبان دو سال پیش بود و باعث شد روزنامه خراسان در این باره به شکل کتبی در خبری تذکر دهد که البته این هشدار از وحشت عمومی که بر قلب مردم چنگ انداخته بود ، چیزی کم نکرد .
جو ایران باید ناامن شود چون ....
هدف اصلی چنین اقدامات غیر انسانی، غیر اسلامی و غیر اخلاقی ایجاد فضای ناامنی در کشور است. اکنون ایران یکی از کشورهای امن در منطقه و حتی دنیا محسوب می شود. نگاهی به کشورهای همسایه این ادعا را اثبات می کند به همین خاطر است که هر از گاهی می بینیم چنین اقدامات تروریستی با شکل و شمایل متفاوت انجام می شود.
برخی کارشناسان اعتقاد دارند نسبت دادن مسأله اسیدپاشی به جنگی از سوی تندروهای مذهبی هم باید دامی برای رسیدن به همین هدف یعنی ایجاد تفرقه میان ایرانیان باشد چرا که هم اکنون کشورمان آرام ترین کشور در منطقه خاورمیانه است.
به همین علت با انتشار اخبار اسیدپاشی در اصفهان و با گسترده شدن شایعاتی در باره ارتباط این حوادث با جریان های متعصب وکور که خود را به مذهب منتسب می کنند، مسئولان گوناگون نسبت به این حادثه واکنش نشان دادند که هیچ یک از آنها ارتباط اسید پاشی با چنین جریان هایی را تایید نکرده و خواستار اشد مجازات برای عامل یا عاملان این حوادث شده اند.
بر اساس اخبار منتشر شده 4 خانم قربانی این جنایت شده اند که دو نفر از آنها چادری بوده است بنابراین موضوعی که از سوی رسانه های بیگانه مطرح می شود مبنی براینکه اسیدپاشی ها طرحی برای برخورد با بدحجابی است کاملا منتفی می شود و این کار نیاز به یک انگیزه قوی دارد که فرد حاضر می شود خود را درگیر مسائل قضایی و قانونی کند و سلامت و حتی زندگی یک نفر را به مخاطره بیندازد. ( فارس)
زور قانون به اسید نمی رسد
بر اساس قانون مصوب در 16 اسفند 1337 ، مجازات اسیدپاشی منجر به قتل، اعدام است اگر اسیدپاشی موجب مرض دائمی یا فقدان یکی از حواس قربانی شود مجازات آن حبس با اعمال شاقه است. اگر مجرم باعث قطع یا نقصان یا از کار افتادگی عضوی شود به حبس از دو تا 5 سال محکوم می شود و مجازات شروع به جرم نیز بین دو تا پنج سال حبس است.
در ماده 35 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری نیز که به موارد صدور اجباری بازداشت موقت اشاره شده از اسیدپاشی هم نام برده شده است و این یعنی از دید قانون با مجرم اسید پاشی باید مانند قاتل، محارب و مفسد فی الارض برخورد شود و به هیچ وجه نباید با وثیقه یا کفالت آزاد شود.
قاضی بهروز مهاجری ، حقوقدان در گفتگو با جام جم آنلاین اعتقاد دارد در مواردی که اسیدپاشی منجر به قتل می شود ، خلا قانونی وجود ندارد و حتی اگر خانواده مقتول مجرم را عفو کنند قاضی می تواند از منظر عمومی جرم ، اسیدپاش را اعدام کند.
او نقص واقعی را در بخش های دیگر قانون اسیدپاشی می بیند و توضیح می دهد که در این بخش ها اسیدپاش از جنبه عمومی جرم به حبس و از جنبه خصوصی به قصاص یا مطالبه دیه یا ارش محکوم می شود اما بر اساس ماده 272 قانون مجازات اسلامی قصاص شرایط خاصی دارد و فقط در صورتی قابل اجراست که باعث از بین رفتن عضو دیگری نباشد یا بیش از اندازه جنایت نشود.
از آنجا که فراهم کردن این شرایط تقریبا ناممکن است معمولا حکم قصاص برای اسیدپاش صادر نمی شود و بنابر این حتی وقتی قرار باشد اشد مجازات برای اسیدپاشی در نظر گرفته شود او فقط به چند سال زندان محکوم خواهد شد و این دقیقا همان بخشی از قانون است که از دیدگاه این قاضی باید در آن تجدید نظر شود.
گواه گفته های این قاضی آن است که قانون مربوط به مجازات اسیدپاشی در سال 1337 زمانی تصویب شد که مجرمی به صورت قاضی پرونده اش اسید پاشید و قانونگزارها با تصویب این قانون ، راهی برای مجازات مجرم پیدا کردند .
در آن زمان اسیدپاشی پدیده ای نادر بود و طبیعتا قانونگزارها لزومی برای پرداختن به جزئیات این قانون یا قرار دادن موارد بسیار بازدارنده در آن نمی دیدند اما امروز ، اسیدپاشی به جرمی تبدیل شده که ده ها بار در جامعه رخ داده است و بنابر این قانون 56 ساله دیگر نمی تواند از بازدارندگی کافی برای پیشگیری از اسیدپاشی برخوردار باشد.
آمنه بهرامی : بخشش اسیدپاش، رها کردن گرگ در جامعه است
در پی انتشار اخبار اسیدپاشی در اصفهان خیلی ها از آمنه یاد می کنند که آبان سال 1383، قربانی اسید پاشی شد اما در سال 90 ، از حق قصاص گذشت و مجید موحدی را بخشید. برخی اعتقاد دارند که اگر آمنه ، اسیدپاش را نبخشیده بود و حکم قصاص را اجرا می کرد شاید امروز خیلی از مجرمان عبرت می گرفتند و مرتکب چنین جرمی نمی شدند.
آمنه در گفتگو با جام جم آنلاین اعتراف می کند: هر بار که خبری درباره اسیدپاشی ها بویژه اسیدپاشی اصفهان می شنوم ، خودم را مسئول می دانم و حس می کنم شاید درست تر آن بود که اسیدپاش را نمی بخشیدم .
او البته دولت و دادگستری را نیز به علت طولانی شدن 10 ساله پرونده اش در قوه قضائیه دخیل می داند. با این حال اعتقاد دارد در بخشش موحدی اشتباه کرده است وتوضیح می دهد: اگر فرصت دوباره ای به من داده شود تا درباره اسیدپاشم تصمیم بگیرم دیگر از قصاصش نمی گذرم بخصوص که حالا او بدون پرداخت دیه من که شرط بخشش او بوده ، آزاد شده است.
او با تأثر اظهار می کند: از لحظه ای که گفتم مجید را به شرط پرداخت کامل دیه ام می بخشم و او در لحظه عفوش به من فحاشی کرد، فهمیدم اشتباه بزرگی مرتکب شده ام و گرگی را در جامعه رها کرده ام.
آمنه می گوید: خوشحالم که سخنگوی قوه قضائیه ، بر پیگیری سریع پرونده و حکم اشد مجازات برای عامل اسیدپاشی های اصفهان تاکید می کند و اعتقاد دارم این نوع احکام باید برای همه اسیدپاش های دیگر در کشور هم صادر شود.
در مغز اسیدپاش ها چه می گذرد؟
به گفته دکتر فربد فدایی، روان پزشک و مدیر گروه روان پزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی، فرد اسیدپاش مسلماً یک اختلال روانی دارد اما این اختلال جز در مواردی که فرد مبتلا به جنون کامل باشد او را از مسئولیت کیفری مبرا نخواهد کرد.
فدایی به جام جم آنلاین توضیح می دهد که امکان دارد اسیدپاش مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی باشد که برای این تشخیص باید دوران نوجوانی او و تکرار رفتارهای خلاف قانونش بررسی شود. مبتلایان به اختلال شخصیت ضداجتماعی معمولا رفتارهایی پرخاشگرانه دارند و هرگز از خطاهای شان احساس پشیمانی یا ندامت ندارند.
اختلال دیگری که این روانپزشک آن را در برخی اسیدپاش ها مشاهده کرده است « اختلال انفجاری دوره ای » است که مبتلایان به آن دچار حملات پرخاشگرانه شدید می شوند و نمی توانند رفتارشان را کنترل کنند و یکی از نمونه های آن پدرانی هستند که با شنیدن گریه نوزاد او را خفه می کنند و بعد ابراز ندامت می کنند.
این استاد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تاکید می کند که فقط مبتلایان به جنون از دید قانون ، مسئولیت کیفری ندارند و برای درمان به مراکز روانپزشکی ارجاع می شوند اما مبتلایان به اختلال شخصیت ضد اجتماعی و اختلال انفجاری دوره ای ، بر اساس قانون باید در برابر عمل شان پاسخگو باشند و مجازات می شوند.
نکته ای که فدایی و بسیاری از کارشناسان علوم اجتماعی درباره آن اتفاق نظر دارند لزوم اجرایی کردن مجازات های بازدارنده برای برخورد با اسیدپاش هاست. به گمان فدایی یکی از مسایلی که باعث رواج جرایم خشنی همچون اسیدپاشی در جامعه شود انتشار بدون تحلیل روانشناسی و جامعه شناسی اخباری در این خصوص و هیجان زده کردن مردم برای حمایت از مسبب های چنین جرایمی است.
فدایی هشدار می دهد که گاهی افرادی با عنوان فعالیت انسان دوستانه ، برای مجرمانی طلب آزادی می کنند و گروه های دفاع از آنها را تشکیل می دهند اما آن مجرمان با آگاهی کامل از عواقب عمل شان و بدون احساس پشیمانی مرتکب جرم شده اند .
در مجموع به نظر می رسد اگرچه برخی رفتارها در خصوص مجرمان حرفه ای که مرتکب قتل عمد یا اسیدپاشی شده اند در سال های اخیر باعث شده است دستگاه قضا به چشم مردم خشن و سختگیر جلوه کند اما واقعیت آن است که اعمال مجازات های سختگیرانه اغلب به عنوان وسیله ای برای مراقبت از جامعه در برابر مجرمان و بازداری از تکرار اعمال مجرمانه ، لازم و ضروری است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com