کد خبر: ۲۳۴۸۵۶
تعداد نظرات: ۱۶ نظر
تاریخ انتشار:

اغفال دختر نوجوان در راه مدرسه

فرزند آخر یک خانواده پنج نفره بودم. دو خواهر بزرگ‌ترم ازدواج کرده بودند و من نیز سال آخر دوران راهنمایی را می‌گذراندم.
به گزارش بولتن نیوز، پدر و مادر پیرم سعی می‌کردند همه آنچه دوست دارم را برایم فراهم کنند. پدرم پزشک و مادرم حسابدار بود و با وجود سن نسبتاً بالایی که داشتند برای رفاه بیشتر من هر دویشان تا دیر وقت کار می‌کردند و شب‌ها که خسته به خانه می‌رسیدند، شامی می‌خوردند و خوابشان می‌برد. خیلی راحت می‌توانم بگویم که هیچ وقتی برای من نداشتند و رفع نیازهای عاطفی مرا به طور کلی فراموش کرده بودند.


در همه این سال‌ها یاد گرفته بودم نیازهایم را خودم برطرف کنم و به تنهایی‌ام عادت کرده بودم اما روزهای تلخ زندگی من از روزهای آخر دی ماه سال گذشته شروع شد؛ روزهایی که خودم را برای امتحانات پایان ترم آماده می‌کردم. یکی از این روزها بود که در مسیر برگشت از مدرسه به خانه، پسری با ظاهر آرام و باشخصیت سر راهم ایستاد و صدایم کرد. وقتی به سمتش برگشتم لبخندی زد و به راهش ادامه داد. این کار در روزهای بعد هم تکرار شد و همین باعث جلب شدن توجهم به سمت وی شد.



از چند روز بعد، همه مسیر مدرسه‌ تا خانه را با او طی می‌کردم و با هم حرف می‌زدیم.آن پسر هفت سالی از من بزرگ‌تر بود و در صحبت‌هایش مدام مرا نصیحت و به درس خواندن تشویقم می‌کرد.حرف‌هایش باعث شد اعتمادم به او روز به روز بیشتر شود. دیدارهای ما در مسیر مدرسه دو ماهی ادامه داشت. با گذر زمان به خودم آمدم و متوجه شدم به آن پسر علاقه‌مند شده و به دیدن هر روزه او وابسته شده‌ام.اوج گرفتن علاقه من با یک اتفاق عجیب همراه شد.

 

پسری که هر روز و حتی در روزهای بارانی و برفی برای دیدن من به محل قرار همیشگی می‌‌‌آمد، ناگهان غیبش زد. هر چقدر هم که با شماره‌اش تماس می‌گرفتم، نتیجه‌ای نمی‌گرفتم.تازه فهمیدم چقدر به آن پسر وابسته شده‌ام و نبودش برایم قابل تحمل نبود.هر راهی که می‌توانستم امتحان کردم تا خبری از او به‌دست بیاورم اما همه تلاش‌هایم به بن‌بست بی‌خبری برمی‌خورد.دیگر توان تمرکز برای درس خواندن و رسیدگی به تکالیف تحصیلی‌‌ام را از دست داده بودم و همه فکر و حواسم به گمشده‌ام بود!


دو هفته‌ای گذشت تا خبری از او پیدا کنم. پیامکی کوتاه از شماره او به گوشی‌ام فرستاده شد: «حال مادرم خوب نیست. درگیر درمان او هستم و پول کافی برای درمانش ندارم.» جواب دادم: «چه کاری از من ساخته‌است؟» هیچ پاسخی نیامد. فردا ظهر او را در همان محل قرار همیشگی دیدم. دوباره همان حرف‌های پیامکی را تکرار کرد و گفت تا زمان حل شدن مشکلش نمی‌تواند با من در ارتباط باشد. هر چه فکر کردم تا کاری برایش انجام دهم، راهی به ذهنم نمی‌رسید تا اینکه خودش تماس گرفت و پیشنهادی را مطرح کرد.


-اگر بتوانی فقط به اندازه یک میلیون تومان از پدر و مادرت پول بگیری، همه مشکلاتم حل می‌شود و می‌توانیم باز هم یکدیگر را ببینیم.
-اما من نمی‌توانم این مبلغ را از آنها بخواهم. نمی‌پرسند این همه پول را برای چه کاری می‌خواهی؟
-لازم نیست به آنها بگویی، رمز دوم کارت عابربانکشان را پیدا کن و ...


نمی‌دانم چطور خام حرف‌هایش شدم. در سه هفته و در چند نوبت بیش از پنج میلیون تومان پول را به صورت اینترنتی از حساب مادرم به حساب او انتقال دادم و بعد از آن بود که دیگر هیچ خبری از آن پسر کلاهبردار پیدا نکردم.همه آن حرف‌ها، قرارها، مریضی مادرش و... همه آنها سناریوی نقشه اخاذی او از من و خانواده‌ام بود.حالا پدر و مادرم هم در جریان همه ماجرا قرار گرفته‌اند و آبرویی برایم نمانده است. نمی‌دانم چرا اینقدر ساده‌لوحانه گول حرف‌هایش را خوردم و به دام نقشه کلاهبرداری‌اش افتادم.


نظر کارشناس:


استفاده از روابط احساسی و سوءاستفاده از استیصال طعمه‌ها در برابر حس تلخ ناکامی عاطفی، یکی از روش‌های کلاهبرداران برای اخاذی و کلاهبرداری‌های این‌چنینی است.


در این شیوه به دلیل گرفتار شدن طعمه در دام احساسات کاذب، قوه عقل و منطق تا حدود زیادی تحت تأثیر احساسات قرار گرفته و راه سوءاستفاده را برای کلاهبرداران هموار می‌کند.


نوجوانان درصد بالایی از جامعه آماری افراد گرفتار در این شیوه نه چندان جدید را تشکیل می‌دهند و لزوم آگاهی‌بخشی والدین به فرزندان مهم‌ترین راه مقابله با گرفتار شدن نوجوانان در این قبیل دام‌ها خواهد بود.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱۶
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۳۶ - ۱۳۹۳/۱۰/۰۱
1
12
او اغفال نشده خودش را به نفهمی زده. هوسها و امیال شیطانی زودگذر.
پاسخ ها
f
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۹:۳۶ - ۱۳۹۳/۱۰/۰۱
همین پسران بی ادب باعث میشن که دختران به پسر خوبی مثل من اعتماد نکنند
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۹:۳۶ - ۱۳۹۳/۱۰/۰۱
F واسه خودت اسپند دود کن یه وقت چشم نخوری،شما اگر قابل اعتماد بودی به دنبال ایجاد یک رابطه ی محکم و سالم و بدون سوءاستفاده و با اقدام از طریق خانواده رو می آوردی،نه اینکه در کوچه و خیابان و دانشگاه و... به دنبال جلب اعتماد باشی!وقتی از راه صحیح وارد می شوید خداوند بی شک برکاتش را نازل خواهد کرد.
پایتخت
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۹:۳۶ - ۱۳۹۳/۱۰/۰۱
شهوت بعضی از دختران امروزی از حالت عادی خارج شده وبعضا حركات نامناسبي مي كنند ولی یه پسر باادب و باوجدان نباید از این موضوع سوءاستفاده کنه تا ایندسته از دختران بفهمن که ما پسرآ عاشق دختران باوقار، باحیا، سرزنده و بدون آرایشیم. 
f
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۹:۳۶ - ۱۳۹۳/۱۰/۰۱
به ناشناس 18.33 عرض کنم که وقتی می گویم خوبم دلیل دارم چون در عمر 25 ساله ام هرگز با دختری دوست نبودم.
ناشناس
| GERMANY |
۰۹:۳۶ - ۱۳۹۳/۱۰/۰۱
همین پسران بی ادب باعث میشن که دختران به پسر خوبی مثل من اعتماد نکنند....
فری جون ییخشید اگه میدونستم اینقدر خوبی در کامنت دوهفته پیش کمی مهربونتر باهات برخورد میکردم.با اینحال حرفت حرف نداره ابشاالله خودت هم همبنطور باشی.
ناشناس
| GERMANY |
۰۹:۳۶ - ۱۳۹۳/۱۰/۰۱
پایتخت : شهوت بعضی از دختران امروزی از حالت عادی خارج شده وبعضا حركات نامناسبي مي كنند ولی یه پسر باادب و باوجدان نباید از این موضوع سوءاستفاده کنه تا ایندسته از دختران بفهمن که ما پسرآ عاشق دختران باوقار، باحیا، سرزنده و بدون آرایشیم.
جناب پایتخت شما ماشالله عاشق هم که میشی عاشق جمع میشی ها ایوالله .من فکر کردم شما فقط عاشق زبان پارسی هستی!
رضا
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۰۳ - ۱۳۹۳/۱۰/۰۱
2
10
خدا لعنتش کنه مطمئنا همه اون پولا خرج بیمارستان و دوا درمون میشه و کم هم میاد.
سيامك
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۳:۱۸ - ۱۳۹۳/۱۰/۰۲
2
5
آخه ٥ ميليونم شد پول كه ميندازي گردن شيطون وقتي يه خونه شده نيم ميليارد تومن ٥ ميليون حكم دو زاري قديمو رو داره
منتقد
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۲۰ - ۱۳۹۳/۱۰/۰۲
2
7
به نظر من تقصیر هیچ کس نیست نه دختر نه پدر و مادرش و حتی اون پسر.
فقط تقصیر جامعه است.
بزارین نکته به نکته بگم.
پدر و مادر اگر درامد بهتری داشتند حتما وقت بیشتری برای دخترشون میزاشتن چون نمیخواستن دخترشون از بقیه کم بیاره.
دختر هم واقعا نیاز عاطفی داشت.
اون پسره هم اگه کسب کار درست و حسابی داشت کارش به اینجا نمیکشید.
اگه نگاه کنیم میبینیم این جامعه ای که اقایون برای ما ساختن بعضی از ما رو این جوری رشد داده.
پاسخ ها
ناشناس
| GERMANY |
۰۸:۲۰ - ۱۳۹۳/۱۰/۰۲
جناب منتقد این رفیق ما رفته بود ماست کم چربی و کره حیوانی بخره .به مغازه داره گفته بود آقا لطفا یک کیلو ماست بدون چربی و نبم کبلو روغن حیوانی بدون چربی بدید.مغازه داره گفته بود میخواهید یک لیتر هم آب آشامیدنی که تر و خبس نباشه هم بدهم خدمتتون .
جناب منتقد شما فرمودید :به نظر من تقصیر هیچ کس نیست نه دختر نه پدر و مادرش و حتی اون پسر فقط تقصیر جامعه است......
آخه جامعه تشکیل شده از دختر و پسر و پدر و مادر....شما چربی رو از روغن بگبر دیگه روغن نیست .آقایونی وجود ندارند که جامعه را درست ویاخراب کنند. دایم از ما ملت دارند میشند آقایون و آقایون قدیم بازنشسته شده و به رحمت خدا میروند...حتی شیطان که به او اعتراض میشود که تو ما را گول زدی و تو مقصری میکوید من فقط تبلیغ کردم شما خودتان تبعیت کردید.
جناب منتقد میدانید چقدر کارخانه ها درایران دنبال مهندس باسواد میگردند ؟؟؟؟ فارغ التحصبل زیاد داریم که متاسفانه با خرفراگیری حتی نمرات خوبی هم دارد لیکن اهل کار نبیست .فقط دوست دارد مدیر شود.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۰:۲۲ - ۱۳۹۳/۱۰/۰۲
0
9
خدایی چرا دخترا اینقد زود گول میخورن؟
پاسخ ها
ف
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۲۰:۲۲ - ۱۳۹۳/۱۰/۰۲
دخترایی که گول میخورن تعدادشون 2 در 1000 هستش.اکثرشون آونها رو میبرن لب چشمه تشنه برمیگردونن
ناشناس
| GERMANY |
۲۰:۲۲ - ۱۳۹۳/۱۰/۰۲
خدایی چرا دخترا اینقد زود گول میخورن؟...
چون قوه عاطفه بانوان بسیار بسیار قویتر است از قوه عاقله آنها است و خداوند متعال تربیت نسل بشر را بدست بانوان محترم قرارداد.زیرا حمل فرزند و پرورش وخصوصا تربیت فرزند بسیار سخت و مستلزم عاطفه و ایثار و از خودگذشته گیست. اصولا خانمهای موفق در زندگی خصوصی و اجتماعی که زیاد هم نبستند خود کوهی استوارند.
دو کلام
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۷:۰۲ - ۱۳۹۳/۱۰/۰۴
0
0
اگر پدر با دختر دوست بود...... اگر مادر به دخترش آگاهی های لازم و پیش نیاز ها را میداد او زرنگتر و پخته عمل می کرد .
بد بخت
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۵۷ - ۱۳۹۳/۱۰/۰۴
0
0
اره تو گفتی ما هم باور کردیم این روزا اگر از حسابت پول کسر شه سریع پیامکش میاد و میفهمی اگه واقعی بود که پدرش یا مادرش سریع مچش رو میگرفتن نکته بعد قابل توجه که اون دختر اومده قصه اش رو برای شما بازگو کرده
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین