گروه سیاسی-دکتر محمد طاهر یعقوبی، روزى رضاخان به مدرس پيغام داد: به گونه ای ترا بکشم كه در زمره كفار دفنت كنند. مدرس پاسخ داد: قبر من هرجا كه باشد امام زاده مى شود اما تو در جایى خواهی مرد كه نه آب باشد و نه آبادى، و تاريخ به صدق اين جملات مدرس گواهی داد که چگونه مرقد او زیارتگاه شد و رضاخان توسط اربابان انگلیسی اش به جزیره دور افتاده موریس تبعید شده و سپس به ژوهانسبورگ منتقل و در تنهایی از دنیا رفت.
به گزارش بولتن نیوز، سيد حسن طباطبايی قمشه ای، ملقب به مدرّس، بر حسب اسناد تاريخى و نسب نامه اى كه حضرت آية الله العظمى مرعشى نجفى (ره ) تنظيم نموده از سادات طباطبايى زواره است كه نسبش پس از سى و يك پشت به حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام مى رسد. او در سال 1249ش در روستای سرابه اردستان به دنيا آمد و تا سن 14 سالگی در شهرضای اصفهان مقدمات عربی را فرا گرفت. بعد از آن در سن 16 سالگی برای ادامه تحصيل به اصفهان رفت. سپس برای تكمیل تحصیلات خود در 1273ش عازم نجف اشرف گردید و در مدرسه صدر ساكن شد. سید حسن مدرس در طول دوران تحصیل در نجف، روزهای پنجشنبه و جمعه كارگری می كرد و از آن طریق امرار معاش می نمود. پس از آنکه به درجه اجتهاد نایل شد، در 1286ش برای ارشاد و تدريس به اصفهان مراجعه نمود كه همزمان با دوران رشد و گسترش نهضت مشروطيت بود.
لقب مدرّس از آن جهت به او داده شد که نزديك 30 سال به تدريس اشتغال داشت. مدرس اولين كسى بود كه تدريس نهج البلاغه را در حوزه هاى علميه رسمى كرد شخصيت هایی چون استاد شهيد مطهرى و آيه الله العظمى بروجردى نهج البلاغه را نزد شهيد مدرس آموختند. مدرس علاوه بر كسب مدارج عالی حوزوی با تاريخ غرب و فلسفه سياسي اروپا نيز آشنا بود و خودش می گوید که وقتی در نجف بودم و در عین تحصیل کار می کردم كارفرمای من مردی مسن و يكی از تجار اروپايی بود كه بسيار مطالعه می كرد و در عوض كارگری به من تاريخ غرب مي آموخت. در دوران اين كارگری بود كه مدرس، تاريخ شاردَن، روح القوانين منتسكيو و تاريخ شهريار ماكياولی را نزد كارفرمای خود خواند.
ساده زیستی، صراحت كلام و مبارزه آشتی ناپذیر وی با متنفذان و مالكان بزرگ اصفهان، بزرگ ترین عامل شهرت مدرس بود. همزمان با تشكیل دوره دوم مجلس شورای ملی، مدرس از سوی آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی ـ مطابق اصل دوم متمم قانون اساسی ـ به عنوان یكی از مجتهدان طراز اول به مجلس شورای ملی معرفی گردید و از سوی مجلس نیز پذیرفته شد. از این زمان فعالیت ها و مبارزات سیاسی مدرس آغازشد.
در محرم 1296ش بیست و هفت نفر از نمایندگان مجلس و گروهی از رجال سیاسی و مردم عادی به منظور مقابله با تجاوزات روس و انگلیس به ایران، به طرف قم حركت كردند و در آن شهر "كمیته دفاع ملی" را تشكیل دادند و یك هیأت چهار نفره برای اداره امور برگزیدند كه مدرس یكی از آنان بود.
در ذیقعده 1299ش، وثوق الدوله قرارداد ننگین 1919م را با انگلستان منعقد ساخت كه براساس آن اختیار امور مالی و نظامی دولت ایران در دست مستشاران انگلیسی قرار می گرفت، اما براثر مخالفت های مدرس در مجلس و افكار عمومی، مجلس قرارداد مذكور را رد كرد و وثوق الدوله به ناچار از كار بركنار گردید.
پس از كودتای سوم اسفند 1299ش كه توسط رضاخان و سید ضیاءالدین طباطبایی صورت گرفت، بسیاری از آزادی خواهان دستگیر شدند، از جمله آنان مدرس بود كه به قزوین تبعید و در آنجا زندانی شد. او بیش از سه ماه در حبس بود و پس از عزل سید ضیاء آزاد شد. مدرس در انتخابات دوره چهارم مجلس شورای ملی به نمایندگی مردم تهران انتخاب شد و در رأی گیری، نایب رئیس مجلس شد.
در این دوره که رضاخان (سردار سپه) پست وزارت جنگ را داشت و پایه های دیكتاتوری خود را مستحكم می كرد، شهید مدرس به شدت از او انتقاد نموده و گفت: عجالتاً امنیت در دست كسی است كه اغلب ما خوشوقت نیستیم. شما مگر ضعف نفس دارید كه این حرف ها را می زنید و در پرده سخن می گویید؟ ما نمایندگان بر هر كس قدرت داریم، می توانیم پادشاه را عزل كنیم، رئیس الوزراء را بیاوریم سؤال كنیم، قدرتی كه مجلس دارد هیچ چیز نمی تواند در مقابلش بایستد.
مدرس در انتخابات دوره پنجم مجلس شورای ملی كه در اواخر 1302 برگزار شد، علی رغم اعمال نفوذ نظامیان و مأموران شهربانی، به نمایندگی مردم تهران انتخاب گردید و در این زمان رضاخان به فرمان احمدشاه به نخست وزیری منصوب شد. شهید مدرس که مورد حمله رضاخان و حامیانش بوده و تنها مانده بود، در پاسخ این سؤال كه آیا از این پس در مبارزه خود امید موفقیت دارد، گفت: من در این كشمكش، چشم از حیات پوشیده و از مرگ باك ندارم. آرزو دارم اگر خونم بریزد، فایده ای در حصول آزادی داشته باشد. من به تنهایی از دستگاه سردار سپه نمی ترسم، اما او با تمام قدرت و جلال سلطنتش از من می ترسد.
در دوره ششم مجلس با وجود آنكه تحت نظر كامل رضاخان برگزار شد، بار دیگر به مجلس راه یافت. رضاخان که هر روز قدرت استبدادی
خود را توسعه می داد دستور سوقصد به جان مدرس را داد که مدرس مجروح و دو ماه بستری بود.
در انتخابات دوره هفتم كه بار دیگر تحت نظارت شدید مأموران نظامی برگزار شد، اعلام گردید كه مدرس حتی یک رأی نیز نیاورده است و او با اشاره به تقلب وسیع در انتخابات به طنز گفت كه لااقل یك رأیی را كه به خودم دادم می خواندید! مدرس كه امكان ورود به مجلس را از دست داده بود، دیگر امكانی برای ابراز مخالفت نداشت و از مصونیت پارلمانی نیز برخوردار نبود. رضاخان كه مترصّد چنین فرصتی بود دستور دستگیری او را صادر كرد ودر 16 مهر 1307ش به روستای کویری اطراف مشهد در خواف تبعید شد و سپس در آبان ماه 1316 به دستور رضاخان به کاشمر منتقل و در 10 آذر 1316 توسط ماموران رضاخان به شهادت رسید و اکنون مرقد او زیارتگاه مومنین است.
رابطه دين و سياست از دیدگاه شهید مدرس مدرس با بيان اين جمله معروف در نطق سال 1302 ش خود كه " ديانت ما عين سياست ما و سياست ما عين ديانت ماست" به سراغ ريشه يابی علل انحطاط مسلمين رفته و آن را در جدايی سياست و ديانت مي جويد و می گويد: فكر می كردم چرا ممالك اسلامي رو به ضعف رفته و ممالك غيراسلامی رو به ترقي؟ بالاخره چنين فهميدم كه ممالك اسلامی، سياست و ديانت را از هم جدا كرده اند... لهذا در ممالك اسلامی، اشخاصی كه متدين هستند، دوری مي كنند از اشخاصی كه داخل در سياست هستند و به همین دلیل حکومت در اختیار نااهلان قرار میگیرد .
عارف نامدار مرحوم حضرت آية الله العظمی بهاءالدينی در مصاحبه ای اظهار داشتند، مرحوم مدرس يك رجل علمی و دينی و سياسی بود و اين گونه فردی مهمتر از رجل علمی و دينی است، زيرا اين مظهر ولايت است و اگر ولايت و سياست مسلمين نباشد ديگر فروع اسلامی تحقق كامل نمیيابد.
شهيد مدرس، با شجاعتی شگفت انگيز و وصف ناشدنی در مقابل استعمار خارجی و استبداد داخلی ایستاد تا الگوی عصر ما به ويژه برای مجلس باشد. بايد آموخت كه همچون شهيد مدرس، همواره آزاده، وارسته، شجاع، مستقل و حامی دين و مردم محروم جامعه باشیم.
*عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه پیام نور