روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی نوشت که بحران آب در ایران که منبعث از سیاست های غلط دولت های پیشین است، ظرفیت آن را دارد برای مرتفع شدن، زمینه ساز همکاری وسیع غرب با ایران باشد.
به گزارش بولتن نیوز،«چاندران نائیر» بنیانگذار و مدیر اجرایی «موسسه جهانی برای فردا» در مقاله
خود افزوده است: شهر تاریخی اصفهان در اوج درخشش خود در سسله صفویه
(1722-1502) قرین جلال و شکوهی وصف ناپذیر بود و به نصف جهان شهرت داشت.
در
ادامه گزارش نیویورک تایمز آمده است: این شکوه را جاذبه های بی بدیل به
این شهر ارزانی داشته بود که شامل بولوارهایی زیبا، میادینی باشکوه، پل های
سرپوشیده و مساجد زیبا بود که بسیاری از این میراث گرانبها امروز نیز زنده
و پابرجاست.
این جلال و شکوه از شهر اصفهان یک چهار راه فرهنگی ساخته بود که مردم بسیاری از جهان را جذب خود می کرد.
اصفهان
با دو میلیون جمعیت، سومین شهر بزرگ ایران است و زاینده رود رگ حیاتی آن
بشمار می رود که تمدن های بسیاری را در تاریخ بستر خود پرورانده است و
امروز هم رگ حیات شهر در دنیای مدرن به شمار می رود.
اما سالهاست
که که این رودخانه کاملا خشک شده و بستر آن عقب نشینی کرده است و اصلا وجود
خارجی ندارد که به یک کویر لم یزرع تبدیل شد.
خشکسالی زاینده رود، متجلی ترین تابلوی بحران آب و خشکسالی در ایران است و حیات اصفهان را به طور جدی در معرض آسیب قرار داده است .
سطح آبهای زیرزمینی شهر فروکش کرده است، چاه ها خشک شده و زیست بوم (اکوسیستم) منطقه نابود شده است.
رفع
بحران، گامهای محکم دولت و مسوولان محلی را می طلبد و ایجاب می کند همه
سیاست های غلط و شکست خورده دولت های قبلی به کلی دور ریخته شود.
خشکسالی زاینده رود فرصت نابی است برای غرب تا آن را زمینه مشترکی برای ترمیم روابط مشکل دار خود با تهران مبنا قرار دهد.
ریشه بحران آب شهر اصفهان به عوامل متعددی مربوط می شود.
در سال 1999 خشکسالی بخش های وسیعی از ایران را در برگرفت که در شهر اصفهان از سال 2008 وخیم تر شد و تاکنون هم ادامه دارد.
نویسنده مطلب افزوده است: سیاست های غلط قبلی عامل بوجود آمدن مشکل بود و اما این وضعیت قابل مدیریت کردن است.
بین
سالهای 2005 تا 2013 دولت وفت اداره و کنترل حوزه های رودخانه زاینده رود
را از یک اداره واحد که مسوولیت نظارت بر منابع آب استان را داشت گرفت و آن
را به استانهای مجاور که این رودخانه بر آنها هم جاری بود، واگذار کرد.
این استان ها هم آب زاینده رود را در کشاورزی، صنعت و آب شرب محلی مصرف کردند، بدون آنکه توجهی به حفظ منابع آب رودخانه کنند.
در
واقع این اقدام سیاسی و کوتاه مدت با اهداف پوپولیستی (عوام فریبی) بود.
اندکی بعد از این تصمیم گیری، انحراف آب زاینده رود به استان های مجاور
موجی از رقابتی زیانبار برای بهره برداری هرچه بیشتر از آب بسیار اندک
رودخانه را به راه انداخت.
دولت وقت با ولخرجی و پرداخت یارانه های
بی رویه به کشاورزان آنها را تشویق کرد که با آب این رودخانه سطح تولید
محصول خود را بالا ببرند بدون آنکه توجهی به بازار محصول یا حفاظت از منابع
آب رودخانه داشته باشند.
افزون بر آن، مسوولان محلی هم رشد و
گسترش صنایع به شدت وابسته به آب مانند صنعت فولاد را تشویق کردند که این
تصمیم ها آثار مخربی بر کاهش آب رودخانه به ویژه قحطی آن در شهرهای پایین
دست حوزه بستر رودخانه باقی گذارد.
نیویورک تایمز ادامه داده است:
رشد بی رویه جمعیت هم در بروز مشکل بی تاثیر نبود که ظرف 40 سال گذشته دو
برابر شده و نسل جدید شیوه نوین زندگی را اختیار کرده است که اصولا نیاز
فراوانی به مصرف آب دارد.
نرخ سرانه مصرف آب در اصفهان 70 درصد
بالاتر از میانگین جهانی آن در یک منطقه است، در حالیکه نرخ نزولات جوی
استان تنها یک سوم میانگین جهانی آن است.
نویسنده افزوده است: اینک
مسوولان ایران برای رفع مشکل مصرف بی رویه آب و بالا بردن نرخ آب بها دچار
مشکل هستند و از بیم نارضایتی مردم از این راهکار صرف نظر می کنند.
حسن روحانی که از سال گذشته روی کار آمد، موضوع لزوم منسوخ اعلام کردن همه سیاست های دولت قبل در مدیریت منابع آب را مطرح کرد.
نگارنده
مطب در ادامه راهکارهایی را برای رفع مشکل پیشنهاد می کند: دولت کنونی
باید مدیریت حوزه رودخانه را مانند قبل زیر نظر یک اداره واحد با اقتدار
کافی قرار دهد و می بایست با وضع قوانین وآیین نامه ها و سنجش و نظارت کافی
بر نیازهای واقعی استان اداره امر را بدست گیرد.
باید پرداخت
سوبسیدهای مخرب و ولخرج گونه منسوخ شود نرخ آب بها در استان اصفهان هم برای
مصارف صنعتی و نیز مصارف کشاورزی افزایش یابد.
چنانچه مسوولان در اجرای این سیاست ها با مشکل مواجه شوند، لازم است دولت مرکزی وارد عمل شود.
ضمنا
ضروری است، سرمایه گذاری هایی در فناوری بهره وری آب انجام گیرد. تجربه
سایر کشورهایی همچون ژاپن که این معضل را دارند، باید در سطحی قوی روی بهره
وری انرژی سرمایه گذاری انجام شود و این راهکار برای همه کشورهای دچار
مشکل کم آبی لازم و ضروری است.
با یک اقدام سریع و عاجل می توان
کمک کرد تا جابجایی بین توسعه اقتصادی و حفاظت از منابع طبیعی با خسارت ها و
مشکلات کمتری صورت پذیرد. اما حتی همه این راهکارها هم برای رفع مشکل
بیابان زایی کافی نیست.
در کنار همه این اقدامات، لازم است مصرف آب
جیره بندی شود و این موضوع مستلزم آن است که سامانه اندازه گیری مصرف آب و
سیستم نرخ گذاری مصرف آب اجرا شود. بدین ترتیب مشترکینی که مصرف بی رویه
دارند از جمله صنایع باید هزینه بیشتری بابت مصرف آب بپردازند.
در نهایت امر لزوم توجه به این نکته هم ضروری است که ایران برای رفع مشکل چاره ای ندارد، جز آنکه از خارجی ها کمک بگیرد.
غرب
باید به ایران نزدیک شود و یک تشکل بین المللی بیافریند تا به ایران در
زمینه حل بحران آب و مشکلات در حیطه محیط زیست یاری رساند و توصیه های لازم
را به آن ارایه دهد.
این نظریه قدری آرمان گرایانه است اما راهکاری است که پیش از این در بسیاری از کشورها مانند چین به خوبی جواب داده است.
چاندران
نائیر افزوده است: سال 1992 تشکلی با نام «شورای همکاری بین المللی در
محیط زیست و توسعه چین» تشکیل شد که به چین در زمینه حفظ محیط زیست توصیه
های لازم را می داد و چندین کشور غربی در این تشکل عضویت دارند.
برای رفع مشکل کنونی ضرورت دارد بخش خصوصی هم در این امر مشارکت کند.
محیط
زیست از موضوعاتی است که معمولا هر دو بخش دولتی و خصوصی را به مشارکت با
یکدیگر طلب می کند. اما اعمال سیاست های پایدار در این بخش نیازمند ورود
بخش دولتی است.
بسیاری از راه حل های موجود ایران مانند اندازه
گیری مصرف آب خانگی، سامانه ردیابی نشتی آب یا جایگزینی لوله های فرسوده،
نیازمند سرمایه گذاری های کلان است که بخش خصوصی قادر به تامین آن است.
کمک گرفتن از روش ها و فناوری های بین المللی هم در این مسیر سازنده است.
نویسنده
گزارش در پایان پیشنهاد می دهد: اینک که بسیاری از کشورهای غربی از جمله
امریکا و انگلیس به دنبال برقراری روابط پربارتر با ایران هستند و روحانی
نیز شخصا ماه گذشته در سازمان ملل اعلام کرد «روابط بد میان ایران و جهان
خارج اصلی نیست که بر روی سنگ نوشته شده باشد»، بحران آب ایران، موضوعی
عالی است تا در لوای رفع آن سنگ بنای همکاری ایران با جهان گذارده شود که
همه با این نظریه موافق خواهند بود، زیرا کمبود آب در ایران به نفع هیچ کس
نیست.
نگاه غرب به ایران مثل نگاه دانل داک است به اشیا همه چیز را شکل دلار میبیند.غربی که خود را صاحب صنعت وفکر وآبرسانی....میدانند شرکتهای غولشان در افریقا کل آبهای شیرین زیرزمینی را سالهاست به غارت برده اند ومیلونها افریقایی را آواره کرده اند. اکنون چاههای عمیق هزارو پانصد متری حفر کرده اند که حداقل بیش از دو الی سه هزار سال طول میکشد تا طبیعت خود را باز یابد.جنایات آبی شرکت نستله در افریقا را مطالعه فرمایید.هزاران هکتار مزارع بزرگ درخت بادام در امریکا را کف بر نمودند زیرا درخت بادام مثل پنبه تشنه است ویکی از ملاکان بزرگ با گریه میگفت همه درختان سالم وتنومند وبارده هستند فقط آب نیست.
صنایع تشنه وبرنجکاری را منتقل کنید اصفهان آسمان ترحم کرده خواهد بارید!!!