واقعاً آیا می توان قبول کرد که کشوری مانند ایران با سالانه بیش از 100 میلیارد دلار درآمد ارزی، واردات مواد غذایی و انواع کالاها که بالاتر از 70 میلیارد دلار در سال های اخیر بوده و همچنین تولید انواع گوشت، گندم، حبوبات، لبنیات و... از نظر رفاهی پایین تر از بورکینافاسو باشد!
ایران تنها از نظر تعداد واحد مسکونی بیش از 21 میلیون واحد مسکونی دارد که به ازای هر 4 نفر یعنی یک خانواده حداقل یک واحد مسکونی وجود دارد. تعداد خودروها، شهرها، جاده ها، فرودگاه و بیمارستان و... تفاوت بسیار زیادی بین ایران و کشورهایی با رتبه بالاتر از ایران است....
براین اساس اشکال اصلی به نحوه محاسبه موسسه انگلیسی است که به جای شاخص توانمندی و ثروت و ظرفیت های موجود اجتماعی واقتصادی، به شاخص های باز بودن یا بسته بودن اقتصاد، و واکنش ها و انعطاف فضای اقتصادی واجتماعی نسبت به تغییرات زندگی و جهان و منطقه توجه دارد.
به عبارت دیگر، ۸شاخص اقتصاد، کارآفرینی و فرصت، حکومت و حکمرانی، آموزش، بهداشت، امنیت، آسایش، آزادیهای شخصی و سرمایه اجتماعی که موردنظر موسسه لگاتوم و موسسات دیگر بین المللی است، بیشتر ناظر بر نحوه مدیریت اقتصاد و جامعه و حکمرانی و دولت و حکومت است و چون مبنای موردنظر این موسسات، دموکراسی غربی و الگوی موردنظر آنها نروژ، انگلیس و آمریکا است، درنتیجه به جای آن که ثروت و ظرفیت ها و منابع و برخورداری های موجود در کشوری مانند ایران و بورکینافاسو مورد توجه باشد، میزان انعطاف پذیری، درجه آزادی و رقابت پذیری و نحوه مدیریت، روش حکومت، شاخص های قانون، محیط کسب و کار و انعطاف محیط کسب و کار و جامعه و... مورد بررسی قرار می گیرد.
به عنوان مثال، آزادی های شخصی را ملاک خوب و بد بودن می دانند اما میزان دانش، فرهنگ، توان نیروی انسانی و... را اندازه گیری نمی کنند. در نتیجه به جای این که توان جوانان ایرانی در تحصیلات، دانش، فناوری، ورزش، مسابقات کشتی، والیبال و... اندازه گیری شود میزان آزادی های اجتماعی طبق الگوی غربی مورد نظر آنهاست!
و سوال این است که آیا می توان شاخص آزادی فردی را مبنای رفاه یا رفاه نداشتن معرفی کرد اما این همه موفقیت جوانان ایرانی و حضور آنها در محیط کسب وکار را نشانه عدم رفاه آنها ارزیابی کرد؟
آیا حضور جوانان ایران در میادین فرهنگی، ورزشی، مسابقات جهانی، رتبه ها و مدال ها، دانشگاه ها و رتبه های علمی و... نشانه شاخص رفاه و برتری نیست؟ و تنها میزان رفتارهای شخصی و فردی و آزادی های مورد نظر در کشورهای غربی باید معیار رفاه جوانان محسوب شود؟
آیا تعداد دانش آموزان، برخورداری از تحصیلات رایگان، تعداد مدرسه ها، یک میلیون معلم، 20 میلیون دانش آموز و دانشجو و... معیار رفاه کودکان ونوجوانان ایران نیست؟ آیا این همه توانایی نیروی انسانی در ایران سرمایه اجتماعی حساب نمی شود؟ این همه استاد دانشگاه، روزنامه نگار، محقق، دانشمند، مهندس و دکتر و.... سرمایه اجتماعی محسوب نمی شود و تنها ملاک های مورد نظر موسسه انگلیسی، ملاک سرمایه اجتماعی است!
از نظر امنیت نیز ایران امن ترین کشور منطقه است که حتی از ترکیه که قطب گردشگری منطقه است امن تر محسوب می شود. اما کشورهای غربی، میزان راحتی و آزادی پوشش و رفت و آمد را ملاک امنیت ارزیابی می کنند. در حالی که در ایران در مقایسه با کشورهای منطقه، از نظر موضوعات تروریستی، گروه های خشن، خشونت و... وضعیت امنیت به مراتب بهتر است. اما کشورهای غربی با مراجعه به اخباری مانند اسیدپاشی، آن را بزرگنمایی کرده و مبنای ناامن بودن معرفی می کنند. در حالی که مجموع زندگی مردم ایران راباید در نظر گرفت و مقایسه کرد که آیا ایران از کشورهای منطقه امن تر نیست؟
از نظر بهداشت نیز ایران با برخورداری از دانشگاه های علوم پزشکی و تعداد بسیار پزشکان که نیروهای مازاد بسیاری را داراست، سالانه میلیاردها دلار خرج واردات دارو می کند، و بودجه قابل توجهی برای بیمارستان ها وتامین اجتماعی هزینه می شود. اما جالب است که کشورهای غربی، به این همه توان و هزینه کم توجه هستند.
براین اساس می توان نتیجه گرفت که کشورهای غربی و این گونه موسسات به جای آن که بدون پیش داوری، به وضعیت جامعه ایران نگاه کنند، تنها با مراجعه به اخبار سیاسی و سیاه نمایی ها، به ارزیابی رفاه پرداخته اند و با بی انصافی تمام، ایران را عقب تر از بورکینافاسو می خوانند درحالی که هر نگاه منصفی می تواند دریابد که وضعیت ایران به مراتب از بسیاری از کشورهای جهان از جمله آفریقا و آسیا بهتر است.
واقعا انصاف داشته باشید و پاسخ دهید که وضعیت یک ایرانی و یک خانواده ایرانی، از وضعیت بسیاری از این کشورها بدتر است؟
یکی از مسائلی که با تعجب شرکت های اروپایی و آمریکایی و آسیایی مواجه شده توجه ایرانیان به آخرین مدل های فناوری تلویزیون، موبایل، کامپیوتر و لب تاب و... است که وقتی مدلی به ایران وارد می شود، مردم ایران توان خرید آن را دارند و این موضوع نشان دهنده سطح رفاه و توانمندی ملت ایران است.
این موضوع حتی در اروپا نیز در مواردی کندتر از ایران عمل می کند و مدتی زمان می برد که مردم اروپا موبایل با فناوری روز را بخرند. اما در ایران خیلی سریع مدل های جدید در بازار فروش می رود.
این نشانه توان ملت ایران است و نشانه رفاه ایرانیان است و اگرملتی پول نداشته باشد و بهداشت و معیشت و کار نداشته باشد بعید است که فورا موبایل مدل روز را بخرد.
براین اساس واضح است که مبنای موسسه لوگاتوم، مسائل دیگری است به عنوان مثال، آنها تاسیس شرکت در یک یا چند ماه را مبنا قرار می دهند و چون در ایران تاسیس شرکت زمان می بردو یابرخی مجوزها باید صادر شود در نتیجه محیط کسب وکار ایران را با نمره پایین ارزیابی می کنند.
در حالیکه در ایران 24 میلیون فرصت شغلی وجود دارد و مردم بسیاری هر روز از صبح تا شب مشغول کار هستند.
معیار دیگر آنها کارایی یک شرکت، یا یک شخص است که به دلیل کارایی پایین کارمند و کارگر و شرکت، نمره پایین می دهند.
در حالی که مجموع تولید کشور ما از هر نظر بالاتر از کشورهای فقیر و کم درامد و توسعه نیافته آفریقا و آسیا است. اما مشاهده می شود که مبنای ارزیابی آنها به تمام توان و ظرفیت و ثروت ملی ایرانیان بی توجه است.
لذا باید تاکید کرد که براساس شاخص ها و روش ارزیابی موسسه انگلیس لوگاتوم که بر مبنای الگوهای غربی است، نمی توان توان سرمایه انسانی، ظرفیت های رفاه و ثروت و توان اقتصادی و امنیت و بهداشت و.... را در ایران کمتر از کشورهای فقیر جهان ارزیابی کرد...
موسسه پژوهشی لگاتوم، برای ارزیابی میزان رفاه کشورها، با تنظیم شاخص ترکیبی رفاه که بر اساس فاکتورهای مختلف مشخص میشود، فهرستی را منتشر میکند.
«لگاتوم» از سال ۲۰۰۹ میلادی تاکنون، هرساله میزان رفاه کشورهای جهان را با شاخصهایی مانند ثروت، رشد اقتصادی و کیفیت زندگی ارزیابی میکند.
این موسسه پژوهشی کشورها را در ۸ شاخص اقتصاد، کارآفرینی و فرصت، حکومت، آموزش، بهداشت امنیت آسایش، آزادیهای شخصی و سرمایه اجتماعی مورد بررسی قرار می دهد.
رتبه بندی کشورهای جهان در این شاخص به سه قسمت تقسیم شده که ۳۰ کشور اول در ردهی عالی، ۴۱ کشور در رده بالای متوسط، ۴۱ کشور پایینتر از متوسط و ۳۰ کشور در ردهی پایین قرار گرفته اند. امسال مانند سالهای گذشته، نروژ برای ششمین بار رتبه اول جهان و جمهوری آفریقای مرکزی در آخرین رتبه قرار گرفته است.
لگاتوم(Legatum)، روز گذشته، شاخص رفاه جهانی سال ۲۰۱۴ را در ۱۴۲ کشور جهان منتشر کردهاست. در این رتبهبندی، ایران در جایگاه ۱۰۷ قرار دارد.
در آخرین گزارشی که از سوی این موسسهی انگلیسی منتشر شده، ایران در مکان ۱۰۷ جدول شاخص رفاه جهانی، چهار پله پایینتر از کشور بورکینوفاسو که رتبه ۱۰۳ را کسب کرده، قرار دارد.
این درحالیست که ایران سال۲۰۱۳، رتبه ۱۰۱، سال ۲۰۱۲ رتبهی ۱۰۲ و در سال ۲۰۱۱ رتبهی ۹۷ را در بین ۱۱۰ کشور جهان، کسب کرده بود. ایران در گزارش جدید لگاتوم در شاخص اقتصاد رتبه ۱۱۴، شیوه حکمرانی رتبه ۱۲۰، شاخص بهداشت رتبه ۶۷، شاخص کارآفرینی رتبه ۹۳، شاخص آموزش رتبه ۵۷ و در آزادی های فردی رتبه ۱۲۸ را کسب کرده است.
در صدر جدول منتشر شده از سوی لگاتوم به ترتیب کشورهای نروژ، سوییس، نیوزلند، دانمارک، کانادا و سوئد قرار دارند و کشورهایی مانند جمهوری آفریقای مرکزی، چاد، جمهوری دموکراتیک کنگو، بروندی، یمن و افغانستان از پایینترین شاخصهای رفاه درجهان برخوردارند. بریتانیا با رتبه ۱۳، آلمان ۱۴ و فرانسه ۲۱ در جایگاهی مناسب قرار گرفتهاند.
قائم مقام معاونت توسعه مشارکتهای مردمی کمیته امداد با بیان اینکه در حال حاضر شش میلیون فقیر در کشور وجود دارد، اظهارکرد: این فقرا عائله و تحت پوشش و عنایت نظام هستند
فقرای دیگری هم هستن که به اینگونه سازمانها مراجعه نکرده اند
آنها دشمن ما هستند و آیا از دشمن بیش از این انتظار میرود؟