گروه مذهبی، واقعهی عاشورا از آن دست ابر اتفاقات تاریخیست که دارای ابعاد مختلفی بوده و میتوان هر بخشی از آنرا چراغ راه آیندهی خود و جامعهی خویش نمود. یکی از ابعاد کمتر پرداختهی عاشورا، موضوع حضور سازندهی جوانان در آن و نقشیست که برعهده داشتند. حضرت عباس (س) و خصوصا حضرت علی اکبر (س) را میتوان نقطهی اوج این حضور دانست که باید از زاویهی جوانی و نسبت آن با تاریخسازی بدان نگریست.
به گزارش بولتن نیوز، در اینباره حدیثی از امام رضا(ع) وجود دارد که به خوبی از جایگاه رفیع جوانان در واقعهی عاشورا پرده بر میدارد. امام رضا (ع) به «ریان ابن شبیب» فرمود: «ای پسر شبیب! هجده نفر از ما بنیهاشم در کربلا شهید شدند که در روی زمین نظیر نداشتند. این هجده نفر به استثنای فرماندهی لایق و پیشوای عالیقدر خود امام حسین (ع) که پنجاه و هفتساله بود، همه جوان بودند. جوانان سی و پنجساله و کمتر تا نوجوانان دوازده ساله و ده ساله! سایر جانبازان کربلا نیز اکثرا نسل جوان بودند. در حقیقت میتوان گفت اکثریت فداکاران قهرمان کربلا را جوانان تشکیل میدادند». (سیمای جوانان در قرآن و تاریخ – علی دوانی – ص 209)
به نظر میرسد اگر قرار است جوانان ما در عرصهی کنونی، همان نقشی را ایفا کنند که جوانان اطراف اباعبدالله ایفا کردند، باید متخلق به صفاتی شوند که آنها دارای آن بودند. سعی میکنیم در ادامه به توضیح مختصر برخی از اصلیترین ویژگیهای ایشان بپردازیم.
1. ایمان راسخ:وقتی امام حسین (ع) در مسیر کربلا در منزل «قصر بنی مقاتل» به دنبال خوابی که دیده بودند، جمله «انالله و انا الیه راجعون» را بر زبان آوردند. «علی اکبر» جلو رفت و علت را جویا شد. حضرت فرمود: «اسب سواری جلو من در خواب ظاهر شد و گفت: این قوم شبانگاه در حرکت است و مرگ به استقبالشان میآید.» علی اکبر گفت: «پدرم! آیا ما بر حق نیستیم؟» حضرت فرمود: «سوگند به خدا که ما برحقیم» علی اکبر گفت: «پس ما را باکی از مرگ نیست».
لذا وقتی علیاکبر به عنوان اولین شهید از بنیهاشم عازم میدان شدند، در توصیف ویژگیهای اخلاقی و کمالات بلند الهی او فرمودند: پروردگارا شاهد باش که به مبارزه این مردم ستمگر جوانی را، که شبیهترین مردم از نظر خلقت و اخلاق و گفتار به رسول تو بود، فرستادیم و ما هرگاه اشتیاق دیدار پیامبرت را پیدا میکردیم به چهره او نگاه میکردیم.
2. بصیرت:در دوران حاکمیت حکومت اموی، به دلیل تبلیغات زهرآگین علیه خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله، تشخیص حقانیت امام حسین علیه السلام کار آسانی نبود و حتی بسیاری از سیاستمداران بزرگ تحت تاثیر وضع حاکم، قیام آن حضرت را مورد انتقاد قرار میدادند و افراد به اصطلاح خیرخواه، به امام علیه السلام توصیه میکردند که دست از مخالفت با یزید برداشته با او به گونهای مصالحه کنند! در چنین موقعیتی عدهای از جوانان با بصیرت به ضرورت قیام امام حسین علیه السلام پی برده و با تمام وجود به حمایت از او پرداختند و لحظهای در این راه به خود تردیدی راه ندادند.
امام صادق علیه السلام در یک مورد وقتی به توصیف صفات و فضیلت بینظیر فرمانده و پرچمدار لشکریان امام حسین میپردازد، میفرمایند: خدا رحمت کند عموی ما عباس را او از بصیرت و ژرف بینی بسیار نافذ و ایمان بسیار استوار برخوردار بود. به همراه اباعبدالله به جهاد پرداخت و در نهایت هم به فیض شهادت نایل آمد. در جایی دیگر، در این باره در زیارتنامه آن حضرت میخوانیم: گواهی میدهم که تو در امر دین و اعتقادات هیچگونه سستی از خود نشان ندادی و از روی علم و آگاهی و بصیرت کامل به انجام وظیفه پرداختی و به شایستهترین انسان اقتدا کردی و در این مسیر به شهادت رسیدی.
3. وفاداری: بارزترین صفت جوانان کربلا، وفاداری آنان به امام زمانشان است. چرا در سختترین شرایط، حاضر نشدند عهدی را که با امام خود بسته بودند نقض کنند. در میان اصحاب اباعبدالله، حضرت ابوالفضل العباس در آراستگی به این فضیلت از جایگاه امتیاز ویژهای برخوردار بودند. نام عباس بن علی علیه السلام، همیشه با صفت وفا قرین است.
با اشاره به نهایت وفاداری علمدار کربلا، امام صادق (ع) خطاب به روح پاك حضرت عباس میفرمایند: شهادت میدهم که در برابر جانشین رسول خدا همواره تسلیم بودی... همیشه به جهتخدا وفادار ماندی و لحظهای از خیرخواهی بر او کوتاهی نکردی.
4. ادب:از ویژگیهای دیگر یاران امام حسینعلیه السلام به ویژه جوانان کربلا آراستگی به فضیلت ادب است و در این میان، قمربنیهاشم دارای منزلتخاصی است. به شهادت تاریخ، حضرت عباسعلیه السلام بدون اجازه در کنار امام حسین (ع) نمینشست، و هنگامی که اجازه در حضور برادر مینشست، همانند یک بنده در مقابل مولای خود بر روی دو زانو در کمال تواضع مینشست.
5. جوانمردی:شاید بارزترین صحنه جوانمردی حضرت ابوالفضل العباس (ع)، آن لحظهای است که چون پس از جنگ سخت با دشمنان خود را به شریعه فرات رساند و مشک را پر از آب ساخت تا اطفال امام حسین علیه السلام را سیراب سازد، در همان لحظه وقتی دو دست خود را پر از آب کرد تا کام تشنه خود را با جرعه آب سیراب کند، ناگهان به یاد عطش امام و مولای خود افتاد و بیدرنگ آب را بر زمین ریخت و با لب تشنه و در حالیکه این دو بیت را زیر لب زمزمه میکرد به سمتخیمههای امام حسینعلیه السلام حرکت کرد: «ای نفس! زندگی بعد از حسین خواری و ذلت است. مبادا بعد از او زنده بمانی که دچار این ذلتشوی. این حسین است که با لب تشنه در معرض خطر مرگ قرار گرفته است. آیا تو با این حال میخواهی آب خنک و گوارا بنوشی»
6. پایبندی به احکام و ارزشها:بعضی مورخین ذکر کردهاند شخصی به نام سهل به سعد نقل میکند که هنگام ورود کاروان اسرای کربلا به شام، در کنار دروازه دمشق بودم که دیدم مردم به جشن و پایکوبی مشغولند. از دیدن این صحنه و وضع نامناسب اهلبیت امام حسین (ع) بسیار متاثر شدم. در فرصتی که به دست آمد خودم را به کنار محمل حضرت سکینه دختر امام حسین (ع) رساندم. خودم را به آن بانوی بزرگوار معرفی کردم. عرض کردم: بانوی من از شیعیان پدر بزرگوار تو هستم اگر کاری داشته باشید حاضرم آن را انجام دهم.
سهل بن سعد میگوید: حضرت سکینه به محض شنیدن این سخن به من فرمودند: به نیزهداری که این سر مبارک را با خود حمل میکند بگو کمی جلوتر حرکت کند بلکه مردم مشغول تماشای سر بشوند و در نتیجه از نگاه کردن به سر و صورت حرم رسول خدا خودداری کنند.
7. رشادت:وهب جوانی بیست و پنجساله بود که بعد از اجازه امام حسین (ع)، به میدان تاخت و با رشادت عجیبی جنگید، به طوری که نوزده سواره و بیست پیاده را کشت. آنگاه هر دو دست او را قطع کردند. او همچنان جنگید تا او را اسیر کرده و نزد عمر سعد آوردند. عمر سعد که صلابت و دلاوری او را دیده بود، به او گفت: ما اشد صولتک: «چه صولت و رشادت سختی داری؟» سپس دستور داد گردنش را زدند.
8. صبر و استقامت:مصائب امام سجاد (ع) از جمله سهشبانه روز تشنگی و شدت تب و التهاب، ناظر شهادت و کشته شدن پدر و برادر خردسال و عموها و عموزادگان و کلیه یاران بودن، تاراج خیمهها و اسارت بانوان اهلبیت نشان دهنده عظمت صبر و استقامت آن امام بزرگوار است.
9. ایثار و فداکاری:نوجوانان و جوانان كربلا در گذشت و فداكاری چنان جلوهنمائی كردهاند كه فداكاری از این نوع را چشم تاریخ به خود ندیده است. در شرح حال عبدالله بن الحسن (ع) میخوانیم كه در واقعه كربلا نوجوانی 11 ساله بود و در لحظاتی كه شمر بر سینه امام حسین (ع) نشسته بود، خود را بر روی امام انداخت تا از ایشان در مقابل دشمنان دفاع نماید ولی آن نابكاران ابتدا با ضربت شمشیر دست وی را قطع و سپس حرمله با تیر وی را در آغوش امام حسین(ع) به شهادت رساند.
10. شجاعت و شهامت:یكی از بارزترین صفات جوانان كربلا شجاعت و شهامت آنان بود. این نوجوانان و جوانان شجاع، هریك در مقابل صدها نفر از سپاه شام، با غرور و افتخار ایستادگی نموده و پس از به هلاكت رساندن چندین نفر از آنان، خود به درجه رفیع شهادت نایل آمدند.
بدیهیست این صفات، تاریخ بردار نیست و برای همهی زمانها قابل استفاده است. مسلما اگر جوانان امروز ایران اسلامی نیز قصد تاریخسازی دارند، باید خود را متخلق به این ویژگیها کنند.