گروه سیاسی، درست در آخرین ساعات اولین حضور آقای روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل در سال 1392، مکالمه تلفنی بین ایشان و رئیس جمهور آمریکا برقرار میشود تا برای نخستین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رؤسای جمهور دو کشور، با یکدیگر به صورت مستقیم و بیواسطه گفتگو کنند.
به گزارش بولتن نیوز، رسانهها و جریانات همسو با دولت تدبیر و امید، این اتفاق را به مثابه یک رویداد بزرگ و تاریخی اعلام کرده و نوید روزهای خوش و بهاری را در ارتباط و تعامل با دنیا به مخاطبان خود دادند و این مکالمه را به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای سفر آقای روحانی به سازمان ملل آنهم در اولین ماههای آغاز به کار دولت یازدهم اعلام کردند.
اما دیری نپائید که آمریکا خوی واقعی و مستکبرانه خود را مجدداً نشان داد. باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، چند روز پس ا ز مکالمه تلفنی خود با حسن روحانی و در دیدار با نخست وزیر اسرائیل درتاریخ 92/7/8 گفت: "ایران به خاطر تحریمها آماده مذاکره شد."
همچنین وندی شرمن، مذاکرهکننده ارشد آمریکا نیز در سخنانی در جلسه کنگره آمریکا گفت: "فریب در DNA ایرانیان نهفته است."
پس از امضای توافقنامه ژنو در تاریخ 92/9/3، رئیس جمهور در سخنانی در اجتماع مردم اهواز اعلام کرد که توافقنامه ژنو به معنای تسلیم و سرفرود آوردن قدرتهای جهانی در برابر ایران است. مدتی پس از این سخنان، دولت یازدهم اقدام به معرفی حمید ابوطالبی به عنوان سفیر جدید ایران در سازمان ملل نمود، اما و برای اولینبار در طول تاریخ انقلاب اسلامی، آمریکا از صدور ویزا برای حمید ابوطالبی به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل خودداری کرد و این موضوع همچنان ادامه دارد و در عین حال هیچ تلاش قابل توجهی از سوی دولت یازدهم در مقابله با این اقدام غیرقانونی آمریکا مشاهده نشده است.
در ایام دهه مبارک فجر سال 1392، دولت محترم در اقدامی عجیب به توزیع سبد کالا به شیوهای بسیار مشکوک و اسفبار اقدام نمود. در جریان این توزیع حقارتبار، صفهای طولانی در هوای برفی تهران و سایر استانها ایجاد شد و مردم برای دریافت سبد کالای خود مجبور به ایستادن در صفهای طولانی و به مدت چندین ساعت شدند و نتیجه این ازدحام نیز کشتهشدن 3 نفر و زخمی شدن چندین نفر دیگر بود.
پس از حماسه عظیم در توزیع و پخش سبد کالا، وندی شرمن، مسئول ارشد آمریکا در مذاکرات هستهای، در جلسه استماع کنگره آمریکا در اظهاراتی بسیار وقیحانه و توهینآمیز گفت: "شما در اخبار دیدید که ایران اخیرا به طور قابل مشاهدهای غذا به مردم فقیر در جامعه داد که به نوعی نشاندهنده این است که کاهش هدفمند و محدود تحریمها تاثیر مستقیم بر مردم این کشور داشته است، همانطور که روحانی قول داده بود که این پول صرف اهداف دیگر نشود."
پس از این سخنان توهینآمیز، هیچ واکنش و عکسالعمل خاصی به جز خنده و لبخند از سوی دولت محترم مشاهده نشد.
اما در سفر امسال آقای روحانی به سازمان ملل نیز اتفاق بیسابقه دیگری رخ داد و برای اولینبار در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شاهد دیدار رئیس جمهور ایران و نخست وزیر انگلستان بودیم. دیداری که بلافاصله با ذوق زدگی و شور و شعف کمسابقه رسانهها و نشریات حامی دولت مواجه شده و از آن به عنوان مهمترین دستاورد دومین سفر رئیس دولت به سازمان ملل یاد کردند.
اما تنها ساعتی پس از انجام این دیدار، دیوید کامرون، نخست وزیر انگلیس در نطق خود در مجمع عمومی سازمان ملل، از اختلافات بسیار زیاد با ایران خبر داد: "ما اختلافات شدیدی داریم، حمایت ایران از سازمانهای تروریستی، برنامه هستهای ایران، رفتار این کشور با مردمش، تمامی اینها نیاز به تغییر دارد."
اما و در کمال تأسف، شاهد پاسخ متقابلی از سوی رئیس جمهور کشورمان در نطق مجمع عمومی سازمان ملل نبودیم. همچنین رسانههایی که تا روز قبل بر بزرگی و عظمت دیدار با نخست وزیر انگلیس تأکید کرده بودند، ترجیح دادند از سخنان اهانتآمیز کامرون، با بی تفاوتی و بعضاً سانسور عبور کنند.
5- یکی مهمترین موارد مطرح شده در جریان توافقنامه ژنو این بود که در ازای همکاری گسترده و بیسابقه ایران، تحریم جدیدی در طول دوران اجرای توافقنامه برقرار نشود و اگر تحریم و محدودیت جدیدی ایجاد شد، آنگاه شاهد نقض شدن توافقنامه ژنو خواهیم بود. اما دیری نپائید که آمریکا و متحدانش اولین تحریم را به فاصله چند روز پس از امضای توافقنامه به ایران تحمیل کردند. در تاریخ 92/9/8 اتحادیه ارو پا، شرکت مدیریت ساخت نیروگاه های هسته ای ایران و 16 شرکت کشتیرانی را با ادعای حمایت از برنامه هسته ای و دور زدن تحریم ها و در تاریخ 92/9/21 وزارت خزانهداری آمریکا 4 شرکت خارجی و 5 نهاد ایرانی را به دلیل حمایت این شرکتها از برنامه هسته ای ایران تحریم کرد و پس از آن نیز شاهد اعمال چندین دور تحریم و محدودیت دیگر علیه کشورمان بودیم که در آخرین مورد از این موارد و در تاریخ 93/6/8، وزارت خزانهداری آمریکا 8 شخصیت به همراه 20 شرکت و موسسه مالی از جمله 6 نفتکش ایرانی را به بهانه نقض تحریمهای هستهای و موشکی در لیست سیاه قرار داد و شرکتهای فعال در بازارهای آمریکا را از هرگونه انعقاد قرار داد و مراوده با آنها منع کرد.
پس از تحریم فوق که هفتمین دور از تحریمهای جدید از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا علیه کشورمان بود، سرانجام سخنگوی وزارت امور خارجه نیز به نقض شدن توافقنامه ژنو اعتراف کرد: "این اقدام در تعارض کامل با روند حل و فصل کنونی موضوع هستهای است. جمهوری اسلامی ایران هرگونه تفسیر به رای و برداشت یکجانبه و غیرقابل قبول از توافق ژنو از سوی آمریکا را رد کرده و قویا اعتقاد دارد تحریمهای اعلام شده خلاف تعهدات آمریکا براساس توافق ژنو است."
این در حالی میباشد که بر اساس گزارشهای متعدد آژانس بین المللی انرژی اتمی، ایران نه تنها توافقنامه ژنو را به طور کامل و تمام انجام داده است، بلکه حتی در برخی از موارد فراتر از حد انتظار نیز به اعتمادسازی روی آورده است.
6- حال سؤال از دولت محترم و شخص آقای حسن روحانی این است که تا کجا و چه زمانی قرار است که این روند اعتماد به آمریکا ادامه یابد؟ به راستی دولت محترم به این مورد فکر کرده است که چرا در حالی که به طور کامل به اجرای توافقنامه ژنو مبادرت ورزیده است و 200 کیلوگرم اورانیوم 20% را اکسید کرده و غنیسازی 20% را به حالت تعلیق درآورده و غنیسازی 5% را نیز در سطح یکسال گذشته حفظ و برنامههای تحقیق و توسعه را نیز تا حدود زیادی متوقف کرده، پس چرا از سوی کدخدا تغییر رفتاری مشاهده نشده است؟ آیا سیاست در نظر گرفته شده از سوی آقای روحانی و تیم همکار ایشان دارای ایراد و ابهام نمیباشد؟ به راستی چرا و در حالی که آمریکا و اتحادیه اروپا به راحتی هرچه تمامتر بندهای توافقنامه ژنو را با تحریمهای خود نقض کردند، ایران همچنان به اجرای آن اصرار دارد؟ به نظر میرسد که دلیل اصرار را جناب آقای ظریف، وزیر امور خارجه در جلسه شورای روابط خارجی آمریکا به درستی بیان کرده است: توافق نشود، انتخابات مجلس(اسفند سال 1394) را میبازیم!!!
در بیفایده بودن مذاکرات همین جمله از فرمایشات رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی) در دیدار در دیدار وزیر امور خارجه، سفیران و مسؤولان نمایندگیهای ایران در خارج از کشور در تاریخ 93/5/22 کفایت میکند: "در گذشته میان مسؤولان ما و مسؤولان آمریکا هیچ ارتباطی نبود اما در یک سال اخیر بهخاطر مسائل حساس هستهای و تجربهای که مطرح شد انجام بشود، بنا شد مسؤولان تا سطح وزارت خارجه تماسها، نشستها و مذاکراتی داشته باشند اما از این ارتباطات نه تنها فایدهای عاید نشد بلکه لحن آمریکاییها تندتر و اهانتآمیزتر شد و توقعات طلبکارانه بیشتری را در جلسات مذاکرات و در تریبونهای عمومی بیان کردند. در مجموع معلوم شد مذاکره برخلاف تصورات برخیها، به هیچ چیز کمک نمیکند. آمریکاییها نه تنها دشمنیها را کم نکردند بلکه تحریمها را هم افزایش دادند! البته میگویند این تحریمها، جدید نیست اما در واقع جدید است و مذاکره در زمینه تحریم هم، فایدهای نداشته است. البته در زمینه ادامه مذاکرات هستهای، منع نمیکنیم و کاری که دکتر ظریف و دوستانشان شروع کردند و تا امروز هم خوب پیش رفتند دنبال میشود اما این، یک تجربه ذیقیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکاییها، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است."
به نظر میرسد که دولت محترم باید تغییر رفتار جدی در شیوه و روش خود در ارتباط با بیگانگان ایجاد کرده و بیش از اندازه خود را دلخوش مذاکره و توجه به آمریکا و متحدانش قرار ندهد، زیرا نتیجه لبخند و احترام به کدخدا همان میشود که در این مدت بر سر کشور آمده است و آنگاه ممکن است برای همیشه دولت آقای روحانی به عنوان آیینه عبرت دولتهای پس از ایشان قرار گیرد و از ایشان نامی نهچندان نیک باقی بماند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
این همه مطالب در سایت ها ارائه می شود .
ولی در هیج کجا از نحوه تعیین درصد جانبازی چیزی پیدا نمی شود .
یعنی باید مخفی بماند تا سلیقه ای و دل بخواهی و الکی برای جانباز تعیین درصد کنند .
اگر کسی از تعیین درصد خبر دارد بگوید همه بدانند .
مثلا ترکش به دست رزمنده خورد چند درصد جانبازی دارد . و بقیه موارد .
فقط می گویند نسبت به مجروحیت درصد می دهند ؟!
اگر راست می گویند چگونگی تعیین درصد را منتشر کنند تا جانباز تکلیفش را بداند ؟! و تا دنیا باقی
است انتشار نمی دهند ؟! زیرا باید دستشان باز باشد که در تعیین درصد ؟!
کل مسئله درصد گذاری جانبازان دفاع مقدس مشکل دارد . و این کم فروشی درصد جانبازان که فاجعه است .
کو گوش شنوا ؟!
حقوق بگیر که از جانباز بی حقوق دفاع نمی کند . محال است ؟!
دیگران که : حرفش را نزنی بهتر است ؟!
در سال 1359 در جبهه ایستگاه هفت آبادان ترکش به سرم خورد و استخوان سرم را شکست و مرا بیهوش به بیمارستان بردند و با عمل جراجی سرم و 2 هفته مراقبت زنده ماندم .
کمسیون پزشکی نظامیان تهران : بمن 5 % جانبازی دادند .
در حالی که می گویند ترکش به سر خوردن 15 % جانبازی دارد .
این درصد ها و ظلم و بی عدالتی با جانبازان دفاع مقدس چه معنی دارد .
از این ظلم به خدا پناه می بریم . چاره دیگری نداریم ؟!