شب که میشود حوصلهها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.
گروه فرهنگی، شب که میشود حوصلهها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.
به گزارش بولتن نیوز، چهار
تا مهندس برق، مکانیک، شیمی و کامپیوتر با یک خودرو در حال مسافرت بودن که
یکهو خودرو خراب می شه، خاموش میکنه و هر چی استارت می زنن روشن نمی شه!
می گن آخه چی شده؟ مهندس برق می گه: احتمالاً مشکل از مدارها و اتصالات و
سیم کشی هاشه. مهندس مکانیک می گه: نه بابا، مشکل از میل لنگ یا پیستونشه
که به خاطر کار زیاد انحراف پیدا کرده!
مهندس شیمی میگه: نه، ایراد از
روغن موتوره. سر وقت عوض نشده، اون حالت روان کنندگیش رو از دست داده. در
این جا می بینن مهندس کامپیوتر ساکته و هیچ چی نمیگه. بهش میگن: تو چی
میگی؟ مشکل از کجاست؟ چی کارش کنیم درست شه؟ مهندس کامپیوتر یه فکری می
کنه و می گه: نمی دونم، ولی شاید اگه پیاده شیم و دوباره سوارشیم درست بشه.