گروه سبک زندگی، وصیتنامهی شهدا یکی ازبزرگترین گنجینههای ادبی ما محسوب میشود که تا امروز، مورد بررسی و استفادهی مطلوب قرار نگرفته است. در مجموعهی "فرهنگ جبهه" قسمتی وجود دارد به نام "شهادتنامهها" که در آن سعی شده تا جمعآوری و دستهبندی مناسبی از این گنجینهی نایاب به عمل آید. همانطور که در مطلب قبلی، نگاهی اجمالی داشتیم به جلد اول کتاب اصلاحات و تعبیرات در این فرصت نیز نگاهی خواهیم داشت به جلد اول کتاب شهادتنامهها تا ببینیم ادبیات شهدای ما در پشت خاکریزها چگونه بود؟
به گزارش بولتن نیوز، این کتاب شامل پنج فصل اصلی است: فصل استغاثه و حمد و ثنا، فصل استغفار و عذر تقصیر، فصل اقرار به توحید، نبوت و ولایت، فصل حکمت مجاهدت و مقاومت و فصل دلالت به خیر و راه نجات. ما در این فرصت سعی میکنیم تا یکی از قسمتهای این فصلها را برای نمونه به محضر شما ارائه کنیم. باشد که به این طریق، یادی کنیم از شهدای عزیز دوران جنگ تحمیلی و این کار، بهانهای باشد برای بازگشت ما به ادبیات این مجاهدان راح حق.
استغاثه و حمد و ثنا:
خدایا! از درگاهت عذر میخواهم که نتوانستم بندهی شایستهای برایت باشم. خدایا! خودت گفتی مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم، خدایا! نو را خواندم پس مرا بپذیر. شهادت انتخاب من است، انتخابی که بهتر از آن در این زمان سراغ ندارم و به این ترتیب مادرم مرا از دست نداده. بلکه به دست آورده است.
استغفار و عذر تقصیر:
معشوق من! دیرزمانی است که در آتش عشق وصل تو میسوزم؛ ولی دریغا که زنجیرهای معاصی چنان مرا به این عالم دوخته که نمیتوانم به سویت پرواز کنم. بارالها! تو خود گفتی که اگر بندگانت یک قدم به سویت آیند تو چند قدم به سویشان خواهی رفت؛ ولی من میخواهم بگویم که، کریما! بار سنگین گناهانم توان برداشتن حتی یک قدم را از من ذلیل سلب کرده است، خداوندا! به کرامتت این یک قدم را هم خودت بردار.
اقرار به توحید، نبوت و ولایت:
عزیزان و سروران! در شهادت من هیچ شخصی و گروهی و حزبی دخالت نداشته است بلکه من از مدتها قبل دنبال سعادت و آرامش و آسایش خداپسند بودم و این سعادت و آرامش و آسایش را در شهادت یافتم.
حکمت مجاهدت و مقاومت:
اگر هر روز کاروان سرخپوش شهیدان از کوچه و خیابانها و دهکدههایمان بگذرد و تمام خیابانها و کوچههایمان به نام شهیدان مزین شود و پرچم عزا در وجب به وجب میهنمان نصب شود و نخل غم در سینهی مادران کاشته شود، کافران بدانند هرگز دست از یاری دین خدا و امامان برخواهیم داشت.
دلالت به خیر و راه نجات:
شهید گلی است که هرگز پرپر نمیشود. بدر ماهی است که زیر هیچ ابری پنهان نمیماند. شهید مفهوم آزادگی است. شهید غرور جاوید است و مفهوم هستی انسان در زمین. شهیدان زندهاند و بر اعمال ما ناظر. آخر چگونه میشود ددر محضر خدا و پیش روی شهدا مرتکب اشتباه و گناه شد؟ حال آنکه آنها عاشق بودند و ما عاشق نبودیم، آنها با تمام وجود هستی را درک کرده بودند و ما نکردیم. آنها انسان بودن را به انسان شدن رساندند و ما نرساندیم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com