گروه سبک زندگی، آنهایی که در حوزۀ آثار مکتوب پیرامون دفاع مقدس کار کردهاند، میدانند که از سال 1368 تا کنون، شصت عنوان از کتابهای «فرهنگ جبهه» منتشر شده است. در این میان، چهار عنوان اصلی فرهنگ جبهه شامل «گزیده نوشتاری فرهنگ جبهه» دربرگیرنده منظومه ها، مکاتبات، یادداشت های روزانه، یادگارنوشته ها و تابلو نوشته های رزمندگان و«گزیده رفتاری فرهنگ جبهه» دربرگیرندهی بازیها و سرگرمیها، اوقات فراغت، شوخ طبعیها، خلاقیتها، رویای صادقه، امدادهای غیبی و آداب و رسوم رزمندگان، «گزیده گفتاری فرهنگ جبهه» دربرگیرندهی گزیدهی عناوین شعارها و رجزها، نیایشها، نامها و نشانیها (اعلام)، اصطلاحات و تعبیرات، مکاشفات، قطعات و مقالات و مشاهدات رزمندگان و «گزیده تعلیقات فرهنگ جبهه» در برگیرندهی سوانح، بود و نمود، جبههی فرهنگ و فرهنگ جبهه، جبههای نو درفرهنگ شناسی ایران اشاره کرد.
به گزارش بولتن نیوز،در اهمیت این مجموعهی عظیم فرهنگی همان بس که رهبر انقلاب در دیدار با اعضای دفتر پژوهش و گسترش فرهنگ جبهه در دی ماه سال 70 در خصوص مجموعه فرهنگ جبهه فرمودند: «وقتی که جلد اول فرهنگ جبهه درآمد، طبعاً به طور عادی، مثل بقیهی منشوراتی که پیش من میآوردند، نشستم آن را خواندم. این کتاب از بس مرا جذب کرد، تا آخرش خواندم؛ بعد دیدم این کافی نیست؛ به خانه بردم و گفتم همه بنشینید این کتاب را بخوانید؛ گفتم این کتاب اصلاً باید در فضای خانهها باشد و همه باید آن را همیشه داشته باشند.»
به فضل الهی ما سعی میکنیم در هفتهی دفاع مقدس، هفت جلد از این شصت عنوان کتاب منتشر شده را در کنار شما مروری اجمالی داشته باشیم تا با آشنایی اندکی که در این مجال به دست میآید، زمینه را برای مراجعهی دائمی و مستمر به این کتب ارزشمند فراهم کنیم. در این فرصت بخشی از جلد اول کتاب اصطلاحات و تعبیرات را با هم مرور میکنیم:
آجر: شهید، کد رمز در اصطلاح بی سیم.
آجر(2): پنیر مانده، خشک شده و از دهان افتاده و بی مصرف.
آجر پلاستیکی: کتلت از نوع جبهه ای آن، غذایی سخت و سفت و خفه کننده،ه مان خوراکی که وقتی کسی در خوردن آن به زحمت می افتاد به او می گفتند «سمبه بدهم؟ با آفتابه آب بیاورم؟»
آچار فرانسه: مسئول تدارکات یگان، کسی که همه کار از او بر می آمد و به امور مختلف مسلط بود.
آچار همه کاره: چفیه،پارچه ای که از آن به جای سفره، لنگ حمام، تور ماهی گیری، حوله، باند زخم و امثال آن استفاده می کردند.
آخ جون مرخصی: جراحت ناشی از ترکش کوچک که به مرخصی و رفتن به عقب منجر می شد. (کنایه است از اهل مبارزه و مقاومت نبودن!)
آخرین هشدار: تیر مستقیم تانک، نشانه ای از جدی بودن جنگ و نزدیک بودن دشمن.
آدامس شیک: کد رمز: التماس دعای مخصوص، سفارشی، شبانه، یواشکی و کامل(کوتاه شده کلمات)
آدم خفه کن: چلو مرغ، غذای شب عملیات، کنایه از شهادت است که طبعا بعد از شام آخر احیانا محقق می شود.
آدم کُش گردان: امدادگر! کنایه از ناشی بودن نیروهای امدادرسان خصوصا در شرایط عملیاتی و خطوط مقدم.
آر.پی.جی.به برجک زدن: مرخصی گرفتن از فرماندهی در شرایط آماده باش عمومی و حساس جنگ.
آر.پی.جی.زن.سفره: فردی که لقمه های بزرگ می گرفت و غذا را نجویده می بلعید.
آسایشگاه سالمندان: تدارکات گردان و لشگر، اشاره ای است به مسئولان تدارکات واحدها که معمولا از بین رزمندگان مسن انتخاب می شدند.
آقای فروغی راد: خمپاره.
ابراهیم: رزمنده ای که از آتش دشمن جان سالم به در می برد و کوچکترین جراحتی بر نمی داشت.
اتحادیه دکمه داران: کسانی که دکمه بالای پیراهنشان همیشه بسته بود.
اذان گفتن: گلوله باران دشمن در سپیده دم، وسیله دعوت به حق و سبب خیر شدن.
ارحم، درهم: اذیتم نکن اذیتت نکنم، کمکم کن هر چند ناچیز.
از جهنم تا بهشت: از جبهه جنوب تا جبهه غرب کشور،اشاره ای است به گرمای منطقه خوزستان و سردسیری و سر سبزی غرب.
استامبولی: ماشین حمل شهید در اصطلاح بی سیم و کد رمز. گفته می شد: استامبولی می خواهیم تا آجر(شهید)ها را جا به جا کند.
اسلحه بی فشنگ: آفتابه دستشویی! وسیله ای که گفته می شد رزمندگان در تاریکی شب بارها با آن از دشمن اسیر گرفتند.
اصول سه گانه تدارکات: داشتیم تمام شد، فعلا نداریم، به شما تعلق نمی گیرد! قسمت سوم مخصوص وقتی بود که بچه ها موجودی را می دیدند و تدارکات چی دیگر اصل آن را نمی توانست حاشا کند.
اطلاعات عملگی: واحد اطلاعات عملیات، واحدی که نسبت به سایر واحد های سازمان رزم گرفتاری و مسئولیت بیشتری داشت.
التماس پتو: تقاضای جای برای خوابیدن، به معنی جا باز کردن در کنار خود.
الهی ضعف بدنی و دقت جلدی: خدایا دقت کن جلد ما پاره نشود، به کنایه تعبیری بود که در مواقع بمباران و جنگیدن به کار می رفت.
انجمن خروسان جنگی: نیروهای تبلیغات،بچه هایی که بخشی از وظیفه شان توجه داشتن به اوقات شرعی و اقامه نماز پنج گانه بود.
اوشین پلو: برنج سفید بدون مخلفات.
ایران تایر: پوتین های بسیجی.
ایران گونی: شلوار و اورکت بسیجی ساخت وطن.
با آفتابه چای شیرین خوردن: موفق به گرفتن مرخصی از فرمانده نشدن و با حال زار به چادر برگشتن.
با بیل خمپاره ریختن: آتش شدید دشمن روی مواضع خودی، نه یکی یکی، بلکه مثل سوخت ریختن در کوره و آتشگاه با بیل.
باغبان: مسئول واحد تخریب که یکی از وظایفش کاشتن مین بر سر راه نیروهای دشمن و جمع کردن مین های آنها بود.
بالش سر خود: پای مصنوعی که جانبازان در هر شرایطی آن را از جای خود در می آوردند و زیر سرشان می گذاشتند.