کد خبر: ۲۱۵۷۲۱
تاریخ انتشار:
نشست طنزپردازان و برگزای «مکتب‌خانه طنز» با یک نفوذی

نشست «طناز ها» با «احمد مسجدجامعی

گروهی از طنزپردازان با گردهمایی در ساختمان شورای شهر تهران از احمد مسجد جامعی که او را نفوذی اهل قلم در مسؤولیت‌های اجرایی خواندند، درخواست کردند آن‌ها را در تشکیل خانه طنزپردازان و فرهنگسرای طنز همراهی کند.
نشست طنزپردازان با یک نفوذیگروه ادبیات،نشر و رسانه، گروهی از طنزپردازان با گردهمایی در ساختمان شورای شهر تهران از احمد مسجد جامعی که او را نفوذی اهل قلم در مسؤولیت‌های اجرایی خواندند، درخواست کردند آن‌ها را در تشکیل خانه طنزپردازان و فرهنگسرای طنز همراهی کند.

به گزارش بولتن نیوز، سعید بیابانکی -شاعر و طنزپرداز- در نشست احمد مسجدجامعی -رییس شورای شهر تهران- با طنزپردازان که عصر روز سه‌شنبه، 14 مردادماه، در ساختمان شورای شهر تهران برگزار شد، اظهار کرد: طنز به عنوان یک عنصر پرمخاطب و اثرگذار در حوزه فرهنگ کشور ما متأسفانه تا چند سال پیش هیچ متولی خاصی نداشت تا این‌که در زمان مدیریت آقای زم در حوزه هنری دفتر طنز تأسیس شد. با این حال در سال‌های اخیر تقاضا برای طنز بسیار زیاد بوده است. به همین دلیل نبود جایی برای این‌که ما بتوانیم دور هم جمع شویم، باعث می‌شود که ما نتوانیم به‌درستی به این تقاضاها پاسخ دهیم.

او افزود: پیشنهاد این جمع این است که یک خانه طنزپردازان در اختیار طنزپردازان قرار گیرد. پیشنهاد دیگر ما این است که فرهنگسرایی با عنوان فرهنگسرای طنز نام‌گذاری شود تا مرکزی باشد برای کشف و پرورش استعداد طنزنویسان مختلف.

در بخش دیگری از این نشست، اسماعیل امینی -شاعر و طنزپرداز- با لحنی طنزآمیز گفت: آقای مسجدجامعی نفوذی اهل قلم و فرهنگ در مسؤولیت‌های اجرایی و تصمیم‌گیری‌ها هستند.

او همچنین اظهار کرد: طنزپردازان غالبا چارچوب‌ها، الزامات و فضای جامعه را خوب می‌شناسند، چون رندی و هوشمندی خاصی دارند. اما معمولا طنز در معرض بدبینی است و به آن با سوء ظن نگاه می‌شود؛ در نتیجه بلاهایی مانند آنچه بر سر «گل‌آقا» آمد، بر سر طنزپردازان می‌آید. از این منظر، خوب است جمعی که در طنز صلاحیت داشته باشند، در این‌باره نظر بدهند که چه چیزی منتشر شود و چه چیزی نه؛ چیزی مانند هیأت منصفه مطبوعات. در موارد بسیاری پیش می‌آید که روزنامه‌ای به خاطر ستون طنز تعطیل می‌شود. در این زمینه‎ها بهتر است از خود طنزنویسان مشورت گرفته شود.

طنزپردازان وسیله تلطیف فضا هستند؟

ناصر فیض -مدیر دفتر طنز حوزه هنری- نیز گفت: ممکن است تصور شود با وجود فرهنگسراهای متعددی که نشست طنز برگزار می‌کنند و حوزه هنری، چه نیازی به داشتن جای دیگری داریم؟! اما صحبت ما این است که چون قضیه در یک جا متمرکز نیست، معمولاً فرهنگسراها به ساده‌ترین کار که برگزاری شب شعر است، اکتفا می‌کنند. در این شب شعرها، همه کارها شبیه هم است و این یک آفت است.

او در بخش دیگری از سخنانش، با انتقاد از نگاه جامعه به طنزپردازان اظهار کرد: در بسیاری از موارد، نگاه به طنزپردازان این است که در یک فضای رسمی، طنزپردازان را بیاورند طنز بخوانند تا فضا تلطیف شود یا مثلا می‌گویند آخر هفته طنزپردازها را دعوت کنید به اداره ما که برای کارمندان طنز بخوانند تا آخر هفته خوشحال بشوند. پیشنهاد ما این است که اگر می‌خواهید کارمندان را خوشحال کنید، می‌توانید حقوق‌شان را بیشتر کنید تا با اجاره خانه‌شان متناسب باشد. بعد این کارمندان خوشحال به خانه‌هایشان می‍‌‎روند. بنیاد خانواده‌شان هم تحکیم می‌شود.

کار طنزپردازان

فیض افزود: حرف ما این است که جایی باشد تا طنزپردازان متون کهن را بررسی کنند، درباره شیوه‌ها و شگردهای طنزنویسی صحبت کنند و بحث‌های این‌چنینی شکل بگیرد. الآن طنز دارد به موضوعی مضحک تبدیل می‌شود و این به دلیل نبود چنین جایی است. البته حوزه هنری در این زمینه کارهایی کرده‌، اما اگر مواظب نباشیم حاصل آن هم هدر می‌رود. حیف است اگر متولی طنز کشور فقط حوزه هنری باشد که معیارهایی خاص دارد. البته این معیارها باید هم باشند، اما اگر جای دیگری هم باشد که در رقابت با حوزه هنری کار کنند، تأثیر بهتری دارد.

او تأکید کرد: علت یک‌شکل شدن آثار طنز همین یکی بودن معیارهاست. مثلا اینکه طنزی بنویسید که به کسی برنخورد. اگر بگویی خیابان شهر چاله و چوله دارد، شهردار تهران فکر می‌کند به مقدسات توهین شده است. طنزپردازی که به خط قرمزها نزدیک نشود، طنزپرداز نیست. کار طنزپرداز نزدیک شدن به خط قرمز است.

طنازی در حضور مسجدجامعی

ادامه این نشست با طنزخوانی نادر ختایی، مهدی استاداحمد، اسماعیل امینی، علیرضا لبش، رضا ساکی، صابر قدیمی، همایون حسینیان، روح‌الله احمدی و شروین سلیمانی درباره موضوعاتی مانند آلودگی هوا، مترو، تفکیک جنسیتی، توقف طولانی‌مدت کتاب‌ها در وزارت فرهنگ برای دریافت مجوز نشر و... همراه بود.

مزار طنزنویسان ما کجاست؟

احمد مسجدجامعی - رئیس شورای شهر تهران - پس از شنیدن سخنان و طنزهای طنزپردازان، با لحنی طنزآمیز گفت: نکاتی که دوستان مطرح کردند، بسیار ارزشمند است، اما شما فکر نکنید با این شعرهایی که شما می‌خوانید، شهرداری جایی به شما بدهد.

او افزود: هزینه اجتماعی طنز بالاست. مشخص است که مزار هر کدام از شاعران شاخص ما کجاست، اما نمی‌دانم مزار عبید زاکانی کجاست. درباره سید اشرف گیلانی هم با این‌که طنز بسیار پاکیزه‌ای دارد، آخر گفتند مجنون است. طنز دوره مشروطیت ما آلوده است، فحاشی دارد و بسیاری از جاهایش را باید نقطه‌چین گذاشت، اما در هیچ جای آثار سید اشرف هیچ نیازی به نقطه‌چین نیست.

پیشنهادی برای طنزنویسان

مسجدجامعی سپس گفت: اواخر برای مرحوم گل‌آقا تلخی‌هایی پیش آمده بود. فکر کردم گرفتار سؤال شده که کارش را ادامه بدهد یا نه. من پیشنهادی به ایشان دادم که از آن استقبال کرد. پیشنهاد من این بود که ایشان یک دانشنامه طنز بنویسد. دانشنامه‌نویسی مقدمه جدی شدن بسیاری از کارهاست. من به شما هم این پیشنهاد را می‌دهم که این کار را انجام بدهید. اگر یک هسته مرکزی حول محور یک کار شکل بگیرد، در کنارش خیلی اتفاق‌ها می‌افتد و فضاهایی که شما می‌خواهید، ایجاد می‌شود.

او ادامه داد: آقای بجنوردی از دانشنامه شروع کرد و در آغاز نگفت یک ساختمان بزرگ به من بدهید. می‌شود با همین تشکیلات گل‌آقا که تبار و سابقه‌ای دارد، کار را شروع کرد. می‌توانیم به دیدن خانواده آقای کیومرث صابری فومنی (گل‌آقا) برویم و موضوع را با آن‌ها درمیان بگذاریم.

شهرداری از حوزه هنری محدودتر است؟

مسجدجامعی در بخش دیگری از سخنانش اظهار کرد: شما گفتید حوزه هنری محدودیت دارد. شهرداری هم محدودیت دارد. باید دید مسؤول بخش فرهنگی شهرداری کیست. مثلا شما در حوزه هنری بخش موسیقی را دارید اما در شهرداری آن را هم نداریم. حوزه هنری توفیق داشته که با همه محدودیت‌ها محل اعتماد گروهی شود اما شهرداری این را نداشته است. اگر شما بخواهید بحث فرهنگسرا را پیگیری می‌کنیم، اما ممکن است شما آنجا نباشید. شما پیشنهاد مرا بررسی کنید. اگر فکر می‌کنید خوب است، کار را در تشکیلات گل‌آقا دنبال کنیم.

در ادامه رضا ساکی، طنزنویس حاضر در نشست، از به فروش گذاشته شدن ساختمان مؤسسه گل‌آقا خبر داد.

مسجدجامعی نیز گفت: مهم آن هسته است. اگر حتا جایی را اجاره کنید و کار را شروع کنید، بعداً می‌توانید ساختمان گل‌آقا را هم بخرید.

در «مکتب‌خانه طنز» عنوان شد: بی‌نمکی‌مان را به‌پای تئوری نگذاریم

دومین نشست تخصصی «مکتب‌خانه طنز» با حضور شاعران، نویسندگان و مخاطبان طنز در حوزه هنری تهران برگزار شد.

رضا ساکی، دبیر نشست، جلسه را با توضیحی درباره لزوم خنده‌ناکی در کمدی آغاز کرد و نشست طنزپردازان با یک نفوذیگفت: برخی می‌گویند طنز لزوما نباید خنده‌دار باشد و یا باید گاهی خنده‌دار باشد. این دسته از افراد طنز را در معنی عام یعنی همان کمدی به کار می‌برند و بعضی وقت‌ها بی‌نمکی‌شان را به پای این می‌گذارند که اگر طنز خنده‌دار هم نشد عیب ندارد.

او در ادامه اظهار کرد: دست‌کم در رسانه‌های عمومی مثل رادیو و تلویزیون و شب‌های شعر اثر طنز حتما باید خنده‌دار باشد. اصلا مخاطب چنین جلساتی دوست دارد چیزی بشنود که خنده‌دار باشد. پس اگر گاهی بی‌نمک هستیم بی‌نمکی خودمان را به پای تعاریف تئوریک نگذاریم.

ساکی سپس شعری از ابوالفضل زوریی‌نصرآباد خواند:

تا به کی روی بام، هِی پس و پیش

بنده بیزارم از رسیور و دیش

شده‌ام، آنچنانکه کردم قید

خسته از ارتقاء و آپگرید

پرسد این از طریق اس.ام.اس

کُدِ کانال های تی.پی.اس

می‌رسد دیگری که این وِِرژن

هست مخصوص مولتی ویژن

پی.نود.آر.ای.دبلیو.اِس

پُل سَت و ناگرا، ویااَکسِس

دیدنِ برکه‌های اسفنجی

تازه آن هم خراب و شطرنجی

هِی اِل.ان.بی خریدن از بازار

جَستن از پشت بام بر دیوار

مشکل حمل و نقلِ ایرانیت

شب و تنظیم دیش و پارازیت

ضعف پهنای باند از یک سو

لرزشِ بک گراند از یک سو

دستگاه تمیز و اسپشیال

سیمِ بی وصله کوآکسیکال

لیست‌ها را عقب جلو بردن

در مِنوها تلِوتِلو خوردن

این همه دردورنج و زَجر و مَلال

آخرش هم که لاک و نو سیگنال

نه یکی رنگ و روی بی کک و مَک

نه دو تا کارتونِ بی برفک

زحمت و پول و آرزو بر باد

مثل وضع کتاب در ارشاد!

***

فارغ از حرف دوست یا غیرش

من که دیگر گذشتم از خیرش

ای رُطَب‌خوردگان که منّاعید

اینک اما شما بفرمایید

من که الآن شدید بَدحالم

چه کنم با نبودِ «العالم»؟!

دومین مکتب‌خانه طنز با سخنرانی ناصر فیض با موضوع «استفاده از کلمات دخیل در شعر طنز» ادامه پیدا کرد. فیض گفت: سلیقه‌های مختلفی استفاده از کلملات دخیل را روش‌مند کرده‌اند. بحث ما در استفاده از کلمات دخیل در هجاهاست که هجاهای بلند را کوتاه می‌خوانیم. به نظر من و همین طور که آقای زوریی هم استفاده کرده است باید هر جا توانستیم عروضی به کار ببریم و هر جا نشد هجایی استفاده کنیم. مثل همین «سینگال» در شعر آقای زرویی که خوانده شد به صورت هجایی استفاده شده است در صورتی ممکن است در جای دیگری عروضی استفاده کند. مثلا در «کوآکسیکال» شکل عروضی را به کار برده است اما همین «کوآکسیکال» جای دیگری می‌تواند کوتاه شود و هجایی شود. این کار اتفاقا بار فکاهه اثر را بیشتر می‌کند. پس استفاده از کلمات دخیل برعهده شاعر است، به طبع شرایط و وزن می‌تواند عروضی یا هجایی استفاده کند. مثلا اوباما بگوید یا اُباما. این بحث در وزن شعر فارسی تازه است و مربوط به 100 سال اخیر است. استفاده از کلمات دخیل بستگی به سلیقه شاعر و فضای شعر دارد.

مدیر دفتر طنز حوزه هنری در پایان گفت: مشکل مهم شعر طنز در روزگار ما این است که شعر طنز شاعران جوان شبیه هم شده است و این یک آفت است که می‌توان این موضوع را در برنامه‌های بعدی مکتب‌خانه بررسی کرد.

در ادامه صابر قدیمی شعر طنزی خواند که کلمات دخیل در آن استفاده شده بود:

زندگی ما شده خاله‌بازی

گیر افتادیم تو دنیای مجازی

گیر افتادیم و خودمونو باختیم

چه دنیای عجیب غریبی ساختیم

کی واسه عشقش نامه می‌نویسه

چشم کی هر شب از جدایی خیسه

کی دیگه قبل خواب کتاب می‌خونه

بازم سوالم بی‌جواب می‌مونه

صب(ح) تا غروب تو یوتویوب، تویی تر

شب تا صب(ح) م تُو چت روما شر و ور

نمی‌شه فهمید دیگه کی با کیه

وقتی که فیس هممون بوکیه

چقد بگم دیگه منو تگ نکن؟

اخلاق من خوبه منو سگ نکن!

بعیده که بازم بیام تو والت

اما به‌جاش با سر می‌رم توالت!

می‌گی کاش این فاصله رو کم کنی

چقد می‌گیری منو لایکم کنی؟

می‌گم بذار ختم به خیرش کنم

یا بزنم عمتو شِیرش کنم!

پز می‌دی هی به تعداد فرندات

به فیل و اسبی که شدن کیش و مات

نوشتی ظرفیت تمومه مردم

دوستای نو بیان تو پیج بیستم

با عکس تابلوت که رو وال گذاشتی

دشمناتم میان برای آشتی

اگه بیان پای تو رو ببوسن

بهتر از اینه که تو کف بپوسن

مرتیکه سن خر پیر و داره

پیام آی لاو یو واست می‌ذاره

شیطونه می‌گه با دو پا بپریم

دهن مهن یارو ... بگذریم!

بازار تو اگه زیادی داغه

از برکات عمل دماغه

هلو شدی پریدی توی حلقم

یادت میاد یه روزی بودی شلغم

با فتوشاپ میمونو داف می‌کنن

تک تک اندامتو صاف می‌کنن

می‌خوای حماقتو تمومش کنی

موی توی دماغتو مش کنی

قیافه رو خدا داده بمون پاش

هرجوری هستی باش ولی خودت باش

ما بازی خوردیمو اونا راضین

اونایی که شاهد این بازین

وقتی که کاری واسه ما نداشتن

هرچی بی کاره سر کار گذاشتن

منی که از من مجازی سیرم

کاش در دیوارمو گِل بگیرم

بخش دیگری که در مکتب‌خانه طنز مورد توجه قرار گرفت پخش دو سکانس از فیلم (A Day at the Races (1937 از برادران مارکس بود که برای درک کمدی موقعیت به نمایش درآمد. بعد از پخش فیلم دقایقی درباره آن بحث شد.

علی زراندوز دیگر مهمان مکتب‌خانه درباره ستون‌های معروف و مهم مجله‌های توفیق و گل‌آقا صحبت کرد. زراندوز به ستون «هشت روز هفته» در توفیق اشاره کرد که کیومرث صابری‌ فومنی با نام مستعار «گردن‌شکسته فومنی» می‌نوشت.

او گفت: این ستون در گل‌آقا هم بود اما طنزنویسان جوان آن را می‌نوشتند. یکی از ستون‌های مهم گل‌آقا ستون «شعرنو» بود که در واقع نقیضه‌هایی بودند که موجی در طنز ایجاد کردند. انتشارات گل‌آقا همان سال‌ها کتابی به نام «شکرپاره» با موضوع همین شعرهای نوی طنز منتشر کرد که خیلی زود نایاب شد.

این طنزپرداز ادامه داد: توفیق ستونی داشت به نام «دختران حوا، پسران آدم» که صابری همین ستون را در گل‌آقا به نام «معرفه‌النسا،‌ معرفه‌الرجال» آورد. یکی دیگر از ستون‌های مشترک میان توفیق و گل‌آقا ستونی بود به نام «نیش‌ونوش» که به نام «نیشگون» و «انگولک به جراید» هم منتشر شد.

زراندوز گفت: کسانی چون منوچهر احترامی با ستون «جامع‌الحکایات» و «پیر ما» و عمران صلاحی با ستون «حالا حکایت ماست» از نویسندگان قدر گل‌آقا بودند. محمدپورثانی که به جرات می‌گویم ستون‌ساز طنزنویس تاریخ ادبیات ایران است و بیشتر از همه ستون ثابت طنز نوشته است او نویسنده ستون‌هایی مثل «دست‌پخت عدسی»، «اشارات و تنبیهات»، «خودکار آبی»، «الو گل‌آقا» و «نامه‌رسان گل‌آقا» بود. در پایان باید از دکتر «مسعود کیمیاگر» به عنوان یکی از نویسندگان ثابت توفیق و گل‌آقا یاد کنم که ستون «افاضات فدوی» او معروف است.

بیتا اسماعیلی، نیره خادمی، مرتضی برزگر و علی خضری که طنزاولی بودند در این نشست اولین طنزهایشان را خواندند و منتقدان حاضر در جلسه طنزهای این نویسندگان جوان را نقد کردند.

منبع: ایسنا

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین