به گزارش بولتن نیوز، بیست و ششم خرداد ماه سالروز درگذشت «منصوره حسینی» بانوی نقاش ایرانی است و سالروز تولد استاد «هانیبال الخاص» نقاش برجستۀ کشورمان که البته او نیز حدود چهار سال سال پیش (23 شهریورماه 1389) در سن هشتادسالگی درگذشت.
به این بهانه نگاهی خواهیم داشت به زندگی هنری این دو هنرمند و باتوجه به تقدم بانوان، ابتدا منصوره حسنی.
به یاد هنرمندی که تنهایی مُرد: منصوره حسینی
منصوره حسینی که از نخستین هنرمندان نوگرای ایرانی بود، در سال 1305 در تهران متولد شد. حسینی از هنرجویان دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود. او در 23 سالگی لیسانس نقاشی خود را از این دانشکده دریافت کرد.
از همان ابتدای تحصیل علاقه خود را به سبکهای امپرسیونیست و پست امپرسیونیست نشان داد. او از نخستین نقاشان نوگرای ایران بود و برای دانستن بیشتر و تحصیل به ایتالیا رفت و در آکادمی هنرهای زیبای رم پذیرفته شد.
حضور او در دوسالانه ونیز در سال 1325 یکی از مهمترین اتفاقات هنری ایران بود.
منصوره حسینی نخست با الهام از خط کوفی دست به ابداعات جدید زد و سپس خطوط ابداعی خود را تبدیل به یک ویژگی سبکشناختی و زیباییشناسانه خاص کرد، به نحوی که با آن موفق به ایجاد سمفونی و ریتم و حرکت به نحوی غیرمستقیم همچون نت برای موسیقی در رویکرد نقاشانه خود گردید. به گفته او این ویژگی برگرفته از روح عرفان اسلامی، معنویت شرقی و کلیت فرهنگ ایرانی است.
آیدین آغداشلو درباره او گفته است: «کار با خوشنویسی و فضاهای رنگی آبستره در عین استفاده از رنگهای غلیظ جای توجه داشت، هرچند که این دستاوردها بعدا در طول گذر زمان سنجیده میشود و زمان میبرد تا حکم تاریخ درباره یک هنرمند صادر شود. اینکه کارهای منصوره حسینی را دوست داریم یا نه، حرف آینده است، اما اصل در این است که او در طول هشت دهه و نیم از عمرش تعداد انبوهی از آثار هنری به وجود آورد و همین نکته گواهی بر نقاش بودنش است.»
آثار او در نمایشگاههای متفاوتی در ایران، ایتالیا، چکسلواکی، یوگسلاوی و از جمله دوسالانههای تهران و دوسالانه ونیز به نمایش گذاشته شدند.
حسینی از معروفترین منتقدان هنری زمان خود بود. مقالهها و نقدهای او با اسم خودش و اسامی مستعار دیگر در روزنامهها و نشریات مختلف به چاپ میرسید.
حسینی از سال 1390 به دلیل بیماری قلبی و کهولت سن در بخش سیسییو بیمارستان شهدای تجریش بستری بود. روز 26 خرداد بود که در منزلش و در تنهایی درگذشت و کسی خبردار نشد. هشتم تیرماه بود که پیکرش توسط همسایهها پیدا و به پزشکی قانونی منتقل شد.
پیکر او را در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) به خاک سپردند.
به یاد پیرمرد نقاشی که همیشه جوان بود: هانیبال الخاص
بیست و ششم خرداد ماه سالروز تولد هانیبال الخاص نیز است؛ الخاص را یکی از تاثیرگذارترین نقاشان معاصر در نقاشی نوگرا میدانند که آغازگر سبک طراحی فیگوراتیو بود.
هانیبال الخاص، نقاش، مترجم و نویسندهی ایرانی سال 1309 در کرمانشاه و از پدر و مادری آشوری به دنیا آمد. علاقهی الخاص به هنر نقاشی از همان دوران کودکی به وجود آمد. او در خاطراتش بیان میکند:«من وقتی بچه بودم بیماریای گرفتم که بعد از آن دستهایم میلرزید و صدایم هم همینطور. هر وقت نقاشی میکردم مادرم میگفت، حیف هانیبال دستهایش میلرزد، و گرنه میبردمش کلاس نقاشی...»
او بیش از 35 سال از زندگیاش را صرف آموزش نقاشی کرد و یکی از تاثیرگذارترین نقاشان و مدرسان هنری برجریان هنر معاصر نقاشی ایران بود.
الخاص نقاشی را در 14 سالگی از جوانی روسی آموخت و در کارگاه او با دنیای رنگها آشنا شد. بعدها او نقاشی را به صورت جدی نزد استاد جعفر پتگر دنبال کرد.
هنر نقاشی رفته رفته تمام دنیای الخاص را تحت تاثیر خود قرار داد. او در جوانی برای تحصیل در رشته پزشکی به آمریکا سفر کرد، اما مدتی بعد آن را رها کرد و در رشته تصویرسازی لیسانس و فوق لیسانس گرفت. کشیدن اندام انسانها از علایق او بود. خودش در اینباره گفته است:«خیلی دوست داشتم به قیافه و نگاه آدمها فکر کنم و عمق عواطف، اندوه، تکبر، خودخواهی، مهربانی آنها را دریابم.»
هانیبال پس از بازگشت به ایران در هنرستان پسران، دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و دانشکده هنر دانشگاه آزاد به تدریس نقاشی مشغول شد.
او درباره اصول تدریس خود گفته است:«اصرار داشتم که اصول و پایهها را یاد بدهم و از همه مهمتر این که بهشان یاد بدهم چه قدر باید کار کنند و چه قدر باید طراحی کنند تا بتوانند نقاش شوند. من روی کمیت، نه کیفیت خیلی اصرار داشتم. من روی مدرن بودن زیاد اصرار نمیکردم. اصرا میکردم که خودشان باشند. میگفتم به ادبیات و هنر خودتان توجه کنید. آن زمان عدهای آبستره کار میکردند و سر من داد میزدند که نقاشی فیگوراتیو مرده و پنج تا ده سال دیگر اصلا کسی فیگور نمیکشد. من مقاومت میکردم و میگفتم هنر فیگوراتیو هیچ وقت نمیمیرد. من به شاگردانم میگفتم، شما میتوانید هم مدرن باشید و هم فیگوراتیو کار کنید.»
علاوه بر تدریس، تولید صدها متر نقاشی بر روی بوم، کاغذ و نقاشی دیواری و همچنین برپایی بیش از ۱۰۰ نمایشگاه خصوصی و ۲۰۰ نمایشگاه گروهی در ایران، اروپا، کانادا، آمریکا و استرالیا از فعالیتهای این هنرمند بود.
عضویت در شورای هنرمندان و نویسندگان ایران و دوسالانهی نقاشی معاصر، تاسیس و ادارهی گالری گیل گمش، نوشتن نقد هنری در روزنامهی کیهان و ترجمهی چندین کتاب به زبانهای فارسی و آشوری نیز از فعالیتهای الخاص در زمان حضورش در ایران بود.
این هنرمند علاوه بر نقاشی به ادبیات و شعر هم عشق میورزید. از او اشعاری در قالبهای مختلف به جا مانده است و اشعار شاعران مهمی چون نیما یوشیج، پروین اعتصامی و ایرج میرزا را به زبان آشوری برگردانده است. او در آن سالها با نویسندگانی مانند جلال آلاحمد، غلامحسین ساعدی، نادر نادرپور، سیروس طاهباز، جمال میرصادقی، محمد قاضی، رضا براهنی و محمود اعتمادزاده دوستی و معاشرت داشت.
سال 1364 بود که به دلیل برخی مشکلات به وجود آمده، از ایران مهاجرت کرد و به امریکا رفت. سال 1389 بود که برای حضور در بزرگداشتش به ایران آمد و دوست داشت بماند، اما به خاطرتامین نشدن بیمه و هزینههای بیماریاش به امریکا بازگشت و تا پایان عمر در آنجا ماند.
الخاص روز 23 شهریور ماه 1389 بر اثر بیماری سرطان درگذشت
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com