با آغاز عملیات بیتالمقدس، رادیوی رژیم بعثی، میکوشید با تبلیغات کاذب
خود، حضور نیروهای عراق را در خرمشهر کسترده اعلام کند تا با این ترفند
باعث تضعیف روحیه رزمندگان اسلام شود، ولی از آنجا که "فتح و پیروزی جز در
سایه اتکا به خداوند متعال و طلب یاری او میسر نمیشود با همت و رشادت
رزمندگان اسلام و امدادهای غیبی، خرمشهر آزاد شد و نیروهای دلاور ایران
توانستند پس از 48 ساعت از شروع محاصره تا فتح کامل شهر، اذان ظهر سوم
خرداد 61 را در مسجد جامع خرمشهر سر دهند و اینگونه بود که با به شهادت
رسیدن پاکترین انسانها شهر خرمشهر (خونین شهر) آزاد شدویاد وخاطره آن
شهیدان ودلاوریهای آنها تا ابد جاودانه ماند.تا قبل از پیروزی انقلاب
اسلامی، کلیهی روابط ایران و عراق در چهارچوب قرارداد 1975 بود. به تبع
این قرارداد، روابط خصمانهی دو کشور تبدیل به یک رابطهی دوستانه و
صمیمانه شد که تا لحظهی سقوط شاه نیز همچنان این رابطه برقرار بود. تحت
تأثیر همین قرارداد بود که صدام به درخواست شاه، امام خمینی رحمهالله را
از عراق اخراج میکند و از سویی دیگر، هنگام حملهی صدام به کردستان عراق
نیز، به درخواست صدام، شاه مرزهای ایران را بر روی کردها میبندد.
اما هر چقدر به سالهای منتهی به پیروزی انقلاب نزدیک میشدیم، عراق
علائمی مشاهده میکند که میفهمد اتفاق جدیدی در ایران در حال وقوع است.
بنابراین یک کمیتهی اطلاعاتی در بصره راهاندازی کرده و شروع به جمعآوری
اسناد و اطلاعات مربوط به تحولات ایران میکند. پس محاسباتی که عراق از
وضعیت ایران داشت، محاسبهای دفعی و آنی نبود؛ بلکه حاصل یک کار متمرکز
اطلاعاتی و سیاسی بود. از همین روی وقتی انقلاب به پیروزی رسید آنان تصور
میکردند که ایران دچار بیثباتی سیاسی- اجتماعی شده است و آنها میتوانند
بهراحتی از این آب گلآلود ماهی بگیرند. مخصوصاً اینکه حالا دیگر ارتش
ایران که در حقیقت بازوی اصلی روی کار بودن پهلوی بود نیز فروپاشیده و
ایران دیگر از چنین توان نظامی برخوردار نبود. بنابراین صدام تصور میکرد
در شرایطی که ایران از سویی درگیر بیثباتی سیاسی است و از سوی دیگر، با یک
ارتش فروپاشیده روبرو است، با یک حملهی نظامی میتواند اهداف خود از جمله
لغو قرداد 1975 الجزایر و تجزیهی خوزستان را تأمین کند.
نکتهی اساسی که وجود داشت این بود که عراقیها در محاسباتشان پایهی
اصلی قدرت در ایران را ارتش کلاسیک ایران فرض کرده بودند. درصورتیکه آنان
متوجه نشدند که با پیروزی انقلاب اسلامی، قدرت جدیدی در ایران ظهور کرده که
اتفاقاً همان قدرت هم موجب اضمحلال ارتش قدرتمند شاه شده بود؛ همان قدرتی
که با مقاومت در خرمشهر، ارتش عراق را زمینگیر کرد. آن قدرت عبارت بود از
«ارادههای مردمی» و «نیروی مردمی». قدرتی که مبتنی بر مؤلفههای دینی و
رهبری امام خمینی رحمهالله بهوجود آمده بود.
در حقیقت عراق در یک ساختار سیاسی فروپاشیده، ارتشی را دید که یک سال در
خیابانهای کشور درگیر بوده و دچار فرسایش شده و با این تحلیل به ایران
حمله کرد. البته علیالظاهر هم درست میدید، چون معمولاً قدرت یک کشور به
لحاظ کلاسیک مبتنی بر همین مؤلفهها محاسبه میشود. اما آنچه را که عراق
ندید، این بود که قدرتی بالاتر از اینها موجب شد تا هم رژیم گذشته و هم
ارتش قدرتمندش درهمبشکند. او غافل از نیروی مردمی و حضور مردم در تحولات
جدید ایران شده بود. عراق در کجا متوجه این خطای محاسباتی میشود؟ آنجایی
که ماشین جنگی عراق به خرمشهر میآید و ناگهان میبیند که نمیتواند از این
جلوتر برود. در خرمشهر نیروی مردمی وارد صحنه شد و تازه ارتش عراق فهمید
که به این سادگیها نمیتواند جنگ را به پیش ببرد.
در سال اول جنگ، اشتباه رئیسجمهور وقت یعنی بنیصدر آن بود که روش جنگ
کلاسیک را انتخاب کرده بود که مردم نقش چندانی در آن نداشتند. نتیجه آنکه
در تمامی چهار عملیاتی که انجام دادیم شکست خوردیم. این موضوع موجب بروز
فضای یأس و ناامیدی در کشور شد؛ بهطوریکه این احساس بهوجود آمد که «ما
نمیتوانیم در جنگ پیروز شویم». بعدتر البته کشور با بحرانهای سیاسی داخلی
هم مواجه شد که مزید بر علت شد؛ مانند غائلهی 14 اسفند، آشوبهایی که
منافقین بهراهانداختند، حادثهی انفجار در حزب جمهوری و بمبگذاری در
دفتر نخستوزیری. یعنی بعد از آن شکستهای نظامی، کشور درگیر بحرانهای
عمیق میشود و این مسأله تا مهرماه سال 1360 که عملیات ثامنالائمه انجام
شد ادامه پیدا کرد.بنابراین این پرسش مهم وجود دارد که چطور شد در کمتر از
یک ماه پس از شهادت رئیسجمهور رجایی در هشتم شهریورماه 1360، عملیاتی
صورت میگیرد که منجر به شکست حصر آبادان میشود؟ چرا پیش از این نتوانستیم
و حالا توانستیم این کار را انجام دهیم؟ من به نظرم ما به این سؤال مهم
نپرداختیم، چون که ما توانستیم آبادان و خرمشهر را پس بگیریم، اما اگر این
کار انجام نمیشد یا دیرتر انجام میشد، امروزه بزرگترین سؤال ما همین
بود.
در مورد شکست عراق بهطورکلی سه نظریه وجود دارد: عدهای معتقدند این کار
به دست ارتش انجام شده، چون نیروی منظمی که در جنگ حضور داشت همینها
بودند. عدهای دیگر معتقدند که مقاومتهای مردمی موجب شکست ارتش عراق شد.
سوم اینکه تحلیلگران غربی عقیده دارند خود عراق به ارتش در حال پیشروی،
دستور توقف داد. این سه نظریه هیچکدام به تنهایی کامل نیستند. چون مقاومت
ارتش و مقاومت مردمی که دو چیز متفاوت نیستند. تحلیل سوم هم بیشتر به خاطر
این است که مانند همیشه غربیها میخواهند نقش قدرت برآمده از انقلاب را
انکار کنند.
در عین حال بهنظرمی رسد فرایند گذار کشور از یک مرحلهی بحرانی به
مرحلهی ثبات سیاسی تأثیر زیادی در کسب پیروزی داشت. در این موضوع نقش
رهبری امام خمینی رحمهالله بسیار برجسته است. اساساً امام میتوانست دو
استراتژی برای ادامهی جنگ و سرنوشت کشور در آن شرایط بیثباتی سیاسی که
بسیاری از نیروهای درجه یک کشور شهید و ترور شدهاند در نظر بگیرد. امام
یا باید جنگ را به نفع ثبات سیاسی حل میکرد و مثلاً با عراق صلح میکرد و
اوضاع داخل کشور را سر و سامان میداد که این امکانپذیر نبود. یا اینکه
امام ابتدا ثبات سیاسی را برقرار میکرد و از خلال آن مشکل جنگ را حل
میکرد. امام گزینهی دوم را انتخاب کرد.
اما امام چطور ثبات سیاسی را برقرار کرد؟ مبتنی بر «حضور مردم» و فراخوان
مردم برای حضور در صحنهی سیاسی کشور. پس پیروزی در جنگ حاصل گذار از
بیثباتی سیاسی به ثبات سیاسی با فراخوانی مردم بود. با برقراری ثبات سیاسی
در داخل کشور به تدبیر امام، مجدداً آن قدرتی که منجر به سقوط رژیم گذشته
شد، با گسترش حضور مردم در حبههها شکل گرفت. این همان چیزی بود که ارتش
عراق محاسبه نکرده بود. برای اینکه عراق فقط به ارتش نظامی ایران نگاه
میکرد و میدید که نه تغییر انسانی داشته و نه تغییر تجهیزات و ادوات
جنگی. اما این بُعد را نمیدید که «مردم» گروه گروه به سمت جبههها در حال
حرکتاند. تا جایی که مردمی که در ابتدای جنگ به صورت «دسته»اند و نهایتاً
در عملیات ثامنالائمه تبدیل به «گردان» میشوند، در طریقالقدس به «تیپ»
تبدیل میشوند و در فتحالمبین و بیتالمقدس به «لشکر»! از عملیات
ثامنالائمه تا فتح خرمشهر فقط 9 ماه است، اما در همین مدت کم، لشکرهایی از
مردم تشکیل میشود. این را ارتش عراق اصلاً نمیتوانست پیشبینی کند.
شاید ما فتح خرمشهر را از این منظر معجزه میگوییم که ذهن و عقل ما
توانایی تحلیل این رخداد بزرگ را ندارد. ما دچار عجز در تحلیل فتح خرمشهر
هستیم. البته من معتقدم که عراق در فتحالمبین شکست را پذیرفت. فتحالمبین
از این حیث که دشمن عقبنشینی را پذیرفت و پی به قدرت و برتری ما برد، فتح
بزرگی بود. اما کل عملیات فتحالمبین در شش هفت روز تمام میشود و ما جایی
پشت خطوط دشمن زمینگیر نمیشویم. اما در بیتالمقدس دشمن آمده بود که
بایستد و بجنگد. چون عملیات فتحالمبین در 10 فروردین تمام شده بود. عملیات
آزادسازی خرمشهر هم از 22 اردیبهشت شروع شد. بنابراین ارتش عراق به
اندازهی کافی فرصت داشت تا خودش را بازسازی کند و آمادهی جنگ شود. از این
زاویه، در بین عملیاتهایی که انجام دادیم، خرمشهر سختترین بود. برای
همین هم طول کشید.
در عملیات بیتالمقدس از سمت اهواز به خرمشهر پیشروی صورت نمیگیرد.
قرارگاه نصر که شهید حسن باقری فرماندهاش بود، قرار بود پس از عبور از
کارون، وارد خرمشهر شود، ولی موفق نشد. آن چیزی که نقطهی پیروزی ما شد
«قرارگاه فتح» بود که با یک خیز بلند خودش را به جادهی اهواز- خرمشهر
رساند. همان خیز موجب شد که جناح چپ و راست ارتش عراق متزلزل شود. اما وقتی
به آن جاده رسیدیم، مجدداً دو سه مرحله متوقف شدیم. برای همین، این عملیات
دو هفته طول کشید. در صورتی که عملیات ثامنالائمه پنجم مهر که شروع شد،
هفتم مهر به پایان رسید. بنابراین طولانیترین و سختترین نبرد، در چهار
عملیات آزادسازی، عملیات بیتالمقدس است.
ما برای آزادسازی خرمشهر به تمام معنا با چنگ و دندان جنگیدیم و اتفاقاً
ارتش عراق هم همینطور بود و میدانست اگر سریع از مناطق عقبنشینی کند،
بصره تهدید میشود و بنابراین در موضع ضعف قرار میگیرد؛ اینطور نبود که
فرار کند. ارتش عراق در فتحالمبین فرار کرد اما در بیتالمقدس ماند و
جنگید. فقط یک بار عقبنشینی کرد و آن هم هنگامی که قرارگاه فتح پیشروی
کرد. من یادم است بنا بر تصوری که از پیشروی در عملیاتهای قبل وجود داشت،
فرماندهان ما فکر میکردند که در خرمشهر هم همینگونه است. برای همین وقتی
دیدند که دشمن همچنان مانده و میجنگد، تعجب کردند و از خودشان میپرسیدند
پس چرا فرار نمیکنند!
حالا اینها را بگذارید در کنار شرایط طبیعی و جغرافیایی منطقهی عملیاتی
بیتالمقدس. عملیاتهای قبلی ما همگی در فصل پاییز و زمستان بود، اما
خوزستان از 15 فروردین به بعد به شدت گرم میشود. در خرداد گرما به اوج خود
میرسد. منطقهی عملیاتی هم یک دشت وسیع و بدون هرگونه عوارض طبیعی برای
استقرار نیروها است. بنابراین باید سنگر درست میشد تا بتوان در برابر آتش
دشمن، جانپناهی داشت. کل منطقهی خرمشهر را نیز ارتش عراق با اقدامات
مهندسی، برای دفاع آماده کرده بود. بنابراین از نظر من، ما اولین جنگ سخت و
رویارویی جانفرسا با ارتش عراق را در خرمشهر انجام دادیم. بههمین دلیل
بسیار دشوار و سخت بود
مقاومت 43 روزه مردم خرمشهر، فصل مهمی در هشت سال دفاع مقدس است؛ زیرا
بسیاری از کارشناسان نظامی معتقدند اگر خرمشهر مقاومت نمی کرد و متجاوزان
به آسانی آن جا را اشتغال می کردند، شاید سرنوشت جنگ این گونه رقم نمی
خورد. این پایداری سترگ، سدّی شد در برابر اینکه بعثی ها سریع به اهدافشان
برسند و توان نظامی آنها در منطقه به هم بریزد. آزادسازی خرمشهر در عملیات
شگفت انگیز بیت المقدس، از قدرتی حکایت می کرد که همت و ایمان رزمندگان
اسلام آن را پدید آورد. نگاهی به رخدادهای پس از فتح خرمشهر و پیام های
رسمی و غیر رسمی دولت مردان امریکایی و متحدانش، به روشنی حکایت از آن دارد
که برپاکنندگان اصلی جنگ تحمیلی، از کارآمدی طرح حمله نظامی به ایران
ناامید شده بودند و برای مقابله با نظام اسلامی راه کار دیگری را دنبال می
کردند؛ چرا که ادامه جنگ از یک سو، حرکت پرشتاب نهضت های اسلامی را در
منطقه به دنبال داشت و از سوی دیگر، برای قدرت های بزرگ که در سطح بسیار
گسترده ای به نفع عراق وارد این کارزار شده بودند، شکست ارتش عراق، ترجمان
ناکامی آنان بود. امام خمینی رحمه الله در این باره فرمودند: «فتح خرمشهر
یک مسئله عادی نیست، بلکه مافوق طبیعت است.»همچنین امام خامنه ای مقام معظم
رهبری نیز بیان داشته اند: «واقعه خرمشهر از دور فقط یک حادثه تاریخی
افتخارآمیز است، ولی از نزدیک این قضیه شبیه به یک معجزه بزرگ است.» روز
سوم خرداد ماه، سالگرد حماسه آزادی و فتح خرمشهر پس از بیش از یک سال و نیم
اشغال آن به دست بعثیان است. فتح خرمشهر، موجب برانگیختگی احساسات و عواطف
پاک ملت ایران شد و هم دلی و وحدت را میان اقشار ملت پدید آورد. حماسه
شگرف آزادسازی خرمشهر، پیروزی سروقامتانی را پدید آورد که با فتح آفرینی
خود، نهایت ایثار، اوج مظلومیت، انتهای پاک بازی و منتهای توکل را رقم
زدند. خرمشهر برای ملت ما تنها یک شهر نیست، بلکه تاریخ گویای پایداری،
ایثار و جاودانگی انقلاب است.
عملیات بیت المقدس پیامدها و تحولات بسیار مهمى را به دنبال داشت، اهم پیامدها و تحولات را به این شرح است:
1- ظهور قدرت دفاعى ایران:
پیروزى نظامى ایران در عملیات بیت المقدس پس از ناکامى و شکست در دو مرحله
که مرحله اول آن بازدارندگى در برابر تجاوز دشمن و مرحله دوم، جلوگیرى از
اشغال 15 هزار کیلومتر از خاک ایران بود را مى توان به عنوان ظهور قدرت
دفاعى ایران مورد توجه قرار داد. ماهیت پیروزى از نظر جغرافیا و میدان
درگیرى، زمان، روش دستیابى به آن (تاکتیک عملیات)، فرماندهى و کنترل و
نیروهاى شرکت کننده و همچنین بسیارى از موضوعات دیگر، هر کدام مقوله
جداگانه اى است که در صورت بررسى و کالبد شکافى هر یک مى تواند رخداد عظیم
تاریخى را با شکلى در خور شأن آن جلوه گر سازد؛ به نحوى که شایسته عملیات
بزرگى باشد که امام (ره) در ثمره آن فرمود: «خدا خرمشهر را آزاد کرد.»
2- ثبات داخلى، بازدارندگى خارجى:
اقدامات مسلحانه منافقین و فرار بنى صدر منجر به ایجاد چالش هاى امنیتى و
ارایه تصویرى ناامن و بى ثبات در داخل جمهورى اسلامى ایران گردید و کشور را
در مقابل مداخله خارجى آسیب پذیر کرده بود. فتح خرمشهر توانست پایدارى
سیاسى و تامین ثبات سیاسى در برابر چالش هاى امنیتى و مداخله خارجى را به
ارمغان آورد. البته این امر بیانگر نقش پراهمیت مردم، مدیریت دفاعى- امنیتى
و سیاسى کشور و نقش برجسته حضرت امام (ره) که این سه مقوله نیز هر کدام
نیازمند پرداخت مستقلى است.
3- ظهور ایران به عنوان یک قدرت منطقه اى:
از پیامدهاى فتح خرمشهر تاثیر فوق العاده مهم سیاسى نظامى آن بر روند
تحولات سیاسى نظامى منطقه است. این امر که منجر به تغییر برخى از معادلات
منطقه اى شد، بیانگر ظهور قدرت جدید ایران به عنوان قدرتى تاثیرگذار بود.
این موضوع در صورت موشکافى مى تواند ابعاد منطقه اى فتح خرمشهر را بیشتر
آشکار سازد.
4- اثبات یک سبک موفق از جلوه ایمان در کشاکش سهمگین ترین میدان:
الگوى تفکر و رفتار رزمندگان، شهدا و ایثارگران به عنوان یک فرهنگ ارزشى-
حماسى بیانگر نقش بى بدیل، ایمان، روحیه فداکارى و خلاقیت و ابتکار عمل در
کسب پیروزى ها به ویژه فتح خرمشهر است که براى همیشه در طول تاریخ مى تواند
الهام بخش باشد.
مجموع این تحولات چهارگانه نشان مى دهد که خرمشهر یک حادثه تاریخى و تاریخ
ساز است. یک الگوى کامل اندیشه و عمل نظامى و مدیریت کلان دفاعى- امنیتى و
استراتژیک در کشور است.ملتى که حماسه مقاومت و آزادسازى خرمشهر را دارد
ثابت کرده است که دیگر مجالى براى تجاوز باقى نخواهد گذشت و این ملت با
قدرت از امنیت ملى و استقلال خود دفاع خواهد کرد.هویت ملت ایران برآمده از
حماسه فتح خرمشهر است که الهام بخش تفکر و رفتار آن ها در صحنه هاى سیاسى،
اجتماعى، نظامى و امنیتى و در برابر مداخله و تجاوز بیگانگان خواهد بود.آن
روز بزرگ را ارج نهیم، بر شهدایش درود بفرستیم و از آموزه ها و عبرت هاى بى
شمار آن درس آموزى نماییم و تاریخ این حماسه پرفروغ را براى هر ایرانى و
ایران اسلامى همچنان زنده نگهداریم.
تأثیرات فرامنطقه ای آزادی خرمشهر
آزادی خرمشهر چنان در سطح بین المللی تأثیر گذاشت که پس از پیدایش وضعیت
جدید و بیرون راندن متجاوزان از خرمشهر، برتری سیاسی ـ نظامی ایران در
برابر عراق مطرح شد و مسیر جنگ نیز تغییر یافت. جنگی که ابتدا با هدف
براندازی یا تعدیل دیدگاه های انقلاب اسلامی طرح ریزی شده بود، بر خلاف
تصور، عامل تثبیت اوضاع سیاسی در داخل کشور و درهم شکستن جبهه ضدانقلاب شد.
زمانی که خرمشهر به دست نیروهای ایرانی از دشمن باز پس گرفته شد، همه دنیا
تا 24 ساعت سکوت کرد و بوق های تبلیغاتی هیچ گونه خبری از پیروزی رزمندگان
ایران اسلامی را در حماسه فتح خرمشهر پخش نکردند؛ زیرا برایشان باورکردنی
نبود که نیروهای ایرانی بتوانند دست به چنین عملیاتی بزنند.
مقاومت مردم خرمشهر، حماسه ای از یاد نرفتنی است؛ چرا که مردم این شهر در
حالی به مبارزه با دشمن پرداختند که از پیش برای این تهاجم و تجاوز آمادگی
نداشتند. آنها با سلاح عزم و ایمان به مکتب و عشق و علاقه به میهن اسلامی
شان، با دست خالی چنان مقاومت کردند که در تاریخ، بی نظیر ماند. به اعتقاد
کارشناسان نظامی، مقاومت بی سابقه ای که در خرمشهر انجام شد، هرگز با دیگر
مقاومت ها قابل مقایسه نیست. خرمشهر برای ملت ما تنها یک شهر نیست، بلکه
تاریخ گویای پایداری، ایثار و جاودانگی انقلاب است. از این رو، سوم خرداد و
فتح این شهر، آیینه گویایی از تاریخ و جغرافیای دفاع مقدس و جهاد آگاهانه و
شجاعت مظلومانه این امت است.
تاریخ گویای جنگ
دشمن و حفظ خرمشهر
فتح خرمشهر موجب سرشکستگی صدام و نیز تلخ کامی حامیان قدرتمند وی شد. صدام
و نظامیان بعثی، همه همت، توان و تدبیر خود را برای حفظ اشغال خرمشهر، از
آغاز تصرف آن به کار گرفتند و این شهر را به گمان خود به دژی نفوذناپذیر
تبدیل کرد. این کار با کشیدن حصارهای دفاعی متعدد به دور این شهر، ساختن
خاکریزهای دفاعی گسترده، ویرانی خانه های مردم و ایجاد میدان های مین صورت
گرفت. بعثیان حتی فکر مقابله با عملیات هوایی نیروهای ایرانی را نیز کرده
بودند. بر این اساس، هر جا زمینی مساعد برای فرود آمدن نیروها از هوا بود،
آن ناحیه را با کاشتن عمودی تیر آهن برای اقدام نظامی از آسمان ناممکن
ساخته بودند. همه این اقدامات، نشان از عزم جدی صدام برای در اختیار داشتن
این شهر داشت. او حتی در نقشه های منتشر شده خود، نام این شهر را عوض کرد و
آن را «مُحمّره» نامید.
فتح خرمشهر، نقطه تزلزل دشمن
پس از 23 روز نبرد شبانه روزی رزمندگان اسلام در عملیات بیت المقدس و درست
هنگامی که آنان به فتح خرمشهر نزدیک می شدند، صدام همچنان به تقویت
نیروهای خود در این شهر می پرداخت و برای جلوگیری از پیروزی قطعی سپاه
اسلام، سربازان جدیدی را وارد خرمشهر می کرد، به گونه ای که بیشترین اسیران
عملیات بیت المقدس، از داخل شهر خرمشهر به اسارت گرفته شدند. به اسارت
درآمدن حدود دوازده هزار نفر از نظامیان بعثی در این شهر، از اراده جدی
صدام برای برافراشتن پرچم دشمن بر بالای خانه های این شهر خبر می دهد. پس
از فتح خرمشهر، صدام احساس کرد جنگی که آغاز کرده بود تا انقلاب اسلامی را
از پای درآورد، موجب سستی حکومت وی شده است و اشغال سرزمین ایران، حتی
امکان کشانده شدن جنگ را به خاک کشورش در پی دارد.
نتایج عملیات بیت المقدس
فتح خرمشهر، مهم ترین نتیجه عملیات بیت المقدس بود، ولی تنها نتیجه آن به
شمار نمی آید. در این نبرد که یکی از مهم ترین و گسترده ترین عملیات ها در
دوران جنگ تحمیلی است، حدود 5400 کیلومتر مربع از خاک کشور آزاد شد. وجود
موانع طبیعی در اطراف منطقه تحت اشغال، یعنی رودخانه کرخه نور در شمال،
کارون در شرق، رودخانه اروندرود در جنوب و آب های هورالهویزه در غرب و نیز
وجود دشت های وسیع مناسب با مانور زرهی که ستون فقرات ارتش صدام را تشکیل
می داد، شرایط بسیار مناسبی برای نیروهای اشغالگر پدید آورده بود. دشمن با
حمایت گسترده نیروی هوایی و آتش پشتیبانی می توانست احساس کند در دژی
استوار نشسته است و امکان نفوذ به جبهه وی وجود ندارد.
خرمشهر، نماد مقاومت
مقاومت 43 روزه مردم خرمشهر، فصل مهمی در هشت سال دفاع مقدس است؛ زیرا
بسیاری از کارشناسان نظامی معتقدند اگر خرمشهر مقاومت نمی کرد و متجاوزان
به آسانی آن جا را اشتغال می کردند، شاید سرنوشت جنگ این گونه رقم نمی
خورد. این پایداری سترگ، سدّی شد در برابر اینکه بعثی ها سریع به اهدافشان
برسند و توان نظامی آنها در منطقه به هم بریزد. اگر خرمشهر در همان روزهای
نخست به دست آنها می افتاد، دشمن به نقطه ای حساس دسترسی پیدا می کرد و آن
استفاده از بندر خرمشهر بود. از سوی دیگر، تصرف آبادان و اهواز برای دشمن،
راحت و کار برای رزمندگان اسلام بسیار دشوار می شد.
قدرت ایمان
آزادسازی خرمشهر در عملیات شگفت انگیز بیت المقدس، از قدرتی حکایت می کرد
که همت و ایمان رزمندگان اسلام آن را پدید آورد. نگاهی به رخدادهای پس از
فتح خرمشهر و پیام های رسمی و غیر رسمی دولت مردان امریکایی و متحدانش، به
روشنی حکایت از آن دارد که برپاکنندگان اصلی جنگ تحمیلی، از کارآمدی طرح
حمله نظامی به ایران ناامید شده بودند و برای مقابله با نظام اسلامی راه
کار دیگری را دنبال می کردند؛ چرا که ادامه جنگ از یک سو، حرکت پرشتاب نهضت
های اسلامی را در منطقه به دنبال داشت و از سوی دیگر، برای قدرت های بزرگ
که در سطح بسیار گسترده ای به نفع عراق وارد این کارزار شده بودند، شکست
ارتش عراق، ترجمان ناکامی آنان بود.
تأثیرات فرامنطقه ای آزادی خرمشهر
آزادی خرمشهر چنان در سطح بین المللی تأثیر گذاشت که پس از پیدایش وضعیت
جدید و بیرون راندن متجاوزان از خرمشهر، برتری سیاسی ـ نظامی ایران در
برابر عراق مطرح شد و مسیر جنگ نیز تغییر یافت. جنگی که ابتدا با هدف
براندازی یا تعدیل دیدگاه های انقلاب اسلامی طرح ریزی شده بود، بر خلاف
تصور، عامل تثبیت اوضاع سیاسی در داخل کشور و درهم شکستن جبهه ضدانقلاب شد.
زمانی که خرمشهر به دست نیروهای ایرانی از دشمن باز پس گرفته شد، همه دنیا
تا 24 ساعت سکوت کرد و بوق های تبلیغاتی هیچ گونه خبری از پیروزی رزمندگان
ایران اسلامی را در حماسه فتح خرمشهر پخش نکردند؛ زیرا برایشان باورکردنی
نبود که نیروهای ایرانی بتوانند دست به چنین عملیاتی بزنند.
چرا جنگ پس از فتح خرمشهر ادامه یافت؟
پس از فتح خرمشهر برای نخستین بار در جلسه مسوولان و فرماندهان با امام،
اتمام یا ادامه جنگ مورد بحث و بررسی قرار گرفت. دو ایده متفاوت وجود داشت؛
بر اساس رویکرد اول چنین تصور میشد که با شکست عراق و آزادسازی مناطق
اشغالی، دیگر ادامه جنگ ضرورت ندارد. در رویکرد دوم، چنین استدلال میشد که
ایران باید منطقهای مهم از خاک عراق را در اختیار بگیرد تا از موضع
برتر، عراق و حامیانش را برای تامین خواسته ایران متقاعد نماید.رفتار عراق
و آمریکا پس از پیروزی انقلاب و شروع جنگ ذهنیت و تصوراتی را در مردم و
مسوولان به وجود آورده بود که آثار زیادی در نحوه مقاومت در برابر تجاوز
عراق و پس از آن آزادسازی مناطق اشغالی و سپس در تصمیمگیری پس از فتح
خرمشهر بر جای نهاد. در حالی که موجودیت نظام و انقلاب بر اثر جنگ تهدید
شده بود. سازمان ملل در واکنش به تجاوز عراق از این کشور حمایت کرد و همین
امر اعتماد ایرانیان را به این سازمان سلب کرد. پس از فتح خرمشهر این باور و
اعتماد وجود نداشت که حقوق ایران که شامل محکوم کردن صدام به عنوان
متجاوز، پرداخت غرامت و عقبنشینی کامل عراق بود، تامین شود. ضمن اینکه
نگرانی آمریکا از پیروزی ایران و سقوط عراق به تهدید ایران منجر شد و
متقابلا حمایت و کمکهای اطلاعاتی به عراق آغاز گردید و این تحول بیان
کننده این معنا بود که آمریکا و سایر قدرتها به پذیرش موقعیت برتر ایران و
شکست عراق مایل نخواهند بود در نتیجه، تمهیداتی را بر ضد ایران به کار
خواهند گرفت. امام خمینی برای نخستین بار پس از عملیات «فتحالمبین» نگرانی
خود را بیان کرد: «چیزی که امروز به آن مبتلا هستیم و ممکن است برای ما
پیش آید قضایایی است که بعد از پیروزی جنگ برای ما ممکن است، پیش بیاید.
آمریکا معلوم نیست به این زودی طمعش را از این کشور قطع کند... از این جهت
ما باید خودمان را برای مقاومت مهیا کنیم.»
فضای ذهنی تصمیم گیرندگان
فضای ذهنی تصمیم گیرندگان متاثر از دو مساله بود: «نخست، پیروزیهای ایران
بر عراق پیامدهای احتمالی داشت که از جمله سقوط صدام بود و دیگری اهداف و
ماهیت سیاست آمریکا و مجامع بینالمللی در برابر پیروزی ایران بود»؛ در
نتیجه، هنگام تصمیمگیری این نگرانی وجود داشت که خواستههای ایران نادیده
گرفته شود. با این برداشت این نظریه شکل گرفت که با توجه به برتری ایران بر
عراق یک منطقه مهم از خاک عراق تصرف شود تا با اتکای بر آن خواستههای
ایران از موضع برتر تامین شود. امام خمینی پرسشهایی را طرح کردند که
سرانجام با ارایه دلایل نظامی و سیاسی توافق و اجماع لازم برای تصرف منطقه
شرق بصره حاصل شد.
القای شبهه گروهک نهضت آزادی برای برون رفت از بن بست سیاسی
علت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر برای نخستین بار از سوی گروهک منحله نهضت
آزادی و ماهها پس از اتخاذ این تصمیم و اجرای عملیاتهای مختلف شامل
«رمضان، محرم، مسلم بن عقیل و...» مطرح شد. بعدها نقد و بررسی این موضوع
در جزوه «جنگ و صلح» در سال 1363 منتشر گردید. علت مطرح کردن این سوال به
ظاهر طولانی شدن جنگ و ناکامی در برخی از عملیاتها بوده است. حال آنکه در
واقع نهضت آزادی و بسیاری از گروههای سیاسی ادامه جنگ را عامل موثری در
انسداد سیاسی ارزیابی میکردند و از این منظر پایان دادن به جنگ را ضروری
میدانستند و با نقد مسوولان و تصمیمگیرندگان و نیز تصمیمهای اتخاذ شده،
آن را دنبال میکردند.هم اکنون تکرار پرسش در مورد علت ادامه جنگ پس از فتح
خرمشهر، آن را به یکی از مهمترین پرسشها تبدیل کرده است ولی در کالبد
شکافی آن و با در نظر گرفتن فضا و شرایط تصمیمگیری به نظر میرسد این پرسش
به نحو مناسبی طرح نشده است. در واقع با در نظر گرفتن تمامی ملاحظهها و
عوامل موثر در تصمیمگیری برای ادامه جنگ این پرسش غلط است و اساسا باید
موضوع را این گونه مورد پرسش قرار داد که چرا فتح خرمشهر به یک پیروزی
استراتژیک تبدیل نشد؟
رژیم بعثی همچنان تهدید بود
جمهوری اسلامی ایران بلافاصله پس از تجاوز عراق به ایران و تردد هیاتهای
صلح خواستههای خود را که شامل عقبنشینی عراق از مناطق اشغالی، اعلام
متجاوز بودن عراق و پرداخت غرامت بود، به عنوان پیش شرطهای خاتمه جنگ مطرح
کرد. مجامع بینالمللی و هیاتهای صلح به نحو تعجبآمیزی به جای توجه کردن
به عامل تجاوز و ضرورت عقبنشینی، بر اجرای آتشبس تاکید میکردند! تجربه
جنگ اعراب با اسراییل و تبعات مخاطرهآمیز پذیرش آتشبس، جمهوری اسلامی را
وادار کرد که همچنان بر خواسته و شرایط خود تاکید کند. به تدریج برتری
توان نظامی ایران و در هم شکستن ماشین نظامی ارتش اشغالگر و آزادسازی مناطق
اشغالی، 10 هزار کیلومتر مربع از 15 هزار کیلومتر مربعی را که عراق به
اشغال خود درآورده بود، آزاد شد و عراق 5 هزار کیلومتر مربع از خاک ایران
را در اشغال داشت که پس از اعلام عقبنشینی از خاک ایران 2500 کیلومتر مربع
از خاک ایران شامل ارتفاعات و مناطق حساس در اشغال نیروهای عراقی باقی
ماند. در مرحله جدید، محکوم کردن عراق که متجاوز بود و پرداخت غرامت اهمیت
بیشتری داشت. با این توضیحات در واقع با فتح خرمشهر هنوز اوضاع به وضع قبل
از تجاوز بازنگشته بود؛ زیرا عراق 5 هزار کیلومتر مربع از خاک ایران را در
اشغال داشت. عراق همچنان تهدیدی برای ایران بود و ایران صدها میلیارد
دلار خسارت دیده بود. ایران در چنین وضعیتی برای حل مسایل چگونه باید تصمیم
میگرفت؟
بازتاب پیگیری جنگ
نگرانی از تبعات شکست عراق و پیگیری احتمالی جنگ از سوی ایران در این
مرحله دو نوع بازتاب داشت؛ نخست، تاکید بر برقراری آتشبس در اولویت اول و
سپس ارایه برخی از پیشنهادها برای پرداخت غرامت که به صورت غیررسمی و کلی
بود. آقای «رجایی خراسانی»، نماینده وقت ایران در سازمان ملل، درباره موضوع
آتشبس میگوید: «در مذاکرههایی که داشتیم به ما میگفتند در قدم اول و
قبل از هرگونه بحث و مذاکرهای باید آتشبس برقرار شود.» این تاکید در
وضعیتی بود که هیچ گونه تضمینی برای تامین خواستههای ایران وجود نداشت و
پس از آتشبس مشخص نبود مذاکرههایی که آغاز میشود چه نتیجهای خواهد
داشت؟ فرمانده وقت سپاه در سخنانی میگوید: «اینکه گفته میشود بعد از
آزادی خرمشهر چرا صلح نکردید، باید بگویم که هیچ پیشنهاد صلحی تا چهار سال
بعد از آزادی خرمشهر به ایران نشد و فقط چند طرح آتشبس ارایه شد که اگر
قبول میکردیم، جنگ 5 سال به درازا میکشید.» وزیر خارجه وقت نیز در این
باره میگوید: «نفر اول آقای حبیب شطی، دبیر کل کنفرانس اسلامی بود که برای
مذاکره آمد، یک رقمی را ایشان گفت و ما هم یک رقمی مطرح کردیم قرار شد
ایشان جواب بیاورند ولی دیگر خبری نشد. نفر دوم، معاون وزیر خارجه هند بود
که تلاش زیادی کرد و با ایشان هم روی رقم بحث کردیم ولی رفت و خبری نشد.»
بنابراین، مساله مهم برای ایران در زمان تصمیمگیری، دفع تهدیدهای احتمالی
عراق و پرداخت غرامت بود و این مهم با عقبنشینی کامل عراق از خاک ایران و
اعلام متجاوز بودن عراق و پرداخت غرامت به ایران تامین میشد. حامیان
منطقهای و بینالمللی عراق که نگران از سقوط صدام در صورت ادامه جنگ بودند
در قدم اول بر آتشبس تاکید داشتند تا درباره توقف جنگ و مهار رو به گسترش
پیروزیهای ایران اطمینان حاصل کنند، ضمن اینکه در تعیین متجاوز حساسیت
داشتند؛ زیرا انجام این مهم به معنای اعلام پیروزی سیاسی ایران بر عراق بود
و تزلزل در عراق و احتمالا فروپاشی رژیم بعثی را موجب میشد. افزون بر
این، قدرتهای بزرگ در تجاوز عراق سهیم بودند و اعلام متجاوز بودن عراق به
منزله پذیرش سیاست تجاوزآمیز این کشورها ضد جمهوری اسلامی ایران بود، از
این رو از پذیرش آن اجتناب میکردند.
ماجرای پرداخت غرامت
برای پرداخت غرامت مایل بودند اول، مبلغ پرداختی به میزانی نباشد که ایران
در مرحله بازسازی به موفقیتی جدید دست یابد؛ بنابراین تلاش میکردند ایران
همچنان در برابر هزینههای بازسازی خسارت جنگ درگیر و ضعیف باقی بماند.
دوم، به بازسازی عراق که قدرت متعادل کننده ایران بود توجه کردند. به همین
دلیل کشورهای شورای همکاری تاکید داشتند که یک صندوق مشترک تشکیل شود که
پول آن را کشورهای مختلف تامین کنند و به تناسب میان ایران و عراق تقسیم
شود.حال پرسشی که مطرح میشود این است که اگر جمهوری اسلامی ایران، بنا بر
نظر منتقدان، جنگ را پس از فتح خرمشهر تمام میکرد آیا امروز به جای پرسش
از علت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر این پرسش مطرح نمیشد که چرا جمهوری
اسلامی در وضعیتی که در موضع برتر بود و احتمال شکست عراق و سقوط صدام
وجود داشت و عراق همچنان بخشی از خاک ایران را در اشغال خود داشت، جنگ را
این گونه به پایان رساند؟
باید به این نکته توجه کرد که پرداخت غرامت برای بازسازی ایران و عراق به
لحاظ حقوقی بر این فرض مبتنی بود که ایران و عراق هر دو در شروع جنگ مقصر
هستند، حال آنکه عراق متجاوز بود و پس از اتمام جنگ با ایران و تجاوز عراق
به کویت دبیر کل سازمان ملل عراق را متجاوز معرفی کرد. افزون بر این، تشکیل
صندوق مشترک و پرداخت هزینه برای بازسازی به طور حتم پیامدهایی داشت؛ از
جمله اینکه در هر مرحله و در برابر هر پرداختی ایران باید گزارش هزینهها
را ارایه میکرد تا مجدد پول دریافت کند. آیا برای طرف پیروز در جنگ پذیرش
چنین تبعاتی امکانپذیر بود؟
روحیه امام و روحیه بازرگان و لیبرال ها
بیتوجهی گروههای سیاسی به ویژه گروهک منحله نهضت آزادی به ملاحظههای
استراتژیک و وضعیت تصمیمگیری برای ادامه یا توقف جنگ و قضاوت بر اساس
نتایج، این تصور را به وجود میآورد که این گروهها تحت هر وضعیتی و بدون
توجه به پیامدهای آن بر اتمام جنگ تاکید داشتهاند. اظهارنظر دکتر «عباس
شیبانی» از موسسان نهضت آزادی در نقد مواضع نهضت درباره جنگ بیان کننده
همین معناست. ایشان میگوید: «در جنگ که اصلا استدلال مهندس بازرگان بسیار
استدلال غلط و ناواردی بود. آنها معتقد بودند که جنگ با عراق را نیمه کاره و
بدون اجرای عدالت و حتی بدون تعیین شدن طرف متجاوز و شروع کننده جنگ و
بدون احقاق حقوق ضایع شده ملت ایران رها کنیم، حال آنکه بعد از حمله
عراق به کویت معلوم شد که امام صدام را درست شناخته بود و اگر ما هم رها
میکردیم او رها نمیکرد. امام روحیه صدام را از اول میدانست، ولی
بازرگان در قضیه جنگ، خیلی سطحی قضاوت میکرد. بحث صدام نبود، بحث حمایت
جهانی از او برای سقوط انقلاب بود و بعد از حمله عراق به کویت هم که همه
فهمیدند شناخت امام از صدام کاملا درست است. افزون بر اینکه آن صلح پایدار
برقرار نمیشد و حتی متجاوز بودن عراق را هیچ جا اعلام نکرده بودند.»
گزینه های ایران
با توجه به موقعیت برتر نظامی ایران و وضعیت حاکم بر منطقه و فضای داخل کشور گزینههای ایران چه بود؟
1ـ ایران بدون در نظر گرفتن خواستههای خود و تنها بر اثر فشارهای
بینالمللی و در حالی که نیروهای عراقی همچنان در مناطق اشغالی حضور
داشتند، با پذیرش آتش بس، مذاکره با عراق را آغاز میکرد بدون آنکه هیچ
گونه کنترلی بر آن داشته باشد یا از اهرم فشار برای تامین خواستههای خود
استفاده کند. این روش بر اساس ضرورت خاتمه جنگ با هر وضعیتی میتوانست
انتخاب شود، اما اینکه آیا انتخاب این راه حل به معنای حل و فصل جنگ به سود
ایران بود، با در نظر گرفتن اینکه ایران طرف پیروز جنگ بود، پذیرفتنی
نبود.
2ـ ترک مخاصمه بدون اتمام جنگ راه حل دیگری بود که فرا روی ایران قرار
داشت؛ بدین معنا که ایران راه حل اول را نمیپذیرفت، در عین حال از ورود به
داخل خاک عراق خودداری میکرد و در مرز خود مستقر میشد. انتخاب این گزینه
با توجه به اینکه عراق نفت شهر را در اختیار داشت و روی ارتفاعات و مناطق
سرکوب مستقر شده و در عین حال به دنبال فرصت برای بازسازی و تجدید قوا بود،
چه معنایی داشت؟ آیا با این روش جنگ به پایان میرسید یا اینکه عراق پس از
تجدید قوا مجدد حملههای خود را از سر میگرفت؟ ضمن اینکه از نظر حقوقی
هیچ گونه آتش بسی میان دو طرف برقرار نشده بود و بهانههای لازم برای از
سرگیری مجدد تجاوزهای عراق وجود داشت. نتیجه هر دو راه حل این بود که روند
برتری ایران بر عراق را متوقف و مخدوش میکرد و خطر سقوط احتمالی عراق کاهش
مییافت و این برای آمریکا، اروپا و برخی از کشورهای منطقه که به دنبال
پایان دادن به جنگ با هدف جلوگیری از سقوط صدام بودند، بهترین گزینه بود.3ـ
تنبیه متجاوز با هدف تامین صلح شرافتمندانه راه حل دیگری بود که ایران
انتخاب کرد. امام خمینی بر این نظر بودند: «امروز که ما قدرت داریم، اگر
مجرم را رها کنیم این به معنای آتشبس و صلح نیست»؛ «ضمن اینکه منطق حکم
میکند، دشمن عقب رانده شده را باید به نحوی مجازات کرد که برای سالهای
سال خیال تهاجم مجدد را از سر بیرون کند.»
تصمیمگیری برای ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر از نظر اصولی صحیح بودآنچه
امروز آمریکا و انگلیس و برخی از کشورها ضد صدام دنبال میکنند حاوی چه
سیاستی است؟ نزدیک به 10 سال از زمان تجاوز عراق به کویت گذشته و عراق در
جنگ با آمریکا شکست خورده است ولی سیاستهای براندازی و تحریم همراه با
حملههای موشکی همچنان دنبال و اجرا میشود. غیر از این است که طرف پیروز
به دنبال ایجاد وضعیتی است که متجاوز بیشترین هزینه را پرداخت نماید و
رفتار خود را اصلاح کند تا بدین وسیله شرایط برای صلح فراهم و تثبیت شود؟
منطق چنین حکم میکند ولی زمانی که جمهوری اسلامی این سیاست را پیگیری
میکرد آمریکا و سایر قدرتها آن را نمیپذیرفتند؛ زیرا پذیرش خواستههای
ایران به منزله برقراری وضعیت جدید در منطقه با برتری جمهوری اسلامی ایران
بود.
به نظر میرسد تصمیمگیری برای ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر با جمیع
ملاحظهها از نظر اصولی صحیح بود، اگر این تصمیم به نتیجه نرسید و همین امر
به انتقاد گروههای سیاسی منجر شد، بیش از آنکه متاثر از اصل تصمیمگیری
باشد، ریشه در نحوه اجرای آن در عملیات رمضان داشت. نگرانی از احتمال
هوشیاری دشمن و واکنش سازمان ملل در برابر تصمیم ایران به تعجیل در انجام
عملیات رمضان در منطقه شرق بصره منجر شد؛ در نتیجه، ناکامی در این عملیات
دستآوردهای فتح خرمشهر را تضعیف کرد و با طولانی شدن جنگ، اصل تصمیمگیری
مورد پرسش و انتقاد قرار گرفت.فتح خرمشهر نمادو مظهر مقاومت سرسختانه ملت
ایران و پیروزى بردشمن متجاوز.
فتح خرمشهر در روند تحولات جنگ تحمیلى، نمادو مظهر مقاومت سرسختانه ملت
ایران و پیروزى بردشمن متجاوز عراقى است. خرمشهر با مقاومت به آزادى رسید و
به یک حماسه فرازمانى و فرامکانى بدل شد. ما براساس الگوى مقاومت در
خرمشهر ، جنگ جدیدى را با دشمن پى ریزى کردیم و با اعتماد به نقش حاصل از
آن در عرصه هاى سیاسى ـ اجتماعى و امنیتى وارد عمل شدیم. رزمندگان شجاع ما
با مقاومت درخرمشهر، جنگ تحمیلى را به شکست تحمیلى براى دشمن تبدیل کردند.
فتح خرمشهر بیانگر یک دکترین و استراتژى نظامى جدید و آغاز گر روش جدید در
مدیریت کشور در عرصه دفاعى ـ امنیتى بود که باید آن را شناخت و به عنوان یک
الگوى موفق، در حل معضلات اساسى کشور مخصوصاً در بحرانها از آن استفاده
کرد.
اهداف عملیات
مهمترین اهدافی که در این عملیات دنبال میشد، عبارت بودند از:
انهدام نیروی دشمن، حداقل بیش از دو لشکر.
آزاد سازی حدود 5400 کیلومتر مربع از خاک ایران؛ از جمله شهرهای خرمشهر، هویزه و پادگان حمید.
خارج نمودن شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد از برد توپخانه دشمن.
تامین مرز بین المللی (حدفاصل پاسگاه طلائیه تا شلمچه).
آزادسازی جاده اهواز - خرمشهر و خارج شدن جاده اهواز - آبادان از برد توپخانه دشمن.
رمز عملیات : یا علی بن ابیطالب (ع)
هدف عملیات : آزاد سازی خرمشهر ، پادگان حمید ، هویزه، جفیر وحسینیه
منطقه عملیاتی : غرب کارون ، جنوب غربی اهواز وشمال خرمشهر
تاریخ شروع : ساعت 30 دقیقه بامداد 10/2/61
مدت عملیات : 25 روز طی 3 مرحله
وسعت منطقه عملیاتی : 6000 کیلومتر مربع
نتایج عملیات
مناطق وتأسیسات آزاد شده :
• آزادی شهر بندری خرمشهر وشهر هویزه وپادگان حمید
• جاده مهم وتدارکاتی اهواز _ خرمشهر _ کرخه نور
• جاده سوسنگرد _ هویزه
• خارج شدن بخش وسیعی از جنوب میهن اسلامی از زیر آتش دشمن
• تصرف وتأمین 8 پاسگاه مرزی
تجهیزات منهدم شده دشمن :
• 285 دستگاه تانک ونفربر
• دهها انبار مهمات
• 40 فروند هواپیما
• 2 فروند هلیکوپتر
• چندین دستگاه لودروماشین آلات مهندسی
• 500 دستگاه خودرو
• دهها قبضه توپسبک وسنگین
• مقدار زیادی از انواع تیر بار وسلاحهای سبک سنگین
یگانهای منهدم شده دشمن :
• تیپ 12 زرهی و 8 مکانیزه
• تیپ 606 پیاده
• تیپ 24 مکانیزه
• تیپ 417
• تیپ 426
• تیپ 51
• تیپ 34 زرهی
• تیپ 27 مکانیزه
• تیپهای 6 و 12 زرهی از لشکر 2
• تیپ 605 تیپهای 2 و 6 پیاده تیپ 90 پیاده
• تیپ 48 پیاده
• تیپ 10 زرهی
• تیپ 46 مکانیزه
• تیپ 37 زرهی از لشکر 12
• تیپهای 8 و 9 و 10 گارد مرزی
• تیپ 33 نیروی مخصوص
• تیپ 238 گارد مرزی
• تیپ 14 زرهی
• گردان تانک المنصور ویک گردان شناسایی
• تیپ 243 توپخانه ستاد کل ارتش عراق
تعداد کشته وزخمیهای دشمن : 16500 نفر
تعداد اسراء : 19000 نفر
غنائم :
• 105 دستگاه تانک ونفربر
• دهها انبار مهمات
• 95000 عدد انواع مین
• صدها دستگاه خودرو سبک وسنگین
• 30 دستگاه جیب حامل توپ 106 میلیمتری
• تعداد زیادی لودر وبولدوزر وماشین آلات مهندسی
• 18 قبضه توپ 130 میلیمتری
• هزاران قبضه سلاح انفرادی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
===...
بدون توجه به مروجان فرهنگ ایثار امکان پذیر نیست ؟!
وقتی 35 سال جانباز را که انقلاب کرد و در دفاع مقدس سالها جنگید جانباز 5 % نامیدند و از همه حقوق و معیشت و زندگی محروم کردند
چه انتظاری داشتند !؟
بیایید حقوق و مسکن و معیشت همه جانبازان بالاخص جانباز5 % را بدهند و به بی عدالتی پایان بدهند .
آنگاه می شود از ترویج و تحکیم فرهنگ ایثار به حفظ و ترویج آثار، ارزشها، حماسهها و تجارب انقلاب اسلامی و دفاع مقدس : سخن گفت ؟!
انشاالله