گروه فرهنگی- سید مجتبی نعیمی:«آرى؛ هنر گوهر بسيار گرانبهايى است كه ارزش و گرانبهايىِ آن فقط بدين جهت نيست كه دلها و چشمهايى را به خود جذب مىكند - خيلى از چيزهايى كه هنرى نيست، ممكن است چشمها و دلهايى را به خود جذب كند - نه، اين يك موهبت و عطيه الهى است. حقيقت هنر - هر نوع هنرى - يك عطيّه الهى است ... به طور طبيعى كسى كه اين موهبت از سوى پروردگار - مثل همه ثروتهاى ديگر - به او داده شده است، بايد بار مسؤوليتى را هم براى خودش قائل باشد؛ يعنى دادههاى خدا همراه با انجام تكليفهاست. اين تكليفها لزوماً همه دينى و شرعى نيست؛ تكليفهايى است كه بسيارى از آنها از دل انسان بر مىخيزد.» بیانات رهبر انقلاب در دیدار با جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر 1380/5/1
به گزارش بولتن نیوز، اگر بخواهیم نسبت هنر و تعهد را در قالب یک زمینهی تمدنی بررسی کنیم میتوانیم ادعا کنیم که علت تفاوت این نسبت در تمدن غربی با تمدن اسلامی در نوع نگاه آنها به انسان است. در تمدن غربی که برمبنای اومانیسم بنا نهاده شده است، از آنجا که انسان در مرکز توجهات قرار گرفته و اوست که معیار نه تنها خوب و بد چیزها که ملاک حق و باطل قرار میگیرد، طبیعتاً هنر هم در راستای تمایل انسانی تعریف میشود و اگر قرار است تعهدی داشته باشد، نسبت به این تمایلات متعهد است.
از آنجا که یک ستون دیگر تمدن غربی در کنار اومانیسم، ماتریالیسم است، هنر عموما در قبال تمایلات مادی انسانی مسئول میشود و چنین تعهدی یعنی قتل عام اخلاق و دین و ارزشهای فطری انسانی. در نتیجه، آنچیزی که از تعهد در اذهان عمومی وجود دارد، در هنر تمدن غربی جایی نخواهد داشت. بعلاوه کنید به این قاعدهی منطقی-فلسفی، سوءاستفادههای سیاسی-اقتصادی کارتلهای تجاری و حکومتهای وابسته به طبقات بالا را که مزید علت شده و با استفادهی شخصی از هنر، هر نوع تعهد اخلاقی و دینی را منکر میشود.
اما این قاعده در تمدن اسلامی کاملا متفاوت است. این درست است که انسان به مثابه اشرف مخلوقات، هدف خلقت محسوب میشود اما این انسان برخلاف تمدن غربی، در مرکز دایرهای قرار نگرفته که با مرگ خدا بجای آن نشسته باشد. بلکه در سایهی خدا تعریف شده و بنا نیست ماتریال زندگی او، اصل فعالیتهایش در حیات زمینی باشد. بلکه اعتلای معنوی انسان، هدف هبوطش به زمین محسوب شده و این اعتلا از راه گذار موفق از آزمونهای الهی و انجام صحیح تکالیفش محقق میشود.
حال، وقتی سنت الهی این است که یک نفر با تصاحب اکتسابی علم در معرض آزمون الهی قرار بگیرد و فرد دیگری با تصاحب اکتسابی مال سنجیده شود، هنر ذاتی نیز برای اهلش ایجاد تکلیف میکند. تکلیفی که قرار است از پی آن، فراز و فرود شخصیتی و معنوی انسانها رقم بخورد. در نتیجه میبینیم که نه تنها در تمدن اسلامی هنر متعهد است، بلکه جنس این تعهد ذاتاً منحصر بفرد بوده و تا کسی داخل در گفتمان آن نباشد قادر به درک آن نخواهد بود.
اما در دنیای امروز، از آنجا که شیپور تمدن غرب از دهانهی گشادتری برخوردار است، مدام میشنویم که هنر باید آزاد باشد تا بدون هر نوع محدودیتی به کارش بپردازد. البته وقتی صحبت از آزادی هنر از قید و بندهای نظام سرمایهداری میشود، دیگر قضیه فرق میکند و هنر شدیداً وابسته میشود. پس با کمی تأمل میتوان درک کرد که تعهد دینی، اخلاقی و انسانی در تمدن غربی دارای کمترین نسبت با هنر است و نتیجهی چنین منطقی، ظهور موسیقیهای روانگردان و سینمای سکسی و معماری افسارگسیختهی پست مدرن است.
در حالی که هنر متعهد، فریادگر ظلم وارد شده بر پابرهنگان تاریخ است و البته هرچقدر این فریاد رساتر باشد، در معرض اتهام بیشتری نیز قرار میگیرد. اما با تبلیغ گوشخراش دنیای غرب که مستقیم و عموما غیرمستقیم، هنر را از ذات متعهدش جدا میخواهد، به نظر میرسد رسالت دیگری هم بر دوش هنرمند مومن و متخلق وجود داشته باشد و آن، ترویج اندیشهی هنر متعهد در برابر هنر باری به هر جهت است. تا در حد وسع، حداقل در چهارچوب ایران اسلامی، اندیشه هنر منهای تعهد وجود نداشته باشد. در حالی که شرایط امروز اینگونه نیست و رفع آن، بیشتر از آنکه همت جهادی مدیران فرهنگی را لازم داشته باشد، نیازمند عزم نخبگان فرهنگی و هنریست.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com