گروه سیاسی: سقوط ديكتاتورى رضاخان در شهريور 1320، فضاى آزادى نسبى پديد ساخت و مردم از بند رسته ايران تحت تأثير گسست اين قيد سنگين و شرايط مساعد منطقه اى دوران جنگ دوم جهانى، جوشش انقلابى از خود بروز دادند.
به گزارش بولتن نیوز، اين شرايط، فضاى مساعدى ايجاد نمود تا فرهنگ اسلامى پس از دو دهه سركوب خشن، يك دوره جدى نوزايى را آغاز كند و با شكوفايى مجدد حوزه علميه قم به رهبرى آيت اللّه العظمى سيدحسين طباطبايى بروجردى (ره) و تلاش مجددين نستوهى چون امام خمينى (ره) و علامه سيدمحمدحسين طباطبايى (ره) و صدها روحانى و طلبه متعهد، بنياد استوار مرحله نوينى از اصالت گرايى و خودبودگى فرهنگى ـ مكتبى پى ريخته شود. اين نوزايى فرهنگى نوعى بازگشت به خويش و پرخاش عليه اسلام ستيزى عنودانه و غربگرايى مستبدانه استعمار در ايران را در خود متبلور مىساخت كه كتاب كشف الاسرار امام خمينى (ره) شاخص ترين نماد آن است.
اين جوشش در عرصه سياست روز نيز بازتاب جدى داشت و به پيدايش يك نهضت توانمند مردمى به رهبرى آيت اللّه سيد ابوالقاسم كاشانى(ره) و با نقش مؤثر «جمعيت فداييان اسلام» انجاميد كه آماج هاى ضداستعمارى و استقلال طلبان هاى را پى مى گرفت كه به ويژه در نهضت ملى كردن صنعت نفت، نمود يافت.
جرج ميدلتون، كاردار سفارت انگليس، آيت اللّه كاشانى را با كينه توزى «يك عوام فريب آب زيركاه مفسد و ضد غربى» مى خواند و ميس لمبتون، از گردانندگان شبكه اينتليجنس سرويس در ايران، مى نويسد:
«مادام كه نهضت ملى كردن صنعت نفت از سوى روحانيون با اصطلاحات اسلامى توجيه نشد از پشتيبانى گسترده مردم برخوردار نبود.»
استقلال طلبى و اصالتگرايى نهضت مردمى اين دوران، در اين موضع آيت اللّه كاشانى تبلور مى يافت كه:
«تمام ملت ايران كه افتخار دارد زير پرچم مقدس اسلام زندگى مى كند، نفرت خود را با هرگونه سازش يا توسل به خارجى ها بدون توجه به بلوك يا هر گروهى كه تعلق دارند، اعلام مى دارد.[1]»
آيت اللّه سيد ابوالقاسم كاشانى فرزند شهيد آيت اللّه حاج سيدمصطفى در سال 1300 ه ش در نجف اشرف متولد شد و از محضر حضرات مراجع و اساتيد بزرگ نجف: آخوند خراسانى، نائينى، ميرزاخليل تهرانى و... بهره برد و در جريان قيام علما و طلاب به بوشهر آمد و سپس راهى تهران شد. در دوران استبداد 20 ساله رضاخان، فقط به ارشاد و هدايت مردم و تبليغ مشغول بود و در دوران اشغال ايران توسط متفقين، عليه استعمار و استبداد مبارزه كرد و چندين بار دستگير و زندانى شد و به تبعيد رفت.[2]
در 30 ارديبهشت 1327 تظاهرات بزرگى در مسجد شاه تهران، عليه عمليات يهود در فلسطين تحت زعامت ايشان به عمل آمد.[3] و در 23 خرداد همان سال به دستور وى، تظاهرات گسترده اى عليه عبدالحسين هژير سازماندهى شد كه پليس متوسل به خشونت و تيراندازى گرديد و دو روز بعد اعلاميه شديداللحنى عليه نخست وزيرى هژير انتشار داد.[4] تا اين كه 5 ماه بعد از اين حركتها، در 15 آبان 1327 عبدالحسين هژير و كليه وزيران، استعفاى خود را به شاه دادند.[5] ولى در تاريخ 15 بهمن ماه محمدرضا پهلوى كه به دانشكده حقوق رفته بود از طرف ناصر فخرآرايى مورد اصابت گلوله قرار گرفت و زخمى شد. اين ترور به آيت اللّه كاشانى و حزب توده منتسب شد.[6] هيأت وزيران در يك جلسه فوق العاده حزب توده را غيرقانونى اعلام كرد[7] و به قلع و قمع آن پرداخت و در تاريخ 17 بهمن ماه آيت اللّه سيدابوالقاسم كاشانى بازداشت و سپس تبعيد شد.[8]
احسان طبرى در خاطرات خود در اين باره چنين مىنويسد:
«بعد معلوم شد كه به اتكاء دفترچه اى كه در بغل فخرآرايى مقتول كشف شد نامى از حزب توده آمده است. در عين حال كارت خبرنگارى روزنامه مذهبى پرچم اسلام را نيز يافتند و اين را براى بازداشت آيت اللّه كاشانى بهانه قرار دادند و با يك تير دو نشان زدند، غيرقانونى كردن حزب توده و خارج كردن آيت اللّه كاشانى از صحنه اجتماع و سياست كه نقش مؤثرى در مبارزه عليه شاه و هژير داشت.[9]»
حزب توده كه به علت شرايط مساعد رياست آيت اللّه كاشانى و مصدق برمجلس و دولت و همچنين هيجان نهضت مردم در راه ملى كردن صنعت نفت، يك سلسله سازمانهاى خود را علنى كرده بود.[10] يكى از كارهايش فعال كردن، جمعيت ايرانى هواداران صلح بود كه در سالهاى پس از شهريور 1320 و تحت تأثير جو بين الملل عليه جنگ جهانى تأسيس شده بود.[11] اين جمعيت براى سياست شوروى به عنوان سياست صلح فعاليت مى كرد.[12] روش روحانيت مبارز و از آن جمله آيت اللّه سيد ابوالقاسم كاشانى نقطه مقابل حزب توده بود. تبّرى از تأثيرات و تلقينات غربى و شرقى و پيروى از مصالح مردم مسلمان محتواى اين سياست بود.[13]
بزرگنمايى خطر حزب توده و ايجاد وحشت از سلطه كمونيزم در جامعه، خط اصلى «شبكه بدامن»[14] را تشكيل مى داد و اين در حالى است كه محققى چون «جيمز بيل» مى نويسد:
«حزب كمونيست توده ايران نسبتا كوچك بود اين حزب نه از حمايت طبقه متوسط ناسيوناليست برخوردار بود و نه از پشتيبانى توده واقعى مردم ايران»
امروزه پژوهشگران آمريكايى و انگليسى معترف اند كه بزرگنمايى خطر كمونيسم در واقع يك ترفند سياسى از سوى انگليسىها به منظور جلب محافل حاكمه و افكار عمومى امريكا به سوى كودتا و اعاده ديكتاتورى بوده است. جالب توجه است كه آيت اللّه كاشانى نسبت به اين ترفند شناخت داشت و با زيركى، بارها با آن مقابله نمود و بر اهميت خطر اصلى از جانب انگليس تأكيد كرد. بخشى از مصاحبه آيت اللّه كاشانى با يك خبرنگار فرانسوى و پاسخهاى وى به پرسشهاى خبرنگار كه در ذيل آمده است، مؤيد اين نظر مى باشد:
س: اگر در ايران يك حكومت كمونيستى بر سر كار بيايد حضرت آيت اللّه چه اقدامى خواهند كرد؟
ج: در ايران حكومت كمونيستى تشكيل نخواهد شد.
س: اگر فرض كنيم كه حكومت كمونيستى سركار بيايد حضرت آيتاللّه چه خواهند كرد؟
ج: كدام كمونيست؟ اگر مقصود شما كمونيست داخلى است اگر در ايران كمونيست هم وجود داشته باشد عده آنها بسيار كم است و به واسطه دين اسلام بسيار ضعيف ند و موفق نخواهند شد در حكومت دخالت كنند و دولت تشكيل بدهند...
آيت اللّه كاشانى به صراحت مى گفت كه اگر كمونيستها در ايران هوادارانى دارند تقصير آن به گردن انگلستان است.[15] شاهد اين گفتار، بيانيه استكهلم است كه توسط جمعيت ايرانى هواداران صلح، وابسته به حزب توده در سال 1329 به توشيح آيت اللّه سيدابوالقاسم كاشانى رسيده و سپس تكثير و پخش شده است. با مطالعه اجمالى آنچه در اين گزارش آمده و با نگاهى دقيق بر محتواى دستخط آيت اللّه كاشانى به خوبى مىتوان بر دقت نظر و تدبير ايشان واقف گرديد. دستخط ايشان مبنى بر اين كه :
«اساساً جنگ به خصوص سلاح اتمى باعث بدبختى نوع بشر و تقليل نفوس و انواع مصائب در عالم است. با بروز جنگ در هر نقطه از نقاط عالم بايد مخالفت نمود ـ الصلح خير.سيد ابوالقاسم كاشانى»
خود گواه صادق ماست
متن بيانيه استكهلم به شرح زير است:
ما مى خواهيم استعمال سلاح اتمى يعنى سلاح وحشت زايى كه وسيله كشتار دسته
جمعى مردم است مطلقا ممنوع گردد. ما مى خواهيم نظارت بينالمللى دقيقى برقرار شود
تا اجراى آيين منع استعمال سلاح اتمى را تأمين كند. ما يقين داريم هر دولتى كه در
استعمال سلاح اتمى برضد كشور ديگرى پيشدستى نمايد جنايتى به زيان بشريت مرتكب
مى گردد و چون جنايتكار جنگ با او رفتار خواهد شد. ما كليه مردمان خيرخواه جهان را
به امضاى اين بيانيه دعوت مى كنيم.
منبع: کتاب اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک
[1]- ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، جلد دوم، ص 175 به نقل از : مصدق، نفت، ناسيوناليسم ايرانى، ص 296
[2]- پيشكسوت انقلاب، ياران امام به روايت اسناد ساواك، شهيد حاج مهدى عراقى، ص 7
[3]- روزشمار تاريخ ايران، باقر عاقلى، ج 1، ص 414
[4]- همان، صص 414 ـ 415
[5]- همان، ص 418
[6]- ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 1، ص 166
[7]- روزشمار تاريخ ايران، باقر عاقلى، ج 1، ص 420
[8]- همان، ص 420
[9]- كژراهه، احسان طبرى، ص 85
[10]- همان، ص 33
[11]- همان، ص 352
[12]- همان، ص 150
[13]- همان، ص 57
[14]- براى آگاهى كامل از اين شبكه، ر. ك : ظهور و سقوط پهلوى، ج 2، ص 178
[15]- ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 2، صص 6 ـ 185
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com