به گزارش بولتن نیوز، پترونت نوشت:
ایران و روسیه به توافق در مورد مبادله نفت در برابر کالا نزدیک شدهاند. این خبری است که در روزهای گذشته ابتدا خبرگزاری رویترز به نقل از منابع نزدیک به این قراردادِ پایاپای آن را منتشر کرد و سپس این خبر در رسانههای گوناگون بازتاب وسیعی یافت. خبرگزاری رویترز ارزش این قرارداد را 20 میلیارد دلار عنوان کرده است. در صورت اجرایی شدن این قرارداد، ایران روزانه 500 هزار بشکه نفت خام به روسیه صادر و در ازای آن کالا یا تجهیزات روسی دریافت خواهد کرد.
صادرات نفت ایران در حال حاضر بهطور متوسط بیش از یک میلیون بشکه در روز است و اجرایی شدن این تهاتر نفتی میتواند صادرات نفت ایران را تا 50 درصد افزایش دهد. مهدی سنایی سفیر ایران در روسیه پیش از این عنوان کرده بود که روسها با بخشی از عواید حاصل از این معامله نفتی، در ساخت دومین نیروگاه هستهای در ایران مشارکت خواهند کرد.
همچنین روزنامه روسی کومرسانت مدعی شده است که هیأت دولت روسیه بحث خود را در مورد شیوه اجرای این قرارداد آغاز کرده است. این روزنامه عنوان کرده است که طرف روسی آمادهسازی بخشهای مربوط به خود را انجام داده است و اکنون کار تا مرحله قیمتگذاری نفت صادراتی ایران، تکمیل شده است. قرار است یک شرکت که در بازار جهانی حضور ندارد، در روسیه ثبت شود و این شرکت به جای شرکت روسنفت در مراحل اجرایی این قرارداد وارد عمل شود. در واقع، هدف این است که اگر به واسطه امضاء شدن این قرارداد تحریمهایی از طرف آمریکا بر طرفین ذینفع در قرارداد تحمیل شود، شرکت روسنفت از این تحریمها در امان بماند.
واشنگتن که پیش از این در مورد این قرارداد ابراز نگرانی کرده بود، اعلام کرده است که انعقاد چنین قراردادی مخالف توافقنامه ژنو (بین ایران و کشورهای عضو گروه 1+5) است و میتواند باعث اعمال تحریم بر طرفین حاضر در قرارداد شود. رسانههای جریان اصلی نظیر خبرگزاری رویترز نیز مکرراً عنوان میکنند که طبق توافق ژنو ایران متعهد شده است، سقف صادرات نفت خود را از یک میلیون بشکه در روز بالاتر نبرد! در واقع، طرف آمریکایی و همگام با آن، رسانههای جریان اصلی، با این اظهارت عنوان میکنند که ایران باید ظرف مدت ششماهه توافق ژنو، دست به خودتحریمیِ داوطلبانه بزند و به هیچ طریق صادرات نفت خود را بیشتر از میزان فعلی نکند!! با اظهارات اینچنینی، اولین سؤالی که در ذهن هرکسی ایجاد میشود این است که اگر هدف ایران از مذاکرات هستهای، کاهش یا حذف تحریمها نبوده است، پس هدف چه بوده است؟ آیا ایران وارد مذاکرات با گروه 1+5 شده است تا با تعیین یک سقف برای صادرات نفت خود، با دست خود سازمان تحریمها را استوارتر از قبل کند!؟
توافق ژنو و مبادله نفت در برابر کالا
واقعیت این است که ایران در توافق ژنو هیچ تعهدی در باب سقف صادرات نفت خود نداده است. برعکس این طرف غربی و کشورهای عضو گروه 1+5 بودهاند که تعهد دادهاند برای کاهش بیشترِ صادرات نفت ایران و اعمال تحریمهای بیشتر بر علیه صنعت نفت ایران تلاش نکنند. برای تدقیق بحث عین مطلب ذکرشده در برنامه اقدام مشترک را به همراه ترجمه آن در اینجا میآوریم:
"The E3/EU+3 would undertake the following voluntary measures:
Pause efforts to further reduce Iran's crude oil sales, enabling Iran's current customers to purchase their current average amounts of crude oil. Enable the repatriation of an agreed amount of revenue held abroad. For such oil sales, suspend the EU and U.S. sanctions on associated insurance and transportation services…"
«[گروه] یی3/یییو3 اقدامات داوطلبانه زیر را تقبل خواهد کرد:
متوقف ساختن تلاشها برای کاهش بیشتر فروش نفت خام ایران تا مشتریان فعلی ایران بتوانند سطح میانگین جاریِ نفت خامشان را خریداری کنند. اجازهدهی به بازگرداندن حجم مورد توافقی از درآمدهای مسدودشده [ایران] در خارج از کشور. برای فروش اینچنینی نفت، تحریمهای اتحادیه اروپا و آمریکا بر خدمات بیمهای و حمل و نقلِ مربوطه، تعلیق خواهد شد...»
همانطور که میبینید این گروه 3+3 یا همان 1+5 بوده است که تعهد کرده است تحریمهای بیشتری در راستای کاهش بیشتر صادرات نفت ایران وضع نکند نه اینکه ایران تقبل کرده باشد که صادرات نفت خود را افزایش ندهد.
اما قرارداد مبادله نفت در برابر کالا چه اهمیتی برای ایران دارد؟ بگذارید ابتدا در مورد توافق هستهای صحبت کنیم. در مورد توافق ژنو و عواید آن برای ایران تحلیلهای بسیار زیادی صورت گرفته است. برخی از تندروهای آمریکایی که به ایرانهراسی دامن میزنند و در پی آنند که توافق هستهای با شکست مواجه شود، عواید توافق موقت هستهای را برای ایران تا 20 میلیارد دلار تخمین میزنند. آنها استدلال میکنند که در نتیجه این توافق صادرات نفت ایران نیز حدوداً روزانه 170 الی 180 هزار بشکه در روز افزایش یافته است. هدف آنها از اظهار این مطالب این است که اوباما را متهم کنند که با توافق خود سازمان تحریمها را دچار فروپاشی کرده است. در واقع آنها میخواهند دولت اوباما را مجبور کنند که رویه سرسختانهتری در قبال ایران در پیش گیرد و هرچه زودتر گزینه دیپلماتیک را به نفع گزینه نظامی رها کند. آنها در محاسبهشان از دستاوردهای ایران در مذاکرات هستهای اغراق میکنند تا به مخاطبان آمریکایی خود بفهمانند که گزینههای نومحافظهکارانهشان کارآمدتر از گزینههای دولت حزب دموکرات است. محاسبات ساده ریاضی نشان میدهد که حتی با احتساب افزایش روزانه 300 هزار بشکهای صادرات نفت ایران نیز عواید توافق ژنو در دوره ششماهه آن به 20 میلیارد دلار نمیرسد.
برخی دیگر که عمدتاً در داخل ایران حضور دارند، عواید توافق هستهای را صفر میدانند! این گروه میگویند حتی 4.2 میلیارد دلاری که قرار بود به ایران تحویل داده شود هنوز در حساب بانک مرکزی در خارج از کشور است و امکان انتقال آن به ایران وجود ندارد. از آنجا که بانک مرکزی بخش اندکی از منابع خود را به صورت اسکناس وارد کشور میکند و از پولهای آزادشده در نتیجه توافق ژنو برای پرداختها بابت کالاهای اساسی یا خرید طلا استفاده میکند، شیوه محاسبه این گروه به کلی اشتباه است. بهنظر میرسد که استدلال این گروه نیز ناشی از رقابتهای جناحی و در راستای اهداف سیاسیشان باشد و بررسی این اهداف، به هیچ وجه در دستور کار این نوشته قرار ندارد.
بهنظر میرسد با درنظر گرفتن سهولت بیشتر صادرات نفت ایران پس از اجرایی شدن توافق ژنو، عواید این توافق برای اقتصاد ایران چیزی در حدود 8 میلیارد دلار در دوره ششماهه باشد. از این میزان، 4.2 میلارد دلار داراییهای آزادشده ایران در خارج از کشور است. حال بیایید نگاهی به ارزش مبادله نفت در برابر کالا بیاندازیم. واضح است که این قرارداد 20 میلیارد دلاری آنقدر برای ایران چشمگیر و چشمنواز باشد که ارزش ریسک کردن و در افتادن با مخالفتهای واشنگتن را داشته باشد.
دیپلماسی انرژی و دیپلماسی هستهای؛ دو گزینه با یک هدف
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، مکرراً مسئله هستهای ایران را «بحرانی غیرضروری» مینامد و طرح ایران برای ورد به مذاکرات نیز «پایانی بر یک بحران غیرضروری، آغازی برای افقهای جدید» نامیده شده است. وقتی تیم مذاکرهکننده ایرانی به خوبی میداند که بحران هستهای از ابتدا بحرانی غیرضروری بوده است که طرف غربی به آن دامن زده است، چه دلیلی وجود دارد که این تیم، همهی تخممرغهایش را در سبد این مذاکرات قرار دهد؟ مسئله وقتی بغرنجتر میشود که بدانیم ایران تنها کشوری نبوده است که بهواسطهی تحریمهای آمریکا متضرر شده است. در واقع، تمامی کشورهای واردکننده نفت به واسطه حذف نسبی ایران از بازارها و افزایش بهای نفت متضرر شدهاند. در این میان، ضرر کشورهایی نظیر هند، ژاپن و کره جنوبی که مجبور بودهاند برای نفت وارداتی از ایران جایگزین پیدا کنند بیشتر از دیگران بوده است. حتی کشوری نظیر فرانسه نیز به واسطه خروج توتال و همچنین شرکتهای خودروسازیاش از بازارهای ایران متضرر شده است. وقتی طرف غربی و در رأس آنها آمریکا، چنین ضررهایی را به خود و متحدانش تحمیل کرده است، هیچ دلیلی وجود ندارد که داوطلبانه تمایل به حذف تحریمها داشته باشد.
در نتیجه تحریمهای آمریکا، به واسطه مبادله نفت ایران با طلا و واحدهای پولی غیر از دلار، نظام پترودلار (یعنی مبادله نفت با دلار آمریکا) تا حدی تضعیف شده است و واشنگتن از این بابت ضرر کرده است. در واقع، واشنگتن در ردای پرونده هستهای ایران اهداف ژئوپلتیک و سیاسی دیگری را دنبال میکرده است و با حذف یکشبه تحریمها این اهداف به کلی از دست خواهد رفت. از آنجا که واشنگتن همچنان بر اهداف ژئوپلتیک خود در خاورمیانه تحت عنوان «خاورمیانه بزرگ» اصرار دارد، هیچگاه به حذف اینچنینی تحریمها تن نخواهد داد. دقیقاً علم به این مطلب است که باعث شده است تا ایران همزمان با مذاکرات هستهای، دیپلماسی انرژی خود و در رأس آن مبادله نفت در برابر کالا با روسیه را فعال کند.
هدف از دیپلماسی انرژی ایران در دوره فعلی، همان چیزی است که دیپلماسی هستهای ایران به دنبال آن است. هر دوی این گزینهها به دنبال حذف تحریمها هستند و هریک از روش مختص به خودشان استفاده میکنند. دیپلماسی انرژی ایران، مبادله نفت در برابر کالا، جذابسازی قراردادهای نفتی و فاصلهگیری از قراردادهای بیع متقابل و همچنین مذاکره جهت صادرات گاز را در اولویت قرار داده است. دیپلماسی هستهای نیز مذاکره فعالانه با کشورهای عضو گروه 1+5 را در کانون خود قرار داده است. دیپلماسی هستهای میخواهد به جامعه جهانی نشان دهد که ایران عزم جدی برای حل مسئله هستهای دارد و در این راستا حتی گاهاً طرف غربی را به «وقتکشی» و نداشتن اراده جهت حل مسئله متهم میکند. از طرف دیگر دیپلماسی انرژی نیز میخواهد اولاً صادرات نفت و گاز ایران را افزایش دهد و ثانیاً در پی آن است که جهت توسعه میادین نفت و گاز، سرمایه خارجی بیشتری جذب کند.
در میانمدت هدف تهاتر نفتی ایران و روسیه این است که اگر مذاکرات هستهای با شکست مواجه شد، صادرات نفت ایران افزایش یابد و سایر کشورها نیز با الگو قرار دادن مورد روسیه، واردات نفت خود از ایران را افزایش دهند. وقتی روسیه که خود یک تولیدکننده بزرگ نفت است بتواند نفت ایران را بدون مانع وارد کند، چرا هند که یک واردکننده بزرگ نفت است، نتواند این کار را انجام دهد؟ در واقع، ایران میخواهد از یک طرف با استفاده از گزینه دیپلماسی انرژی، با قوت بیشتری پای میز مذاکرات هستهای بنشیند و از طرف دیگر میخواهد در وقت مقتضی و در صورت لزوم، روسیه را به صفشکن تحریمها تبدیل کند.
طرف دیگر ماجرا در مبادله نفت در برابر کالا اما روسیه است. روسیه در حال حاضر بزرگترین تولیدکننده نفت در دنیاست. این که چرا این کشور میخواهد به خریدار نفت ایران تبدیل شود، مطلبی است که طی یادداشتی در دوشنبه هفته آتی (25 فروردین) به آن خواهیم پرداخت.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com