اگر چه با گذشت شش ماه نميتوان در خصوص عملكرد دولت قضاوتي جامع و منصفانه ارائه كرد اما روند تحولات دولت نشان ميدهد كه اگر دكتر روحاني در همين ابتدا به مسائل ذيلالذكر توجه نكند با آسيبهاي جدي در اداره كشور مواجه خواهد شد كه نتيجه آن علاوه بر آسيب به دولت ايشان، ميتواند نوعي ناكارآمدي را در سبد نظام قرار دهد و منطق جريانات ناهمسو با دولت را براي نقد تقويت نمايد. از مشي، مواضع و عملكرد اجزاي دولت ميتوان استنباط كرد كه ضعفهاي متعدد و برجستهاي در آن وجود دارد. البته برخي دولت را نقد كلي ميكنند كه «قوه مجريه» را به «قوه خارجه» تبديل كرده است اما تهديدات و آسيبهاي زير را بايد فراتر ديد و منصفانه و مشفقانه به دولت دكتر روحاني متذكر شد.
1- غلتيدن در وادي روشنفكري از مهمترين تهديداتي است كه ميتواند دولت را به اپوزيسيون عليه خود يا انقلاب تبديل كند. روشنفكري و سياستورزي دو مقوله نامتجانس هستند كه يكي بر بيمسئوليتي و ديگري بر مصلحت انديشي سوار است. به كارگيري روشنفكران در حوزه اجرايي يا سخنرانيهاي روشنفكرانه دكتر روحاني ميتواند ولع پرستيژخواهي را بر كاركرد گرايي غلبه دهد و دولت به دنبال جذب نگاه روشنفكران برآيد و از همه كس و همه چيز غافل شود. تجربه دولت خاتمي ميتواند همچون آيينهاي تمام نما در اين باره مقابل دولت باشد. جنس سخنراني دكتر روحاني در جمع رؤساي دانشگاهها يا پيام وي به جشنواره فيلم فجر نمونههايي از مشي روشنفكري است.
2- كوتاه آمدن در مقابل غرب شايد در كوتاه مدت به فوايد مسكنگون منجر شود اما ثبت تاريخي آن پرهزينه خواهد بود. با اينكه دكتر روحاني مذاكرات سال 82 و 83 در حوزه هستهاي را به مثابه كوتاه آمدن نميداند اما آن تجربه را بايد به ياد داشته باشد كه چه فشارهايي در سالهاي بعدي به وي تحميل شد. خاتمي هم اين مدل را برگزيد. دو بار به فرانسه رفت، گفتوگوي تمدنها را طرح كرد اما ايران محور شرارت شد و هيچ تحريمي لغو نشد. در داخل هم دولت به غربگرايي و وادادگي متهم شد و هيچ دستاوردي هم براي اقناع منتقدان نداشت.
3- منقطع شدن از جوانان و نسل سوم، نظام را با چالش كادرسازي مواجه ميكند. اكنون دولت از بعد عاطفي و ارتباطي از جوانان منقطع است لذا معلوم نيست فرداي كشور بر اساس كدام تجربه و كدام مديريت خواهد چرخيد.
4- سن وزيران و ارضاشدگي آنها از جهت مديريتي و مالي، سه عامل مهم در تهديد كارآمدي دولت است اگر چه اكثر وزرا داراي تجربهاند اما اين تجربه موجب روزمرگي و مواجه شدن دولت با خلأ خلاقيت ميشود. حقيقتاً انسان بالاي 50 سال بعد از ظهر نياز به استراحت و شبها نياز به خواب كافي دارد كه در ايران با پيچيدگيهاي مديريتي و مشكلات تلنبار شده امكان آن نيست.
علاوه بر آن كسي كه 12 سال، 20 سال و. . . وزير بوده و صدها ميليارد سرمايه دارد با چه انگيزهاي بايد خود را به آب و آتش بزند؟ بنابر اين كم تحركي، خستگي، بيايدگي و سيرآبي از خصايص بسياري از وزرا است كه اثر خود را روي كارآمدي خواهد گذاشت.
5- مشاورين دكتر روحاني اكنون هركدام يك رسانه شدهاند و به مكانها، دستگاههاي مختلف، رسانهها و افراد سركي ميكشند، رهنمود ميدهند و از موضع دكتر روحاني اعلام تصميم ميكنند. اين روند تاكنون نفعي براي دولت نداشته است و نوعي آنارشيزم مديريتي را القا ميكند. برخي هم تاكنون غير از توليد هزينه براي دولت اعتدال هنري نداشتهاند. اين روند ميتواند در ابتداي دولت متوقف شود.
6- زندگي سياسي با يك دشمن فرضي در داخل كشور ميتواند موجب عوامگرايي دولت شود. كليدواژههاي «عدهاي» و «بعضيها» كه در گفتمان احمدينژاد جاي ويژه داشت همچنان در اين دولت استمرار يافت. بنابراين ممكن است پررنگ كردن اين موضع، دولت را به ناكارآمدي و جابهجايي مكانيسمهاي دفاعي - رواني در افكار عمومي متهم كند.
7- نداشتن درك صحيح از هستهمركزي نيروهاي انقلاب اسلامي يكي از مشكلات دولت كنوني است. جذب نيمه بريدگان و مرددشدگان كار ارزشمندي است. اما دولت آن طرف صحنه را نبايد به بهانه اعتدال رها يا در تراز ضد انقلاب به عنوان دو قطب مخالف اعتدال به حساب آورند. كساني كه هميشه حاضرند، جان و مال و آبروي خود را فداي انقلاب نمايند در راهبرد جذب مقام معظم رهبري جايگاه ويژهاي دارند. ممكن است اشتباه كنند اما ارجاع آنان به جريانات و طراحيهاي پيچيده جناحي و ساختن تصويري توطئهگر از آنان ميتواند دولت را از نيروهاي پرشور انقلاب كه اكثراً در دوره جواني سير ميكنند، دور كند. نبايد بين روحاني و اين جريان اصيل و دور از قدرت و ثروت فاصلهاي ايجاد شود كه اين فاصله ممكن است به مرزبندي گفتماني منجر شود.
8- به نظر ميرسد دموكرات مآبي با همكاران يكي از مشكلات دولت است و اجزاي دولت از چسب لازم برخوردار نيستند. ممكن است سيستم فرماندهي احمدينژاد، روحاني را به منتهياليه قطب مقابل ببرد و نوعي هرج و مرج در دولت ايجاد و به بهانه كار كارشناسي، امر و نهي اتفاق نيفتد و توبيخ و ناامني براي كمكاران به وجود نيايد. دكتر روحاني ضمن تأكيد بر كار كارشناسي بايد قاطعيت در برخورد با كمكاران و هزينهسازان را تا حدودي علني نمايد.
9- نداشتن برنامه كليدي و ملي از نقاط ضعف دولت كنوني است. احمدينژاد چند كليد واژه راهبردي را روانه افكار عمومي نمود و نمادهاي آن نيز ملموس بود. سفر استاني، مسكن مهر، كنترل سوخت،هدفمندي و ... مواردي بود كه با همه مشكلاتش نوعي عملكرد راهبردي و مشخص را نمايان كرد. هنوز اين دولت به اين وادي ورود نكرده است.
10- پديدار شدن قطببنديهاي انرژيسوز در دولت ميتواند كارآمدي آن را كند و زمينههاي هجمه و نقد را فراهم سازد اگر چه دكتر روحاني روز 22 بهمن اين مسئله را تكذيب كرد. اما مشخص نبودن حيطهها در نزديكان رئيس جمهور و تنوع سلايق و مشي دموكراتيك ايشان در مواجهه، ميتواند بخشي از انرژي دولت و شخص رئيس جمهور را هدر دهد.
11- كم تحركي و تهراننشيني وزيران كه در بند سوم اين نوشتار به آن اشاره شد، عوارض ديگري هم دارد كه كمكم ملموس ميشود. كمتر وزيري را ميتوان در شبكههاي ملي و استاني ديد كه به استاني سفر كرده، پيگير ميداني طرحها باشد و در جنب و جوش كار و تلاش جلوه نمايد. به نظر ميرسد سن بالا و ارضاشدگي نوعي بيحوصلگي را در اين زمينه به وجود آورده است. سفر خوزستان و انتقاد رئيس جمهور از عملكرد برخي اعضاي دولت از اين سفر ميتواند مؤيد اين مسئله باشد.
12- توليد مطالبات غيرضروري قومي از موارد ديگري است كه روزنامه جوان چند ماه پيش بدان تذكر داد.
هيچ جاي ايران جمعيت غيرقومي وجود ندارد بنابراين معلوم نيست مطالبات قومي در مقابل چه كسي طرح ميشود. همه اقوام ايراني داراي مشكل اشتغال، تورم و معيشت هستند. بقيه مشكلات فراگير نميباشد. لذا ايجاد دفتر و دستك و دميدن در مطالبات غير ضرور و غير اولويتدار ميتواند تعارضات ملي و منطقهاي را به وجود آورد.
13- نداشتن گفتمان از مهمترين مشكلات دولت است. اعتدال مانند اصلاحطلبي يا اصولگرايي يك انديشه تودار نيست بلكه يك روش تعامل است و اجزا و عناصر گفتماني ندارد. بنابراين دولت بايد گفتماني داشته باشد كه ضمن جذابيت و فراگيري، نخبگان و توده را توأمان پوشش دهد و بين حرف و عمل تعارض و دوگانگي به وجود نياورد.
14- نبود عصبيت ابنخلدوني در طرفداران دولت مسئله مهمي است. اصولگرايان و اصلاحطلبان داراي هستههاي متعصب و معتقد به راه و انديشه خودشان هستند و اين هستهها در هيچ شرايطي افول نمي كند. دولت فاقد اين بيمايهها و بنپايههاي اجتماعي است. مثل دوستداران دولت، مثل قرار گرفتن آجر روي خاك خشك است. بنابراين، اين دولت ميتواند با دميدن در ارزشهاي انقلاب، چتر حمايتي نيروهاي انقلاب را با خود همسو نمايد و گرنه مثل خاتمي خواهد شد و آنان كه خرداد 76 براي وي كف ميزدند، آذر 83 در دانشكده فني دانشگاه تهران به وي بياحترامي ميكردند و آنان كه متهم بودن سخنرانيهاي وي را به هم ميريزند، از وي دفاع ميكردند. سفر خوزستان تا حدودي اين نقيصه را روشن ساخت.
15- ضعف در مواجهه با بحران، يكي از نقاط ضعف دولت است كه به نظر نگارنده به بند سوم اين نوشتار بر ميگردد. مواجهه با بحران نيروهاي زبده، جوان و پرشور ميخواهد. سبد كالا و برف شمال نشان داد دولت دير دست و پاي خود را جمع ميكند. آنجا كه سيستم مديريتي بايد به سيستم فرماندهي تبديل شود، خلأ جدي وجود دارد.
16- قطببندي جامعه با شعار اعتدال معارض است، بنابراين رئيس جمهور و مشاورين نبايد جامعه را با ادبياتي توصيف كنند كه نقض غرض شود. كم سواد – با سواد، سرهنگ - حقوقدان، سريعالقلم – ممنوعالقلم و ... و جمعيت 49 درصدي كه آقاي تركان توصيف ميكرد يا وصفي كه دكتر سريعالقلم از لبوفروشها و تاكسيرانها كرد ميتواند اعتدال را به يك قطب تبديل نمايد.
17- ميل به قدرتخواهي در دولت كه اكنون به صورت مستتر و زيرپوستي براي مجلس بعدي شروع شده است ميتواند آسيبزا باشد چرا كه آنقدر اولويت براي دولت وجود دارد كه ورود آن به مسئله انتخابات ميتواند براي مردم مشمئزكننده باشد. اگر دولت خواهان مجلسي همسو در انتخابات آينده است، مجراي ورود به آن، حل مشكلات مردم و اثبات كارآمدي است. تشكيل تيم به جاي اثبات كارآمدي موجب آسيب دولت خواهد شد.
18- به رغم زحمات شبانهروزي وزير امور خارجه، وي تمام خطوط قرمز نظام را به نوعي قلقلك داده است. اذعان به ضعف نظامي در مقابل غرب بدون هرگونه اطلاع، ابهامگرايي در مسئله فلسطين، ابهامگويي درباره جزيره ابوموسي، ابهام گويي درباره سوريه و ... به صورتي درآمده است كه لزوم ايجاد ساختاري در وزارت خارجه جهت تكذيب را گوشزد ميكند. استمرار اين روند ميتواند به قطببندي بين نيروهاي ارزشي و دولت منجر شود.
19- تأكيد مستمر رئيس جمهور بر پرچمداري، منويات و تدابير مقام معظم رهبري اگر با عمل دولت مزين نشود، ممكن است تأكيدات مذكور را در حد يك تدبير (نه اعتقاد) تقليل دهد لذا لازم است دولت راهبردهايي همچون تمركز بر ساخت دروني، تقويت حوزه علم و فناوري و توليد را در اولويت قرار دهد. نبايد مانور بر تدابير مقام معظم رهبري صرفاً در حوزه سياست خارجي خلاصه شود. چون ممكن است عدهاي تأكيد بر آن را نوعي توزيع هزينه تلقي نمايند.
20- مرزبندي نداشتن با كساني كه صراحتاً خود را ليبرال ميدانند ميتواند دولت را به تقابل با امام متهم كند، چرا كه امام به شدت روي ليبرالها حساس بودند و ميفرمودند: «تا من هستم، نخواهم گذاشت حكومت به دست ليبرالها بيفتد». امروز ليبرالها و سكولارها در حاشيه دولت حلقه زدهاند. ثبت تاريخي نحوه مواجهه دولت روحاني با اين جماعت ميتواند جايگاه آينده روحاني را در بين نيروهاي انقلاب ترسيم نمايد. مرعشي و كرباسچي چند بار با صراحت حزب كارگزاران را ليبرال خواندهاند. اين صراحت نقطه مقابل امام است و تساهل در آن نوعي بيتوجهي به مواضع صريح امام محسوب ميشود.
تجربه دولتهاي احمدينژاد و خاتمي كه دو تجربه ناهمگون است ميتواند دولت را تنظيم نمايد. دولت ميتواند از آسيبها و فوائد آنها بهره بگيرد. مشروط بر اينكه آنقدر به تمايز تأكيد نكنند كه هيچ سنگي را روي سنگهاي پيشين نگذارند.
منبع : روزنامه جوان
این حرف ها چیه
چطور همه تو دولت قبل واسه خدا کار می کردند اما اینا واسه آب و نون؟