گروه فرهنگ و هنر-سیّدمجتبی نعیمی، ژانر سیاسی یکی از گونههای فیلمسازیست که هرچند تولید اثر در چهارچوب آن
کاری دشوار است٬ اما اگر کیفیت کار رعایت شود٬ چنین آثاری بسیار جذاب
بوده و مخاطبان گستردهای از همهی اقشار را به سمت خود جلب میکند. چون
آنهایی که در وادی سیاست نیستند٬ عموماً به امید دیدن پشت پردهی سیاست پای
آثار سیاسی مینشینند و آن هایی که در سطوح مختلف فعالیت سیاسی قرار دارند٬
دوست دارند ببینند چه تصویری از ایشان در جامعه منعکس میشود.
به گزارش بولتن نیوز، در نتیجه٬ کار کارگردان و تهیهکنندهی آثار سیاسی دشوار بوده اما پتانسیل
بالایی در جذب مخاطب دارد. و این یعنی٬ نیاز مردم به درک بهتر سیاست بالاست
و تولیدکنندگان این گونه آثار٬ نه صرفاً یک هنرمند که بعضاً در مقام یک مربی و
معلم قرار میگیرند.
با وجود این واقعیت٬ باید اعتراف کنیم که ما در تولید آثار سیاسی نه تنها
قوی نیستیم٬ بلکه خیلی ضعیفیم. این مسئله٬ با رجوع به چند اثر سینمایی و
تلویزیونی که ادعای سیاسی بودن دارند٬ و خود را پرچمدار آثار سیاسی در
سینما و تلویزیون میدانند، قابل درک است. مثلاً قلادههای طلا در سینما و
سریال خواب بلند در تلویزیون نمونهی مشخصی در این رابطه هستند. قلادههای
طلا که مدعیست سیاسیترین فیلم تاریخ سینمای ایران است٬ اصلاً فیلم سیاسی
نیست. بلکه در بهترین شرایط یک فیلم پلیسیست و حتماً بین این دو ژانر
تفاوت وجود دارد. خواب بلند هم که عملاً یک
بیانیهی سیاسی تصویریست.
این دو اثر و خیلی دیگر از آثار سیاسی هم از لحاظ محتوایی و هم از لحاظ
شکلی٬ نمیتوانند در مقام یک تولید سیاسی قرار بگیرند زیرا در مرحلهی قبل
از تولید٬ نطفهیشان در ذهن تولیدکنندگان ناقص بسته میشود. چرا؟ چون به
نظر میرسد اولا تصور نادرستی از فعل سیاسی در ذهن نویسنده و کارگردانهای
ما وجود دارد و ثانیا به دلیل شرایط بومی و پیوند دین و سیاست در ایران٬
درک کاملی از این رابطه در بین سینماگران ما وجود ندارد.
اما این همهی دلایل سقط جنین اثر سیاسی در ایران نیست. به نظر میرسد
نکتهی مهمتری هم وجود دارد و آن ضعف نویسنده و کارگردان ما در چگونه به
نمایش درآوردن مسائل سیاسیست. وقتی ما بلد نباشیم این کار را انجام دهیم٬
بجای تصویرسازی و خلق حوادث٬ روند و صحنههایی که قرار است یک امر سیاسی
را به نمایش بکشد٬ جلوی دوربین نشسته و شروع میکنیم به بیانیه خواندن و
لبخند دیپلماتیک رد و بدل کردن.
این وسط٬ دل آدم به حال مخاطبی میسوزد که نه تنها حق دیدن فیلم و سریال
سیاسی دارد بلکه نیاز دارد برای قرار گرفتن در پروسهی تربیت سیاسی٬ بعد از
دیدن چند اثر خالهزنکی اندکی هم چند اثر جدی ببیند و نگاهش به مقولات
سیاسی٬ واقعیتر و عمیقتر شود. اما حیف که این اتفاق نمیافتد و به اسم
فیلم و سریال سیاسی٬ چندتا بحث کلیشهای خالی از جسارت و فرم و محتوای درست
ساخته شده و به خورد بینندگان داده میشود.
یک اثر سینمایی یا تلویزیونی سیاسی٬ باید بتواند روابط قدرت و گروههای
سیاسی را تحلیل کند. به بیننده نشان دهد که چرا فلان حزب٬ آن عمل خاص را
انجام داده و یا مثلا تأثیر عینی بهمان تصمیمگیری دولت چیست. به این سوال
پاسخ دهد که اصولا چه نظام ارزشی برای خوب و بد بودن دارد و قرار است با
کدام معیار٬ به سنجش امور سیاسی بپردازد. اصلا در یک موضوع٬ تا چه حد تنوع
منابع را رعایت کرده.
چقدر بلد است بین آنچه که هستیم سیاسی با آنچه که
باید باشیم آن٬ تمایز برقرار کند و دهها موضوع دیگر که اگر تکلیف آن ها در
حوزهی معرفتشناسی فیلمسازان ما حل نشود٬
نمیتوان توقع تولید اثر سینمایی مناسب داشت.