به گزارش وبلاگستان بولتن نیوز به نقل از جـوان انـقلابی
”ماحـرای من و امـام رضـا علیه الســلام” عنـوان فراخـوانی است که پایـگاه جـوان انـقلابی مدتی اسـت آن را منتـشر کــرده اسـت و در آن از کلـه محبـین و ارادتمـندان به حـضرت علی ابن موسی الرضــا علیه السلام خواسـته اسـت که عنایات ، کرامات و الطــاف حضرت امام هشتم علیه السلام را به خود یا اطرافیانشان ارسال کنند.
پایـگاه جـوان انقــلابی ؛ به مناسبـت شهـادت این امـام همام گوشــه ای از این خاطـرات خواندنی را محضـر شما تقدیم میــدارد :
بسم الله
قریب به ۷۰ ســال از خدا عمر گــرفته…
اهل مشــهد است.
در دلــش آرزوی زیارت بی بی دوعــالم فاطمـه المعصــومه سلام الله علیها غــوغا کرده.
بادلی شکسته ، رفت حــرم سلـطان خــوبی ها حضـرت علی ابن مـوسی الرضــا علیــه السـلام.
آقا جــان!
دلم برای زیــارت خواهر بزرگــوارتان لک زده است…
پولی ندارم.
دیگر توانی در جانم بــرای سفر نیســت.
تو رو بحق خــود خواهرت ، تمــام این موانــع را بر طرف کن،
بذار این آخر عمری ؛ کریمه ی آل الله رو هم زیارت کنم.
از ضریح مبارک جدا شد و به سمت کفشداری رفت. شماره کفش خود را بیرون آورد و تحــویل خادم داد.
خانم ببخشید! این شماره برای این کفشــداری نیست.
مگه میشه! من خودم کفشم را به کفشــداری دادم و داخل حرم شدم.
نه خانم این شماره برای اینجا نیست.
ناگاه چشم خادم به پشت شماره ی کفش می افتد.
آرم حــرم رضوی…
حاج خانم ، دیدی گفتم شــماره اشتباه است.
این برای حرم امــام رضـاست…
خوب منم در حــرم امام رضا هستــم دیگه…
نه خانم، اینجا حرم کــریمه ی اهل بیت، فاطمه المعصــومه است.
بیهوش شد و بردنش داخل اتاقی…
بعد که حالش بهتر شد،
ماجرا را تعریف کرد و معجزه ی دیگری برای این خــواهر و برادر آســمانی سلام الله علیهما ثبــت گـــردید.
خاطره از عبدالله :
این اتفاقی
را که می خواهم نقل کنم با یک واسطه از یکی از خادمان حرم رضوی شنیده ام.
وی قسم جلاله خورد که این داستان واقعیت دارد حال می خواهید باور کنید یا
نه:
” روزی پیرمردی به همراه دختری که رویش را با چادر پوشانده بود و وی را روی زمین می کشید وارد صحن روضه منوره حضرت رضا شد.
جلوی او را گرفتم و پرسیدم با این وضع کجا میخواهی بروی.
جواب داد این دخترم هست و برای گرفتن شفا به محضر حضرت می برم.
با درخواست من صورتش را باز کرد و شگفت زده
دیدم که وی مُرده است و بی روح می باشد. برای اطمینان بیشتر به چند نفر از
خادمان خانم گفتم که او را معاینه کنند و بعد از معاینه یقین حاصل شد که
علایم حیاتی ندارد و از دنیا رفته است.با عصبانیت به پیرمرد گفتم که ای مرد
تو حرم را با غسال خانه اشتباه گرفته ای.
امام رضا مُرده زنده نمی کند بلکه مریض شفا
می دهد و آن هم اگر مصلحت باشد.با التماس و تضرع فراوان پیرمرد به من گفت
که اجازه بدهید او را به حرم ببرم،آخه این که برای شما ضرری ندارد و اگر هم
شفا نیافت برمیگردانم و دفن می کنیم.دلم به رحم آمد و با خود گفتم حداقل
برای زیارت وداع اجازه دهم که او را داخل حرم ببرد.
بعد از ساعتی دیدم ولوله ای در حرم به پا شد و با چشمان خودم دیدم که آن دختر مرده زنده شد.
هــر کـدام از کارگــران نـجاری آقــا عمو چیــزی میگفتند و میخنــدیدند…!
من هم همــان طور که آخرین میخهای پنجره دو لت را میکوبیدم، به حرفهایشان با لبخند و رضایت گوش میدادم، حاج میرزا میگفت: تو واقعاً باید خدا را شکر کنی که یک همچین موقعیتی داری، اولاً برادر زاده اوستایی و اوستا تو را خیلی دوست دارد، ثانیاً سر کارگری و دستمزدت از همه بیشتر است و از همه مهمتر اینکه داماد اوستایی و اوستا تنها دخترش را نامزد تو کرده است و گوش شیطان کر، همین روزها است که پلوی عروسیات را بخوریم…
من با دلخوری حرفهای حاج میرزا را قطع کردم: چه فایده؟! الان دو سال است که من و دختر عمو با هم نامزدیم ولی هنوز آقا عمو، اجازه نمیدهد که همسرم را به خانهام بیاورم. من دیگر دارم پیر میشوم، الان بیست و دو سالمه، رفقای هم سن و سال من الان دو، سه تا بچه هم دارند…
حاج میرزا در حالی که اره را روی خطی که بر چوب کشیده بود میزان میکرد، رو به من کرد و با لحنی صمیمانه و مطمئن گفت: مگر حاج میرزا مرده؟! خودم نوکرت هم هستم، با اوستا صحبت میکنم و ترتیبی میدهم که همین روزها سور و سات عروسی را راه بیاندازد، هر چی نباشد من این چند تار مو را توی همین کارگاه سفید کردهام و پیش اوستا یک ذره آبرو و اعتبار دارم…
هنوز حرفهای حاج میرزا به آخر نرسیده بود که سر و صدای یکی دیگر از کارگران از آن طرف بلند شد: ـ آتش …! آتش …! کارگاه آتش گرفته … کمک کنید…
با شنیدن این کلمات، همهمان را هول برداشت، اره و چکش را به سویی پرت کردیم و رفتیم که آتش را خاموش کنیم… سر و صورت و رخت و لباس همهمان سیاه شده بود و فضای کارگاه پر بود از دود، سرفه کنان و عرق ریزان بر روی الوارهای جلوی دکان نشستیم تا نفسی تازه کنیم.
حاج میرزا رو کرد به من و گفت: برو منزل اوستا و طوری که هول نکند بهش بگو که کارگاه آتش گرفته ولی خسارت چندانی وارد نشده است.
آقا عمو، همانطور که مجمعهای از قاچ های خون رگ هندوانه را در مقابل من بر زمین میگذاشت ،گفت: خدا را شکر که به خیر گذشت، اما باید بچهها از این به بعد خیلی مواظب باشند، خب چوب است و خوراک آتش، یادمان باشد که یک گوسفندی، برهای، چیزی قربانی کنیم. حالا دیگر بی خیالش! هنداونه را بزت توی رگ…
هنوز دومین قاچ هندوانه را تمام نکرده بودم که لرزش شدیدی توی تنم افتاد، تمام بدنم میلرزید و دندانهایم به هم میخوردند، تعادلم بر هم خورد و روی زمین ولو شدم، با دیدن این صحنه، عمو و زن عمو بدجوری دست و پای خودشان را گم کردند و دختر عمو که از همه نگرانتر بود بر سر زنان و اشک ریزان به این سو و آن سو میدوید و نمیدانست چکار کند.
وقتی انواع داروهای گیاهی و سنتی را امتحان کردند و نتیجهای نگرفتند، آقا عمو دوید به طرف کوچه و یک درشکه آورد و مرا به بیمارستان «شاه رضا» رساند، دو، سه ساعت بعد از بیمارستان مرخص شده و برای استراحت به منزل منتقل شدم، چند روز بعد احساس کردم دستهایم بیحس شدهاند، دکتر پس از معاینه گفت: چیز مهمی نیست. نگران مباشید. اما کم کم دستهایم فلج شده و از کار افتادند. بعدش هم نوبت رسید به پاها و گردن و سایر اعضای بدنم به جز مغز و زبان و چشمان، سایر اعضای بدنم فلج شدند و من مانند تکهای گوشت، افتادم گوشه اتاق!
به نحوی که برای تیمم نیز قدرت نداشتم و مادرم دستهایم را بر خاک میزد و بر صورت و پشت دستهایم میکشید. شش ماه بدین منوال گذشت از معالجه من عاجز ماندند… دو، سه نفر از کارگرهای نجاری به عیادتم آمده بودند و یکی از آنها داشت با قاشق، آش شوربا به دهانم میداد و بقیه هم سعی میکردند با شوخی کردن و لطیفه گفتن به من روحیه بدهند که کوبه در به صدا در آمد: تق، تق، تق.
مادرم به سمت درب حیاط دوید و چند لحظه بعد، آقا عمو یا الله، یا الله گویان وارد اتاق من شد، ابتدا دستمال ابریشمی قرمز رنگی را که پر از انار بود، گوشه طاقچه گذاشت و بعد روی سر من آمد.
کارگرها در حالی که میگفتند؛ «سلام اوستا…، سلام اوستا» کمی کنار رفتند و برای آقا عمو جا باز کردند، آقا عمو تا بر بالینم نشست، شروع کرد به های های گریه کردن!
ـ چه شده آقا عمو؟! نکنه دوباره مغازه آتش گرفته باشد؟ و آقا عمو، همچنان که داشت بلند بلند گریه میکرد، دستمال دیگری از جیب کتش بیرون آورد و فین محکمی در آن کرد و گفت: کاش مغازه آتش گرفته بود! کاش همه زندگیام در آتش سوخته بود و این جور نمیشد… کاش… و یکسره و پی در پی دست بر پشت دست میکوبید و مینالید، همه را هول برداشته بود و مادرم بیش از همه اشک میریخت و بر سر میزد و میگفت: دیگر چه خاکی بر سرمان شده است؟ خدایا مگر ما چه گناهی مرتکب شده بودیم که مستحق این همه بدبختی و بلا شدیم…؟!
آقا عمو همچنان که رو به سوی من داشت، گفت: محمد آقا جان! همه دکترها تو را جواب کردهاند و گفتهاند که تو برای همیشه فلج خواهی بود! به همین جهت، زن عمویت با ازدواج تو و دخترم مخالف است، خواهش میکنم از این ازدواج صرف نظر کن… با شنیدن این جملات، دنیا دور سرم چرخید، مغزم سوت کشید و اعصابم به هم ریخت، میخواستم هر چیزی را که در اطرافم بود خرد و خمیر کنم، اما افسوس که نمیتوانستم از جایم جنب بخورم. تنها کاری که توانستم انجام بدهم این بود که فریاد زدم:
-یک درشکه خبر کنید تا مرا به حرم ببرد… یک درشکه…
مادرم گفت: آخر عزیزم! درشکه هم از «بازار سنگ تراشها» آن طرفتر نمیتواند برود.
ـ اشکالی ندارد، بقیهاش را خودم خواهم رفت، فقط کفشهای مرا هم به همراهم بفرستید.
-کفشهایت؟! آخر کفشهایت به چه دردت میخورد؟!
و من بیتوجه به حرفها و استدلالهای مادر و سایرین فریاد میزدم: همان که گفتم، یک درشکه خبر کنید و کفشهایم را هم همراهم بفرستید… وقتی کارگرهای آقا عمو، بدن بی حس مرا روی صندلی درشکه خوابانیدند و کفشهایم را هم روی شکمم گذاشتند، درشکه چی شلاقی بر گرده اسب کوبید و درشکه از جا کنده شد و من هم دیگر چیزی نفهمیدم.
با شنیدن صدای بر هم خوردن بال چند کبوتر و زیارتنامهای که با سود و گداز خوانده میشد، پلکهایم را از هم دور کردم. دیدم داخل صحن عتیقم و بر سقاخانه حضرت تکیه کردهام، احساس کردم که بدجوری عصبانی هستم ولی علت آن را نمیدانستم، کمی که فکر کردم به یاد حرفهای آقا عمو افتادم، عصبانیتم بیشتر شد و با همان عصبانیت، کفشهایم را که جلویم بر زمین افتاده بود برداشتم و پوشیدم و به سوی کارگاه نجاری به راه افتادم.
قدمهای تند و سنگینی بر میداشتم و دندانهایم را بر هم میفشردم، به مغازه نجاری که رسیدم دیدم آقا عمو و کارگردانش مشغول کارند، جلو رفتم و چکش را از دست حاج میرزا قاپیدم و دو تا میخ برداشتم و با تمام قوا و با عصبانیت به دری که روی دو خرک بود کوبیدم و فریاد زدم: این دختر عمو، اگر شاهزاده هم باشد دیگر من او را نمیخواهم!
آقا عمو و کارگردانش با دیدن این صحنه، شادان و خندان به سوی من دویدند و در حالی که با صدای بلند، صلوات می فرستادند، مرا در آغوش کشیدند و غرق بوسه کردند و از من خواهش کردند که از این تصمیم صرف نظر کرده و با دختر عمویم ازدواج کنم، تازه متوجه شدم که شفا یافتهام.
اکنون از دختر عمویم ۹ فرزند دارم که یکی از آنها به نام «سیدمحمود امید بخدا» در راه خدا، در شلمچه شهید شده است.
خاطره روح الله از رفسنجان :
خودم که خاطره خاصی ندارم ولی از طرف معلم سال اول راهنماییمون (آقای علی ترک نژاد) (اهل رفسنجان) یه خاطره براتون مینــویسم…
آقای ترک نژاد برامون از یکی از سفرهاش به مشهد مقدس تعریف کرده بود؛ که داشتند با همسرشون توی حرم رضوی زیارت میکردن…
و یه روز به یه قسمت از حرم رفتــه بودن که
معجزات رضوی اونجا مکتوب شده بود.و همینطــور که به تعدادی از مطالب مربوط
به معجزات نگاه میکردند به همــسرشون میگن چی میشه یکی از این معجزات برا
ما هم رخ میداد تا واقعا یقیین پیدا میکردیم.
عصر آن روز وقتی که با همــسرشون به
مهمانسرا میروند و مشغول صحبت کردن بوده اند؛ غافل از اینکه در اتاقشون باز
مونده؛ نوزاد آنها که تازه چهار دست و پا راه میرفته از اتاق بیرون میره و
از بین حفاظ پله ها و از طبقه دوم به پایین پرت میشه.
والدین نوزاد که تقریبا مطمئن بودند نوزادشان زنده نمانده وقتی پایین میروند با تعجب میبینند که نوزادشان حتی یک خراش هم برنداشته.
و این جریان را جوابی از طرف آقا میدانند و آن را یکی از معجزات امام رضا(ع) میدانند.
خاطره از مریم :
من درست یادمه که شش سالم بود که مادرم به سرطان سینه مبتلا شد اما خیلی امیدوار بود که باز هم سلامتی شو بدست بیاره ولی…
ولی وقتی آزمایش هاشو به دکتر نشون داد دکتر معالجِ مادرم جواب منفی داد ؛ اون گفته بود چون خیلی دیر فهمیدی ما کاری از دستمون بر نمیاد …
ولی از اونجایی که مامانم خیلی امیدوار بود به دکتر معالج خودش اکتفا نکرد و جواب آزمایش ها شو به دکترهای دیگه هم نشون داد و همه دکتر ها همون حرفو زدن کاملا یادمه که اون روزا تو خونه مون همش صدای گریه می اومد و حتی یادمه یه روز دیدم بابام نتونست خودشو نگه داره و برای اینکه جلوی من و مامانم گریه نکنه با عجله بیرون رفت….
روزای خیلی سختی بود هر روز نا امیدتر میشدیم ولی یه روز بابام تصمیم گرفت ما رو ببره مشهد به من و مامانم گفت بیایین از این شهر لعنتی بزنیم بیرون و همه دکتر ها و آدماشو تنها بذاریم ؛ ما هم قبول کردیم و به مدت دو هفته تو مشهد بودیم وقتی وارد حرم شدیم بابام نتونست خودشو نگه داره و کلی گریه کرد و مامانم هم تو ویلچر بود و نگاه های مردم اذیتش میکرد.
کاملا احساس میکردم که مامانم خیلی از این وضع ناراحته هر روز صبح میرفتیم حرم و ساعت هشت شب هم برمی گشتیم ما فقط تو حرم بودیم جای دیگه نمیرفتیم بعد دو هفته تصمیم گرفتیم برگردیم تهران که یهو حال مامانم بد شد و به خاله ام و مامان بزرگم زنگ زدم و بابام هم خیلی ترسیده بود منم گریه می کردم که دختر خاله ام منو نذاشت تو خونه بمونم و به خونه خودشون برد بعد دو ساعت بابام زنگ زد و با صدای بغض و حالت گریه به خاله ام گفت : دکترا میگن که یه معجزه ای شده و حال همسرتون بعد چند ماه شیمی درمانی کاملا خوب میشه . یادمه که خاله ام گوشی از دستش افتاد و در همون لحظه سجده کرد همه داشتند از خوشحالی گریه میکردن واقعا معجزه بود.
الان هم که هفت ساله از این موضوع میگذره و ما هر سال تو اون روز که دکترا گفتن مادرم حالش خوب میشه به بیمارستان کودکان سر طانی میریم و بابام هم نذری که تو اون روزای پر از رنج و درد کرده بود رو ادا می کنه ما هرسال تو اون دو هفته ای که بخاطر بیماری مامانم رفته بودیم محضر آقا امام رضا ، میریم مشهد و دو هفته رو تو این شهر مقدس سپری می کنیم ….
به قول بابام خدا ببره و نیاره اون روزا رو و اقعا سخته
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
التماس دعا از همه شما
آیا شود که گوشه ی چشمی بما کنند
نقاره می زنند ... مریضی شفا گرفت
دیدی که سنگ در دل آیینه آب شد
دیدی که آب حاجت آیینه را گرفت
خورشید و آمد و به ضریح تو سجده کرد
اینجا برای صبح خودش روشنا گرفت
یا امام رضا
تو سایت دیگه وقتی رو لایک و دیسلایک کلیک میکنی اگه پشیمون بشی یا اشتباهی کلیک کنی دوباره برگشت میخوره منم نظر هدی رو که دیدم تعجب کردم میخاستم امتحان کنم گفتم حتما دیسلایک برگشت میخوره دیدم نمیشه اینجوری خیلی بده شاید یکی دستش یهویی خورد کلا ما شرمنده امام رئوف هستیم همیشه هیچ جوره نمیشه جبران کرد
یا امام رضا خیلی دلم برای شما و صحن و حرمتون تنگ شده، بی نهایت ممنونم به خاطر اینکه بزرگترین حاجت زندگیمو (همسرم) رو از خدا برام خواستین و جور شد، عاشقتونم ، بی چاره اون که شما رو نداشته باشه ....
خیلی دلم هواتو کرده وقی دو سال بیش از تهران دانشگاه دامغان قبول شدم گفتم حالا دیگه خیلی بهت نزدیک تر شدم ولی مامانم اینا اجازه نمیدن حتی واسه یه شبم که شده بیام مشهد..دیروز چند تا از بچه های خوابگاه گفتن که میخوان بیان بیشت قرار شد منم واسه هزارومین بار از مامامنم اجازه بگیرم ولی هنوز جرات نکردم بهشون بگم ازت میخام منو لایق بدونی و بطلبی..الان میخام زنگ بزنم بگم...
دلشونو قرص کن پکه اگه تنهایی بیام اتفاقی واسم نمیوفته...
یا ضامن آهو ضامن دل ما هم باش...
التماس دعا
آقا جانم من که همیشه شرمنده مهربونیات هستم
من الان یک ماه نشده که از حرم اقا برگشتم و اولین بارم بود به زیارتش میرفتم بخدا بهشته چه حالی داره وقتی به ضریحش دست میزنی بخدا دلم دوباره هواشوکرده یا امام رضا خیلیا دل تو دلشون نیست یه نظری بنداز همه بتونن بیان زیارتت شفای مریضاروبده خواهر منم شفا بده الان 29 ساله زمین گیر شده به احترام غربت دل ندیده برادرش مریضارو شفا بده یه نظری هم به خواهر من بنداز .
التماس دعا السلام علیک یابن رسول الله السلام علیک یابن امیرالمومنین السلام علیک یا بن فاطمه الزهرا ادرکنی
التماس دعا
آقا جانم من که همیشه شرمنده مهربونیات هستم
خیلی زیارت با معرفتی کردیم ایشالله قسمت همتون بشه
من 2 ساله که تو دلم حسرت زیارت اقارو دارم.ولی من یه دختر مجردم وبدرم هم اعتقادات چندانی نداره البته 2 بار به زور تو عمرمون اومدیم زیارت
ولی خب بچه بودم هیچی نمیفهمیدم
دعاکنید اقا بطلبه
ایندفه با یه حال دیگه میرم زیارت
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
میدونم اینجا جاش نیست اما خواستم بگم سه معجزه ازش گرفتم
شفای مادرم که دکتر ها ده درشد احتمال زنده بودنشو بهم دادن
شفای شنوایی خواهرم و
آخریشم این بود که بادل شکسته کربلا ازش خواستم شاید باورتون نشه اما به جیب خالی رفتم و اومدم که داستانش مفصله
عاشقتم آقا
سلام اقاجونم. من همون بنده گناهکارت هستم. میدونم میشناسیم. اقاجون خیلی بهم لطف داری. فدای سرت بشم اقا. کمکم کن. یا امام رضا،...
خدایا راه درست و نشونم بده
انگار خدا نمیشنوه صدامو
ان شاالله خدا خودش به حق ۱۴معصوم کمکتون کنه
یا امام رضا کمکم کن ,نا امیدم نکن اقا تو را به جان خواهرت, منم یه خواهرم
دیگه ازش ناامید شدم چند وقتیم بود باهاش قهر بودم .تورو خدا دعا کنید امام رضا امید منو بیشتر از این ناامید نکنه.
امام رضا جوون مادرت.....
واقعیت در معجزه ها - کتاب صوتی 15 دقیقه ای فارسی از داو کینز
ما ها همیشه این چیزا رم از خدا پیغمبر میبینیم ...در حالی که اختیار دسته خودمونه ....شما اگه گذشت کنی خدا هم برات جبران میکنه ... با چشمای خودم دیدم ... ً
من این دکتری که دارم، سلامتی که دارم، بهبودی مادرم که به شدت بیمار بود، همه را از برکت امام رضا و اهل بیت دارم. 4 بار رفتم خدمتشون دست خالی بر نگشتم، حالا هم از امام همسری می خوام که بچه هام رو برا خدا، خدمت مردم محروم و شهادت در راه خدا تربیت کنه.
یا امام رضا برادرم بچه دار نمیشن منم بچه دار نمیشم دکترها تخمک اهدایی رو پیشنهاد کردن آقا به ما نظری کن
همه ي زندگيم را از اقا علي ابن موسي الرضا
دارم . جيزي از كرامت اقا ديده ام كه بعضي از
وقت ها وقتي مرور مي كنم پي به عظمت و بزرگي اقا مي برم وناتواني وكوچكي خود را حس ميكنم . رضاي رضا
از تو خانه ام از روی سجاده ام به تو و آباء تو سلام هیچ واجب نیست کیلومتر ها راه بیام امام دلم پیشت نباشه نگران جا و اقامت و خیابان و نا امنی و شلوغی ها باشم نگران هل دادن ها و تو حرم مردمی که واسه رسیدن به ضریح بقیه رو لگد مال میکنند تا تبرک بشن
اگر دوست داشتم تو حرمت باشم ولی هر وقت اومدم بیشتر از اونکه حواسم به زیارت باشه صرف نگرانی ها شد
همین که از اینجا دوستت دارم و کارهایی که تو به اونها سفارش کردی رو سعی می کنم به جا بیارم کافیه
باشد کزان میانه یکی کارگر شود
من هم ناامیدم از این دنیا ولی ته دلم کورسوی امیدی دارم .
همه مشکل دارن اما ...
من هین که بیام از دوور نگات کنم ...
همین که یادت نره یه باروونی داری واسه زندگیم بسه..
من بلد نیستم میترسم...
ای امام بهترینه من دوست دارم..
بیا این افسار زندگی من ..
مال خودت فقط رهام نکن همینننن
دلم برات خیلی تنگ شده. خبلی....
السلام علیک با علی ابن موسی رضامرتضی(ع)
سلام آقاجون. من از فاصله ی دوری دارم بادلی شکسته بهت سلام میدم تو رو به جان خواهرت جوابمو بده.پدرم تومورمغزی ازنوع بدخیم داره که دکترا جوابش کردن اما آقاجون من هنوز از شماجواب نگرفتم.شماهم میخوای جواب رد به بابام بدی؟ آقاجون خودم که دیوانه وار مشتاقم بیام پابوست اما من به کنار دوست نداری دعوتم نکن امابابامو دعوت کن آخه خیلی دوست داره بیاد حرمت اما چون کلیه هاش هم ازدست داده و دیالیزیه مشکله که بیاد پابوست الانم تو بیمارستانه خیلی خودش امیدداره خوب بشه آقاجون من خیلی بابامو دوس دارم همه دنیامه تورو به جگرگوشت امام جواد قسم میدم شفای بابام بده .قربون حرمت برم آقاجون آخه من کسی ندارم درددلم بهش بگم راهی نداشتم به دلم افتاد در خونه شما گدایی کنم توروخدا درو روم باز کن نذار دست خالی از خونت برم. یا امام رضا
یادم رفته بود که بزرگترین آرزوی زندگیم رو از تو خواستم و تو به لطف خدا عنایت کردی حالا یهو حواتو کردم حاجتمو بده تا دوباره بیام پابوست
اامش رو در درون خودت جستجو کن و به خدا توکل کن حتما حکمتی داره در ضمن همه با همسر به ارامش نمی رسند با امام قهر نکن
ازش بخواه من هم دعا می کنم
چند روزی بیشتر فرصت نیست چه حال و هوایی دارم امروز چه حس خاصی دارم امروز بطلب بیاییم پا بوست یا امام رضا
دردی دارم بی درمان بیماری صعب العلاج برص کسی نمیدونه چطوردرمان میشه تنها امیدم اینکه به خراسان بیام برای پابوسی آقام چون امام الرئوف هستند ودست خالی ردم نمیکنه تاحاجتم رونگیرم ازباب الجوادبیرون نمیرم.آقاجان یه نظری هم به ماکن
تورا به جان جوادت از خدا بخواه ما را هم حاجت روا کنه ما هم خوشحال بشیم بیایم حرمت زیارت دلم برات تنگ شده کاش ما رو هم دوست داشته باشی
می دونم قد خاکه کف حرمت هم ارزش ندارم ولی ازت خواهش میکنم به حرمت اونایی که واسه شفای مریضا دعا میکنن ...منو هم شفا بده
آفتاب طلایی ما را به یاد گنبد طلایی تو می اندازد یاریمان کن بیاییم حرمت و غبار از جان بشوییم
امام رضا چرا کمکم نمیکنی .مگه من از تو التماس نکردم .راهی بزار جلو پام .شوهرم خیلی منو اذیت میکنه.کار نمیکنه.مواد استفاده میکنه.اصلا به من محبت نمیکنه.دیگه عصبی شدم .دلم واسه بچم میسوزه.توی روحیه دخترم تاثیر گذاشته .اون عصبی شده.هر کاری میکنم منو طلاق نمیده.کمکم کن
دلم میخواد آرزوی همسرم برآورده بشه و از فکر و خیال راحت بشه اون وقت سجده کنم و خدا رو شکر کنم یا امام رضا از کرمت است اگر برای ما هم دعا کنی ما تو حرمت نیستیم ولی از راه دور حرمت را می بوسیم
تو را به جان جدت رسول الله از خدا بخواه
دوستای نازنینم هفته دیگه عازم مشهد مقدس هستم, عاشق امام رضام, نوکرشم. از همون جا برای همتون دعا میکنم اگه منو قابل بدونین. منم یه حاجت از آقام دارم دعا کنید منو حاجت روا کنه دلمو شاد کنه.
می خواستم ازتون حلایت بطلبم.
هممون گناه كاريم...
يا امام رضا، تورو به حق اين شب ميلادت يه نظري هم به ما حاجت مند ها بكن، يا امام رضا اميد كسايي كه صدات ميكنن رو نا اميد نكن
سلام به همه شیعیان سلام به شما عاشقان امام رضا
دلم بدجور هوای آقامو کرده آقا به جان خواهرت قسمت میدم حاجت همه این عاشقاتو بده هرکی مشکلی داره مشکلش حل کن مریضا روشفا بده آقا زندگیم فدات عاشقات چشماشون خیسه تو دلشون امیده ناامیدشون نکن اقا ضامن اهو من گناهکارم ضمانتمو بکن شفاعت کن منو عاشقا حاجت دارم چشمام خیسه من گناهکارم شما برام دعاکنید شماکه خوبین خدا هرچی میخواین بهتون بده به حق امام رضا .برام دعاکنید محتاج دعاتونم خدایا به امام رضا قسمت میدم حاجتمو بده.انشاالله همه حاجت روا شین
حالا تا مدتها همه درد هامو می تونم تحمل کنم
به کرم آقا مشکلاتشون حل بشه .
اسلام علیک یا مولا
نامید و امیدوار التماس دعا دارن
آقا من همه چیز زندگیمو مدیون شما هستم.هر چی خواستم بهم دادی،بازم کارم بهت افتاده آقا
ازت خواهش میکنم که کاری کنی دانشگاه بهم انتقالی بده بیام کنار خانوادم و مثل خودت غربت نکشم،خواهش میکنم آقا جون دعا کن برام که بشه
میدونم برا تو کاری نداره
عااااااااااااااااااااااااااشقتم آقای مهربونم.
سي رو نداشتم ك منو ببره.
واسه همين از دور ميشينم با اقا حرف ميزنم و خودمو دلخوش ميكنم ك ايشون از اين فاصله ميشنوه...
ولي.....
خوش به حال اونایی که حاجت میگیرن....دلم خیلی گرفته....دیگه کم آوردم....برام دعا کنید....
دلم بدجوری گرفته احساس خفگی میکنم چطور میشه یکی که واقعا عاشقه یهو تغییر کنه همه رویاهامو آرزوهامو رو سرم آوار کردو دلمو شکوند..من یک سال هر شب با استرس نگرانی دلتنگی سر کردم خدا شاهده که دوست داشتنم چقد پاک بوده تا این حد که وقتی لقمه میذاشتم دهنم از گلوم پایین نمیرفت که عشقم گشنشه الان،بهم گفته بود تو یه شهر دیگس به طور اتفاقی رفتم پیش داداشش گف تو شهر خودمونه برای اطمینان رفتم کنار خونشون یه جوری پرسو جو کردم گفتن که دیدنش تو این هفته.. بعد زنگ زدم بهش گفتم چرا اینکارو کردی گف توهم نزن دروغی نگفتم بعدش برگشت گف اگه دروغی ام بگم خوب کردم.خلاصه که بدجور دلمو شکوند اینو بگم ما باهم طوری بودیم که فک میکردم خوشبخت تر از ما پیدا نمیشه حالا دیگه به همه خاطراتمون شک کردم 4روزه که دیگه خبری ندارم ازش لامصب اگه نمیخواستی چرا ادای مجنونارو درمیاوردی!!! از امام رضا تمنا میکنم که یه کاری کنه فقط اینطوری با سکوت 4سال زندگیه عاشقونه تموم نشه دستشو رو کنه همچین پشیمون بشه که نفسش بالا نیاد...
من اشتباه بزرگی کردم و حالا از امام رضا می خوام به حق خواهر بزرگوارش حضرت معصومه شفاعت منو پیش خدا بکنه یا امام رضا دستم به دامنت من خیلی اونو دوست دارم یه عنایتی به من بکن یا امام رضا به خدا پشیمونم
آقا جان خلاصه مختصر مفید بگم از اون جایی که ما سیدها مثل جدمون کم حوصله هستیم سر بسته میگم خیلی گنهکارم،میدونم خیلی مشکل دارم،میدونی،خیلی دوست دارم،هر دو تامون میدونم.شاید دوست داشتن من برای شما فیده ای به جز یه شیعه ی گنهکار نداشته باشه ولی یقینا برای من یک دنیاست،بدی کردم بد بودم گنهکارم ولی آقا جان دستم به دامنت دیگه بریدم کم آوردم خسته شدم عصبی شدم از خودم بدم اومده دارم زیر این همه فشار خورد میشم شما که ضامن آهو شدی بیا ضامن من خر هم بشو ،آقا تو را به جان ابولفضل
ایام محرم است و دلمان گرفته از خدا بخواه که ما بیشتر نگاه کند
یا امام رضا ع به درگاه خدا رو سیاهم .دردی تو دلمه تو به جوادت ع قسمت میدم تو به جوانی علی اکبر ع قسمت میدم منو شفا بده.
به خدا شرمندتونم.
سلام سودابه جان نمیدونم چه مشکلی داری ولی انشااله امام رضا حلش میکنه، شب شهادتش با تمام وجودت از ته دلت توبه کن واسطش کن که بخشیده بشی، شک نکن که بدون جواب نمیمونی، منم شب شهادتش حاجت گرفتم، التماس دعا، تروخدا اگه رفتین حرم مارو هم دعا کنین
یا امام رضا چشم همه مریضا به دستای شفابخشه تو هستن، بحق مادرت زهرا همه مربضارو شفا بده، الهی امین. ...
اقا جون تو خودت تو حرم راهم دادی و دست مرا گرفتگی دیگه نمی خوام گناه کنم دیگه نمیخوام شرمنده امام زمانم باشم از همه مهمتر میخوام بنده واقعی خدا باشم.
اقا جون تو پیش خدا عزیزی، سفارش من گناه کار و بکن حاجت را بگیرم انشاء الله دفعه بعدی با خانم میامیم دست بوسی.
تابستان سال 91ازطرف دانشگاه 2باربه فاصله یک هفته رفتم مشهدروزاخربه اقاقول دادم ادم خوبی بشم.وقتی درباب ارضا امدم بیرون دوستم بهم گفت هی فلانی میدونی خیلی بدقولی..اشتباهی سواراتوبوس دیگه شدم پلاستیک پشت صندلی جلوروکه بازکردم یه کاغذتوش بودکه این جملات توش نوشته شده بود:
(اگربرای هدایت به این سفرآمدی بدان بهترین سفراست.
19/06/1392قسمت شدرفتم کربلا.05/07/1393دوباره رفتم زیارت امام رضا.تواین مدت سه بارقم وجمکران رفتم.حتی دفعه اول سال91که رفتم مشهدبادل رفتم توی صحن انقلاب یکی بهم گفت خوش امدی وقتی برگشتم هیچ کس روندیدمو.امایه حاجت ازاقاداشتم حاجتمونگرفتم هیچ.حال روحی وفکری وعقلی وتوانایم ودرسیم وگناه کاریم وبی احترامی به پدرومادرم بداخلاقیم حواس پرتیم روزبه روزبدتروبدترشده.الان که دارم اینومی نویسم ساعت قبلش بامادرم دعواکردم والانم بدجوذحالم گرفته پدرمم باهام حرف نمیزنه دیگه نمیتونم درس بخونم هرچه به اقازنگ میزنم باهمه وجودم احساس میکنم روشوازمن برگردونده .
التماس دعا
با اجازتون، کپی ردم
حالم خوبه خداروشکر.خیلی بهم کمک کردی ازت ممنونم
یا امام رضا خیلی بزرگی.
یعنی هرچی از بزرگیت بگم بازم کمه.
یا امام رضا ممنونتممممممممم.
بقرآن ممنونتممممممممممممممممممم.
اون مشکلی که خودت میدونی رو خودت رفع کردی.
یا امام رضا
انشاالله همه حاجت روا
واسه من دلشکسته هم دعا کنید
التماس دعای مخصوص
از امام خواستن عین خواستن از خداست ، امام اینیه تمام نمای خداست . فلذا اصلا شک نکنید امام از خودش استقلالی نداره
سلام علیکم و رحمت الله
امام آینیه تمام نمای خداست . امام ناموس عالم وجوده . امام خودیت نداره ، امام فانی در ذات خداست .ما به امام با نظر استقلالی نگاه نمیکنیم ،. یه مثال ساده بزنیم شما شکر در اب حل کنید .دیگه شکری نمیمونه که بگیم ، شکر جدا ، اب جدا ،
فلذا از امام خواستن عین خواستن از خداست منافاتی نداره ، شما از امام بخواهی یعنی از خدا خواستی ، دو نبینیم .... پیشنهاد میدم به سایت متقین سلسله سخرانیها در این زمینه و کتب امام شناسی علامه طهرانی مراجعه فرمایید. یا علی
با هم بیایم مشهد حرم
امام رضا نا امیدم نکن
یا من اسمه دوا و ذکره شفا
منتظرتم یا غریب الغربا
نظری به زندگی من هم داشته باشین خیلی وقته که احساس تنهایی می کنم و نمی دانم رها شده ام یا نه اما آقا جان از شما می خوام دست منو بگیرین که دراین دریای پر تلاطم هیچ کس رو ندارم.
ترو خدا التماس دعا دارم به خود آقا قسم دیگه هیچ راهی ندارم فقط التماس دعا/ برا یک لحظه هم شده منو از دعای خیرتون فراموش نکنین به خود آقا و مادرشان حضرت زهرا(س) خیلی خیلی گرفتارم و راه به هیچ کسی ندارم/ اگه آقا هم جواب منو ندن دیگه نمی دانم باید چکار کنم چون پناهی ندارم/یا امام رضا(ع) نظری کن به زندگی بی رمق من/ چه کنم آقا راهی ندارم/ فراموشم نکنید/یاعلی
آقا جان حاجت همرو بده
امام رضا خیلی گنه کارم روسیاهم حاجتم رو دادی ومن همه قولای که بهت داده بودم رو از یادم بردم شرمندتم امام رضا .بازم تنهام نذار کمک کن خیلی وقته میخوام بیام حرمت اما انگار تو دیگه دوست نداری من مهمونت بشم امام رضا تو رو به حق جوادت همه مریضا رو شفا بده مادر فلج من رو هم شفا بده .یا امام رضا نذار کارم رو از دست بدم کمکم کن یا رضا
آقا جان خیلی وقته دلم هوای حرمتو کرده یا امام رضا خودت حاجتمو میدونی به بزرگیت قسمت میدم گره از کارم باز کن خودت واسطه شو یا ضامن آهو
من یکسال ونیم است دارم پیش امام رضا دعا میکنم که حاجتم رو بده آقا من روسیاهم شما که خانواده کرمی بهم نگاه کن.دامنم رو سبز کن.....
دارم آثار استجابت دعایم را میبینم خدایا وقتش را نزدیک تر کن.آمین...
السلام علیک ایتها الصدیقه الشهاده.یا خانم فاطمه زهرا(س).
متاسفانه فقط دو بار تو زندگیم قسمتم شد به خدمت امام رضا برسم و سلام بدم ولی آقا انقد بزرگن که از دور بم لطف داشتن و سلمتی بم داد . کسب و کار و منزل داد...خدایا به حق این امام عزیز همه مریض هاو شفا بده گره از مشکل همه شیعیان باز کن . الهم عجل لولیک الفرج....
در خاک طوس کعبه اولاد آدمی
آن رازها که از همه پوشیده داشتم
تنها به تو گفتم...تو محرمی...
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام دوستانی که به امام رضای غریبو واسطه قرار دادین شاهکار کردین.آقامون مسیحیو شفا داد.ضامن آهو شد.یعنی ما به اندازه آهو پیش آقا ارزش نداریم؟؟؟چرا دوستان خیلی بیشتر از چیزی که فکرشو میکنیم پیش آقا عزیزیم.فقط کافیه با خلوص نیت به آقا پناه ببری.با دل شکسته ازش بخواییم.به جوادش قسمش بدیم. شمارو به خودش قسم فقط از آقا ناامید نشین که اصلا تو معرفت آقامون نیست. هر کی رفت حرم یاد این دوستان و ما هم باشه.
من هنوز منتظر شفاي نشانه ي شما هستم
به خاطر بدیام از خدا بخواه من رو ببخشه. پادرمیونی کن واسم تا همه چی درست شه خوب شه. تو خوب بلدی حاجت بدی. خواهش میکنم بده. از همه جا نا امیدم و روم سیاهه.. منو بطلب. دلم شکسته. بطلب منو دوباره..
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا ع
تورو قسم میدم به جوادت و حضرت فاطمه ناامیدم نکن.
دانش خواستم و خداوند مسايلي براي حل كردن به من داد من سعادت و
ترقي خواستم و خداوند به منقدرت تفكر و زور بازو داد تا كار كنم.من شهامت
خواستم و خداوند موانعي سر راهم قرار داد،تا آنها را از ميان بردارم.
من انگيزه خواستم و خداوند كساني را به من نشان داد كه نيازمند كمك
بودند.من محبت خواستم و خداوند به من فرصت داد تا به ديگران محبت كنم
خدایا به پسرم کمک کن به خودت میسپارمش!!!
ای که عطابخش همه عالمی
جمله ی حاجات مرا هم بده.
آقا اینقد میام پیشت تا شفام بدی
یه حاجتی دارم که خیلی براش دعا کردم دیگه همه بهم میخندن و میگن بسه دیگه بی خیاله دعا کردن شو من فقط 26 سالمه ولی از درون خیلی داغونم بعضی وقتا که یه چیزیو از کسی میخوای و جواب نمیگیری احساس حقارت میکنی فکر میکنی لایقش نیستی هی سعی میکنی بهتر شی لایق شی ولی به یه جایی میرسی که اگه بخوای هم جونی تو تنت واسه بلند شدن نیست بعضی وقته یا یه نور کوچیم میتونه واست جای خورشید و بگیره میترسم ازروزی که دیگه امیدی نداشته باشم آدم بی امید میمیره نمیخوام امام رضا رو قسمش بدم دیگه کافیه هر چه پیش آید خوش آید
ان شاء الله حاجت همتون روا شه و امشب عیدی بگیرین.....
خوش به حال اونایی که امام رضا بهشون نگاه کرده و پیش خدا واسطه شده که حاجت بگیرن. ایشاله بقیه دوستانی که حاجت دارن هم حاجتاشونو بگیرن. من ی مدتی مریضی لاعلاج دارم هرچی خدا و اماما رو واسطه صدا کردم جوابمو نداد میدونم که بنده گناهکار و بی لیاقتی هستم . اما خودش میدونه که جز اون کسی رو ندارم کاش خدا به حق بزرگی و رحمت بی انتهاش همه مریضا به خصوص مریضایی که اینجا گفته شد رو شفا بده منم تو اونا. کاش خدا به حرمت امام رضای غریب شفای همه مریضا رو بده شفای منم تو اونا. تو رو خدا واسم دعا کنید من بنده با ایمانی نبودم حس میکنم امام رضا دوسم نداره که شفاعتمو کنه. ایشاله دعای شما را بشنوه در حقم. مرسی
منم خیلی از حاجتومو از امام رضا گرفتم ...خیلی دوستش دارم...اما هنوزم یه خواسته یا یه حاجت بزرگ دارم شاید غیرممکن باشه ...اما بازم ازش میخام دوست دارم همین امسال برم دانشگاش اون دارو هارو درست کنم ..خیلی امید وارم...امام رضا شما هرچی بخاین میشه ت...ورخدا...
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی ، الامامِ التّقی النّقی و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری ، الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً ، مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍمِنْ اوْلیائِکَ .اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی ، الامامِ التّقی النّقی و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری ، الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً ، مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍمِنْ اوْلیائِکَ .اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی ، الامامِ التّقی النّقی و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری ، الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً ، مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍمِنْ اوْلیائِکَ .حاجتم رو بده امام رضا، یا امام رضا حاجتم رو بده تا بیام پابوسیت آقاجان بدجوری دلم گرفته
جز در خونه شما جایی ندارم برم.
یا امام رضا چشم های منو کاش شفا میدادی.... به سرعت داره شمارش میره بالا...کاش شفا میدادی دیگ بدون عینک سخته دیدن.
اقا...............
یا امام هشتم همه ی مریضاها رو شفا بده الهی امین
آمین
رهایم نکن تا اسیر دست روزگار نگردم!
یاورم باش تا محتاج روزگار نشوم!
بال و پرم باش تا مصلوب این روزگار نباشم!
همدمم باش تا تنهای این روزگار نمانم!
مهربانم باش تا به دنبال نامهربانی روزگار نروم!
عاشقم بمان تا عاشق این روزگار پست و بی حیا نشوم!
و
خدایم بمان تا بندۀ این روزگار نگردم!
اگر مرا به جرمم بگیری، تو را به عفوت میگیرم.
اگر دست بر گناهم بگذاری، چنگ در دامن بخششت میزنم.
اگر به معصیتم بنگری، چشم به کرامتت میدوزم.
اگر بدیام را به رخ بکشی، خوبی و لطف بی منتهایت را بر ملا می کنم..
خداوندا!
این دل شکسته را جز دستهای مهربانی تو درمانی نیست و این دست بسته را جز از ابر احسان تو بارانی، نه.
به تویی که وقتی در شکم مادر بودیم صورتمان را تصویر کردی
تویی که آنجا هم لحظه ای روزیمان را قطع نکردی و با خون مادر سیرمان کردی.پس برای شفای تمام وجودم جشم به راه هستم......
فقط معجزه میخوام
قربونت برم
انشالله التماس دعا
امام مهربونم
دلم برات تنگه.......
کمکم کن......کمکم کن.........
به دادم برس
من خیلی تنهاممممممممم
من همیشه اینجوری بودم هیچوقت کسی رو واسه درد دل نداشتم.. همیشه حرفام رو به امام رضا میگفتم.. ولی یه بار دوبار ده بار صد بار با کسی حرف بزنی و جوابی نشنوی ، اخرش خسته میشی ... الان من خسته ام. از همه جا بریدم خدایا به یه هم صحبت احتیاج دارم، خدایا خسته ام خسته...
السلام علیک یا غریب الغربا یا امام رضا (ع)
سحر نزدیک است
پای در راه بنه ........
تو توکل کن آغوش امام رضا (ع) همیشه رو به دوست دارانشون بازه ..من اینو بارها و بارها و هر جمعه که کشیک دارم می بینم و حسش میکنم ...هر جا بودی وضو بگیر و به آقا بیاست و سلام بده و حاجتت رو بخواه ...قربون مولا برم هوای همه دل ها رو داره ...
آقا جون دلم برای پنجره فولادت تنگه برای گره زدن دستانم به پنجره فولادی که میگن مریضا رو شفا میده... اقا منم مریضم منم درد دارم دردی که دکتری نداره طبیبی نداره اقا تنها طبیبش تویی اقا کجا برم جز در خونه شما.. اقا به جان جوادت قسم اگه صد بارم بیرونم کنی بازم میام در میزنم . اخه جز در خونه شما جایی ندارم که برم...
قسمت کن بیایم پیشت دلم داره برات پرپر میزنه
یا امام رضا به حق امام جواد قسمت میدم مرا بطلب بیام مشهد
من همیشه وقتی مشکلی برام پیش میومد طلبکارانه از امام میخواستم سریع جوابم بده ولی الان که پست های شما محبان امام از هر تیپ و شهری که هستید و میخونم اشکم سرازیر میشه مشکلاتم رو فراموش میکنم جز شرمساری چیزی ندارم امیدوارم همه ی شما عزیزان حاجت روا بشید .....السلام ای حضرت سلطان عشق یاعلی موسی الرضا ای جان عشق السلام ای بهر عاشق سرنوشت السلام ای تربت باغ بهشت ...
التماس دعا
امام رضا قربونت برم منم درد و مریضی دارم منم به خدای مهربون پناه آوردم تا تو فقط با گوشه نظری نگاهی هم به دور دورا کنی و من سرطانی و ناامید را دعام کنی تا شفا پیدا کنم
آقا جون پول نداشتم بیام مشهد بابام هرچی پول داره برای شیمی درمانی و درمان داره میده ولی رفتیم برای خانم فاطمه معصومه اونجا دعا کردیم و خواستیم ازش سفارش ما رو به شما بکنه
آقا جان از اهواز هستم تورو به باب الحوایج قسم میدم از خدا بخواه شفام بده
آقا جان منم دریاب
وقتی میشنوم یکی یه مشکلی داشته فوری با 1زیارت توسل امام رضا جوابشونو داده برام باور کردنی نیست من برا 1حاجت شرعی 3ساله التماس امام رضارو کردم چقد صداشون کردم چقد اشک ریختم چقد زنگ زدم حرم گریه کردم چقد قول و قرار بینمان گذاشتم ولی کاری که امام رضا میتونستن بکنن و زندگی منو نجات بدن نکردن، الان بعد 3سال التماس و جوابی ندیدن وقتی میبینم یکی نوشته توسل کردم امام رضا تو چند لحظه جواب دادن برام ...مگه کم التماس کردم، ...
آقا جان درسته گناهکارمو روسیاه در درگاهتم ولی یه نظری به زندگی ما کن شوهرم و که این همه تلاش کرده درس خونده این استخدامی رو قبول بشه.از هرکی که این پیام منو می خونه التماس میکنم که واسم یه دونه صلوات به نیت قبولی شوهرم تو این استخدامی که میخاد مدارکشو ببره همین روزا،بفرسته.واسه همتون دعا میکنم.اللهم صل علی محمد و آل محمد و تعجب فرجهم یازهرا
یا غریب خراسان دلم خیلی گرفته ، خیلی غریبم و خیلی تنها... تو رو خدا شما رو به آبروی مادرتان زهرا یه نگاهیی هم به ما بکنید...
ازت مي خوام ، الان منتظر رسيدن يه خبر خوبم ، يا امام رضا همه از معجزه و شفاعت تو مي گن ، به فريادم برس
یه نیم نگاهی هم به من بندازخیلی دلشکسته ام آرزوم بودبیام روزمیلادت پابوست امانطلبیدی جوابموبده خیلی فقیرم کاری نکن به گناه آلوده بشم یه دختر۲۴ساله ام که دارم خرج خانواده میدم خیلی گرفتارم یارضا
دوست دارم امام رضا... تولدت مبارک اقا...
سلام مي كنم از راه دور به امام رضا
يا اقا امام رضا تو را به پهلوي شكسته فاطمه زهرا قسمت مي دهم و تو را به دل شكسته ات قسمت مي دهم و تو را به خواهرت حضرت معصومه قسمت مي دهم و تورا به پسرت امام جوادالائمه قسمت مي دهم. اقا امام زمان هرچه زودتر ظهور كند.
و همه ي بيماران را شفا بدهند و بخت همه دختران و بخت همه پسران باز شود و همه پدر و مادران بالاي سر بچه ها باشند.
قربونت برم یا امام رضا بدجوری دلم گرفته خودت میدونی اینروزا چی میخام دخیلمو ب نگاه تو بستم تورو بحق خواهرت معصومه حاجتمو روا کن...
خیلی دوستتون دارم با وجود اینکه دوستم ندارید
به خدا متوسل شدم به اهل بیت متوسل شدم نشد
شب نیمه شعبان رسیدم خدمتتون نشد،میگن حکمتی توی کاره؟؟؟دیگه کارم از حکمتو دعا گذشته الان تنها چیزی که میدونم اینه که اگه خدا برات حتی خوشبختی رو نخواد .....حلا چرا برای بعضی ها میخواد و برای بعضی ها نمیخواد،فقط موندم چرا دنیا اومدم!!!!!!
السلام علیک یا علی بن موسی یا امام رضا علیه السلام روحی و نفسی فداک
دیروز دوستم ساعت 5 بعداز ظهر زنگ زد گفت فردا برای عرفه بریم مشهد . ولی من انقدر احساس شرم و پوچی میکنم روی رفتن ندارم از امام که ناموس عالم وجود خجالت میکشم .
نمیدونم اقاجان شما من عالوده و پست طلبیدید ؟ من که ابروی ندارم شما که بهتر میدونید .
بیام اقاجان من تحویل میگیرید؟؟
رفقا دعا کنید اقا من بطلبه ، تحویلم بگیره برا همتون دعا میکنم .....
یا علی خودم میندازم تو دامنت دستم بگیر بحق عموت حضرت عباس سلام الله.
قسمت نشد که برم .... ولی خدا را رو شاهد میگیرم به امام رضا علیه السلام قسم. تو ایام عرفه حال خوبی پیدا شدو نظر لطفشون عنایت داشتند. یاعلی
فردا تاسوعا هستش خدایا به حرمت امام حسین و امام رضا همه بیمارهای لاعلاج رو شفا بده منم به خاطر کوچولوم توی اونا قرار بده
منم همون مزاحم همیشگی ...
منم مث بالایی یه درد لاعلاج دارم .... از درد دیشب نتونستم بخوابم ...
خدایا به جوونیم رحم کن ...
خدایا صدامو بشنو اگه بعضی وقتا چرا و پرت میگم چون تحمل مشکلات و دردام سخت میشه تو نشنیده بکیر خدا
خدا ....
یا اما رضا میونجی گری کن ...
خدایا به حق بی پتاهی زینب کبری تو این شب پناهم بده
یا مرگم بده یا شفا
دیگه نمیتونم . خدا ....
ای امام رئوف دلم خیییییییییییییییییییییییییییییییلی هوای صحن و سرای با صفات را کرده.
تو را به حق جگر گوشه ات جواد الایمه قسمت میدم ما را هم بطلب.
ای امام خوبم پارسال حاجتم را ازت گرفتم یه دنیا ممنون
امسال کنکوری ام شما را پیش خدا واسطه قرار میدم که بتونم با آرامش درس بخونم و مفید باشه و یه رشته ی خوب یه دانشگاه خوب قبول بشم.
آمین یا رب العالمین، التماس دعای خاص
دلم گرفته ای امام خوبیها
یا غریب الغربا دلم یک جای دنج میخواهد لم حرم شما را میخواهد دلم میخواهد بیام و بشینم و فقططططططططط گریه کنم وحاجتم را از شما بگیرم
ای امام رضا دوستم الان مشهده و قرار بود باهم بریم مشهد اما شما فقط اونو دعوت کردید منم بطلبید...
نوکرتونم تا ابد
قربون بزرگیت و مهربونیت برم آقا دارم میام پابوست میدونم هیچ کسی رو نا امید بر نمیگردونی قربونت برم آقا هر کسی اینجا و تو حرمت حاجتش رو بهت گفته به آبروی سیدالشهدا وبه بزرگی و کرم خودت حاجت روا کن آقا جون یه گوشه چشمی هم به من روسیاه کن قربونت برم .
آقا اینجا نمیتونم بنویسم
داری میبینی که حال و روزمو نه؟
بیتابی های منم میبینی؟
چجوری باور کنم؟ چند ماهه کارتن خوابم توی خونه...
تورو به جوادت از خدا برام معجزه بخواه..قول میدم روسفیدت کنم ضمانتمو کنی...
نزار منم ناامید بشم
اون تابلو و جریانشو یادته آقا؟ شما رو به صاحب همون پرچم و ایام اربعینش قسم.
دیگه کشش ندارما آقا
به دادم برس اگه بی صاحب نیستم
خاک پاکش را غرق بوسه میکنم**چون که جای پای اربابم رضاست
تورو به بزرگواریت قسمت میدم نذار ...
توروخدا یه نگاهم بما دوتا بکن...
سلام آقا
سلام ضامن آهو
سلام ضامن آهو
چطور میشه پدر باب الحوائج پدر امام جواد ضامن آهو بشه ولی منو ضامن نشه
اره آقا چطور میشه کسی به زیارتتون بیادو حاجتی داشته باشه و شما ندید؟؟؟
امشب شب شهادتتون شب تنهایی باب الحوائجه شمارو به دل جوادتون شمارو به دل خواهرتون حاجت من روهم بدید شما رو به جدتون حضرت محمد شما رو به امامتون علی شما رو به فاطمه الزهرا دل ایشون تو این شبا شما رو به حسن ابن علی شما رو به دل زینب کبرا تو این شبا شما رو به شهید کربلا شما رو قسم به علی ابن حسین به قمر بنی هاشم شما رو به محمد باقر شما رو به جدتون به پدرتون حاجتمو بدید ضامن من شید شفیع من شید شما رو به دل حضرت زینب شما رو به جوادت قسم کمکم کنید
یه ساله دلم میخواد برم حرمش ای کاش طلبم کنه برم
السلام علیک یاشاه خراسان
خیلی خیلی دلم تنگ و بی قراره، کاسه صبرم سر اومده
گذر زمان هم ارومم نمی کنه، هی میگم شاید خیرم این بوده ولی یا امام رضا میشه خیرم و بگذاری تو چیزی که دلم داره فریاد می زنه، دوباره مثه همیشه کمک کنی همه چی درست شه
واقعا خسته شدم
از همه نا امیدم
تو ناامیدم نکن آقا
مرسی
پام مشکل داره
همه جا رفتم ک مشکلمو برطرف کنن
همه حرف شنیدم تشخیص های مختلفف
اعصاب خوردی
ناامیدی
خلاصه اینکه کلی دکترو مطب
عکس ...
یه شب ک خواب بودم یه پیر مرد نورانی اومد تو خواب گفت
ناراحت نباش پاتم خوب میشه من از تو بدتر بودم
فقط پناهت امام رضا باشه ****
الانم میخا برم حرمش
ادرسشو بهم دادن
میفهمین
پناهتون امام رضا باشه
دلمخیلی برات تنگ شده...
میشه دعوتم کنی بیام حرمت؟؟؟؟؟
لطفا...
یا امام رضا با امید زیاد و مطمئن دارم میام پا بوست تو رو به حق جوادت قسم میدم که یه فرزند سالم و صالح نصیبم کنی
یا رضا به حق پدرت قسمت میدم حاجتی رو بده
یا رضا
آقا تو رو قسم می دم به جان مادرت حضر ت زهرا گو شه چشمی به همه حا جتمندان بنما و یو سف ما را هم بر سان
ه ماه عروسی گرفتم خوشبختم امام رضا شوهر من سنی نذار
ه نظار دکترا بگن پارکینسون دار
ه دارم دیون
ه میشم بدادم برس دارم از ترس آیند
ه میمیرم حاجتم بده من کسی ندارم
اللهم صل علی محمد و آل محمد
السلام علی یاعلی بن موسی الرضا
آقاجون یا امام رضا سلام منو بی جواب نذارید
امسال یه همسر خوب نصیبم کنید منم سروسامون بگیرم.آقا هتون پناه آوردم پناهم بدید یا حجه الله یا نورالله...
دوستان التماس دعا.. خواهش میکنم
در بیستون عشق تو فرهاد میشم
اگه خدا بخواد من در چند روز آینده میرم حرم برای همتون دعا میکنم نگران نباشید دعای من بدجوری میگیره
عزیزان تو رو خدا دعا کنید
دپگه دلم نمیخاد برم وقتی امام رضا دوسم نداره وقتی التماسام نمیبینه بریدم پارسالم گفتم نطلب که من نمیام و نطلبید هیچ کس از خونمون نرفت. واس همه عجیب بود به همین راحتی!
اونی که گفته سه بار بگین جان جواد جواب میده! من توی حرم خودش ب مادرش قسمش دادم
اینقدر گریه کردم که دیگه جلوم نمیدیدم ولی بازم هیچی!!
من بد عالمم باشم که هستم مگه امام رئوف نیست؟مگه امام رضا نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خدا شاهده خود امام رضا اومد تو خابم وقتی که اصلا به فکرش نبودم اومد گفت خودم حاجتت میدم ولی الان 3 سال از خابم میگذره و هر روز بدتر میشم
درست میشه.
اگه لیاقتتو داشت نمی رفت که خوب :(((
درسته من تا حالا عاشق نشدم ولی آرزو دارم عاشق امام زمان بشم اون هم چه عشقی
آقاجان:
لایق وصل تو که منِ بی مقدار نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده گوشه چشمی آقا
پابوستم آقا
گدایِ گدایانتم
السلام علیک ایها الامام الغریب
السلاام علیک ایها الامام الرئوف
سلام آقا سلام آقای مهربونی
نمیدونم چی شد که یهو سرچ کردم معجزات امام رضا و این سایت رو باز کردم ولی حتما حکمتی داشته تا شاید ی دلشکسته دعام کنه و نجات پیدا کنم
تقریبا بیشتر نظرات رو خوندم و اشکام جاری شد و تصمیم گرفتم دوباره اینجام حرفامو بزنم:((
یا امام رضا یادته چجوری پسری که همشهری شماست دلمو شکست:((
که به خواهرش گفتم من فقط میام حسین و ببینم و بخاطر دیدن اون فقط میام مشهد
و از اواسط دی آسمونو به زمین دوختم که بیام که یک روز که داشتم با خواهرش حرف میزدم و گفتم چرا قسمتم نمیشه گفت چون آقا باید بطلبه
گفت اقا از دستت ناراحته که گفتی واسه دیدن داداش من میای بعدم گفت داداشم
گفته من هرگز نمیرم ببینمش حتی اگه بیاد..دلم شکسته بود و گفتم امام رضا منو بطلب خلاصه با تموم پا فشاریا 15هم بهمن بود فکر کنم که اومدم پابوست
از قضا اونام اصلا مشهد نبودن رفته بودن مسافرت
اقاجون یادته وقتی اومدم چقدر گریه کردم ..یادته چقدر دلم میخواست شبا تو حرم باشم قصه زندگیم خیلی تلخه خیلی ولی میگم شاید عبرت شه
درست پنج سال و چند ماه پیش با ی پسری آشنا شدم که الان شده تموم زندگیم
هر کاری میگفت نکن نمیکردم ولی واسه اذیت کردنش الکی باشه نمیگفتم
سال اول تقریبا باهاش سرد برخورد میکردم روزها هی میگذشت و بهش وابسته تر میشدم در ضمن چند سال ازم کوچیوتره،خیلی دوووسش داشتم و البته دارم تا قبل از دانشگاه رفتنش تقریبا همه چی اوکی بود و قرار بود تا اخر مهر بیاد خواستگاری
ولی نمیدونم چی شد که یهو تو محرم گفت ما بهم نمی رسیم و خانوادم مخالفن در صورتی که وقتی به خواهرش گفتم گفت من اصلا تو ازدواج داداشام دخالت نمیکنم حرف حرف اوناست...انقدر نذر و نیاز کردم و نظرش برنگشت...تا ی روز دیگه تیر خلاصی رو زد به قلبم و گفت از ما بکش بیرون و فراموشم کن:((((
وقتی اومده بودم مشهد از هم جدا شده بودیم..ولی قبلش غرور لعنتیمو شکستم و بهش گفتم چقدر دوستش دارم و میمیرم براش ولی گفت واسش مهم نیست الان که دارم اینارو مینویسم اشک چشمام تمومی نداره..تو ضریحم کلی اعمال واسه حاجت انجام دادم و نماز خوندم ولی نمیدوونم چرااا.......
خلاصه از مشهد اومدیم و تقریبا یکیدو هفته بعد بهش زنگ زدم و گفتم هر چی تو بگی حسین من حتی اسم ازدواجم نمیارم فقط تا اخرش پیشم باش تا بتونم زندگی کنم گفت خانوم محترم من شما رو فراموش کردم و اشک تمساح نریزید و بعد یکم حرف دیگه قطع کرد واسه دومین بار غرورمو شکستم حتی قبلا که باهاش حرف زدم گفتم حاضرم کنیز خونت بشم یا زن دوم ولی گفت نمیخوام حالم ازت بهم میخوره
نمیدونم چه طلسمی چه اتفاقی تو زندگیم افتاد که یهو اینجوری شد ولی خدا شاهده بهش خیانت نکردم و نمیکنم
ولی هنوز که هنوووزه حاضرم غرورمو بشکنم تا برگرده
خدایا اگه میدونستی اخر این رابطه این میشه چرا کاری نکردی اونشبی که گوشیشو دزدیدن و چاقو خورد فراموشی بگیره و بعد یکماه اس نده من حسینم چرا کاری نکردی فراموشی بگیره
چرا کاری نکردی زود از هم جدا شیم الانم باید خودت کمک کنی
یا امام رضا خیلی دوستتون دارم شما رو واسطه قرار میدم تو رو قسم به پهلوی شکسته مادرتون زهرا تو رو قسم به اقا زادتون امام جواد تو رو قسم به اقا زادتون امام جواد تو رو قسم به اقا زادتون امام جواد از خدا بخواید واسطه شید حسینم تموم زندگیم برگرده برگرده حتی اگه قراره هر روز کتکم بزنه و بداخلاقی کنه برگرده ...من بدون حسینم به سختی نفس میکشم..خیلییییییییییی دوستش داااااارم:((:((
شمایی که پیش امام رضا خدمت میکنید حتما امام رضا خیلی خیلی دوستون داره پس واسه من رو سیاه هم دعا کنید دیگه طاقت ندارم دیروز رفته بودم سر خاک مادربزرگم و گفتم یا دعا کن به همه کسم برسم یا منو ببر پیش خووودت واقعا طاااقت ندارم...
تو رو خدا دعام کنید دیگه نمیدوونم چه نذری کنم قلبم طاقت این رفتارو از کسی که هر روز میگفت دوستت دارم و الان میگه اون موقع بچه بودم نمیفهمیدم چی میگفتم نداره...تو رو جان عزیز ترین کساتون دعام کنید :((((((
این نوشته ام برا رهای عزیز
رها جان منم دوسال پیش بلایی که سرتو اومدسرمنم تومد.دقیقا مث تو.طرف ازم کوچیکتر بود ودوستم داشت یهو گفت ما ب درد هم نمیخویمدنیا روسرم خراب شد اشکم جلو هرکس و ناکس میریخت کسی نمونده بود ک جلوش اشکم درنیومده باشه.١سال هرروز بخدا بخدا هرروز گریه میکردم....! 1سال خییه.. بعدش برگشت و ب شرطی.. ک بقیه ش بماند ولی الان انقدر ب خدا نزدیک شدم انقدر سمت خداکشیده شدم که واقعا هیچی دیگه برام مهم نیس.شرایطمم اصلا خوب نیست اصلا... نه ازدواج کردم نه روحیه خوبی دارم ولی پناه اوردم ب خدا.احساس میکنم این اتفاق خیلی بد توزندگیم خوبیش این بود ک منو ب خدا نزدیک کرد ک دوباره نمازی ک ترک کرده بودم و بخونم.حالام ازخدا از علی بن موسی الرضامیخوام فقط منو ازاین مخمصه نجات بدن یا بمیرم یا یه بخت خوب نصیبم بشه زودتر سروسامون بگیرم.سنم رفته بالا... شماهم دعام کنید اگه میشه.یاارحم الرحمین
دلم گرفته از این مردم یا علی بن موسی الرضا
نجاتم بده
به حق مادر پهلو شکسته ات تو این شب شهادتشون قسمت میدم حاجت روام کنی. قول میدم آدم بشم. قول میدم آقا
خطاب به اللهم عجل لولیک الفرج
میشه بگی چیکارکردی واسش که برگشت
امام عزیزم من غیر از خدا و شما کسی رو ندارم از خودتون می خوام یه نیم نگاهی هم به بنده حقیر بکنی و زندگیم رو سر سامان بدی اخلاق شوهرم رو هم بهتر کنی.
یا امام رضا تو را قسم به امام جواد بطلب عید امسال بیام پابوست
امام رضا دلتنگم
دلتنگم واسه زیارتت
دلم خون است امام رضا
نامیدم
منتظر برگشتشم....خودت میدونی
سپردمش دست خودت
ب امید اینکه صدامو بشنویی و دل منو شاد کنی
ياعلي بن موسي الرضا
امام رضا من خیلی بچه دوست دارم دست خودمم نیست اما برای بچه دار شدن باید ازدواج کرد، یه آقای خوب ومهربون وپولدار قسمتم کن، دوست دارم
خیلی داغونم . خسته م
یا امام رضا تو خونه خیلی اذیتم می کنن.یه راهی برام باز کن که ازدواج خوبی و پایداری کنم.
یا امام رضا تو رو به پهلوی شکسته ی بانو فاطمه زهرا قسمت میدم به دل شکسته م رحم کن.
آقا تو رو به امام حسین کمکم کن
منتظرم
یا امام رضا هرکی از جایی ناراحته به خانواده ش تکیه میکنه من که خانواده م داغونم کردن غیر تو کسی رو ندارم
کمکم کن ...
خیلی دلم گرفته.دنیام تیر و تار شده امام رضا
سلام اقا امام رضا...
بدجوور دلم شکسته اخه چرا منو نمیخواد؟؟؟
یا امام رضا تو رو قسم به جوادتون از خدا بخواید مهر و محبت من تو دلش قرار بگیره
آقا دارم تمووووم میشم...حتی مشاورم کاری از دستش ساخته نیست
تو رو قسم به مادر پهلو شکستتوون برگرده...با عشق برگرده
آقا و سرور عزیزم؛ سلام خدابرشما واجداد پاکتان و سلام برجوادالائمه که اینقدر دوستش داشتی. من ایام عید باهمسرم اومدم زیارتت و بهمون خیلی خوش گذشت.آقاجان میدونی که از اهواز تا مشهدخیلی راهه.ما به عشق شماکه سرورمونید صدها کیلومترراه اومدیم.اگه مصلحتمون میبینی واسمون دعاکن تا ماهم صاحب فرزندصالح و سالم بشیم.آقا9ساله ازدواج کردیم وهنوزبچه نداریم.من خیلی دوستت دارم
:)
من خودم شخصا یه خاطره از آقا دارم که هر وقت یادم میاد دلم آروم میشه و به ایشون توسل میکنم واسه حل شدن مشکلاتم...احساس دین میکنم به آقا گفتم اینجا هم بنویسم شاید یکیتون بخونین و آروم شین..
از طرف دانشگاه ما رو برده بودن مشهد پابوس آقا من خیلی رو غذا حساسم و غذای مهمانسرا بوی خاصی میداد و من نمیتونستم بخورم اونروز نهار و شام هیچی نخوردم و سحر رفتیم واسه زیارت و نماز صبح،بعد نماز تو صحن انقلاب نشسته بودیم که دلم ضعف زد از گشنگی..به شوخی گفتم آقا این چه طرز مهمونوازیه من که مردم از گشنگی،خلاصه هر کدوم از بچه ها یه چیزی گفتن و قرار شد نهار بریم بیرون یه چیزی بخوریم
برگشتیم مهمانسرا واسه استراحت هنوز چند دقیقه تی نگذشته بود که در اتاقمونو زدن.دوستم درو باز کرد دیدیم یکی از خادمای آقاست با جهار تا دعوتنامه گفت شما نهار دعوت آقایین..الهی قربونش برم من که چقد این آقا مهربونه..کلی با بچه ها گریه گردیم.بعد که پرسیدیم توی اون مهمانسرای چهارطبقه که هر طبقه شم چند تا اتاق بود فقط اتاق ما دعوت شده بود..
چه عزتی سرمون میذاشتن توی غذاخوری..اون خوشمزه ترین قیمه بادمجون عمرم بود..
خواهرا برادرا آقا صداتونو میشنوه ازش بخواین دعا کنین ...آقا خیلی مهربونه...
من یه سوال دارم آیا کسی با چشمان خودش دیده که امام رضا (ع) فردی که مادر زادی مشکل داشته شفا بده و اگه کسی ادرسشو بلده بهم بگه لازم دارم خیلی ضروریه
اینم شماره من
09157707731
رضا ثمره مشهد
ادرکنی
ای امام خشنود من پدرمو از دست دادم ازت میخوام برای پدرومادرم دعا کنی خدابیامرزدشون امام رضا جان از خدا بخواه حاجت قلبی منو برآورده کنه چند بار امتحان دادم نشد اینبار از تو میخوام شرمنده نشم ای آقای وطنم
خیلی خستم . خدا کمکم کن .
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااا .خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا Mahbobeh109@yahoo.com
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سر المسودع فیها.
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع)!
آقا جان بحق جده ات، بحق خواهر بزرگوارت، بحق جوادت بحق همانان که دوستش داری، آقای خوبم مادرم سرطان ریه دارد، همه دکترا جواب منفی بهش داده. آقاجان غیر از عنایت شما هیچ مددکاری نداریم. بحق جده ات قسم آقا جان امشب که شبهای بابرکت رمضان است از خدا بخواه برای مادرم شفای عاجل و صحت کامل عطا فرماید! آقاجان نذر می گیرم اگر مادرم شفا یافت خودشه پابوست مشهد می یارمش. تا از نزدیک حوزه کرم اهل الله را بیبینه. اللهم آمین
يا امام رضا تو چشم و بينايي مرا كامل كن /لايق زيارت شما نيستم //خودت به فريادم برس /تورو به كبوترهاي حرمت قسم شفاي همه مريضان باش
سلام به همه شما عاشقای امام رضا (ع )
من تقریبا همه دلنوشته های شما عاشقای امام رو خوندم ایمانم به خدا و معجزات امام بیشتر شد
هرچند خودم 9 ماه پیش یکی از این معجزات آقا رو تو زندگیم حس کردم
اینو برای اونایی که یه ذره شک تو دلشونه میگم هروقت از ته دل خدا و امام ها رو صدا بزنی حتی اگه تو خونه یا سرکار یا که تو خیابون باشی مطمئن باش صداتو میشنون و اگه خواسته ات به مصلحتت باشه همون لحظه جوابت رو میدن.
از همه شما عاشقا التماس دعا دارم.
یبار حاجتمو دادی یه همسر خوب بهم دادی الهی شکر قرار شد بعد از اون با همسرم بیام زیارتت اما هنوز قسمتمون نشده
بطلب بیام ازت تشکر کنم و این دفه یه بچه صحیح و سالم ازت بخوام
قربون معرفت و کرمت یا رضا
امافقط یک نفرخواستگارتواین مدت پیداشد که اونم مریض احوال بود به اونم راضی بودم خونوادم نذاشتند
باورکنید چه قدرگریه کردم
چراخدا داره منو داغون میکنه
چرا
رفتم مشهد
قم گریه کردم
یعنی اینقدرمن بدم
ازخودم بدم میاد
خداشاهده فقط یکی رومیخوام که باایمان واخلاق باشه
این تنها ملاکمه
امین یارب عالمین
من الان ۲۳سالمه ولی هنوز یک بار هم نطلبیدی بیام پابوست
خیلی دلم میخواد بیام پابوست آقا جان
۲۲مرداد تولد ۲۴سالگیمه تو رو به پهلوی شکسته مادرت زهرا قسم
بطلب روز تولدم داخل صحن زیارتگاهت باشم و بیام پابوست
تو رو به دستای بریده عموت عباس قسم میدم آقا جان
اقا منو دست خالی نزار همیشه جواب سلام منو با محبت دادی این بار هم اقا جواب بده
اگر از من بدتون میاد اصلا نگاهم نکنید..اما بابا و مامانم که ادمهای خوبین...التماستون میکنم خوبشون کنید...تورو خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ....شما رو به همه مقدساااااااااااااااااااات
دلم براتون تنگ شده.........................................................................
از خدا خواستم حداقل حاجت هام رو ك بهم نميده ب درك ... حداقل برم مشهد و كربلا اما اونم نداد... كسايي رو ميشناسم ك بدترين گناه ها رو ميكنن اما ميرن مشهد و كربلا .... ولي من ك هميشه راه خدا رو رفتم نميرم كربلا
از همه چي متنفر شدم ديگه حتي معجزه هايي ك تعريف ميكنن باور نميكنم همش دروغه ......
من دلم برات خیلی تنگ شده
حتی یک بارم منو نطلبیدی
من مريضم
شفامو خودت تا مهر بده اگه تا يه ماه ديگه ندی ديگه...
امام عزیزم منم بطلب
امشب شب تولدته
من متوسل میشم بهت
منم بطلب قسمت میدم به جوادت منم بطلب
قسمت میدم به جوادت منم بطلب
قسمت میدم به جوادت منم بطلب
قسمت میدم به مادر مظلوم پهلو شکستت شفام بده
حضرت من خاک پای شمام
یکی از عاشقان حقیر شمام
شما رو به قرآن قسم منم بطلب
من دلم برات خیلی تنگ شده
حتی یک بارم منو نطلبیدی
من مريضم
شفامو خودت تا مهر بده اگه تا يه ماه ديگه ندی ديگه...
امام عزیزم منم بطلب
امشب شب تولدته
من متوسل میشم بهت
منم بطلب قسمت میدم به جوادت منم بطلب
قسمت میدم به جوادت منم بطلب
قسمت میدم به جوادت منم بطلب
قسمت میدم به مادر مظلوم پهلو شکستت شفام بده
حضرت من خاک پای شمام
یکی از عاشقان حقیر شمام
شما رو به قرآن قسم منم بطلب
خودتون گفتید هر کس یکبار بیاد دیدنتون شما 3 جا میرید کمکش آقا جان فقط یکبار بیا اینجا و خواهر منو شفا بده
آقا جان دستم خالیه اما دلم و چشمم منتظر معجزست
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
یه مشکلی دارم یاامام رضا توراقسمت میدم به پهلو شکسته حضرت زهرا
سه سال منتظر کسی ام خودت میدونی اونو برام برگردان
قربونت برام یا امام رضا
هرکس تو مشاهده برام دعا کنه
آقا جون امروز روز تولدته قسم میدمت به پهلوی شکسته مادرت زهرا و سه بار قسم به جوادت دردو دلامو بشنو پیش خدا ضامنم شو تا حاجت روا شم
اقا جونم اولین ارزوم اخر عاقبت خوب و خیر خوش برای همه خانواده ام برای همه برای خودم و نامزدم .ظهور امام زمان
بعد از اون آقا جون حاجت همه دردمندا را اجابت کن
آقاجون تو را سه بار قسمت میدم به پسر خوبت جواد
اگه من و س صلاح همیم دعا کن تو روز تولدت منم حاجت بگیرم اسباب اساس ازدواجمون فراهم بشه و بهم برسیم آقا جون ای پدر مهربان تو را به سخاوتت قسم دعا کن بخت همه خواهرام به خوبی و خوشی با آدم های خوبی باز بشه و همه مون تا سال بعد این موقع سر خونه و زندگیمون باشیم آقاجون تو را بحق اباصالح تو را به حق مادرت حضرات زهرا دعا کن اگه صلاح من و س بهم برسیم و بیمه بیکاری ام جور بشه انشاالله سال بعد این موقع قول میدم به مادرت زهرا قول میدم طلبم کنی حتما به پابسوت می یام التماس دعا
چرا؟؟
مگه من ادم نيستم
حتي تو فضاي مجازي هم حق ندارم درد و دل كنم
اقا ميبيني چقدر بد بختم
آقا جان درد دل هام رو به شما گفتم کمک کنین
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)
امسال وقتی خدام حرم رضوی(کاروان زیر سایه خورشید) اومدن شهر ما و وقتی پرچم مقدس بارگاهتون را زیارت کردم آقا درد و دل هام رو به شما گفتم
آقا خیلی خسته ام به جان جوادتان خسته ام
کمک میخوام، فقط همین
آقا به فریادم برس که هیچ دادرسی ندارم یا علی بن موسی الرضا(ع)
خیلی دوسش دارم همین
دستی دستی زندگیکو خراب کردم، آرزوهامو خراب کردم چهرمو خراب کردم، اعتماد به نفسمو از بین بردم
من عصای این خانواده بودم
کاش سال 95 رو می شد پاک کرد
کاش همش خواب بود
اما 5 ماه گذشته
خواب نیست
نمی تونم باور کنم که چه کار کردم
کمر پدر و مادرمو شکوندم
معجزه می خوام امام رضا دو بار از 92 اومدم زجه زدم ندادی بهم
گند زدم به زندگیم ا
شب و روزم گریه اس
کخ چه جور اینجور شد؟
حتی امسال رفتم شکایت پیش خواهرتون
همه چی بدتر شد
زندگی قبلمو می خوام
همون عصای خانوادم باشم
میگن دنیا بازیچه است والا ما جز زجر هیجی ازش ندیدیم
به طور ناباورانه منو طلبیدی
چه قدر کارت دارم
چه قدر حرف دارم
بلا تو بلا رو کی تونسته تحمل کنه؟
مگه من حضرت زینبم> مگه من ایوبم؟
ای خدا تا خدا تا خرخره پرم
چرا اینجوری شد؟
چرا ؟ :((( می شه معجزه بدی تمام داراییمو قربونی می کنم فقط چهره قبلم برگزده
ای خدا چه کار کردم؟
خدا منو ببخش ای خدا رو سیاهم ازم روتو برنگردون
آقا جان2 هفته پیش خدمتتون بودم آقا خیلی دلم گرفته التماس میکنم هرچ زودتر حاجت منم بدید.از تنهایی خسته شدم.با یک امیدی اومدم مشهد آقا.منم دوست دارم عنایت شما رو ببینم.ای خدا کمکم کن.درمونده م.ای خدا.یا امام رضا
یا امام رضا ازت میخوام هوش منو بالای 160 کنی
کارم این شده که همیشه قران جلویم باشد واستخاره بگیرم بعضی وقتها با خودم می گویم خود کشی کنم تا راحت بشم ولی بعد ان چه چه حال می شوید وقتی به بدرتان سلام می کنید ولی جواب نمی شنوید یا بااخهای بدرتان مواجهه میشوید یعنی اینکه من اضافی هستم حالا یا امام رضا لا اقل یه جوری به من نشان بده که حرفهای من را می شنوی دیگر خسته ام خست خواهش می کنم گشایش در زندگیم قرار بده دوست ندارم سر زبانها باشم
کسی مرا به دوش ابرها سوار میکند
خیال میکند که دیدن تو قسمتش شده
همین کسی که دارد از خودش فرار میکند
هر دو خواهم ز عطای تو رضا
رهسپار حرم عشق شده
هرکه آید به سرای تو رضا
دیشب با تموم وجودم گریه میکردم و از امام رضا میخواستم برای شفام دعا کنن.
دیگه نمیتونم این مریضی رو تحمل کنم.نزدیک دو ساله دارم زجر میکشم.
متأسفانه امام رضا منو نمیبینه.
یا حضرت معصومه برادرتون منو دست خالی برگردوندن.
دیگه راهی ندارم.
میخوام بذارم از خونه برم...نمیدونم کجا میرم و چی میشه.
ولی دیگه خسته شدم.
یا امام رضا قسمت میدم به امام جواد و با تمام وجودم ازتون میخوام مشکل همه جوانها و منو که میخوان با آبرو و پاک ازدواج کنند حل کنید.
یا امام رضا قسمت میدم به امام جواد و باتمام وجودم ازتون میخوام مشکل همه جوانها و منو که مشکل از دواج داریم حل کنید.
یا امام رضا قسمت میدم به امام جواد وبا تمام وجود ازتون میخوام مشکل همه جوان ها و منو که میخوان با آبرو و پاک ازدواج کنند حل کنید.
یا امام رضا من یه بار دیگه پیام داده بودم خیلی دلم شکسته تو رو به خدا قسمت میدم اینبار حاجتمو برآورده کنی خودم هم شک ندارم که برآورده میشه من فقط یه چیز از شما میخوام اونم اینکه ضریب هوشی من بالای 160 بشه توروخدا یه نگا به من بنداز به من رو سیاه توروبه جوادت قسم میدم هوش منو بالای 160 کنی
می دونم یه روزی میاد که پیام حاجت روایی ام رو اینجا میزارم
یا ضامن آهو
.اینو واسه همه ی حاجت مندا گفتم و واسه خودم که نا امید نباشم.
یا امام رضا تو رو به مادرت حضرت فاطمه(س) و خواهرت حضرت معصومه(س) قسمت میدم به خاطر پدر و مادر و برادرام شفام بده نذار غصه بشم رو دلشون .اونا از گذشته تاحالا کلی مشکل داشتن و رو حیاتشون ضعیفه اگه من خوب نشم و بمیرم خدایی نکرده نابود میشن.
آقای مهربونی ها لطفا کمک کن دکترا دردم رو بفهمن و درمون داشته باشم شفام بده.من تنها دختر این خونواده ی 5نفری ام.
کمکم کن عاقل شم دیگه با ندانم کاریام باعث درد سر و ناراحتی خونواده ام نشم.آقا اگه خوب نشدم و مردم لطفا به خونواده ام صبر بده کمک کن اصلا غصه ی نبودنم رو نخورن و دلتنگم نشن.خیلی زود فراموشم کنن و برگردن برگردن به زندگی شون.
آقا یکی از آرزوهایم اینه که بیامد3روز نوکری تو کنم کمک کن زودتر بیام زیارتت دلم برات پر میزنه.
امام رضا...
خیلی دلگیرم کاش منم مثل بقیه برا پدر و مادرم دختری میکردم از دواج میکردم بچه داشتم مامانم به ارزوش می رسید با نوه هاش بازی میکرد ولی الان با بد شانسی هام و ندانم کاری هام معلوم نیست چی بسرم میاد .همش فقط براشون غصه و درد سر درست کردم.
خیلی خانواده امو دوست دارم عاشقشونم.فقط خوشبختی و خنده ی از ته دلشونو میخوام
خدا بزرگه شاید مشکلم حل شه خوب شم
خدایا کمکم بغلم کن.
خدایا دوست دارم
ان شاالله همه رو حاجت بده همه مریضارو شفا بده.ناشکر نباشیم هیچی مهم تر از سلامتی خودتون و خونواده تون نیست.بقیه مشکلات حل میشه.
بچه که بودم هرچی که دوست داشتم خدا بهم میداد.
لطفا واسه منم دعاکنید
راستش مشکلاته خیلی زیادی هم برای من و هم برای خانواده ام و هم برای دوستانم طی مدته کوتاهی پیش اومده
خیلی خستم خیلی هم از کارم پشیمونم یعنی واقعن پشیمونم
امام رضا زندگی تو یه شرایطه خیلی حساسی قرار گرفته
یه مشکلی پیشه رو دارم که تمامه آیندم و تمامه اهدافم زندگیم به حل شدن این مشکل بستگی داره
ازت خیلی دورم خیلی دورم به خاطره همین نمیتونم که هیچ حق زیارته تو رو هم ندارم
امام رضا من حرفامو با امام زمان زدم گفتم چه اهدافی دارم هیچ وقت هم فراموششون نمیکنم
امام رضا دستم به دامانت
تو رو به امام جواد قسم میدم
تو رو به امام جواد قسم میدم
تو رو به امام جواد قسم میدم
خسته شودم از این مشکل
این مشکل فقط من نیست یه جمیییته خیلی زیاد این مشکل رو دارن
دستم به دامانت قول میدم دلتو نشکنم دیگه
مشکلمونو حل کن
تو رو به پنج تنه ال ابا قسمت میدم
قول میدم دلتو دیگه نشکنم
خستم و خسته یم
کمک کن فردا معلوم شه
خستم از مشکلاتی که فقط با معجزه حل میشه
خستم از زندگی که هیچ نقشی توش ندارم
خستم.......
راهمو گم کردم فقط همین
یا امام رضا خیلی دلم گرفته تنها و بی کسم تو این دنیا به هیچکس نمیشه اعتماد کرد همه آدما دورو و ریاکار شدن یا امام رضا کاش خدا هیچکس رو محتاج بنده هاش نکنه خیلی سخته واسه مال دنیا جلوی یکی شخصیتت خورد بشه اونم بره همه جا جار بزنه من به فلانی کمک میکنم امروز عیده ولی من خیلی دلم گرفته کاش خدا کمکم کنه ای کاش.........
لطفا واسم معجزه کنید
السلام علیک یا ضامن آهو
و همینجا میگم نتجه ی کارم چی شد
میدونم اگه خدا بگاد حتما میتونه در این مورد هیچ شکی ندارم حتی یقین دارم
من فقط یه فرصت میخوام
دوسال التماس هرکی رو که دیدم رو کردم.هرامام زاده ای رفتم نذر کردم.نشد که نشد.کارم کشید دکتر اعصاب قرص نخوردم که عادتم نشه یک سال درد و رنج کشیدم نماز جعفر طیار انواع اقصام چله گفتم خدا نخواست دیگه خودمو قانع کردم .خودت که اوضاع همه چیزمو میدونی اصلا نگم بهتره.حالا برای یه لقمه نون حلال بدبختی و شب نخوابی .....اقا حتی یه امیدم ندادی
اومدم بگم هر چی خودت میدونی و خدا
ولی نه نگو
حالم خوب نیست
دیگه بعد ان همه سال نمیتونم مقاومت کنم
حاجتا قبلیم که شدن یه حسرت شدن یه طعنه
من که ذهنم به جایی نمیرسه
کارمو درس کن حداقل
توکه همه کاره ای همش دستت نیم نگاه خودته
اقا تو رو به جوادت قسم دیگه دلمو نشکون
قلبم درد میکنه
من یه دخترم ک محجبه نیستم ،همیشه میگم اگ شفا گرفتم محجبه و چادری میشم
ان شالله که قسنت همه بشه برنزیارت امام رضا و خواهرش
فردا اربعین امام حسینه
یا امام رضا به حق مهربونیت /لطف وکرمت /حاجت همه رو بده
حاجت دل منم بده
یا امام رضا همونی که خودت میدونی
چرا انقدر مهربوني؟به خدا من لياقت ندارم
به خدا از اينهمه مهربونيت شرمندم
السلام عليك يا علي بن موسي الرضا
آقا خودت منو به آرزوهام برسون
با تمام وجود از گذشته م توبه کردم یا امام هشتم شما رو بجان امام جواد بجان امام جواد جواد بجان امام جواد دلمو زودتر شاد کنید درست زندگی میکنم
دوسش دارم نمیخوام زندگیم از هم بپاشه
یا امام رضا تو رو به خواهرت قسمت میدم نزار زندگیم از هم بپاشه
دلم بدجوری هواتو کرده
برای یک روزم که شده بطلب بیام پابوست
تو رو خدا برام دعا کنین، یه کودک دارم 14 ماهه،، زنم ارتباط نامشروع داره و زبون درازه و کف پا بچه مو سوزونده و پا مادرم و شکونده و خیلی حرف های زشت میزنه و نماز من و مسخره میکنه.. و دعای ان یکاد که تو گردنم بود با لا اله الاه را انداخت دستشویی، نعوذ بلاه... از 5 شنبه هم با بچه ام فرار کرده.. خیلی هم در حقش خوبی کردم و حتی وام ازدواج هم دزدید و طلا و بدون هیچ گونه جهیزیه اومد.. و با نامحرم ها میگرده.. کتفمم زده از جا در اومده و مچ و انگشتم و داغون کرده.. بخاطر که یتیم بود و زبونش درازه و بخاطر مادرم خیلی خودم و کنترل کردم... تو رو جان امام رضاع برام دعا کنین رسوا شه.. یا امام رضا ع
۱۴ سالمه یک سال و نیمه که فهمیدم بابام به مامانم خیانت میکنه باورتون نمیشه چقدر واسه یه دختر سخته که باباش،عزیزترین کسش،بشینه جلوش و با درست دخترش چت کنه
بابام جذبه خاصی داره طوری که من یا مامانم نمی تونیم به روش بیاریم این مسئله رو دلم واسه مامانم میسوزم بیچاره ۱۵ ساله عروس این خانوادت ولی هیچ خیری ازشون ندیده از وقتی هم که چشم باز کردم مامانبزرگم و عمه هام همیشه باعث میشدن که تو خونمون دعوا بشه و بابام مامانم و کتک
حالا هم که مامانم میگه از۶ ساله پیش فهمیدم ماجرای خیانتو
اما من چون خودم بچه بودم هنوز تازه متوجه این موضوع شدم
احساس میکنم افسرده شدم هرجا میشینم به فکر فرو میروم میخوام که گریه کنم
از زندگی سیر شدم حتی چند بار هم شده که فکر خودکشی بزنه به
شمارو به همه ی مقدساتتون قسم میدم که واسم دعا کنید هم واسه مشکلم هم واسه اینکه بدم زیارت آقا و آرزو به دل نمیدم آخرین بار که رفتم۷ سلام بود فقط.فکر کنم تنها راه بهتر شدن زندگیم اینه که برم زیارت امام رضا
حرف دلم هم که به هیچ کس جزایشون نمیتونم
سخته بخدا واسه یه دختر به این سن خیلی سخته
من حقم نبود اینا همش ظلمت واسم
تورو خدا هرکی بده مشهد واسم دعا کنه واسه خاطر مامانم که شده دعام کنید
اونم از بچگی مثله من زجرهای زیادی کشیده
کاشکی
مثل آهو بشه
حکایت
التماس دعا
ایا فریاد رسی هست که به حرمت لب تشنه حسین و جوادت من تشنه رو سیراب کنه پسر پیغمبر
ایا فریاد رسی هست که به حرمت لب تشنه حسین و جوادت من تشنه رو سیراب کنه پسر پیغمبر
یا اقا امام رضا یا آقای مهربونم تورو به جان جوادت توروجان خواهرت توروبه جان مادر پهلوشکستت اول حاجت همه رو بده بعدم خواهرم ک 25 سالشه تشنج میکنه و دلیلشم دکترانفهمیدن کمک کن خوب بشه تحمل دیدنش وختی تشنج میکنه برام سخته خیلی سخته عزیزترین کست جلوچشت زجر بکشه وکاری از دستت برنیاد آرزو دارم بیارمش پابوست ولی نمیشه و نمیطلبی آقا جان خودم زیاد مشکل دارم زندگیم سر دوراهی بدی گیر کرده ولی مریضی خواهرم خیلی مهمتره
آقا جان تو ضامن آهو شدی مگه میشه تو با اینهمه مهربونی ضامن سلامتی خواهرمو و زندگی خودم نشی میشه من اینهمه گریه کردم و زجه زدم تو با اینهمه رووف بودنت جواب زجه زدنامو ندی میشه نامهربون شده باشی میشه قبلا ازت حاجت گرفتم الان دیگه دوسم نداشته باشی آقای خوبم ینی من پیشت اندازه اون آهو احترام ندارم آقا دردت بجونم قلبم فدای صحن و سرای قشنگت فدای کبوترای زیبات .بی کسم کسی رو جز تو ندارم دست رد به سینم نزن جان مادرت جان جوادت بخدا حاجت دادن من برات کاری نداره یه نیم نگاه بنداز .آقا تو خواهرتو چقد دوس داری؟؟؟ بجان جوادت منم خواهرمو دوس دارم نزار اذییت شدنشو ببینم خیلی وخته التماست میکنم و گفتم حاجتمو ندی میرم پیش خواهرت گلایتومیکنم میگم برادر مهربونت ک تنها امیدم بود منو رد کرد.بخدا گدای درگاهتم آقاجان مهربونیتو بهم ثابت کن تمام زندگی و جوانیم فدای مهربونیت .
تورو امام رضا هرکی این پیامو میخونه برام دعا کنه
یا ضامن آهو ...
سلام به آقای مهربونم آقاجان سعادت داشتم رفتم زیارت خواهرت ولی خیلی بدم ک نطلبیدی بیام گدای درخونت باشم تو ک مهربون بودی توروخدا ناامیدم نکن بطلب بیام فقط گدای در خونت باشم جاحتمو ازت بخام آقا اومدن یه گدا به در خونت ک واسه تو کاری نداره
رفتم به خواهرت گفتم آقا امام رضا میخاد حاجتمو بده برادر مهربونت یه نیم نگاه به من میندازه و دست رد ب سینم نمیزنه. پس آقاجان توروخدا روسیاه نشم حاجتمو بده ک بیام پابوستو برم از خواهرت تشکرکنم خودت میدونی توروضامن زندگیمو سلامتی خواهرم کردم توروجان جوادت توروجان جوادت توروجان جوادت مهربونیتو بهم نشون بده
خدا پنج بار لذت مادر شدنو بهم دادو همون اولش ازم گرفت،امام مهربونم من خیلی وقتا باهات حرف میزنم و ازت خواستم بچمو برام نگه داری اما نشد،اینبار برای عاشورا دوباره میخوام بیام پیشت،لباس بچمو میزنم به ضریحتو نذر میکنم روزی که بدنیا اومد اولینبار بپوشم تنش،من امیدوارم نا امیدم نکن،تو میدونی چقدر دوست دارم مادر شم،شفامو بده
پاسخ: تا وقتی مرتب بهش فکر می کنید فراموشی امکانش ضعیف است اما گذر زمان مطمعنا کمکتان می کند به خدا توکل کند و سعی کنید رابطه اتان را با خدا نزدیکتر کنید و از او بخواهید هر چه مصلحت شماست همان را برایتان مقرر کند
ای حرمت ملجادرماندگان دورمران ازدر وراهم بده
التماس دعاازهمه ی عاشقان اهل بیت دارم
اقا جون همه درد هارو میشه تحمل کرد (جز خارج شدن از نگاهت) بخابم بیا مولایم
آمین،السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
حضرت سلطان بعد از 10سال سرانجام بنده سرتا پا تقصیر را قبول کرد و به عنوان خادم خادم حرمش قبول کرد. واولین شیفت کاری خود را در روز شهادت مادرش حضرت زهرا(س)انجام دادم .که تنها روز پر از احساس و دلداگی در طول زندگی من شد.
وقتی که هوای چشم بارش باشد
در کنج دلت امید و خواهش باشد
باید که دخیل مشهد جان گردی
در صحن مطهرش نوازش باشد
آقا من ازت حاجت میخوام.. دعاهامو میدونی.. تا فردا درستش کن
فردا که حاجتمو گرفتم میام میگم اینجا
من 28سالمه تا حالا یکبارم نرفتم حرم.
پدرم مریضه تورختخوابه.سرپرست ی خانواده پرجمعیت منم کلی درد کشیدم.بدهکارم.پول جهیزیه ندارم ازدواج کنم.دستمون خالیه.زیر فشار شدیدیم.
چند وقت پیش آرزو کردم برم حرم آقا بگم دردامو.ولی پول نداشتم.یکی پیداشد هزینه سفرمو داد بدون اینکه من ازش بخوام گفت خواب دیده من نمیتونم برم.به خاطر مسائل مالی.این خودش معجزه هست..انشالله چند روز دیگه میام آقامو ببینم.
امشب که نوشته هاتونو خوندم کلی گریه کردم.
آقا مهربونه.من امید دارم به همه کمک میکنه.
پسرم دو سالشه حرف نميزنه خيلي منو و مادرش نگرانش هستيم .
چندين بار ميخواستيم بريم مشهد هي نميشد ولي الان دارم بليط رزرو ميكنم كه پنجشنبه اين هفته برم حرمش پسرم رو بدم دستش شفاعتش بده و حرف بزنه .
برام دعا كنيد .
براتون دعا ميكنم مطمئن باشيد.
با پدر و مادرم رفتیم قم. توی راه با حضرت معصومه دردودل میکردم. گفتم: کسایی می گن سیده هستند و حالا دل منو شکوندن. دارم مریض میشم. دکتر برام قرص نوشته. توی اوج جوانی به قرص بیفتم؟
وقتی از قم برگشتیم، تمام غم و غصه ام ازبین رفته بود و قرص هم نخوردم.
امام رضا دلم گرفته دلم حرمتو میخواد زار بزنمو گریه کنم امام رضا گریه امانم نمیده من یه دانشحو هستم دانشحوی معماری یه دختر تنبل پراز مشکل و مریضی مایه دردسر خانواده اما باخدا، خدایی ک یه لحظه ازذهنم بیرون نمیره این خدا باعث شد بین تمسخر ادما قبول بشم دانشگاه ملی اول فکر میکردن قبول نمیشم گفتن اگه ملی قبول شی میزاریم من در کمال ناباوری قبول شدم همه تعجب کرده بودن گفتن بیخیال بیا برو ازاد با چقدر التماس و خواهش مادرم گذاشتن برم درسم تمام شد کارشناسی دیدن قبول شدم برادرم زد زیرش گفت من نمیزارم رفتم انصراف دادم بعد گفت باید با این پسر که خوبه ازدواج کنی نامزد کردیم اصلا خوب نبود مشکل داشت عقد کردیم ولی هرچی داد زدم به حرفم گوش ندادن و منو بعقد وادار کردن بعد گفت یکم مشکل داشت گفتم پریسا همین بسشه دختر روستام نمیشد داد بزنم نمیخوام نمیدونید دختر روستا بودن چه مشکلیه
آقا جان شمارو به جان جوادت این مادر توکمارفته رو شفابده و .......
اقا امام رضا ميدونم بالاخره حاجتمو ميدي اقا منو نااميد نكن اقا من همه درها به روم بسته شده الان كه دارم اين نامه رو مينويسم توي بيمارستان دارم شيفت ميدم خدايا به حق همين بيماران دلشكسته حاجت منو بده ديگه حتي توان پرستاري هم ندارم
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
آقا قلب هایمان گرفته دردی در دل هایمان هست که فقط درمانش در دستان اوست.
آقا کمکمان کن.
آقا در سختی های روزگار کنارمان باش. بخدا سخت است تحمل این همه درد به تنهایی. در کنارمان باش و از خدا بخواه که مارا لحظه ای به حال خودمان رها نکند که از خود بدر می آییم.
کمکمان کن تا در نهایت سربلند این دنیا را وداع بگوییم.
مارا بطلب
منتطرم یا امام رضا این روزا خبر داری تو دل من چه خبره دارم از غصه دق میکنم به خاطردختر 4 ساله م به دادم برسین و واسطه بشین از خدا بخاین شفام بده از شر این افسرگی راحتم کنه اشک چشمام خشک شد انقد جلو چشمای بچه م گریه کردم بچه هر لحظه نگرانمه دخت من فاطمه ست به حق مادرت زهرا سلامتیه مادرشو بهش برگردون
چند به پا بوست آمدم ، روز شهادت حضرت مادر ع خدمت رسیدم ولی حاجتم را ندادی ؟
خیلی خسته ام از همه جا رانده ، یا سلطان خراسان امام رضا ع تا کی باید چشم به راه عنایت شما باشم
امروز روز تولدت مادرتان حضرت زهرا می باشد بحق مادر پهلو شکسته تان در روز عیدی به همه ارادتمندان خودتان عنایت فرمایید مرا هم بی نصیب نگذارید
حاجتی رو که سال ها به خاطرش دعا کردم بهم ندادین.یه مدت خیلی دلشکسته بودم.گفتم دیگه واسه چیزی پیش امام رضا دعا نمیکنم.دیگه چیزی نمیخوام ازش.چند شب پیش خواب دیدم تو حرم اقام.حس خوبی دارم از اون موقع.ممنون که نشون دادین حواستون بهم هست.خواستم بگم دیگه بابت نرسیدن به خواسته ام گله ای ندارم.خواستم بگم که راضیم به هر آنچه که شما صلاح بدونین.کمکم کنین که دل شکستمو بسازم و فراموش کنم هر آنچه که تو این سال ها بهم گذشت.ممنونتم ضامن آهو
آن جوانى كه با وجود نارضايتىِ پدر و مادرش و يا امرِ مهمى كه حضور آن را در شهر خود و در كنار خانوادۂ خود ضرورى مینماید ، به حركت و سير به زيارت امام عليه السلام اقدام كند، بايد بداند كه با هر قدمى كه به آن سمت بر میدارد يك قدم از آن حضرت دور خواهد شد!
سيّدالشّهداء [و به طور کلی هر امام معصومی] مى گويد:
اگر گذرنامه ات صحيح و بلااشكال است و هيچ «عذر شرعى» نداشتى و «امور بر جَریْ و روال عادى» بود و مادر و پدرت نگران حال تو نبودند و عيالت احتياج و نياز به حضور تو نداشت و با آمدن تو مسائل تربيتىِ خانواده مختل نمىگشت، حال اگر خواستى بيايى ايرادى ندارد.
و در غير اين صورت توسّل و دعا براى رفع اشكال و تسهيل امور و «تطبيق شرايط بر وفق مراد» در مكتب و مرام ما نيست؛ اينها به «تخيلاتِ خود تو» برمىگردد نه به خواست و ميل ما، و از «اميال و لذائذ ظاهرى» نشأت مىگيرد نه از «معرفت و شناختِ حقيقت ولايت».
سرار ملکوت، ج2، ص 302.
امام رضا نمیزاره کسی ناامید باشه شما فقط صبر کنید فقط صبر
خود ما که پول حتی یه اجاره خونه نداشتیم امام رضا دو تا خونه بهمون داد
من تمام موفقیت هایم را مدیون امام رضا هستم
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
امام مهربونم تاحالا باهات صحبت نکرده بودم نمیدونم شرم داشتم یا اهل این حرفا نبودم اما ته دلم هرکار و گناهی همکه بکنم بازم دل هوایی این سمت ها میشه میدونم که هرکی در راه تو باشه بهترین ها براش اتفاق میفته آقای خوبی هامیدونم الان که مشکل دارم اومدم پیشت:(اما تو خیلی مهربونی دستمو بگیر منو پیش خودت نگه دار بزار برات نوکری کنم یا امامرضا شمارو به امام جواد قسم میدم حاجتم رو بده بزار زندگیم عوض شه واسطه من و آرزوم شو پیش خدا من رو سیاهم ...
هم اکنون در دومین روز محرم نایب الزیاره همه محبان حضرت محمد(ص)واهل بیت پاکش در حرم حضرت امام رضا(ع)هستم.
اللهم عجل لولیک الفرج
خیلی بدهکارم
کسی رو ندارم
حتی به نونشب هممحتاجم
تو پناهم بده
امام رضای عزیزم امام رئوف و مهربانم نمیدونم چی شد که تو دل سیاه و و یرونه ی من جاشدی عاشقت شدم خدایا شکرت برای مهری که از آقا به دلم انداختی .آقا جان یکساله نامزدم رفته همش چشم به راهم برگردم خیلی دلتنگشم آقا خیلی زیاد خیلی احساس تنهایی میکنم آقا جان تو را حضرت زهرا تو را به حضرت زهرا تو را به حضرت زهرا تو را به جوادت تو را به جوادت تو را به جوادت واسطه شید پیش خدا اگه صلاح من به برگشت نامزدمه و باهاش خوشبخت میشم از خدا بخواید این دوری و فراغ رو بحق حضرت زهرا به پایان برسونه و نامزدمو به بهترین شکل بهم برگردونه اگه صلاح خدا چیز دیگه اییه ازش بخواین مهر نامزدمو از دلم ببره و این غم سنگینو از رو سینه ام برداره التماس دعا اما رضا جانم من منتظر جوابتونم تو را به جوادت جواب نامه ی من تنها و خسته رو زود بده
خیالی نیس آقا جان ما همچنان از دور دوست داریم
آقا برا ظهور مهدی( عج)دعا کن از طرف ما
اللهم عجل لولیک الفرج
زمان دانشجویی خوابگاه بودیم ،وباید خودمون غذا درست می کردیم ،،،کلا ۳تا اجاق گاز سه شعله داشتیم برای ۴۰نفر
سال فکر میکنم ۸۵بود تولد امام رضاعلیه السلام بود ،،مسجد دانشگاه شیراز که بالاتر از فلکه ارم هست،همیشه این مناسبت ها رو جشن میگرفتند ،،،،ما هم تو دانشکده علوم قرآنی غدیر تو خیابان احمدی نو بودیم،،خوابگاه هم کنار مسجد شوشتری تو خیابان قا آنی بود،عصر قرار بود جشن میلاد امام رضا تو دانشگاه شیراز برگزار بشه،،اشتباهی به ما گفته بودن صبح هست،ما هم به دوستان اصرار کردیم که بریم جشن ،ناهار هم میدن ،،نمیخواد اذیتم بشیم ناهار درست کنیم ،،هیچکس قبول نکرد ،،،منم تنهایی رفتم با خط واحد تا فلکه نمازی شیراز،،،از اون جا هم برای اینکه صرفه جویی کنم تا دانشگاه آرم که حدودا یه کروس می شد پیاده رفتیم ،،،،وقتی رسیدم تا جشنی در مار نیست،،وگفتن جشن عصر هستش،،،خلاصه ما هم ناراحت اومدیم بیرون ،،تو دلمم میگفتم یا امام رضا چقدر ضایع شدم ،،ابروم جلو دوستام میره واز حرفا،،،،،نمیدونم چرا یه دفعه تصمیم گرفتم مسیر دانشگاه تا فلکه نمازی رو از خیابان رو به رویی برگردم ،،،،اقا ما هر چی میو مدیم نمی رسیدم ،،،گفتم شاید حواسم پرت بوده مسیر واشتباه رفتم ،،،خیابان هم خلوت ،،بالاخره بعد از کلی راه رفتن یکی رو پیدا کردم ،،پرسیدم میخوام برم فلکه نمازی ،چقدر دیگه مونده؟؟گفت دو کروس ،،بعد با دستش جایی رو نشون داد گفت اونجا مراسم میلاد امام رضا علیه السلام هست،،،خط واحد هم هست میتونید از اونجا برید،،،،خلاصه ما مسیر رو اشتباه اومده بودیم رسیده بودیم به پارک آزادی ،جاتون خالی جشن امام رضا ،ناهار هم میدان ،عدس پلو با گوشت چرخی بود ،ناهار رو گرفتم دلم نیومد بخورمش ،رفتم خوابگاه ماجرا رو برای بچه ها تعریف کردم ، بهبچه هایی که تو خوابگاه بودن یکی یه قاشق از اون غذای امام رضا دام به عنوان تبرک ،،،بچه ها گفتن امام رضا ناهار دعوتت کرده بوده حتما...
إن شاء الله که همه شما دوستان و شیعیان هم جاحت روا بشید، من خیلی کرامت از امام رضا علیه السلام دیدم ،، سر فرصت براتون مینویسم
دلم هوای حرکت کرده
آقا امشب و دیدی؟ آقا جان
مولاجان
مامان من پس چی؟
امام رضا من هر چی دارم و از شما دارم اقا جان
حال مامانم رو خوبش کن آقای خوبی هاشمارو به امام جواد قسم میدم اقا
امام رضا شمارو به مادرتون قسم ، یه نگاهی کنین و مامان حالش خوب شه
امام رضااااا جانم
امام رضا
امام رئوف حاجت خواستم حاجتم داده
ب چشم خودم دیدم ک هنوز نذر صلوات بعد دعا تموم نشده ب نیت امام رضا ۸ تا صلوات نذر کردم دعاگو برآورده کرده اما حاجتای بزرگتر چی ؟؟؟؟؟؟
آقاقسمت میدم بجان جوادت وبجان مادرت منم شفابده
سلام آقا جان بعد32 سال برای اولین بادل شکسته وکلی حال خراب ومشتاقانه روز تولد شما وروزتولد خودم به پابوسیت رسیدم الان 3ساله که گذشته وجواب نگرفتم وکلا قضیه تموم شد الان یه منم وبازکلی حال خراب وخسته وترس و..... امام رضا یه دردبزرگ به دردهام آضافه شد که حالمو میبینی وخدامیبینه واین همه دعاهای مختلف وگریه ونذر ونیاز درچندسال چراردم کردید وبیشتر دلم شکست .......چرا
مشکلم لاینحله شماچاره سازید راه نشانم بدین
من امام رضارو خیلی دوست دارم
برای اولین بار رفتم حرمش ازش عشقم خواستم شب و روز دعا کردم ولی ...
امام رضا حاجات منو برای مردم رد نمی کنه اما نمیدونم چرا حاجت خودم قبول نکرد
رفاقت من و امام رضا دوستی چندین و چند ساله است
امام رضا یادته برای اولین بار اومدم پابوست دعا کردم رسیدن به عشقم ازت خواستم، وقتی از زیارتت برگشتم چند روز بعدش خبر دادن عشقت رفته
ولی دلم به رضای تو خوشه
خدایا میدونم اینقدر آدم گرفتار تر از من هست که دعا میکنه نان شبش رو ببره خونه من که فقط خودخواه بودم ولی در درگاه کریمانه تو و حضرت رضا بزرگ و کوچک معنا نداره فقط کافیه یه نیم نگاه کنی
خدایا تو رو به عزت و آبروی امام رضا آبروم نره تا عمر دارم و زنده قول میدم آدم باشم و مثل آدم زندگی کنم خدایا تو رو به جلال و جبروت قسم نزار تو خانواده بفهمن و من بی ارزش بشم تا آخر عمر خدایا تو رو به عزیزی حضرت رضا قسم میدم کمک کن خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی تنهام نژار آبروم بره
من شما رو نمی شناسم
فقط شنیدم غیرممکن ممکن میکنی
از مهربونیت شنیدم
یک نظری کن بهم برای اولین بار حاجتمو بده بطلب ....
از امام رضا می خوام یاریم کنه که این رسم تو زندگیم داشته باشم
دوست حسینی زندگی کنم و حسین وار از دنیا برم
من عاشق خانمی شدم که اونم دست بر قضا عاشقم بود اما بهم نرسیدیم
ولی انگار با عشقش سرنوشت منم عوض شد و دلم به خدا مطمئن تر
یا ضامن آهو، ضمانت من گناهکار نزد خدا کن
من مادری نادان بی اعصاب و روانیم دو کودک بی گناه دارم نمیتونم تربیتشون کنم اعصابشون رو ندارم برای دل بی قرارم و اعصاب خرابم دعا کن و منو شفا بده تا بتوانم درسترین برخورد رو با این طفلی ها داشته باشم یا امام رضا پسرم هم از من هم از دوستاش کتک میخوره تو که ضامن اهو بودی ضامن پسرمنم باشه اینا جز تو کسی رو ندارن پشت پناهشون باش تو رو به جوادت ضامن خوشبختی واستیشون باش کمک کن تا خانواده کنار هم جمع شن بی کینه دلشاد مهربون و ادم حسابی