به گزارش بولتن نیوز، با این همه با دقت درسخنانی که ایشان بیش از 20سال پیش(21مرداد سال1371) درجمع کارگزاران فرهنگی کشور ایراد کرده بودند، به روشنی درمی یابیم، مهم ترین دغدغه و موضوع مورد اشارۀ ایشان در آن زمان هم همچون امروز همین مسئلۀ «تهاجم فرهنگی» بوده و آن زمان نیز ایشان با توجه به بصیرت آینده نگر و عمیق شان به مسائل و با هشیاری منحصربه فردشان، توجه به «تهاجم فرهنگی» و لزوم آمادگی و هشیاری مسئولین برای رویارویی با این شیوۀ مبارزه و دشمنیِ دشمنان ایران و اسلام را به عنوان هشداری به مسئولین ایراد نمودند.
"این ملت، براى اينكه حيثيّتش و كيان حقيقى و انسانى و اسلامى و انقلابى و فرهنگ ملىاش حفظ شود، احتياج به مجاهدت و مقاومت و ايستادگى در مقابل تهاجم دشمن و تهاجم كردن به نقاط ضعف دشمن دارد. اين را خودي ها مىتوانند بكنند. من حرفم فقط همين است. من مىگويم: اگر مىخواهيد هنر اين كشور رشد و اعتلا پيدا كند، به هنرمند جوانِ مؤمن تكيه كنيد. او مىتواند از اسلام و از انقلاب و از اين كشور دفاع كند."
این ها گوشه ایست از بیانات مقام معظم رهبری، درجمع کارگزارن فرهنگی درسال71 که خواندن آن در این ایام و به خصوص پس از بیانات جدید ایشان در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی خالی از لطف نیست و همان طور که اشاره شد، گویای تاکید موکد ایشان بر توجه به مسئلۀ «تهاجم فرهنگی» است و بیان گر این نکته که ایشان اصلی ترین راه حل مقابله با «تهاجم فرهنگی» را حمایت از عناصر فرهنگی خودی می دانند.
حال سوال اساسی اینجاست که چگونه درطول این 20سال(باتوجه به روی کارآمدن جریان های سیاسی گوناگون) هنوز آن چنان که باید به این مسئلۀ پرداخته نشده و بی شک از آن مهم تر این که حال(بی توجه به کم کاری های صورت گرفته از سوی دولت های اصول گرا و اصلاح طلب در طول این سال ها) وظیفۀ دولت اعتدال گرای«تدبیر و امید» در برخورد و مقابله با بحران«تهاجم فرهنگی» چیست و آیا آن چه به دست طیف های تندروی سیاسی گذشته انجام نپذیرفته، ازسوی دولت میانه روی امروز قابل دست یابی است؟!!
«تهاجم فرهنگی» و «تبادل فرهنگی»؛ شباهات و تفاوت ها
برای پاسخ به این سوالات بی شک هیچ مرجعی بهتر از سخنان روشن گر مقام معظم رهبری(چه در گذشته و چه امروز) راهگشا نخواهد بود. مقام معظم رهبری درسخنرانی سال71 در ابتدا با تمییز قائل شدن میان «تهاجم فرهنگی» و «تبادل فرهنگی» رویکردی پیشرو و اتفاقاً منعطف و باز اتخاذ فرموده و برخلاف نظر بسیاری از منتقدان کوردل، به هیچ وجه موافق بستن درها نبوده و اتفاقاً درنخستین گام بر اهمیت و لزوم «تبادل فرهنگی» به عنوان رویکرد اجتناب ناپذیرفرهنگی تاکید می کنند.
در گام دوّم ایشان با تعریف دقیق و علمی مقولۀ«تهاجم فرهنگی» راه را برای ادامۀ بحث و تفکر درخصوص این معضل فرهنگی گشوده و می فرمایند: "تهاجم فرهنگى اين است كه يك مجموعه - سياسى يا اقتصادى - براى مقاصد سياسى خود و براى اسيركردن يك ملت، به بنيانهاى فرهنگى آن ملّت هجوم مىبرد. چنين مجموعهاى هم چيزهاى تازهاى را وارد آن كشور و آن ملت مىكند؛ امابه زور؛ امّا به قصد جايگزين كردن آنهابا فرهنگ و باورهاى ملى. اين، اسمش تهاجم است. در تبادل فرهنگى، هدف، باروركردن فرهنگ ملى و كامل كردن آن است. اما در تهاجم فرهنگى، هدف، ريشهكن كردن فرهنگ ملى و ازبين بردن آن است."
ایشان درگام بعدی با تاکید بر مسئلۀ انتخاب و استقلال ملّت ها مهم ترین تفاوت «تهاجم فرهنگی» و «تبادل فرهنگی» را در گروی مسئلۀ انتخاب می دانند و سپس با بیان مثالی روشن گر می فرمایند: " اگر در تبادل فرهنگى، ملتى كه از فرهنگ بيگانه چيزى مىگيرد، تشبيه به آدمى شود كه در كوچه و بازار، غذا و دواى مناسب مىخرد كه مصرف كند؛ در تهاجم فرهنگى، ملتى را كه تحت تهاجم قرار گرفته است، بايد به بيمارى كه افتاده و خودش كارى نمىتواند بكند، تشبيه كنيم. آن وقت دشمن، آمپولى به او تزريق مىكند و معلوم است آمپولى كه دشمن تزريق كند، چيست! اين، فرق دارد با آن دارو و درمانى كه خود شما برويد و آن را با ميل انتخاب و وارد بدنتان كنيد. اين، تهاجم فرهنگى است."
«تهاجم فرهنگی»؛ تاریخچه و دامنۀ گستردگی
مقام معظم رهبری در ادامۀ سخنان عالمانۀ سال71 اش، با تشریح عملکرد دول استعماری غربی در به کارگیری شیوۀ «تهاجم فرهنگی» در روند تاریخی آن، آغاز این رویکرد صبعانه را از اواخر دوران قاجار و سپس در دوران رضاشاه و پسرش محمدرضا بازشناخته و می افزایند: "اين، كارِ همان سياستمداران بود. تهاجم از آنجا شروع شد واين تهاجم در دوران جديدِ پهلوى، شكلهاى گوناگونى پيدا كرد. يعنى در دوران بيست؛ سى سال آخر حكومت پهلويها، اين تهاجم، شكلهاى خطرناكترى يافت!"
مقام معظم رهبری که پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی را به درستی چون سدی در برابر راه نفوذ «تهاجم فرهنگی» معرفی می فرمایند در تشریح جایگاه انقلاب اسلامی ایران به عنوان رویدادی فرهنگی، چنان چه به زعم امام(ره) چون انفجار نور، موجب روشنایی دل ها در سراسر گیتی گشت، می فرمایند: انقلاب اسلامى كه آمد، مثل مشتى به سينه مهاجم خورد؛ او را عقب انداخت و تهاجم را متوقّف كرد. در دورانِ اوّلِ انقلاب، شما ناگهان ديديد كه مردم ما در ظرف مدّت كوتاهى، تغييرات اساسى در خُلقيّات خودشان احساس كردند: گذشت در بينِ مردم زياد شد؛ آز و طمع كم شد؛ همكارى زياد شد؛ گرايش به دين زياد شد؛ اسراف كم شد؛ قناعت زياد شد - فرهنگ اينهاست؛ فرهنگ اسلامى اينهاست - جوان به فكر فعّاليت و كار افتاد، دنبال تلاش رفت؛ خيليها كه به شهرنشينى عادت كرده بودند، به روستاها رفتند؛ گفتند: «بگذار كار كنيم. بگذار توليد كنيم.»؛ شبه كارهايى كه به صورت گياه هرزى در زندگى اقتصادى مردم رشد پيدا كرده بود كم شد. اين، مربوط به يكى دو سال اوّلِ انقلاب بود.
در ادامۀ این سخنان، ایشان با اشاره به وضعیت نابه سامان «تهاجم فرهنگی» در سال های جنگ تحمیلی، با نقل قولی از امام خمینی(ره) می فرمایند: "يك روز امام فرمود: «امروز اسلام محتاج كمك شما جوانهاست.» بعدازظهرش بنده به خيابانها آمدم و كارى داشتم. ديدم مثل روزهاى اوّل انقلاب شده و مردم به طرف پاوه در حركتند(4). اين ماجرا و اين صحنه، بارها تا آخر جنگ تكرار شد. هر وقت كه اسم اسلام و فرمان امام به گوش مردم مىرسيد - فرمان امام، فرمان اسلام بود و مردم براى امام به خاطر اسلام اهميت قائل بودند - ناگهان مىديديد اين ملت، به جوش و خروش در مىآيد. جوانان شهر را، ده را، دانشگاه را، بازار را، كار و كسب را، ميدان فوتبال را، همه را رها مىكنند و مىروند. براى چه؟ براى اينكه جانشان رادر معرض خطر مرگ بگذارند! اين شوخى نيست! دشمن كه كور نبود. دشمن اينها را ديد، دشمن اينهارا تحليل كرد و فهميد اين ملت عقبهاى دارد. فهميد تا آن عقبه هست، اين ملت را با محاصره اقتصادى و با محاصره نظامى و يا چه و چه، نمىشود به زانو درآورد. پس، آن عقبه را بايد بمباران كرد؛ فرهنگ او را، اخلاق او را، ايمان او را، ايثار او را، اعتقاد به دين او را، اعتقاد به رهبرى او را، اعتقاد به قرآن و جهاد و شهادت او را؛ اينها را بايد از بين برد. و شروع كرد."
درمهمترین بخش از این سخنرانی، مقام معظم رهبری با اشاره به ناتوانی دشمنان که بارها در دوران انقلاب و جنگ تحمیلی برای شان به اثبات رسید، رویکرد جدید آن ها در بازگشت به جنگ نرم و «تهاجم فرهنگی» را تشریح نموده و اتخاذ این سیاست از سوی دشمانان را درحقیقت تنها راه باقی مانده برای شان دانسته و آن را از سرناچاری می دانند. با این همه ایشان باتوجه به عمق نگاه و بصیرت منحصربه فردشان، به خوبی به این نکته واقفند که اگرچه این رویکرد دشمن از سرناچاری اتخاذ شده و درحقیقت مقاومت ملّت در جبهه های جنگ رودررو، دشمن را به اجبار به سنگر فرهنگی رانده است؛ اما این موضوع به هیچ وجه نشان از کم خطربودن این نوع جنگ برای کشور نیست و مقام معظم رهبری بارها در آن سخنرانی و در ادامه در هر موقعیتی که دست می داد، به اهمیت جنگ نرم و «تهاجم فرهنگی» اشاره فرموده و می افزایند: "من وقتى به تنوّع ابزارهاى دشمن نگاه مىكنم، مىفهمم چقدر اين قضيه براى اينها اهميت داشت! يكى از كارها اين بود كه جريان ادب و هنر و فرهنگ انقلابى را در كشور تحقير كنند و به انزوا بكشانند. اين يكى از كارهايشان بود."
«تهاجم فرهنگی» در تقابل مستقیم با جوانان
اما شاید مهمترین بخش سخنان مقام معظم رهبری در مرداد 71 را باید در آن جا جستجو کرد که ایشان به تشریح وضعیت عاظفی جوانان عرصۀ فرهنگ پرداخته و می فرمایند: "یکى از كارهاى دشمن، اين شد كه اين مجموعههاى مؤمن را منزوى كند. جوان، بىتجربه است. به مجرّد اينكه ببيند در يك دستگاه رسمى كشور -مثلاً در يك مركز فرهنگى كشور- دو نفر به او اخم كردند، به او بىاعتنايى كردند، او را تحقير كردند؛ در حركتش اثر مىگذارد و او را كُند مىكند. يا مثلاً وقتى ببيند كه در مجلّاتِ بهاصطلاح ادبى و هنرى كشور، چهرههاى مخالف با اين روش و خط را، بزرگ مىكنند، بر جسته مىكنند، تعريف مىكنند، اين جوان دلش آب مىشود و روحيهاش را از دست مىدهد."
درپایان مقام معظم رهبری به تبیین وظایف مهم مسئولین فرهنگی پرداخته و در سخنانب روشن گر بر تاثیر انکارناپذیر آنان بر رشد تعالی فرهنگ کشور و نیز مقابلۀ درست و اصولی با «تهاجم فرهنگی» دشمنان تاکید می نمایند. مقام معظم رهبری در بخشی از این سخنان می فرمایند: "مسئولين فرهنگى، مردمان خوبى هستند؛ امّا در سطوح بالا، از كارهايى كه در سطوح متوسط انجام مىگيرد، بىخبرند. لذا، اين جوان، اين مجموعۀ جوانان و اين جريان ها را، نااميد مىكنند."
مقام معظم رهبری در ادامه می فرمایند: "تهاجم فرهنگى، مثل خودِ كار فرهنگى، اقدامِ آرام و بى سر و صدايى است. يكى از راه هاى تهاجم فرهنگى، اين بوده است كه سعى كنند جوانان مؤمن را از پايبندی هاى متعصّبانه به ايمان، كه همان عواملى است كه يك تمدّن را نگه مىدارد، منصرف كنند." و به روشنی می افزایند: "من از همه اين حرف ها، يك جمله رامىخواهم نتيجه بگيرم. امروز كه مىآمدم صحبت كنم، با خودم فكر كردم: اگر يك مطلب را بتوانم به شما برادران و خواهران عزيز عرض كنم، حرف خودم را زدهام. آن مطلب اين است كه در مقابل تهاجم، عناصرِ مؤمنِ خودى مىتوانند بايستند. عناصر مؤمنِ خودى را، هرجا كه هستند، گرامى بداريد. حرف من اين است. من به مسؤولين فرهنگى كشور، از وزارت آموزش و پرورش تا وزارت ارشاداسلامى، تا سازمان تبليغات اسلامى، تابقيه مؤسّسات و بنگاههاى فرهنگى كشور، عرض مىكنم: به عناصر خودى تكيه كنيد."
موخره ؛ از نطر تا عمل
چنان چه می بینیم، سخنان مقام معظم رهبری(چه در سخنرانی71 درجمع کارگزاران فرهنگی و چه اکنون در سال92 و درجمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی) چنان روشن، دقیق، بدون تعارف و به دور از حاشیه های معمول بیان گردیده که جای هیچ توضیح و تفصیلی را باقی نمی گذارد.
این سخنان صریح و روشن گر که به راستی نشان از اهمیت شایان توجه موضوع برای مقام معظم رهبری و نیز برای رشد و تعالی فرهنگ ایرانی-اسلامی کشورمان دارد، می تواند راهگشای مسئولین و مدیران فرهنگی بوده و باتوجه به روشنی و کامل بودن نقشۀ راهی که توسط مقام معظم رهبری بیان گردیده، تنها وظفیۀ انجام و اجرای این نقشه به عهدۀ مسئولین خواهدبود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com