رادیو فردا در خبری تحت عنوان
"سایت کلمه: دو شاعر توسط سپاه پاسداران بازداشت شدهاند"
ادعا می کند که این دو نفر بازداشت شده جزء شعرا و قشر فرهنگی و فعال
رسانه ای کشور هستند که بی گناه باز داشت شده اند. رادیو فردا به نقل از
فیس بوک یکی از آنها می گوید:
"
امروز صبح اجازه خروج از کشور
به من و ف الف داده نشد و پاسپورت ما نیز ضبط گردید. علت این موضوع را هم
طبیعتا هنوز نمیدانیم (!). این نوشته (فیس بوک) همچنین حاوی انتقاداتی از
سانسور و برخورد نیروهای امنیتی با اوست و از جمله میگوید: «چرا من
سالهاست برای برگزاری یک کارگاه صرفا ادبی و حتی جلسه آموزش وزن و قافیه
دچار مشکل هستم؟ چرا کتابهای ما با وجود مصلحت اندیشیها در انتخاب اشعار و
گذشتن از ممیزی شاعر و ویراستار و ناشر و... کلا مجوز نمیگیرد و توقیف
میشود؟"
برای مشخص شدن هویت این دو شاعرنما و روشن شدن ذات
رادیو فردا و کسانی که این رسانه اعتبار نداشته اش را برای آنها خرج می کند
لازم به ذکر است که این دو افرادی هستند که در کارنامه شان همکاری با
خواننده هتاک _شاهین نجفی_ نه تنها محرز است که حتی به آن افتخار هم می
کنند. در سال ۹۱ با افشای هویت خود و آثارشان کارگاههای شعرشان تعطیل و
وبلاگشان فیلتر می شود. زن مورد نظر رادیو فردا کسی است که حضور او در سال
۱۳۹۱ در ورزشگاه آزادی با لباس مردانه در بازی ایران-کره جنوبی باعث فضاحت
بیشتر و انتقاد رسانه های ارزشی و جامعه فرهنگی کشور می شود.
دختر شاعر مورد حمایت رادیو فردا در ورزشگاه با لباس مبدل
جهت
آشنایی بیشتر با افکار و ذهنیات آقای شاعر مورد حمایت رادیو فردا کافی است
چند بیت از خزعبلاتی که به نام شعر به خورد خواننده اش داده توجه کنید
(قبلاً از همه عزیزان به خاطر بازنشر الفاظ توهین آمیز موجود پوزش می طلبیم
اما برای روشن شدن ابعاد مسئله چاره ای جز این کار نیست).
"عکس کسی افتاده ام در حوض نقاشی
محبوب من! گه می خوری مال کسی باشی
گه می خوری با او بخندی توی مهمانی
می خواهمت بدجور و تو بدجور می دانی
هذیان گرفته بالشم بس که تبم بالاست
این زوزه های آخرین نسل ِ دراکولاست"
جالب اینجاست که آقای مثلاً شاعر با این هذلیات سخیف، گله مند است که چرا با او برخورد کرده و اجازه نشر به کتابهای او نمی دهند!
و اما تراوشات ذهن خانم شاعر هم کم از این اشعار پرمغز نیست:
"بساط سبزی روی ِ دو تا مجلّه ی مُد
خطوط بسته ی دنیا که تنگ تر می شد
بهار و قرص جلوگیری از خودش
- «تا کِی؟!»
کنار گریه ی بی ربط ِ! قبل هر پریود
کنار پنجره ی باز و عشق دزدکی اش
بهار گم شده در نامه های زیر کمد!"
و
چیز های دیگری به نام شعر که ابیاتش مملو از الفاظی چون بسته ی خالـی
سیگارم، بسته ی خالی یک زن وسط سیگارش، بسته ی خالی قرصی که در آغوشم بود و
غیره است.
زن و مرد شاعر در پارتی مختلط
و رادیو فردا هم از اینکه فشار بر این قشر فرهنگی و فرهیخته کشور با وجود
وعده های روحانی برای ایجاد فضای باز شدت گرفته است بسیار متأسف است!
جدا
از مسئله همکاری با بیگانگان و جاسوسی برای سرویسهای خارجی، قراردادن این
افراد در زمره شاعرانی چون حافظ و سعدی و مولانا آیا ظلمی آشکار به فرهنگ
نیست؟ مظلوم نمایی برای افرادیکه هجویاتشان دست مایه آوازخوانی مرتدی چون
شاهین نجفی است ظلم به هویت مذهبی و فرهنگ اسلامی جامعه شیعی نیست؟
چرا
هر کس که به جنگ با دین ملت برمی خیزد، برای رادیو فردا عزیز می شود و
باید مصونیت قضایی داشته باشد و کسی حق مؤاخذه او را در قبال حرفها و
مکتوباتش نداشته باشد؟ چرا فقط "تنشیفته ها" که عقلشان به بیشتر از اسافل
اعضا نمی رسد و تمام هنرشان برهنه شدن به نشانه اعتراض، بازی در نقش بدکاره
ها، رقاصی، کلمات و عبارات مستهجن را به کاربردن، می باشد برای رادیو فردا
هنرمند به حساب می آیند و اقدامات امنیتی برای حفظ جامعه از شر این هنرمند
نماها مورد انتقاد قرار می گیرد؟ جز اینکه تلقی و درک رادیو فردا هم از
هنر همین است؟
خدا رو شکر که خداوند دشمنان ما را از احمق ها آفریده است