گروه سیاسی: بعد از گذشت 45 سال، جان کری وزیر امور خارجه آمریکا و کهنه سرباز جنگ ویتنام، روز یکشنبه عازم دلتای مکونگ ویتنام، محل سابق خدمت نظامی خود شد تا با مقامات این کشور کمونیستی درباره آشتی بین دو کشور رایزنی کند.
به گزارش بولتن نیوز، جان کری وزیر خارجه آمریکا در حالی پس از گذشت بیش از چهار دهه بار دیگر به ویتنام سفر کرده که در زمان جنگ ویتنام به عنوان یک افسر جوان نیروی دریایی آمریکا مشغول به فعالیت بوده است. هدف اصلی سفر جان کری به ویتنام گسترش همکاری ها و روابط امنیتی و تجاری بین دو کشور اعلام شده است.
بر اساس این گزارش کری همچنین از مقام های سیاسی ویتنام خواسته است تا پایبندی به حقوق بشر و آزادی بیان را نشان دهند.جان کری ضمن استقبال از دوره گذار اقتصادی در ویتنام تاکید کرد، ادامه رشد اقتصادی ویتنام بستگی به ارتقای وضعیت حقوق بشر و آزادی های اساسی مردم دارد.
وی در دیدار با رهبران و دانشجویان ویتنامی تصریح کرد، ویتنام ثابت کرده است که آزادی بیشتر تاثیر زیادی در تسریع دستیابی به یک جامعه با ثبات و آرام دارد و امروز ویتنام این فرصت تاریخی را دارد که این مساله را بیشتر ثابت کند. پایبندی به تعهداتی مثل باز کردن فضای اینترنت، جامعه ای بازتر، این حق که مردم بتوانند نظرات و عقاید خود را آزادانه مطرح کنند، آموزش با کیفیت عالی، ارتقای فضای کسب و کار و حمایت از حقوق بشر و آزادی بیان. آمریکا از رهبران ویتنام می خواهد تا از این حقوق حمایت کنند.
قاتل میلیون ها ویتنامی دم از حقوق بشر زد!
جالب آنکه جان کری به نمایندگی از کشور آمریکا در حالی دم از حقوق بشر در ویتنام می زند که حدود نیم قرن پیش، این کشور فجیع ترین کشتار جهانی و افتضاح ترین شکل ممکن نقض حقوق بشر را در ویتنام به وجود آورده بود. جنگ ویتنام که بعد از جنگ جهانی دوم لقب فجیع ترین جنگ تاریخ جهان را به خود اختصاص داده است، تنها به دلیل دخالت های بیجای آمریکا در امور داخلی کشور ویتنام شمالی بوده است.
جنگ ویتنام در بازه خاصی از تاریخ روی داد؛ درست زمانی که آتش جنگ کره خاموش شده بود و جنوب شرقی آسیا ناامیدانه زبانههای جنگی دیگر را در افقش نظاره میکرد. جنگ ویتنام حاصل مجموعه پیچیدهای از تفاوتها بود؛ نبرد کوچکی که به جنگی بزرگ تبدیل شد. پرتلفاتترین جنگ پس از جنگ دوم جهانى و طولانیترین جنگ دنیای مدرن روایتی پرپیچ و تاب داشت.
شروع این اشتباه بزرگ به اوایل دهه ۱۹۵۰ و پایان نخستین جنگ هند و چین باز مىگشت. هنگامى که ارتش فرانسه پس از شکست قاطع ازنیروهاى ویتمین تحت فرمان مردان سیاسی هانوى به رهبری «هوشی مین» مجبور به ترک ویتنام شدند.
کشوری که برای نزدیک به شش دهه زیر پرچم فرانسه زانو زده بود و اینک برای برخاستن تقلا میکرد. فرانسه در نهایت در کنفرانس ۱۹۵۴ ژنو به استقلال سه کشور مستعمره خود در هندوچین یعنی کامبوج و لائوس و ویتنام رضایت داد؛ اما در موافقتنامههای کنفرانس ژنو، ویتنام موقتا به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شد. به این ترتیب کمونیستها به نیمهشمالی عقب مینشستند و نیمه جنوبی غیرکمونیستی باقی میماند که البته خط ویژه آتشبس میان این دو به عنوان مرز سیاسی تفسیر نمیشد.
در آن زمان هدف ظاهرا این بود که پس از نظرسنجی سراسری از مردم ویتنام، تکلیف حکومت در این کشور معلوم شود اما در عمل داستان شکل دیگری داشت. آمریکا از ترس سقوط کل منطقه به دامان شوروی با این موافقتنامه مخالف بود و همین موضوع موجب شد تا با تشویق حکومت ویتنام جنوبی به رهبری «نگو دین دیم»، او را وادارند تا از شرکت در مذاکرات مربوط به رایگیری شانه خالی کند. این شد که در ۱۹۵۵ جمهوری مستقل ویتنام جنوبی به رهبری دیم رسما اعلام موجودیت کرد.
عدم برگزاری رایگیر سراسری موجب شد تا باقیمانده نیروهای ویت مین در جنوب همراه با اوجگیری نارضایتی عمومی شدیدا دست به مقاومت بزنند و جبهه آزادی بخش ویتنام که جنوبیها افرادش را ویتکنگ صدا میکردند با پشتیبانی شمالیها در ۱۹۵۹ شکل بگیرد.
شروع درگیری های جدی آمریکا در ویتنام
نخستین نبرد جدی بین نیروهای طرفین در ۱۲ ژانویه ۱۹۶۲ در گرفت؛ زمانی که بالگردهای آمریکایی با هلی بورد بیش از ۱۰۰۰ سرباز ویتنام جنوبی در پناه آتش سنگین خود حمله به چریکها را آغاز کردند. این تهاجم اگرچه در ظاهر موفقیتآمیز بود اما در پایان تاثیری در بر نداشت؛ چراکه کنترل روستاها و راههاى خارج شهرى در تصاحب ویتکنگها باقى ماند. اواخر ۱۹۶۳ دیم طی کودتایی خارج از کنترل که توسط آمریکاییها پشتیبانی شد به قتل رسید. پیامد مرگ دیم بروز هرج و مرج در حکومت و روى کار آمدن ژنرالها در ویتنام جنوبىبود
تا این زمان آمریکا در ویتنام بیش از ۱۶ هزار سرباز داشت و این آمار روزبهروز در حال افزایش بود. درعینحال چیزی حدود ۵۰ هزار سرباز هم در کره بودند که در صورت نیاز امکان واکنش سریع در منطقه ویتنام را فراهم میکردند، با این وجود نیروهای آمریکایی هنوز نقشی فعال در جنگ نداشتند؛ بهخصوص که کندی بیشتر به تقویت قوای دفاعی جنوب میاندیشید.
اما پس از دوران کوتاه کندی و روی کار آمدن معاونش، داستان به کلی تغییر کرد. جانسون، رئیسجمهوری جدید آمریکا به محض روی کار آمدن موضع تهاجمی گرفت؛ تا جایی که در ۱۹۶۴ در نطقى اعلام کرد که حاضر نیست بگذارد آسیاى جنوب شرقى مانند چین از دست برود. البته ایستادن پای این حرف بعدها برای او خیلی گران تمام شد.
در هفتم اوت، جانسون از سناى آمریکا مجوز ورود به جنگ را گرفت و در ژانویه ۱۹۶۵ پس از آنکه بار دیگربه ریاستجمهورى انتخاب شد با اعزام ۱۸۵ هزار سرباز به ویتنام موافقت کرد.
هزاران بمب افکن آمریکایی، میلیون ها تن بمب بر سر مردم بیگناه ریختند
در بهار ۱۹۶۵ نیروی هوایی آمریکا در عملیات رعد خروشان که بیش از ۴۴ ماه به طول انجامید با هزاران سورتی پرواز بمبافکنهای بی۵۲ و اف۱۱۱ و چیزی نزدیک به یک میلیون تن بمب، بارانی از آتش بر سر شهرهای شمالی ریختند.
رشد هراسآور قواى نظامى آمریکا رفتهرفته آنها را در وضعیت برتر قرارداد. درپاییز۱۹۶۶ صدها هزار نیروى جنوبى در کنار ۴۵ هزار آمریکایى حملات سنگینى را در پناه آتش هلىکوپترهاى آمریکایى آغاز کردند. در این شرایط خلبانان بالگردهای آمریکایی از نهایت تلاش خود برای ساخت جهنمی از آتش بر فراز ویتنام فروگذار نکردند؛ اما حتی آتش سنگین بالگردهای هیویی با پشتیبانی جنگندههای تهاجمی نیز نتوانست خطوط دفاعی ویتکنگها را بشکند. چیزی حدود ۱۰۰هزار نفر از طرفین کشته شدند اما ویتکنگها اجازه پیشروى به دشمن را ندادند و حملات با شکست روبهرو شد.
با این وجود واقعیت آن است که سربازان آمریکایی هیچ تجربهای در نبردهای پارتیزانی نداشتند؛ آن هم در سرزمینی که هر کسی میتوانست ویتکنگ باشد. سربازان آمریکایی قادر به تشخیص دشمنشان در روستاها نبودند چرا که حتی زنان و کودکان نیز قادر به کار گذاشتن تلههای انفجاری و یا تغذیه ویت کنگها بودند. سربازان آمریکایی درمانده شده بودند و بسیاری از آنها روحیهشان را از دست داده و به مصرف مواد روی آورده بودند. فشار ناشی از مبارزه با دشمنی پنهان سربازان آمریکایی را به ستوه آورده بود تا جایی که آنها با حمله به روستاها خشم و ناامیدی خود را بر سر روستاییانی خالی میکردند، بی آن که بدانند آن روستاییان به ویت کنگ کمک میرسانند یا خیر. مشهورترین این حملهها "قتل عام مای لای" نام دارد. بنا بر منابع گوناگون، در این قتل عام بین 347 و 504 غیرنظامی کشته شدند. بعدها اجسادی مثله شده نیز یافت شد.
استفاده سربازان آمریکا از سلاح شیمیایی موسوم به "عامل نارنجی"
سربازان آمریکایی برای این
که مانع از مخفی شدن سربازان ویت کنگ در زیر شاخ و برگ درختان و بوتهها شوند، از
مواد دیفولیانت (گردی که برای ریزش برگ گیاهان بکار میرود) استفاده کردند. یکی از
مشهورترین این مواد "عامل نارنجی" نام دارد.
در سال 1969 به تنهایی 1.034.000 هکتار از جنگلها با استفاده از این عامل نابود شد. "عامل آبی" نیز یکی دیگر از مواد شیمیایی بود که برای نابود کردن محصولات کشاوری و از بین بردن ذخایز غذایی ویتنام شمالی بر روی محصولات کشاوری اسپری میشد. بین سالهای 1962 و 1969، این عامل بر روی 688.000 هکتار از زمینهای کشاورزی، و به خصوص شالیزارها، پاشیده شد.
عامل نارنجی و دیوکسین به خصوص برای سلامتی انسان مضرند. آزمایشهای اخیر بر روی نمونههای بافت انسانی (خون، چربی و شیر سینه) از افراد ساکن در بخشهایی از ویتنام که این مواد بر آن اسپری شده است نشان میدهد میزان دیوکسین موجود در بدن این افراد نسبت به دیوکسین موجود در بدن افرادی که در دیگر مناطق ویتنام و نیز کشورهای صنعتی زندگی میکنند بالاتر است
از آن گذشته، به دلیل میزان بالای دیوکسین موجود در شیر مادرانی که در معرض این مواد قرار گرفتهاند این ماده سمی به نسل بعدی نیز منتقل میشود. برخی از بیماریهایی که در اثر این ماده در این افراد مشاهده شده از این قرار است: تومور بدخیم بافت نرم، لنفوم غیر هوجگین، بیماری هوجگین، کلرآکنه، سرطانهای دستگاه تنفسی، سرطان پروستات، تومور بدخیم سلولهای مغز استخوان، نوروپاتی محیطی، اسپینا بیفیدا، پورفیریا کوتانئا تاردا، زایمان زودهنگام، زایمان جنین مرده، نقصهای مادرزادی و غیره.
میلیونها ویتنامی در طول جنگ در معرض عامل نارنجی قرار گرفتهاند. بر اساس تعدادی بررسی مقدماتی، برآورد میشود که امروزه حدوداً یک میلیون ویتنامی در اثر این ماده دچار معلولیت یا دیگر مشکلات سلامتی هستند. بنا بر این مطالعات حدوداً 100 هزار از این یک میلیون ویتنامی کودکانی با معلولیتها و نقصهای مادرزادی هستند.
صدها هزار نفر ویتنامی کشه و زخمی شدند
جنگ ويتنام بيش از هر جنگ ديگري در قرن گذشته طول كشيد و تاريخ قرن بيستم را به سرزمين عجايب دوخت، آنجا كه جز مرگ و آتش خبري نبوده. امريكاييان سالانه 500 هزار تن بمب به اين سرزمين ريختند، جنگلها را با ناپالم سوزاندند و انسانها را زنده زنده بريان كردند، اما سرانجام پس از 10 هزار روز با 45 هزار كشته، 300 هزار زخمي و صرف 150 ميليارد دلار هزينه و يك سرافكندگي تاريخي بر كشتيها نشستند و گریختند و اکنون پس از گذشت ساليان بسياری از آن زخم خورده های آمريکايي از خود سوال می کنند که چرا به اين جهنم اعزام شدهاند.
آمريكا سالي ۲۵ميليارد دلار خرج جنگ ويتنام كرد و شش ميليون تن بمب برفراز شهرها و جنگلهاي ويتنام فرو ريخت. (تقريباً دوبرابر همه بمب هايي كه در جنگ دوم جهاني بر ژاپن وآلمان فرود آمد) كه پنجاه هزار جوان آمريكايي كشته و هزاران نفر معلول شدند.
براساس گزارشهایی که بعدها منتشر شد بمبافکنهای آمریکایی تنها در فاصله ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۹ با بیش از ۱۰۰ هزار سورتی پرواز رقمی نزدیک به ۷ میلیون تن بمب در ویتنام رها کرده بودند. بيش از هشتادميليون ليتر مواد شيميايي جنگلهاي ويتنام را خشكاند واز بين برد. همانطور که گفته شد بزرگترين فاجعه اي كه سربازان آمريكايي در ويتنام به وجود آوردند وهنوز جهان از آن سخن مي گويد فاجعه «ماي لاي» (My-LAI) است كه درسال ۱۹۶۸ روي داد دراين دهكده به دستور يك گروهبان آمريكايي مردم ذبح شدند. هر موجود زنده اي كه در دهكده بود حتي حيوانات اهلي قتل عام شدند.
وزیر دفاع آمریکا: ما سخت اشتباه کردیم
رابرت مك نامارا وزیر دفاع پیشین آمریکا در دوران ریاست جمهوری جان اف کندی و لیندون بی جانسون از سال 1961 تا 1968 که در سن 93 سالگي از دنيا رفت را پایهگذار مهمترین مناقشات قرن بیستم، از جنگجهانی دوم، بمباران 67 شهر ژاپن، جنگ ویتنام، بحران موشکی کوبا تا خلیج خوکها دانست.
مک نامارا از نظریهپردازان اصلی جنگ ویتنام محسوب میشود و به وی لقب معمار جنگ ویتنام را دادهاند. پس از شکست و خروج آمریکا از ویتنام، وی به منفورترین چهره در میان مردم آمریکا بدل شد. جنگی که لقب طولانیترین جنگ قرن بیستم را به خود اختصاص داد. جنگی که سالانه 500 هزار تن بمب، سه میلیون کشته، نابودی جنگلها و محصولات کشاورزی و اثرات مخرب مواد شیمیایی تا به امروز برای ویتنامیها به ارمغان آورد.
خود آمریکا نیز پس از 10 هزار روز جنگ، با برجای گذاشتن 45 هزار کشته، 300 هزار زخمی و 150 میلیارد دلار هزینه، بدون هیچ دستاوردی خاک ویتنام را ترک کرد.
مک نامارا پس از شدت گرفتن انتقادات و حملات، به نوشتن کتاب خاطرات جنگ و دفاع از خود پرداخت. وی در مستند ارول موریس در جواب این سوال که چقدر خود را مسئول جنگ ویتنام میداند، تنها سکوت کرد و اشک ریخت.
وی در کتاب خود، نگاه به گذشته مینویسد: سختترین بخش جنگ، بیرون رفتن از کشوری است که به آن حمله کردهاید؛ آن هم وقتی که به دروغ هدف از حمله را نجات آن کشور عنوان کرده باشید...
مک نامارا در جایی دیگر از این کتاب مینویسد: "ما افراد دولتهای کندی و جانسون که در تصمیمگیریهای جنگ ویتنام مشارکت داشتیم بر اساس آنچه گمان میکردیم اصول و سنتهای این ملت است عمل کردیم. ما تصمیمهای خود را با توجه به آن ارزشها گرفتیم. اما در اشتباه بودیم، سخت در اشتباه."
طنز تلخ ماجرا آن است که حالا بعد از گذشت 45 سال از این نسل کشی تاریخی امریکایی ها، وزیر خارجه این کشور که خود روزگاری جزء قاتلین مردم بیگناه ویتنام بوده است، به این کشور سفر کرده و دم از حقوق بشر و حقوق از دست رفته ویتنامی ها زده است!
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com