تغییر ریاست دانشگاه نیز مانند تغییرات مدیریتی که همواره در کشور اتفاق میافتد امری طبیعی است. اما از آنها که امروز با لجاجت و تکیه بر سوابق گذشته یک فرد در صدد تخریب و اعمال فشار بر او هستند، انتظاری بیش از این میرفت. انتظار میرفت منتقدان، سطح مطالبات خود را بالاتر ببرند.
به گزارش
بولتن نیوز به نقل از جهان نیوز - نیما شایان: رکورددار
ثبات مدیریت در دانشگاه تهران، 100 روز دوم استقرار دولت تدبیر و امید را
در حالی سپری میکند که هنوز مشخص نیست رضا فرجیدانا وزیر علوم، تحقیقات و
فناوری کابینه یازدهم که خود روزی در دولت اصلاحات، ردای ریاست دانشگاه
تهران را بر تن داشته، چه تصمیمی برای مادر دانشگاههای کشور دارد؛ آیا
فردی را حکم بدست، راهی سازمان مرکزی دانشگاه تهران میکند تا جامه ریاست
دانشگاه تهران را از فرهاد رهبر تحویل بگیرد یا میگذارد این دانشگاه،
همچنان مانند شش سال قبلش با استقلالی نسبی، روزگار بگذراند.
فرهاد رهبر که عنوان رکورددارترین رئیس دانشگاه تهران پس از انقلاب
اسلامی ایران را دارد، بهمن ماه 1386 در حالی سکان ریاست دانشگاه تهران را
در دست گرفت که در آستانه هشتمین انتخابات مجلس شورای اسلامی، دانشگاه
تهران یکی از سیاسیترین روزهایش را میگذراند و تالارهای دانشگاه شاهد
حضور چهرههای سیاسی از طیفهای مختلف بود و بر خلاف آنچه که دهان به دهان
بین سیاسیون و حتی دانشگاهیان مطرح میشد، جانشین آیتالله عمید زنجانی
نیامده بود تا درهای دانشگاه را ببندد.
شش سال از آن روزها که در داخل و خارج دانشگاه نگرانی بسته شدن
فضای دانشگاه تهران به واسطه ریاست فرهاد رهبر مطرح بود، گذشته است و برخی
رسانههای منتسب به اصلاحطلبان نیز اولین گروهی نیستند که علم حمایت از
استراتژی برجستهسازی ویژگی «امنیتی بودن» رئیس فعلی دانشگاه تهران را بالا
میبرند؛ بلکه قبل از آنها، محمود احمدینژاد رئیس جمهور وقت در آخرین
روزهای سال 91 خواست تا فرهاد رهبر را بخاطر آنچه که تحت عنوان رویکرد
مدیریتی «سیاستزده» و «غیرعلمی» و «احیاناً امنیتی» خوانده بود، برکنار
کنند.
در آغازین روزهای قرارگیری فرهاد رهبر بر کرسی ریاست دانشگاه
تهران، نه تنها چهرههای حزبی بلکه از زبان دانشجویان دانشگاه تهران نیز
شنیده میشد که سابقه حضور او در معاونت اقتصادی وزارت اطلاعات از مطلوبیتش
به عنوان گزینه ریاست دانشگاه تهران میکاهد. اما فرهاد رهبر در ادامه راه
یعنی در روزهای منتهی به انتخابات 24 اسفند 1386 (انتخابات مجلس هشتم)،
تلاش برخی که سعی میکردند یک نیروی با سابقه امنیتی را اهل «بگیر و ببند»
نشان دهند، در کلام و عمل بیپاسخ نگذاشت.
چراکه مرور برنامههای سیاسی آن روزهای دانشگاه تهران نشان میدهد
که از محمدعلی رامین چهره سیاسی نزدیک دولت و چهرههای اصولگرایی نظیر
محمدرضا باهنر دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین، حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی
موتلفه، علیرضا زاکانی دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی، مهدی کوچکزاده
و روحالله حسینیان که بعدها عنوان پایداری را به خود گرفتند تا غلامحسین
کرباسچی، سید حسین مرعشی و اسحاق جهانگیری از کارگزاران سازندگی، بهزاد
نبوی و محسن آرمین از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، رسول منتجبنیا از
اعتماد ملی و مرتضی حاجی از بنیانگذاران بنیاد باران در قالب برنامههای
مناظره یا سخنرانی به دانشگاه تهران آمدند.
به این ترتیب فرهاد رهبر در همان اولین روزهای ریاست، این کد را
برای مخاطبانش ارسال کرد که برای بستن فضا نیامده و حتی در اولین نشست
مطبوعاتیاش در جمع خبرنگاران دانشگاهی و سیاسی با صراحت اعلام کرد که
«مأمور ویژه نیستم.»
این روزها برخی سایتهای نزدیک به اصلاحطلبان، به انحای مختلف
خواستار کنارهگیری یا کنار گذاشته شدن فرهاد رهبر از ریاست دانشگاه تهران
شدهاند که در این مجال به عنوان یک فعال رسانهای با سابقه سه سال نایب
دبیری شورای صنفی دانشجویان دانشگاه تهران (از 82 تا 84) که در زمان سه
وزیر نیز خبرنگار تخصصی حوزه دانشگاه بوده است، چند نکته را به منتقدان
تداوم ریاست فرهاد رهبر بر دانشگاه تهران عرض نموده و از آنها میخواهم به
انتقادات خود با جدیت ادامه دهند اما با نگاه به این چند بند:
1) در یخبندان فرهنگ و سیاست که مدیران منتسب به محمود احمدینژاد و
آنها که اهل خوشخدمتی به مهرورزان بی مهر بودند، کلیه انجمنهای اسلامی
دانشجویان در دانشگاههای کشور را به تعلیق و تعطیلی کشاندند اما تنها
انجمنی که با وجود فشارهای بیرونی و بالادستی توانست به حیات خود ادامه دهد
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران بود.
2) تابستان 1390؛ ساعاتی قبل از عزیمت به سرزمین وحی برای به جا
آوردن عمره ماه رجب، به طور اتفاقی دکتر فرهاد رهبر را در فرودگاه مهرآباد
دیدم؛ پس از مصافحه، او درباره فشارهایی که از خارج دانشگاه و از سوی برخی
نزدیکان رئیسجمهور وقت برای جذب تعدادی عضو هیئت علمی سفارشی بر وی وارد
میشد، سخن گفت و همان جا گفت: «درهای دانشگاه را محکم گرفتهام و اجازه
ورود به این نوع افراد را نمیدهم». بنابراین «فرهاد رهبر» درهای دانشگاه
را محکم گرفته بود اما نه به روی دانشگاهیان بلکه به روی کسانی که قرار بود
با توصیه وارد شوند.
3)مگر افرادی که خواهان تغییر رئیس دانشگاه تهران هستند و بر سابقه
امنیتی رئیس فعلی خرده میگیرند، قرار است فعالیتی ضد امنیتی انجام دهند
که اکنون نگران بقای فرهاد رهبر در دانشگاه هستند. اگر منظور از «امنیتی
نبودن» فضای دانشگاه چیزی جز بسط فضای نقد، مناظره و آزاد اندیشی و حاکمیت
اعتدال و عقلانیت است، پس آنها که خواهان برکناری یا کنارهگیری فرهاد رهبر
هستند لطفاً با حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی نامهنگاری نکنند.
هر چند که ممکن است نظر مشاوران و نزدیکان رئیس جمهور نیز این باشد که
استاد دیگری جایگزین فرهاد رهبر در ریاست دانشگاه تهران شود اما قطعاً بد
اخلاقی را در مناسبات خود راه نمیدهند.
اگر رئیس فعلی دانشگاه تهران با سقف خواستهها و مطالبات بخشی از
حامیان دکتر حسن روحانی که تکمیل شدن پازل بازگشت به صحنه رسمی سیاست را از
مسیر فعالسازی دانشگاه به سبک خود جستجو میکنند، فاصله دارد؛ اما مستحق
این ظلم هم نیست که برخی رسانههای مدعی حمایت از اصلاحطلبی ، تیتر بزنند:
«پیشنهاد انتقال فرهاد رهبر از دانشگاه تهران به مرزها».
لذا اگر اراده برخی از همکاران رسانهای یا دانشگاهی بر پدید آمدن
یک تغییر در سنگر مهم علم و فرهنگ یعنی مادر دانشگاههای کشور قرار گرفته
است، بهتر است در طرح خواسته خود، شجاعت و ادب پیشه کنند؛ هر چند که نظر
نهایی به دست وزیر علوم، تحقیقات و فناوری و رئیس دولت تدبیر و امید (رئیس
شورای عالی انقلاب فرهنگی) است.
4)تغییر ریاست دانشگاه نیز مانند تغییرات مدیریتی که همواره در
کشور اتفاق میافتد امری طبیعی است. اما از آنها که امروز با لجاجت و تکیه
بر سوابق گذشته یک فرد در صدد تخریب و اعمال فشار بر او هستند، انتظاری بیش
از این میرفت. انتظار میرفت منتقدان، سطح مطالبات خود را بالاتر ببرند.
هر چند طول میکشد تا ویرانیهایی که طی هشت سال اخیر بر این مرز و
بوم حادث شده است رفع گردد اما حداقل فعالان حاضر، از میراث گذشته هم بهره
ببرند. اگر مطالبات یک دهه قبل دانشجویان و دانشگاهیان را مرور کنیم،
فعالان شوراهای صنفی و انجمنهای اسلامی همواره خواستار انتخابی شدن روسای
دانشگاهها بودند.