جایگاه برتر چین در واردات نفت و پیامدهای امنیتی آن؛
چگونه کل روابط بینالمللی به سمت دو سناریوی متضاد پیش میرود؟
یکی از عوامل مشهود این رویداد، رشد چشمگیر تقاضای نفت چین بهعنوان پر جمعیتترین کشور جهان است؛ کشوری که به تدریج خود را به استانداردهای زندگی در اروپا، ایالات متحده و همسایگان آسیایی برجسته خود، نزدیک میکند.
گروه انرژی - وقوع یک رویداد تاریخی برجسته در اوایل ماه گذشته،
توجه رسانهها و تحلیلگران را به خود جلب کرد: چین توانست بزرگترین
واردکنندهی نفت یعنی ایالات متحده را پشت سر بگذارد و به بزرگترین
واردکنندهی نفت در جهان تبدیل شود. به گزارش بولتن نیوز به نقل از پترونت؛ ایالات متحده پس از دههها، جایگاه
برتر خود در بازارهای بینالمللی نفت را به چین تقدیم کرد. این امر
پیامدهای مهمی را برای روابط بینالملل و امنیت جهانی درپی خواهد داشت.
یکی از عوامل مشهود این رویداد، رشد چشمگیر تقاضای نفت چین بهعنوان پر
جمعیتترین کشور جهان است؛ کشوری که به تدریج خود را به استانداردهای زندگی
در اروپا، ایالات متحده و همسایگان آسیایی برجسته خود، نزدیک میکند.
طرف دیگر این ماجرا، احیاء گسترده تولید نفت در ایالات متحده در دههی
گذشته به کمک تکنیکهای شکاف هیدرولیکی و حفاری افقی بوده است که در ابتدا
بهمنظور تولید گاز طبیعی بهکار گرفته شد. در واقع، افزایش سریع تولید
نفت شیل در تگزاس و داکوتای شمالی بههمراه کاهش تقاضا درپی بحران مالی،
کاهش سهم واردات ایالات متحده به کمترین میزان از سال 1987 تاکنون را
بهدنبال داشته است. نفت شیل از صخرههای رسوبی زیر زمین یا به اصطلاح
منابع غیرمتعارف نفتی بهدست میآید. انتظار میرود که چنین گرایشهایی
در سالهای آتی نیز ادامه داشته باشد. واردات نفت خام ایالات متحده تا سال
2020 به 6.8 میلیون بشکه در روز تقلیل خواهد یافت، در حالیکه واردات نفت
خام چین طی این بازهی زمانی به 9.2 میلیون بشکه در روز افزایش مییابد.
این امر را میتوان نمود کاملی از تأثیر نیروهای بازار در عمل قلمداد کرد.
افزایش تقاضای چین، بالا رفتن قیمتهای نفت را درپی داشته و این امر
بهنوبهی خود تولید نفت شیل در آمریکای شمالی را مقرونبهصرفه ساخته است.
در واقع، هزینهی استخراج نفت از منابع غیرمتعارف بسیار بالاست و تنها در
صورتی تولید این نفت صرفهی اقتصادی خواهد داشت که قیمت جهانی نفت به
اندازهی کافی بالا باشد. هزینهی استخراج هر بشکه نفت شیل، بیش از 70 دلار
است. سیاستمداران و تحلیلگران در ایالات متحده با توجه به کاهش نیاز
به نفت وارداتی، از امکان کنارهگیری این کشور از مسائل خاورمیانه سخن
میگویند. اما پرسش اصلی در اینجا مربوط به عدمدخالتگری ایالات متحدهی
خودکفاتر از لحاظ انرژی، در منطقهی خاور میانه نیست، بلکه اجبارِ چینِ
بیش از پیش وابسته به نفت است که اکنون باید مدنظر قرار گیرد. در واقع،
چین اکنون بیش از هر زمان دیگری نسبت به قیمتهای نفت و امنیت عرضهی آن
آسیبپذیر خواهد بود. تسهیل مسافرتهای جادهای در مسیرهای طولانی که
تا 10 سال پیش به ندرت روی میداد، اکنون به یکی از امکانات جدید طبقهی
متوسط شهری در چین مبدل شده است. شبکهی بزرگراهی چین که ساخت و گسترش آن
از دو دهه پیش آغاز شده است، اکنون به 100 هزار کیلومتر مسیر جادهای
میرسد. این موارد در افزایش مصرف سوخت و واردات نفت چین مؤثر بوده است.
در واقع به نظر میرسد که چین مسیری برگشتناپذیر را پیموده است. وابستگی
وارداتی این کشور به 57 درصد رسیده است و این در حالی است که رشد اعجابآور
تولید گاز شیل در ایالات متحده بهمعنای تولید دو برابری نفت در این کشور
بوده است. رشد واردات نفت احتمالاً به چین کمک خواهد کرد که جایگاه تجاری برتر ایالات متحده را نیز در سال جاری از آن خود کند.
با این وجود، الزامات چنین وابستگیای به سوخت وارداتی، نگرانیهایی را
برای دولت چین درپی داشته است. شرکتهای نفتی ملی این کشور در حال احداث خط
لولههایی از آسیای مرکزی و از طریق میانمار هستند تا به این ترتیب
مسیرهای امنی را برای واردات خود تدارک ببینند. حفظ واردات نفت خارجی
در سطح 61 درصد تا سال 2015، در دستور کار برنامه پنجسالهی فعلی چین قرار
گرفته است، در حالیکه این برنامه از ثابت ماندن سطح تولید نفت خام ملی در
طول بازهی زمانی مزبور خبر میدهد. با این همه، تبدیل شدن به
واردکنندهی برتر، بهمعنای مبدل شدن چین به بزرگترین مصرفکنندهی نفت
نیست. مصرف نفت ایالات متحده به ازای هر نفر، نه برابر چین است. این امر تا
حدودی به این دلیل است که دهها میلیون چینی هنوز در خانههای رعیتی و
محقر زندگی میکنند که مصرف انرژی بسیار پایینی دارند. صدها میلیون چینی از
دوچرخه و یا وسایل حمل و نقل عمومی برای جابجایی درون شهری استفاده
میکنند، در حالیکه خانوادههای آمریکایی تمایل بیشتری به استفاده از
خودروی شخصی دارند. بنا به برآوردهای آژانس بینالمللی انرژی، تقاضای
نفت کل چین در سال 2013 حدود 11 میلیون بشکه در روز خواهد بود، یعنی کمتر
از دو سوم میزان مصرفی ایالات متحده (18.7 میلیون بشکه در روز). اما
این روند نیز روبه تغییر است. چین واجد حدود 100 میلیون وسیلهی نقلیه است،
در حالیکه آمریکا واجد 250 میلیون وسیلهی نقلیه است. اما تا سال 2030،
تعداد خودروهای چین از 350 میلیون هم فراتر خواهد رفت. در واقع، میتوان
گفت که تقاضای اتومبیل چینیها توقفناپذیر است. این در حالی است که
بنا به نظر کارشناسان، افزایش ترافیک در چین و دیگر اقتصادهای نوظهور، پیش
از این بهعنوان یکی از عوامل بازدارندهی استفاده از خودرو عمل کرده است.
اما داستان چین با خودروهای روبه افزایش به همینجا ختم نمیشود. تردد این
خودروها، آلودگی شدید نواحی شمالی این کشور را بهدنبال داشته است.
جادههای جدید نیز به دلیل تردد بیش از حد ماشینهای سنگین دچار فرسودگی
زودرس شده است. از طرف دیگر، گسترش شبکهی ریلی چین با رشد اقتصادی این
کشور موزون نبوده است. به این ترتیب، تغییر در سمت و سوی معاملات تجاری
اجتنابناپذیر خواهد بود. خریدران چینی میتوانند قیود پرداخت مدنظر خود
را به تولیدکنندگان کوچک نفت دیکته کنند. جابجایی قدرت تجاری در سطح جهان
تسریع خواهد شد، چراکه با کاهش تقاضای ایالات متحده، صادرکنندگان آفریقاییِ
نفت خام نظیر نیجریه و آنگولا را به رقابت برای تصاحب بازارها در آسیا
وادار خواهد کرد. حتی میزان صادرات عربستان سعودی به چین نیز در سال گذشته
تقریباً با میزان صادرات به ایالات متحده برابر بوده است. پیش از این
نشانههایی از تلاش دولت چین بهمنظور ثابت نگه داشتن تقاضا برای سوخت در
این کشور، مشاهده شده است و تحلیلگران بر این باورند که مصرف نفت چین
بسیار پایین تر از سطح 21.5 بشکهای به ازای هر فرد در سال در ایالات
متحده، باقی خواهد ماند. در حال حاضر، مصرف نفت در چین به ازای هر نفر تنها
2.9 بشکه در سال است. دو سناریوی متضاد؛ همکاری بینالمللی یا رویارویی
با توجه به آنچه در بالا گفتیم، احتمال دو سناریوی کاملاً متضاد وجود
دارد. بگذارید سناریوی اول را اینگونه مطرح کنیم: نگرانی چین پیرامون
امنیت دسترسی به انرژی، احتمالاً عاملی تأثیرگذار در سطح جهانی خواهد بود
که روز به روز اهمیت بیشتری مییابد. سیاستهای چین و نقش تأثیرگذار آن در
اقتصاد جهانی باعث خواهد شد تا تضمین دسترسی این کشور به منابع سوخت مورد
نیاز، در اولویتهای ایالات متحده و دیگر کشورها قرار گیرد. به این ترتیب،
با در نظر گرفتن پیوند مستحکم چین با کارگزارن امنیتی جهان و بازارهای
اقتصادی و الزام این کشور به برقراری ثبات منطقهای، انتظار میرودکه جهان
در سالهای پیشرو به مکانی امنتر تبدیل شود. اما سناریوی دوم هنگامی
مجال بروز مییابد که سیاست کلان ایالات متحده بر زمینگیر کردن اقتصاد چین
و ضربه زدن به آن بنا شود. در صورتی که آمریکا و متحدان غربیاش سعی داشته
باشند جلوی رشد شتابان اقتصادی چین را بگیرند، آنها قطعاً برای دورههای
مشخصی از شروع کردن بازی باخت- باخت هراسی نخواهند داشت و با دامن زدن به
تنشهای ژئوپلتیک، باعث افزایش بیشتر قیمت نفت و ضربه زدن به اقتصاد چین
خواهند شد. سناریوی اول بر همکاری بینالمللی و سناریوی دوم بر
رویارویی بینالمللی مبتنی است. این که کدام سناریو به حقیقت خواهد پیوست
را گذشت زمان مشخص میکند. اما با این حال، تاریخ روابط بینالملل نشان
داده است که در قرنهای اخیر، سناریوهای فاجعهبار، همواره محتملترین
سناریوها بودهاند. برای مشاهده مطالب اجتماعی ما را در کانال بولتن اجتماعی دنبال کنیدbultansocial@