به گزارش بولتن نیوز به نقل از قسط مىفرماید: اعتبروا أیّها الناس بِما وعظ اللَّهُ به أولیاءه من سوء ثنائه على الأحبار. خطاب به دسته مخصوص، حاضرین مجلس، اهل شهر و بلد، اهل مملکت، و یا مردم دنیاى آن روز نیست؛ بلکه هر کس را در هر زمان که این ندا را بشنود شامل مىشود. مثل: یا أیها النّاس که در قرآن آمده است. خداوند با اعتراض به «احبار» یعنى علماى یهود و استنکار رویه آنها، اولیاى خویش را موعظه فرموده، و به آنان پند داده است. منظور از «اولیا» کسانى هستند که توجه به خدا دارند، و در جامعه داراى مسئولیت مىباشند؛ نه اینکه منظور ائمه، علیهم السلام، باشد.
اذ یقول: «لَوْ لا یَنهاهُمُ الرَبّانِیّونَ وَ الْاحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الاثْمَ وَ أَکْلِهِمُ السّحْتَ لَبِئْسَ ما کانُوا یَصْنَعُونَ.»
خداوند در این آیه، «ربانیون» و «احبار» را مورد نکوهش قرار مىدهد که چرا آنها، که علماى دینى یهود بوده اند، ستمکاران را از «قول اثم»، یعنى گفتار گناهکارانه که اعم از دروغپردازى و تهمت و تحریف حقایق و امثال آن باشد، و از «اکل سُحت»، یعنى حرامخوارى، نهى نکرده و بازنداشته اند. بدیهى است این نکوهش و تقبیح اختصاص به علماى یهود ندارد؛ و نه اختصاص به علماى نصارى دارد؛ بلکه علماى جامعه اسلامى، و به طور کلى علماى دینى را شامل مىشود. بنا بر این، علماى دینى جامعه اسلامى هم اگر در برابر رویه و سیاست ستمکاران ساکت بنشینند، مورد نکوهش و تقبیح خدا قرار مىگیرند. این امر فقط مربوط به سلف و نسل گذشته نیست؛ نسلهاى گذشته و آینده در این حکم یکسانند.
حضرت امیر (ع) این موضوع را با استناد به قرآن ذکر فرموده، که علماى جامعه اسلامى هم عبرت بگیرند و بیدار شوند؛ و از اداى وظیفه امر به معروف و نهى از منکر بازنایستد؛ و در برابر هیأتهاى حاکمه ستمگر و منحرف سکوت ننمایند. حضرت با استشهاد به آیه «لو لا ینهاهم الربانیون …» دو نکته را گوشزد فرموده است:
۱٫ اینکه سهل انگارى علما در وظایف ضررش بیش از کوتاهى دیگران در انجام همان وظایف مشترک است. چنانکه هرگاه یک بازارى کار خلافى بکند، ضررش به خود او مىرسد؛ لیکن اگر علما در وظیفه کوتاهى کردند، مثلًا در برابر ستمگران سکوت نمودند، ضررش متوجه اسلام مىشود. و اگر به وظیفه عمل کردند و آنجا که باید صحبت کنند سکوت نکردند، نفع آن براى اسلام است.
۲٫ با اینکه باید از همه امورى که مخالف شرع است نهى کرد، روى «قول اثم»، یعنى دروغپردازى و «اکل سحت»، یعنى حرامخورى تکیه کرده است تا بفهماند که این دو «منکر» از همه منکرات خطرناکتر است؛ و بایستى بیشتر مورد مخالفت و مبارزه قرار گیرد. چون گاهى گفتار و تبلیغات دستگاههاى ستمگر بیش از کردار و سیاستشان براى اسلام و مسلمین ضرر دارد؛ و غالباً حیثیت اسلام و مسلمین را به مخاطره مىاندازد.
خداوند نکوهش مىکند که چرا از گفتار نادرست و تبلیغات گناهکارانه ستمکاران جلوگیرى نکردند؟ چرا آن مردى را که ادعا کرد من «خلیفة اللَّه» هستم و آلت مشیت الهى هستم، و احکام خدا همین گونه است که من اجرا مىکنم، عدالت اسلامى همین است که من مىگویم و اجرا مىکنم (در صورتى که اصولًا عدالت سرش نمىشد.)
تکذیب نکردند؟ این گونه سخنان «قول اثم» است. این حرفهاى گناهکارانه را که ضرر زیادى براى جامعه دارد، چرا جلوگیرى نکردند؟ ظلمه را که حرفهاى نامربوط زدند، خیانتها مرتکب شدند، بدعتها در اسلام گذاشتند، ضربه به اسلام زدند، چرا نهى نکردند و از این گناهان بازنداشتند؟
اگر کسى احکام را آن طور که خدا راضى نیست تفسیر کرد، بدعتى در اسلام گذاشت به اسم اینکه عدل اسلامى چنین اقتضا مىکند، احکام خلاف اسلام اجرا کرد، بر علما واجب است که اظهار مخالفت کنند. هرگاه اظهار مخالفت نکنند، مورد لعن خدا قرار مىگیرند. و این از آیه شریفه پیداست، و نیز در حدیث است که إذا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ، فَلِلعالِمِ أنْ یُظْهِرَ عِلْمَهُ؛ و إلّا فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ.
(چون بدعتها پدید آید، بر عالم واجب است که علم (دین) خویش را اظهار کند؛ و گر نه لعنت خدا بر او خواهد بود.) خود اظهار مخالفت و بیان تعالیم و احکام خدا، که مخالف بدعت و ظلم و گناه مىباشد، مفید است؛ چون سبب مىشود عامه مردم به فساد اجتماعى و مظالم حکام خائن و فاسق یا بىدین پىبرده، به مبارزه برخیزند؛ و از همکارى با ستمکاران خوددارى نمایند؛ و به عدم اطاعت در برابر قدرتهاى حاکمه فاسد و خائن دست بزنند. اظهار مخالفت علماى دینى در چنین مواردى یک «نهى از منکر» از طرف رهبرى دینى جامعه است، که موجى از «نهى از منکر» و یک نهضت مخالفت و «نهى از منکر» را به دنبال مىآورد. نهضتى را به دنبال مىآورد که همه مردم دیندار و غیرتمند در آن شرکت دارند. نهضتى که اگر حکام ستمکار و منحرف به آن تسلیم نشوند و به صراط مستقیم رویه اسلامى تبعیت از احکام الهى باز نیایند و بخواهند با قدرت اسلحه آن را ساکت کنند، در حقیقت به تجاوز مسلحانه دست زده و «فئه باغیه» خواهند بود؛ و بر مسلمانان است که به جهاد مسلحانه با «فئه باغیه»، یعنى حکام تجاوزکار، بپردازند تا سیاست جامعه و رویه حکومت کنندگان مطابق با اصول و احکام اسلام باشد.
شما که فعلًا قدرت ندارید جلو بدعتهاى حکام را بگیرید و این مفاسد را دفع کنید، اقلًا ساکت ننشینید. تو سر شما مىزنند، داد و فریاد کنید؛ اعتراض کنید. انظلام نکنید.
انظلام (تن به ظلم دادن) بدتر از ظلم است. اعتراض کنید؛ انکار کنید؛ تکذیب کنید؛ فریاد بزنید. باید در برابر دستگاه تبلیغات و انتشارات آنها دستگاهى هم این طرف به وجود بیاید تا هر چه به دروغ مىگویند تکذیب کند. بگوید دروغ است؛ بگوید عدالت اسلامى این نیست که آنها ادعا مىکنند. عدل اسلامى که براى خانوادهها و جامعه مسلمین قرار داده شده، همه برنامهاش مضبوط و مدون است که آنها دارند. این مطالب باید گفته شود تا مردم متوجه باشند؛ و نسل آینده سکوت این جماعت را حجت قرار ندهد، و نگوید لا بد اعمال و رویه ستمکاران مطابق شرع بوده است و دین مبین اسلام اقتضا مىکرده که ستمگران «اکل سحت»، یعنى حرامخوارى کنند و مال مردم را غارت کنند.
از آنجا که دایره فکر عده اى از دایره همین مسجد تجاوز نمىکند و جولان و گسترش ندارد، وقتى گفته مىشود «اکل سحت»، یعنى حرامخوارى فقط بقال سر کوچه به نظرشان مىآید که، العیاذ باللَّه، کم فروشى مىکند! دیگر آن دایره بزرگ حرامخوارى و غارتگرى به نظر نمىآید که یک سرمایه بزرگ را مىبلعند؛ بیت المال را اختلاس مىکنند؛ نفت ما را مىخورند؛ به نام نمایندگى کمپانیهاى خارجى کشور ما را بازار فروش کالاهاى گران و غیر ضرورى بیگانه مىکنند، و از این راه پول مردم را به جیب خود و سرمایه داران بیگانه مىریزند. نفت ما را چند دولت بیگانه پس از استخراج براى خود مىبرند؛ و مقدار ناچیزى هم که به هیأت حاکمه همدست خودشان مىدهند، از طرق دیگر به جیب خودشان بر مىگردد. و اندکى که به صندوق دولت مىریزد، خدا مىداند صرف کجا مىشود. این یک «اکل سحت» و حرامخوارى در مقیاس وسیع و در مقیاس بین المللى است. «منکر» وحشتناک و خطرناکترین منکرات همین است. شما اوضاع جامعه و کارهاى دولت و دستگاهها را دقیقاً مطالعه کنید تا معلوم شود چه «اکل سحت» هاى وحشتناکى صورت مىگیرد. اگر زلزلهاى در گوشه کشور رخ دهد، یک راه درآمد و حرامخوارى به روى سودجویان حاکم بازمىگردد تا به نام زلزله زدگان جیب خودشان را پر کنند. در قراردادهایى که حکام ستمکار و ضد ملى با دولتها یا شرکتهاى خارجى مىبندند، میلیونها از پول ملت را به جیب مىزنند؛ و میلیونها از پول ملت را عاید خارجیان و اربابان خود مىکنند. اینها جریانات سیل آسایى از حرامخورى است که پیش چشم ما صورت مىگیرد؛ و هنوز ادامه دارد؛ چه در تجارت خارجى، و چه در به اصطلاح قراردادهایى که براى استخراج معادن یا بهرهبردارى از جنگلها و سایر منابع طبیعى بسته مىشود؛ یا براى کارهاى ساختمانى و راهسازى؛ یا خرید اسلحه از استعمارگران غربى و استعمارگران کمونیست.
ما باید جلو این غارتگریها و حرامخوریها را بگیریم. همه مردم موظف به این کار هستند؛ ولى علماى دینى وظیفهشان سنگینتر و مهمتر است. ما باید پیش از سایر افراد مسلمان به این جهاد مقدس و این وظیفه خطیر اقدام کنیم. ما به خاطر مقام و موقعیتى که داریم بایستى پیشقدم باشیم. اگر امروز قدرت نداریم که جلو این کارها را بگیریم و حرامخواران و خائنین به ملت و دزدان مقتدر و حاکم را به کیفر برسانیم، باید کوشش کنیم این قدرت را به دست بیاوریم. و در عین حال، به عنوان حد اقل انجام وظیفه، از اظهار حقایق و افشاى حرامخوریها و دروغپردازیها کوتاهى نکنیم. وقتى قدرت به دست آوردیم، نه تنها سیاست و اقتصاد و اداره کشور را درست مىکنیم؛ بلکه حرامخورها و دروغپردازها را شلاق مىزنیم و به کیفر مىرسانیم.
مسجد اقصى را آتش زدند. ما فریاد مىکنیم که بگذارید مسجد اقصى به همین حال نیمسوخته باقى باشد؛ این جرم را از بین نبرید؛ ولى رژیم شاه حساب باز مىکند و صندوق مىگذارد، و به اسم بناى مسجد اقصى از مردم پول مىگیرند تا بتوانند از این راه استفاده نمایند و جیب خود را پر کنند؛ و ضمناً آثار جرم اسرائیل را از بین ببرند!
اینها مصیبتهایى است که گریبانگیر امت اسلام شده، و کار را به اینجا رسانده است.
آیا علماى اسلام نباید این مطالب را بگویند؟ «لَو لا یَنْهَاهم الرّبانیونَ والأحبارُ عن أَکْلِهِمُ السُحْتَ.» چرا فریاد نمىزنند؟ چرا از این غارتگریها هیچ سخنى نمىگویند؟
بعد به آیه «لُعِنَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی إسْرائیلَ» استناد شده که ذکر آن از فرصت بحث ما خارج است.
سپس مىفرماید:
وَ إنما عاب اللَّه ذلک علیهم لأنهم کانوا یرون من الظلمة الذین بین أظهرهم المنکر و الفساد فلا ینهونهم عن ذلک رغبة فیما کانوا ینالون منهم و رهبة مما یحذرون.
اینکه خدا از «ربانیون» استنکار کرده، روى این اصل است که آنان با اینکه مىدیدند ظلمه چه کارها مىکنند و چه جنایتها مرتکب مىگردند، ساکت بودند و آنها را نهى نمىکردند.
و سکوتشان به حسب این روایت روى دو علت بوده است:
۱- سودجویى
۲- زبونى.
یا افراد طمعکارى بودند، و از ظلمه استفاده مادى مىکردند و به اصطلاح حق السکوت مىگرفتند. و یا بزدل و ترسو بودند و از آنها مىترسیدند. به روایات امر به معروف و نهى از منکر مراجعه فرمایید؛ در آن روایات عمل بعضى را که براى فرار از امر به معروف و نهى از منکر مرتباً عذرتراشى مىکنند، تقبیح مىکند و آن سکوت را عیب مىشمرد.
وَ اللَّه یَقُولُ: «فلا تَخْشَوُا الناسَ وَ اخْشَوْنِ» و خدا مىفرماید که از آنها نترسید. چه ترسى دارید؟ جز این نیست که شما را زندانى مىکنند؛ بیرون مىکنند؛ مىکشند. اولیاى ما براى اسلام جان دادند؛ شما هم باید براى این امور آماده باشید و قال: «و الْمُؤمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ اوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُروُنَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَونَ عَنِ الْمُنْکَرِ …»
و در ذیل آیه مىفرماید: «وَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ و یؤْتُونَ الزَّکاة وَ یُطیعُونَ اللَّهَ وَ رَسوُلَهُ …».
فَبَدأ اللَّهُ بِالأمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْىِ عَنِ الْمُنْکَرِ فَریضَةً مِنْهُ لِعِلْمِهِ بِأَنَّها إِذا ادّیَتْ وَ اقیمَت اسْتَقامَتِ الْفَرائِضُ کُلّها هَیّنها وَ صَعْبُها وَ ذلِکَ أنّ الْأمرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ دُعاءٌ الى الْاسْلامِ مَعَ رَدّ الْمَظالِمِ وَ مُخالَفَةِ الظّالِمِ وَ قسمَةِ الْفَیْء وَ الْغَنائِمِ وَ أَخْذِ الصَّدَقاتِ مِنْ مَواضِعِها وَ وَضْعِها فی حَقِّها.
اگر امر به معروف و نهى از منکر به خوبى اجرا شود، دیگر فرایض قهراً برپا خواهد شد. اگر امر به معروف و نهى از منکر اجرا شود، ظلمه و عمالشان نمىتوانند اموال مردم را بگیرند، و به میل خود صرف کنند؛ و مالیاتهاى مردم را تلف نمایند. آمر به معروف و ناهى از منکر دعوت به اسلام و رد مظالم و مخالفت با ظالم مىکند.
عمده وجوب امر به معروف و نهى از منکر براى این امور است. ما امر به معروف و نهى از منکر را در دایره کوچکى قرار داده، و به مواردى که ضررش براى خود افرادى است که مرتکب مىشوند، یا ترک مىکنند، محصور ساختهایم در اذهان ما فرو رفته که «منکرات» فقط همینهایى هستند که هر روز مىبینیم یا مىشنویم. مثلًا اگر در اتوبوس نشستهایم، موسیقى گرفتند، یا فلان قهوه خانه کار خلافى را مرتکب شد، یا در وسط بازار کسى روزه خورد، منکرات مىباشند، و باید از آن نهى کرد. ولى به آن منکرات بزرگ توجه نداریم. آن مردمى را که دارند حیثیت اسلام را از بین مىبرند، حقوق ضعفا را پایمال مىکنند و … باید نهى از منکر کرد. اگر یک اعتراض دسته جمعى به ظلمه که خلافى مرتکب مىشوند، یا جنایتى مىکنند، بشود، اگر چند هزار تلگراف از همه بلاد اسلامى به آنها بشود که این کار خلاف را انجام ندهید، یقیناً دست بر مىدارند. وقتى که بر خلاف حیثیت اسلام و مصالح مردم کارى انجام دادند، نطقى ایراد کردند، اگر از سراسر کشور، از تمام قرا و قصبات، از آنان استنکار شود، زود عقبنشینى مىکنند.
خیال مىکنید مىتوانند عقبنشینى نکنند؟ هر گز نمىتوانند. من آنها را مىشناسم. من مىدانم که چکارهاند! خیلى هم ترسو هستند! خیلى زود عقبنشینى مىکنند. لیکن وقتى که دیدند ما از آنها بىعرضه تریم، جولان مىدهند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com