گروه انرژی- تنشها در رابطه بین عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکا در چند هفته اخیر از دید هیچ ناظر باریکبینی پنهان نمانده است. بندر بن سلطان رئیس دستگاه اطلاعاتی عربستان که مدت 22 سال سفیر این کشور در واشنگتن بوده است، روزهای گذشته خود را در اروپا گذراند و با تعداد زیادی از دیپلماتهای اروپایی به گفتگو نشست.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از رویترز، بندر بن سلطان در دیدار با دیپلماتهای اروپایی عنوان کرده است که عربستان سعودی یک «تغییر عمده» در رابطه خود با آمریکا ایجاد خواهد کرد. وی همچنین، به این دیپلماتها گفته است که آمریکا اقدام اثربخشی در رابطه با سوریه انجام نداده، به ایران نزدیکتر شده است، و از سرکوب خیزشهای مردم بحرین توسط عربستان نیز پشتیبانی نکرده است!
همچنین در اقدامی دیگر، عربستان از عضویتِ غیردائم در شورای امنیت سازمان ملل- یعنی همان کرسیای که چندین سال برایش لابی کرده بود- انصراف داد. وزارت امور خارجه عربستان با انتشار بیانیهای ضمن اعلام انصراف خود از پذیرش این کرسی، انتقادات تندی نسبت به شورای امنیت در خصوص عدم مقابله جدی با رژیم بشار اسد مطرح کرد. جمله پایانی بیانیه مذکور به شدت پتانسیل آن را تا طنز تلخِ سیاسی سالهای اخیر نامیده شود: «عربستان سعودی با توجه به روابط تاریخی خود با مردمش (احتمالاً منظور تاریخ مملو از سرکوبِ حکومت آلسعود بوده است)، کشورهای اسلامی و عربی (بهعنوان مثال، سرکوب بحرینیها و مسلح کردن القاعدهایها در سوریه و همچنین حمایت از مبارک و زینالعابدین بن علی) و همه مللی که برای صلح و ثبات در همه دنیا تلاش میکنند، تا زمانی که شورای امنیت سازمان ملل اصلاح نشده و قادر به ایفای نقش موثر در انجام وظایف محوله، خصوصاً برقراری صلح و امنیت بین المللی نگردیده، بابت انصراف از پذیرش عضویت در این شورا عذر خواهی میکند.» (مورادی که در پرانتز آمده است، توسط ما اضافه شده است.) منظور دقیق این جملات در واقع این است که تا زمانی که شورای امنیت بنا به اهداف ژئوپلتیک عربستان سعودی نتواند به کشورهایی نظیر سوریه حمله نظامی بکند و آیندهی آرام و باثبات آلسعود را تضمین نماید، این کشور عضویت غیردائم این شورا نخواهد پذیرفت. طنز این بیانیه وقتی بیشتر نمود پیدا میکند که بدانیم عربستان چندین سال برای این کرسی لابی کرده و توانسته است این کرسی را از طریق نفوذ دیپلماسی آمریکا در میان رأیدهندگان به دست آورد.
مخمصه آمریکا؛ مخمصه عربستان سعودی
عربستان سعودی از سیاستهای آمریکا به شدت ناراضی است. این نارضایتی پس از خیزشهای عربی شکل فزایندهای به خود گرفته است. عربستان از اینکه آمریکا نتوانست حسنی مبارک را در قدرت نگه دارد، ناراضی است؛ از عدم حمله نظامی آمریکا به سوریه ناراضی است؛ از گفتگوهای آمریکا در قالب کشورهای پنج بعلاوه یک با ایران و احتمال حل مسئله هستهای ناراضی است؛ از عدم حمایت 100 درصدی آمریکا از کودتای نظامیان علیه مرسی و حذف نشدن کامل اخوانالمسلمین ناراضی است.
اما این نارضایتی عربستان از آمریکا، نه ریشه در خواست واشنگتن، بلکه ریشه در ناتوانی آن دارد. روند امور بعد از خیزشهای عربی به نحوی بوده که آمریکا قادر به ایفای نقشی، بیش از آنچه انجام داده، نبوده است. هیچ گزینهای در مصر برای آمریکا بهتر از مبارک نبود؛ اما آمریکا با توجه به کدام اهرم میتوانست جلوی انقلاب تودهای در مصر را بگیرد؟ وقتی میلیونها نفر در خیابانها هستند، ایجاد شرایط برای سرکوب شدید آنها، نه تنها نمیتوانست مبارک را از سقوط نجات دهد، بلکه آینده روابط واشنگتن و قاهره را نیز بهشدت تیره و تار میکرد.
به همین ترتیب، آمریکا تمام توان خود را بهکار گرفت تا به سوریه حمله کند. اما، جامعه جهانی دیگر عروسک خیمه شب بازی در دستان دولتمردان آمریکایی نیست. آمریکا متحد همیشگی خود یعنی انگلستان را نتوانست به حمله راضی کند، تا چه رسد به چین و روسیه!
مسئله این است که قدرت آمریکا در حل و فصلِ نظامیِ مسائلِ چالشبرانگیز برای سیاستهای این کشور کاهش یافته است. آمریکا دیگر نمیتواند مسائل خود در جامعه جهانی را از طریق تهاجم نظامی و تغییر رژیم در کشورهای مخالفِ خود، حل کند و این همه به قدرت رو به فزونیِ کشورهای برمیگردد که در رأس آنها میتوانیم از چین و روسیه نام ببریم.
مخمصهای که عربستان سعودی با آن روبروست این است که آمریکا دیگر نمیتواند منافع عربستان را در جهان عرب و خاور میانه تضمین کند. اما این مخمصه، همزمان مخمصه خود آمریکا نیز هست. آمریکا دیگر در شرایطی قرار ندارد که بتواند منافع خود را در مناطق مختلف جهان، به هر طریق ممکن، تضمین نماید.
این همه از این واقعیت ناشی میشود که قدرت اقتصادی آمریکا تضعیف شده است و کشوری که نمیتواند جلوی تعطیلی دولت خود را بگیرد، قطعاً نمیتواند جلوی انقلاب در مصر و تونس، و در میانمدت، در خودِ عربستان را نیز بگیرد.
عربستان سعودی، نفت و احتمال چرخش در سیاستها
بعضی از تحلیلگران بر این نظرند که کشورهای عربی بعد از تحریم نفتی غرب در سال 1973، که به دلیل حمایت کشورهای غربی از اسرائیل در جنگ یوم کیپور صورت گرفت، به قدرت سلاح نفت پی بردهاند. آنها بر این نظرند که عربستانِ ناراضی از آمریکا، به دنبال پشتیبانان جدیدی خواهد گشت و در این مسیر چین و روسیه را بهعنوان متحدانِ استراتژیک جدید برخواهد گزید.
آنها برای این استدلال خود به این واقعیت فعلی ارجاع میدهند که تولید نفت شیل در آمریکا افزایش یافته و آمریکا دیگر چندان نیازی به نفت عربستان نخواهد داشت؛ بنابراین، به اندازهای که عربستان برای حفاظت از خود به آمریکا نیاز دارد، آمریکا نیازمند عرضه نفت عربستان نیست و لذا از عربستان بهطور کامل پشتیبانی نخواهد کرد، چرا که در ازای آن چیزی بهدست نخواهد آورد.
اما این دیدگاه یکسره بر خطاست! اولاً در مورد رونق نفت شیل آمریکا غوغاسالاری رسانهای بسیار زیادی صورت میگیرد و زمینشناسان و کارشناسان مستقل بر این نظرند که با توجه نرخ بالای تخلیه چاههای نفت شیل، حباب نفت شیل در چند سال آینده خواهد ترکید. ثانیاً، استخراج نفت شیل بسیار هزینهبر است و هزینه تولید هر بشکه نفت در حدود 80 دلار به ازای هر بشکه است. پس در صورتی که قیمت نفت کاهش یابد، استخراج نفت از منابع شیل، صرفه اقتصادی خود را از دست خواهد داد و شرکتهای فعال در این حوزه تعطیل خواهد شد. مطمئناً ورود حداکثری نفت ایران به بازارها و حتی افزایش تولید نفت عراق، میتواند کاهش قیمتها و ورشکستگی شرکتهای فعال در حوزه نفت شیل را تشدید کند.
ثالثاً، امنیت انرژی با تولید نفت در آمریکا تفاوت دارد. آمریکا همچنان به امنیت انرژی متحدان خود در اروپا و آسیا حساس خواهد بود و به همین راحتی، اجازه نخواهد داد تا عربستان با چرخش به شرق، امنیت انرژی متحدان آمریکا را نیز به خطر اندازد.
حال بیایید طرف دیگر ماجرا یعنی عربستان سعودی را درنظر بگیریم. ما با حکومتی اقتدارطلب روبرو هستیم که از بدو شکلگیری خود در سال 1932 تحتالحمایه آمریکا بوده است. نیروهای نظامی این کشور توسط آمریکا تجهیز شده و آموزش دیدهاند و با وجود نارضایتی تودهای، انقلابی در این کشور صورت نگرفته است. چرخش به شرق میتواند توسط خاندان سعودی انتخاب شود، اما انتخابِ تبعات پیشبینینشده آن در دستان آنها نیست. حتی خود آمریکا، در صورت چنین انتخابی توسط دولتمردان سعودی، در ناآرام کردن این کشور لحظهای درنگ نخواهد کرد.
به این واقعیت، باید این مورد را اضافه کنیم که آمریکا به مدت بیش از 40 سال از دلارهای نفتی عربستان سعودی سود میبرد. یکی از گزینههای عربستان برای به چالش کشیدن واشنگتن این است که اعلام کند، پول نفت خود در قالب سایر واحدهای پولی نظیر یورو و یوآن قبول خواهد کرد. عربستان با انتخاب چنین گزینهای آمریکا را به جنگی علنی دعوت خواهد کرد و تبعات چنین جنگی میتواند سرنگونی زودهنگام خاندان سعودی توسط مردم ناراضی و سرکوبشده باشد؛ چرا که متحد تاریخیِ عربستان در این حالت رو در رویاش خواهد است و متحدان جدید نیز هنوز آنقدر عربستان برایشان یک متحد استراتژیک نیست که بخواهند جلوی خواست مردم این کشور را بگیرند.
نکته پایانی
مخمصه عربستان در میانمدت تشدید نیز خواهد شد. آمریکا دیگر آن آمریکای سابق نیست؛ ضمن اینکه افزایش جمعیت، رشد مصرف انرژی در این کشور و کاهش احتمالی قیمت نفت میتواند بهشدت، اقتصادی نفتی این کشور را تضعیف کند. فرسودگی منابع نفتی عربستان و افزایش مصرف انرژی را که مدنظر قرار دهیم، متوجه خواهیم شد که کاهش قیمت نفت میتواند درآمدهای دولت این کشور را هرچه بیشتر کاهش داده و تقبل هزینههای مردم آن را دشوارتر نماید. در چنان حالتی خیزشهای مردمی اجتنابناپذیر خواهد بود و هر متحدی، حتی آمریکا، نخواهد توانست در طولانی مدت از سرنگونی دولت جلوگیری کند. این گرایشی است که رابطه دولت سعودی و مردم این کشور، با سرنوشتی محتوم، به سمت آن حرکت میکند. اینکه چه زمانی، ضدگرایشاتی نظیر حمایتهای نظامی آمریکا میتوانند از وقوع این انقلاب جلوگیری بهعمل آورند بهدرستی مشخص نیست. اما این قانون، قانونی آهنین است که در طولانیمدت هیچکس نمیتواند جلوی عملکرد را بگیرد.
منبع: پترونت
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com