گروه فرهنگی ـ سیدمجتبی نعیمی:«مدّاحى و ستايشگرى خاندان پيغمبر - كه طبعاً ذكر مصائب را هم به همراه دارد - شغل خيلى مهم و بزرگى است. البته ما بارها در طول سالهاى گذشته در چنين جلساتى مطالبى را در اين زمينه عرض نموده و با زبانهاى گوناگون به هنر مدّاحى اظهار اخلاص و ارادت كردهايم. در كار مدّاحى شما چند چشمهی هنرى وجود دارد: شعرتان هنر است؛ صدايتان هنر است؛ آهنگى كه انتخاب مىكنيد، هنر است؛ اشارات و كارهايى كه انجام مىدهيد، هنر است. عنصر دوم، عنصر تعقّل است؛ چون منطق، استدلال، حرف حساب، حرف درست و حرف خوب در لابلاى اين شعرها فراوان وجود دارد و مىتواند ذهنها را قانع كند. البته منطق، شكلهاى مختلفى دارد. گاهى برهانى است، گاهى خطابى است، گاهى شعرى است؛ مقصود اين است كه بتواند اين پيام را به اعماق ذهن مخاطب برساند و او را قانع كند. خصوصيت سوم اين است كه شما حامل پيام دينى محسوب مىشويد؛ يعنى سِمت معنوى و روحانى داريد. در دنيا خوانندگان خوب زياد هستند و ممكن است شعرهاى خوبى هم بخوانند؛ اما آنها از موضع مدّاح حرف نمىزنند؛ ولى شما از موضع مدّاح اهل بيت و از موضع معنوى و روحانى حرف مىزنيد. البته خصوصيات ديگرى هم وجوددارد، اما اين سه خصوصيت در كنار هم مهمتر است.»
به گزارش بولتن نیوز،اما اگر برای داشتن مناسک عزاداری شایسته، نگاهی آسیبشناسانه به آنچه که هست داشته باشیم متوجه میشویم که در برخی از هیئتها و تکایای عزاداری ما و حتی در بعضی از مساجدمان، پدیدهای رواج پیدا کرده است که از آن میتوان به "مداحسالاری" نام برد. اما این پدیده چیست و چگونه باعث شده تا ما از مراسم حقیقی عزاداری ابیعبدالله الحسین (ع) دور شویم؟
آنچه بدیهیست، اگر حضور در مراسم عزای ائمهی اطهار از جمله سالار شهیدان امام حسین (ع) به منظور بالا بردن توأمان شعور و شور دینی نباشد، چه برگزارکنندگان و چه شرکتکنندگان نتوانستهاند عمل خود را به ایدهآل این مراسم و نقطهی هدف آن نزدیک کنند. به عبارت دیگر، اگر در مراسمی آنقدر بر مسائل فکری و اندیشهای نهضت سیدالشباباهلالجنه تمرکز شود که خالی از هرگونه شور و عشقی شود، مسلما آن محفل آنقدر کسلکننده خواهد شد که از شدت بیمخاطبی به تعطیلی میگراید. و از سوی دیگر، اگر در عزای امام شهیدان، کانون توجه به سمتی رود که غلیان هیجانات اصل باشد و مابقی فرع، آن نیز به نوبهی خود ابتذالیست که جبران آن سخت و از نوع اعلام حق بودن علی (ع) در برابر قرآنهای سر به نیزه شده است. پس، به طور کل آن مراسمی را میتوان مطلوب عزاداری امام حسین(ع) دانست که هم وجه معرفتی پاک و متعالی داشته باشد و هم بتواند انگیزهی حسینی شدن را در ما برانگیزد.
حال که به طور مختصر دربارهی عزاداری ایدهآل صحبت کردیم، لازم است بگوییم که مداحسالاری چیست و چه آسیبهایی به آیین سوگواری ما زده است؟ پدیدهی مداحسالاری دو رکن دارد که توأمانی این دو رکن با هم باعث شده تا مشکلاتی در مناسک مذهبی ما بروز کند. یک رکن آن که شاید اصلیترین آن باشد، خالی شدن منطق – همان منطقی که در بالا و در بیانات رهبر انقلاب به آن اشاره شد – از هنر مداحی و تبدیل آن به بمب احساسات است. و رکن دیگر، اصالت بخشیدن به نقش مداح در هیئتهای مذهبی و برتری دادن این نقش نسبت به روحانیت است.
به عبارت دیگر، از یک طرف شاهد این هستیم که برخی از مداحان ما با کمترین غنای معرفتی و اخلاقی، و تنها با چند ساعت تمرین خوانندگی کردن به جرگهی مداحان پیوسته و خود را هم صنف بزرگانی چون حاج محمود کریمی و حاج سعید حدادیان میپندارند و تنها بر روی موج احساسات مراسم عزاداری قرار میگیرند و از سوی دیگر میبینیم که در بعضی از هیئات ما، آنچنان بر سر شخص مداح و کاریزمای "آدم جمع کردنش" وسواس به خرج میدهند که کمتر دیده میشود چنین وسواسی را در انتخاب روحانی هیئت صرف کنند.
در نتیجه، چنین مراسماتی عموما به این شکل برگزار میشود که در یک بخش کم طرفدار و خلوت، روحانی مجلس در اندک زمان قابل دسترس صحبتهایش را ارائه میکند و در همین زمان، خیلیها دنبال این هستند که ولووم بلندگو را تنظیم کرده و برای سینهزنی مداحی آماده شوند. و در فاز بعد، مداح به روی سن آمده و از هر روشی برای تحریک عواطف حضار بهره میبرد و آنقدر این مراسم را کش میدهند که افراد با حالت تخدیر شده مجلس عزاداری را ترک کرده و با کمترین رمقی به متن جامعه برمیگردند. و این یعنی شعور دینی را در ذیل شور دینی تعریف کردن. تازه آنهم یک شبه شعور دینی مبتذل بدلی که هیچ تناسبی با اصل خود ندارد.
البته اگر در این هیئتها، از مداحان حقیقی استفاده میشد، امید این میرفت که حتی با وجود رکن دوم پدیدهی مداحسالاری یعنی تقدم شخصیتی مداح بر روحانی، با وجود همهی مشکلات باز هم شاهد قربانی شدن شعور دینی در زیر پای شبه شور دینی نباشیم. اما همانگونه که انتطار میرود، این پدیده عموما در هیئاتی رخ میدهد که از مداحان کارنابلد استفاده میکنند. زیرا مداحی که اصیل باشد و هویت هنرش را بشناسد، نه حاضر میشود که هنرش را به ابتذال احساسگرایی پایین بیاورد و نه تقدمی نسبت به روحانیت در خود میبیند.
به این ترتیب است که متأسفانه برخی از مراسم عزاداری ما دچار آسیب شده و بجای اینکه انسانساز باشذ، انسانسوز میشوند. و همین نتایج ناخوشایند است که انسان را وامیدارد تا به احیای هیئتهای آسیب دیده توجه بیشتری کرده و همانطور که رهبر انقلاب برای این مقوله وقت گذاشتهاند، ما نیز وقت بگذاریم و آنرا جدی بگیریم. مسلما در این بین، نقش بانیان مراسمات عزاداری بسیار مهم بوده و این بزرگواران هستند که میتوانند با جهتدهی درست به نحوهی برگزاری عزای سالار شهیدان، فضایی را فراهم آورند که انشاءالله از دل هیئتهای ما انسانهایی بیرون بیاید که مثل مبارزان دوران انقلاب و دفاع مقدس، با درک درستی از دین، عاشقانه در مسیر انجام تکالیف دینیشان گام برمیدارند.
سیدمجتبی نعیمی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
نه که عاشورای 88 دار و دسته رفسنجانی و خاتمی نبودن که داشتن کف و سوت میزدن؟!
از عقاید مردم به نفع سیاست زدگیت سو استفاده نکن.
متاسفانه برخی روحانی نماها را یه عده ای می خوان بعنوان نماد روحانیت معرفی کنند.