· رفتار علی (ع) با هر سه خلیفه پیش از خود و بهویژه ابوبکر و عمر، که در بسیاری از کتب تاریخی مکتوب شده، به روشنی نشان میدهد که وی آنها را کسانی نمیپندارد که سخن پیامبر را بر زمین زده و حکومت را غصب کرده باشند!
گروه فرهنگی - روزنامه بهار در سرمقاله امروز خود نوشت:
جزو وظایف پیامبر اسلام، تعیین جانشین یا خلیفه برای تشکیل حکومت و اداره امور دنیای مردم نبوده است/ اگر امیرالمومنین فرمان خدا را برخلافت خود بعد از رسول اکرم(ص) مییافت، آیا شجاعت و شهامت و عدالت او اقتضا نمیکرد که یک تنه شمشیر برکشد
گزیده· جملۀ آخر: نتیجه آنکه جزو وظایف رسولان الهی، از جمله پیامبر اسلام، تعیین جانشین یا خلیفه، که اصطلاحا نصب میگویند، برای تشکیل حکومت و اداره امور دنیای مردم نبوده است. پیامبران و بهویژه پیامبر اعظم برای رهایی بشر از همه قیود و بندهای جهل و بردگی و اسارت مبعوث شدهاند (اعراف 157). نصب یا تعیین، در خود، مفهوم سلب آزادی و نوعی از بندگی و بردگی را دارد. از اینرو ناقض هدف بعثت رسول اسلام، مذکور در آیه 157 اعراف است. بر این پایه حتما رسول اسلام خود ناقض پیامی که آورده است نمیشود./ پس پیام غدیر از سوی رسول آزادی و رهایی و عدل، معرفی ولی و امام مردم است تا قیام قیامت، نه تعیین و نصب حاکم سیاسی برای مدتی کوتاه.
· اگر موضوع«بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیک» معرفی علی(ع) به خلافت میبود، باید بلافاصله در همین جا آن را ذکر میفرمود، زیرا خداوند حکیم است و تاخیر بیان از وقت حاجت از حکیم، قبیح.
· اگر مضمون آیه فوق را همان «نصب سیاسی» بپنداریم، با آیاتی ناسازگار میشود که به پیامبر دستور میدهد در اداره دنیای مردم (یعنی همان «امر») با آنان مشورت کند: «وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْر»
· رفتار علی (ع) با هر سه خلیفه پیش از خود و بهویژه ابوبکر و عمر، که در بسیاری از کتب تاریخی مکتوب شده، به روشنی نشان میدهد که وی آنها را کسانی نمیپندارد که سخن پیامبر را بر زمین زده و حکومت را غصب کرده باشند!· اگر امیرالمومنین فرمان خدا را برخلافت خود بعد از رسول اکرم(ص) مییافت، آیا شجاعت و شهامت و عدالت او اقتضا نمیکرد که یک تنه شمشیر برکشد و فرمان و عدل خدا را جاری سازد؟! و آیا از دروازه حکمت و شهر علم نبوی بعید نبود که بیان این حق را از وقت حاجت به تاخیر اندازد؟!
· تمام اعتراض امیرالمؤمنین معطوف به نگرش حذفی بوده است. یعنی اینکه خلیفه یا هرکس دیگری دامنه اختیار مردم را تنگ کند. مثلا اینکه خلیفه، خلیفه بعد از خود را نصب کند، یا بهگونهای عمل کند که نتیجه برآیند آرا، انتخاب فرد خاصی باشد. همان چیزی که ما امروز انتخاب مدیریت شده یا هدایت یافته مینامیم. او به عدم انتخاب خود در شورای سقیفه هیچ اعتراضی ندارد، بلکه واکنش وی به محدود شدن عرصه انتخاب بود.
· چگونه میتوان تصور کرد که اندیشه علی (ع) معطوف به کسب و حفظ قدرت بوده است؟! و چگونه میشود گزاره معطوف به کسب و حفظ قدرت را با این حقیقت تاریخی وفق داد که او میدانست ابنملجم مرادی، به دستور خوارج، که اتفاقا همه خود را شیعه و پیرو علی مینامیدند، قصد کشتنش را کرده، ولی محافظی بر خود اختیار نکرد و مجرم را قبل از ارتکاب جرم مجازات نکرد؟! علی امام است و مهمترین نقش او، همین امامت و پیشوایی امت است تا قیام قیامت. او حاکم سیاسی مردم برای چند روز گذرا و ناپایدار دنیا نیست. یعنی علی بیش از آنکه حاکم مسلمین باشد، امام و الگوی بشریت است. او زعامت کبری دارد. امر خلافت در برابر این نقش یگانه امامت تا قیامت، آنقدر ناچیز است که علی آن را به سادگی فرو مینهد، تا با ریخته شدن خونش، الگویی بسازد برای رهبران و حاکمان در طول تاریخ.
· مرحوم حکیم علامه غروی، در خطبه نماز جمعه 18 آبان 1358، با توجه به عرصههای گوناگون حیات امام علی (ع) و نقش انکارناپذیر و بیمثال او در تبیین و ابقاء مفاهیم بنیادین اسلام، امیرالمومنین را «جزء اخیر علت تامه دین اسلام» مینامد و میگوید: «چنان مساوات و برابری را به معنای واقعی و صحیح کلمه میان امت جاری کرد، چنان آزادی افکار و اندیشه را به مردم شناساند و به اینها عمل کرد بهطوریکه حتی از حق خودش هم صرفنظر کرد تا آراء مردم محترم باشد و این قانون اسلام باقی بماند و حکومت مردم بر مردم و سرنوشت مردم به دست مردم بودن، برای همیشه الگو باشد و این از مختصات و امتیازات دین اسلام است.
· این انسان کامل، طبیعتا شایسته این وصف نبی میشود که: «مَنْ کنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِی مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَا» (کافی، ج1، ص293، باب الإشاره و النص علی امیر المومنین) «هر که من دوست اویم علی هم دوست اوست. خداوندا هرکه او را دوست دارد دوستش بدار و با هر که وی را دشمن میدارد دشمن باش.»
· آیا معنای «زعامت کبری» که تا قیام قیامت ادامه خواهد داشت، جز این است؟ آیا میان این زعامت و امامت، که علی(ع) مصداق اَتَمّ آن است، با خلافت و زعامت سیاسی، هیچ سنخیت و شباهتی وجود دارد؟ یا تنها اشتراک لفظی سادهای است که انحرافهای شگفت بهبار آورده؟! (ر. ک. کتاب چند گفتار/ اثر آیتالله سیدمحمدجواد موسوی غروی)
اولا جای تأسف دارد که روزنامه بهار چنین مغالطه هایی را چاپ کرده
ثانیا جای تعجب که سایت شما آن را بدون تحلیل و پاسخ منتشر نموده است.
نمی بینید که چگونه گستاخانه برای رسول الله(ص) و دیگر انبیا علیهم السلام تعیین تکلیف کرده که وظیفه تعیین جانشین را نداشته اند. این سخن بی منطق و سند را از کجا استنباط کرده؟ چرا چشم بسته اش را باز نمی کند که آیات قرآن را ببیند؟ که چگونه سلیمان را وارث و جانشین داوود و هارون را جانشین موسی علیهم السلام بیان میکند؟ حتما به زعم ایشان موسی علیه السلام اشتباه کرد که هارون را به جانشینی خود در میان بنی اسرائیل انتخاب کرد؟؟؟ چرا که به زعم کور ایشان مردم را با تعیین جانشین به بندگی اسارت کشانده است؟ آیا آیات قرآن را نمی بیند که « اوحینا الیهم فعل الخیرات ...» سر میدهند . بله هر فعل انبیاء علیهم السلام وحی خدا است و دعوت مردم به عبودیت یکتای احد ( حیف که مجال تنگ است )
اگر مضمون آیه فوق را همان «نصب سیاسی» بپنداریم، با آیاتی ناسازگار میشود که به پیامبر دستور میدهد در اداره دنیای مردم (یعنی همان «امر») با آنان مشورت کند: «وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْر» و «وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَینَهُمْ»
جواب آنکه : اولا نصب امام علی (ع) صرفا سیاسی نیست ، سیاسی بودن بعدی از ابعاد ولایت و امامت اوست .(نویسنده زیرکانهو موزیانه مصادره به مطلوب کرده). ثانیا ، انتصاب امام علیه السلام از طرف خداست و چیزی نیست که وظیفه مردم باشد که به مشورت مردم گذاشته شود. آیه می فرمایید « و امرهم شوری بینهم » ضمیر «هم» بر می گردد به مردم یعنی در کارهای مربوط به خودشان مشورت کنند. ولی تعیین امام (ع) امر الله است آنجا که خطاب به حضرت ابراهیم (ع)می فرمایید: « انّی جاعلک للناس اماما » بدرستی که من تو را برای مردم امام قرار میدهم. پس نتیجه آنکه دو آیه متناقض نیستند بلکه غرض نویسنده حقایق را کتمان میکند.( حیف که مجال تنگ است)
«رفتار علی (ع) با هر سه خلیفه پیش از خود و بهویژه ابوبکر و عمر، که در بسیاری از کتب تاریخی مکتوب شده، به روشنی نشان میدهد که وی آنها را کسانی نمیپندارد که سخن پیامبر را بر زمین زده و حکومت را غصب کرده باشند!»
اگر نویسنده مصادر اهل سنت در رابطه با این موضوع را بخواند ( شاید خوانده و مغرضانه نوشته) از نوشته خود شرمنده می شود. ( آدرس کتب مهم اهل سنت در این مورد :« صحیح مسلم در کتاب الجهاد 143/3،» «صحیح بخاری در کتاب النفقات 5358 وکتاب الفرائض 6728 و کتاب الاعتصام7305»
«کلمات مولاآشکارا بیانگر این حقیقت است که خلافت، امری انتصابی از جانب خداوند نیست و جانشین سیاسی رسول خدا باید توسط مردم انتخاب شود».
این ناه در جواب سرکشی و اراجیف معاویه است معاویه که دین و امام ولی را قبول ندارد بنا بر ای امام با منطق معاویه ای با او بر خورد می کند شاید مجاب شود. چون اگر امام (ع) به انتصاب الهی خود اشاره می فرمورد معاویه امام را زیر سئوال می برد که «چرا حق خود را نگرفتی ؟ و در صدد تحقیر و توهین بر می آمد.» و آنگاه امام باید بر خلاف آنچه که برای آن 25 سال سکوت و خانه نشینی کرده بود سخن می گفت و دلیل می آورد و معاویه هم مترصد چنین فرصتی بود.
نفرین بر تسامح و تساهلی که اعتقاداتمان را هم منکر میشود...
ضمنا به این نکته هم باید اشاره کنیم که پیامبر اسلام (ص) در خطبه غدیر نه تنها به امر الهی .
امیر المومنین علیه السلام به عنوان امام و ولی مسلمین از طرف خداوند متعال به همه بشریت معرفی نمود . بلکه سایر ائمه اطهار سلوات الله علیهم را نیز از نسل ایشان معرفی نموده و اخرینشان را هم به تفصیل معرفی می نمایند . یعنی حجت حق امام زمان عجل الله فرجه الشریف .
متاسفانه نویسنده این مقاله موهن . استدلالات وهابیون را به رشته تحریر دراورده و با چشم پوشی از انحرافات فراوانی که در سایر مذاهب وجود دارد . بسته و به تکفیر و اهانت به شیعیان مولا پرداخته و حتی در جایی به صورت بیشرمانه ای مینویسد :
((اسم علی را با فهم ناقص و ناصحیح خود از آیات کتاب و روایات مجعوله در هم میآمیزند و بر آتش تفرقه و اختلاف مسلمین هیزم میریزند و آتشبیار معرکه میشوند و در قالب حُبّ و وَلایت امیرالمومنین، بزرگترین مظالم را در حق اهداف عالیه، الهی و انسانی شریفترین و زبدهترین گوهر جهان بشریت مرتکب میشوند))
ظاهرا جناب ایشان نمیبینند یا نمیخواهند ببینند در همین منطقه غرب آسیا مخالفین ولایت مولا علی علیه السلام چه جنایتهایی مرتکب میشوند که روی جنایتکارترین جانیان تاریخ را هم سفید کرده اند .
...
کاش نویسنده بهار فقط به عنوان نمئنه خطبه شقشقیه را میخواند یعنی خطبه سوم نهج البلاغه تا به عنوان مشتی از خروار موضعگیری حضرت را نسبت به سه نفر بعد از پیامبر میفهمید ودر روزنامه ای به اسم بهار فکر خزان زده خود را ارایه نمیکرد!
2-حافظ حاکم حسکانی
3-حافظ ابوالقاسم بن عساکر
4-ابو عبدالله فخرالدین رازی
5- جلال الدین سیوطی
6- قاضی شوکانی
7-شیخ محمد عبده
موارد فوق تنها عده معدودی از اهل سنت هستند که در طی قرون پیشین ایه "یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک .... " را نازل شده در روز عید غدیر و موضوع قابل ابلاغ را ولایت حضرت علی دانسته اند.
اگر پیرو پیامبر خدا(ص) و ائمه هدی (ع) هستید حق ندارید با کسی که با یک مقاله استدلالی _ ولو با استدلال غلط_ مطلبی را بیان کرده با توهین و حمله و تهدید به مرگ رفتار کنید مگر این که پیرو اغراض شخصی خود باشید. که در این صورت ربطی به اسلام ندارد. بگذارید بزرگانی همچون آیات عظام مکارم و سبحانی و جوادی آملی با بیان استدلالی و با استناد به آیات و احادیث پاسخ این شخص را بدهند.
خدا جزای خیر بدهد به کسی که پایش را از حریم دین و اخلاق بیرون نگذارد.
نويسنده بهار نقل قول کردند از جد و پدر بزرگ خودشون جالبه
اگر علي عليه السلام حکومت را در همان موقع مناسب و بعد از شهادت حضرت رسول سلام الله عليه به دست مي گرفت مسير تاريخ زندگي بشر عوض مي شد و بشر به اين فلاکت ، بدبختي و سرگرداني دچار نمي شد. بي شک تمام مظلوميت اهل بيت (ع) در همين عدم درک است .
عجیبه که تا حالا جونم بهت بگه که 1.200 میلیارد سنی تا حالا ندیدن
1- آیه 3 سوره مبارکه مائده
2- آیه تبلیغ سوره مبارکه مائده آیه 67
3- آیه تطهیرسوره مبارکه احزاب آیه 33
4- آیه ولایت سوره مبارکه مائده آیه 55
5- آیه اطعام سوره مبارکه انسان آیه 8
6- آیه مباهله سوره مبارکه آل عمران آیه 61
وخیلی ازآیات دیگر قرآن .
قرآن کریم تفسیر دارد و تاویل باید مراجعه کرد به تفسیرهای قرآن کریم از نویسندگان محترم تفسیرهایی مانند تفسیرالمیزان - تفسیرنمونه و...
صراط المستقیم درسوره حمد حضرت علی میباشد . خواهر محترم باید مطالعه کرد تا به معنای اینها پی برد . انشاءالله خداوند همه را به راه راست هدایت فرماید اللهم العجل الولیک الفرج .
واین ها همه از حجمه وهابیت به اندیشه شیعیان است بجا است حال که مساله حق اهل بیت در میان است از هرگونه مصالحه ومسالمه با این فرقه شیطانی چشم پوشید ودر گسترش معارف اهل بیت در بین شیعیان وبخصوص جوانان شیعه کوشش نمود
از خداوند امرزش می خواهیم وتوفیق شیعه بودن و شناختن مقام امامت را مسئلت داریم.
ایه های آن را بخوانید هارون وقتی مردم گوساله پرست شدند نمی توانست کاری جز سکوت کند چون نتیجه ای جز تفرقه و یا مرگ او نداشت 94طه.....150اعراف
در ضمن پيامبر رسول ظاهري هست و عقل رسول باطني
در كتاب وحي بارها امده است : افلا يعقلون !!!!!!!