کد خبر: ۱۷۳۷۷۱
تعداد نظرات: ۳۱ نظر
تاریخ انتشار:

گزارشی از هفتمین بهار تلخ زندگی زینب

پایگاه اطلاع رسانی دقیانوس به نقل از رودبارما:تمام بدنش نقطه به نقطه زخم شده و بین انگشتان دست و پایش هم گوشت آورده و انگشتها به هم می چسبند که بسیار دردناک بوده و این طفل را بی تاب می کند . شبها از درد گریه می کند، با شربت خواب آور او را می خوابانم، اما نمی تواند چند ساعت به راحتی بخوابد، صبح هم که از خواب بیدار می شود لباس بر بدنش چسبیده و این چسبیدن لباس به بدن یکی از بزرگترین مصیبت های این بچه است”

زجر ، محنت ، مصیبت ،… به راستی کدام واژه  مصداق رنج های بی شمار کودکییست  که از لحظه تولد با زخم خو گرفته است . آتش خونابه مگر خاموشی می شناسد؟گویا جهانش را با تاول آذین بسته اند ،  سخن از کودکیست که امسال هفتمین بهار که نه ، هفتمین خزان عمر خویش را تجربه می کند. اما در این اندک سالها به اندازه چند صد قرن زجر جانکاه و وصف ناپذیر را بر جان و تن احساس کرده است .  زخمها می تازند و می تازند دریغ از ثانیه ای آسایش و آرامش  .

زینب افضل پور دانش آموز پایه اول دبستان شهید دستوری رودبار جنوب، هفت سال است که با زخمهایش می جنگد و هنوز طبیبی راهی به مداوا پیش پایش ننهاده ست. بی شک قلم از شرح آنچه در هر ثانیه بر این پیکر نحیف و کوچک می رود قاصر است . چهره مظلوم و معصومش را که می نگری پریشانی عجیبی در جانت لانه می کند ، اعصابت به هم می ریزد ، کلافه می شوی و حرصت می گیرد از ناتوانی و بی خبری خویش .

صبح شنبه با تماس یکی از ائمه محترم جمعه ، به اتفاق معاونین  پرورشی و آموزش ابتدایی و مدیر مسئول رودبار ما برای دیدن این کودک رنج کشیده راهی روستای حیدرآباد  رودبارمی شویم . چند دقیقه ای از حضورمان نگذشته که خانم اعظم پور آموزگار پایه اول در حالی که دستهای رنجور زینب را در دست دارد از کلاس بیرون می آید. نگاهش که می کنی سراپا معصومیت است و مظلومیت ، دستهای نحیفش پوشیده  از زخمهایی است که از دیر باز با او عجین بوده اند ، ناخنهایش در هجوم این تاولها هیچ گاه فرصت رویش نیافته و انگشتهای به هم چسبیده اش وضعیتی رقت بار را بوجود آورده است. حتی چند جای صورتش هم از هجوم این زخمها در امان نمانده.

خانم اعظم پور می گوید :  من آموزگار و البته از آشنایان نزدیک زینب هستم . از روز تولد هم همراهش بوده ام . در بیمارستان رویش اولین زخم را در صورتش مشاهده کرده و از پزشک دلیل آن را پرسیدم که  گفتند احتمالا نشان یا دانه ایست. از همان روز بعد تولد هم کم کم زخمها بر تنش عیان شد و مدتی نگذشت که تمام تن این طفل از زخم و تاول پوشیده شد. او را برای مداوا به بیمارستانهای کهنوج و جیرفت بردیم . ابتدا تشخیص سرخک وبعد ابله مرغان  دادند اما وقتی شیوه های درمانی به نتیجه ای نرسید آن را یک بیماری  مادر زادی عنوان کردند. مادرش که خود با درد یتیمی بزرگ شده بود از این اتفاق به شدت دچار آسیب روحی گردید . به طوری که با دیدن کودکش دچار تشنج می شد . به همین خاطر پدر و مادرش که از لحاظ روحی و مادی توانایی نگهداری این طفل بی گناه را در خود نمی دیدند او را به مادربزرگش سپردند . به بیان دیگر مادر بزرگ زینب  از زمانی که او ۱۵ روزه بوده سرپرستیش را به عهده گرفته و خدا می داند با چه درد و رنجی او را بزرگ کرده است

وی در مورد وضعیت درسی زینب می گوید: از همه دانش آموزان کلاس باهوش تر است. با اینکه به سختی می تواند مداد را در دست بگیرد اما دفتر مشقش همیشه خوش خط و پاکیزه است . هوش ریاضی فوق العاده و قدرت یادگیری خیلی خوبی دارد. اما متاسفانه به دلیل همین درد و رنج منزوی و گوشه گیر است . در رفت و آمد به راهروها و کلاس تلاش می کند با کودکان دیگر برخوردی نداشته باشد ، چون کوچکترین برخورد باعث شکافته شدن زخمها و درد زیاد می شود.

به اتفاق فاطمه ، معاون پرورشی آموزشگاه و خانم اعظم پور به سراغ مادر بزرگ زینب می رویم. : زنی حدودا ۴۰ ساله  با چهره ای شکسته که حکایت از درد و رنج روزگار دارد، اما بسیار مهربان و صبور ، اسمش را پرسیده و  با شرمساری از وضعیت زینب سوال می کنیم  : معصومه دستوری هستم و سرپرستی زینب را از هفته دوم تولدش تا کنون بر عهده داشته ام . به غیر از این بچه سرپرستی دو دختر یتیم خودم را هم بر عهده دارم . این بچه  از همان بدو تولد زخمهایی بر همه نقاط بدنش ایجاد گردیده که شبیه تاول بوده وبعد چرکین و خون آلود می شوند و تا کنون مداوایی برایش یافت نشده است .  تمام بدنش نقطه به نقطه زخم شده و بین انگشتان دست و پایش هم گوشت آورده و انگشتها به هم می چسبند که بسیار دردناک بوده و این طفل را بی تاب می کند . شبها از درد گریه می کند، با شربت خواب آور او را می خوابانم، اما نمی تواند چند ساعت به راحتی بخوابد، صبح هم که از خواب بیدار می شود لباس بر بدنش چسبیده و این چسبیدن لباس به بدن یکی از بزرگترین مصیبت های این بچه است. و صهم در اثر همین زخمها  در حد توان برای مداوایش تلاش کرده اما به نتیجه ای نرسیده ایم . یک بار هم او را تا کرمان و یزد بردیم . اما جوابی نگرفتیم. البته از لحاظ مادی هم توانایی پرداخت هزینه های درمانی او را ندارم . به هر حال من یک زن بیوه هستم و درآمدی هم ندارم . متاسفانه بهزیستی هم ازپذیرش  او سرباز زده  و از پوشش های حمایتی دریغ می کند .  به اصرار خانم اعظم پور او را در مدرسه ثبت نام کردیم ، اما آنجا هم مشکلات زیادی دارد ، اگر چه بسیار باهوش و با استعداد است ، اما نمی تواند مثل هم سن و سالانش جنب و جوش داشته باشد.

بعد هم قسمت هایی از بدن زینب را به ما نشان می دهد ، روی پشتش تاولها در هم پیچ خورده اند ، یکی از زخمها در امتداد پشت به شدت بر آمده و متورم شده است . جوراب را که از پای زینب در می آورد گریه زوزناکش شدت می گیرد کنار قوزک پای راست تاولی عمیق خونابه گرفته ، آه از نهاد همه بلند می شود  و مدیر مسئول رودبار ما به حضرت رقیه (س) دردانه امام حسین (ع)  متوسل می شود   آموزگار رقیق القلب اشک می ریزد و پیردادی معاون پرورشی مجتمع هم با بغضی گران در گلو سعی می کند مانع از فرو ریختن اشکهایش شود. شرمسار تر از قبل  برای خانم دستوری آرزوی صبر  کرده و او را به خدا می سپاریم . زینب را به مدرسه بر می گردانیم، زینب با گامهای کوچک  دردها و زخمهایش را به کلاس درس می برد ، حالا کمی با ما خو گرفته ، مهدی از او می خواهد که برایمان شعر بخواند و او با صدایی آرام و کودکانه می خواند: با این دو دست کوچکم/ دس می برم پیش خدا / با قلب پاک و روشنم / دعا کنم دعا دعا………..

دیگر تحمل ماندن در آن محیط و دیدن این همه درد و رنج در جان این طفل معصوم را نداریم… بیرون می آییم و اولین سوالی که ذهنمان را درگیر کرده این است که واقعا مسئولیت بهزیستی چیست؟ کدام قانون غیرانسانی توانسته مانع از پذیرش زینب شود ؟  این نهاد که زینب کوچک و دردمند را مشمول حمایت های خود نشمرده چتر حمایتش را بر سر چه کسانی می گسترد؟  آیا از او نیازمند تر و دردمند تری هست؟

پایگاه خبری رودبار ما در همین جا از همه مردم عزیزو نوع دوست و خیرین خداجوی و سخاوتمند می خواهد که به یاری این کودک رنجور و دردمند شتافته و به شیوه و منش مولای متقیان یاریگر خانواده زجر کشیده و جهادگری باشند که تا کنون این کودک را در با همه تنگناها  و مشکلات معیشتی تیمارداری نموده است. باشد که زخمی از تن این طفل مداوا ، اشکی از چشمش زدوده و لبخندی بر لبانش نقش بندد . خوانندگان محترم در صورت تمایل  جهت هر گونه حمایت می توانند با شماره ۰۹۱۳۲۴۸۷۵۲۳ تماس حاصل نمایند.

 

IMG_0001 IMG_0005 IMG_0009 IMG_0013 IMG_0015 IMG_0022 IMG_0027 IMG_0030 IMG_0038 IMG_0039 IMG_0041 IMG_0042 IMG_0043 IMG_0045 IMG_0046 IMG_0047 IMG_0055 IMG_0062 IMG_0063

 
 
 
 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۳۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۶
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۱:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
1
14
خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۱:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
هرکس این عکسارو دید برای شفای این عزیز دعا کنه . 3تا صلوات برای شفای همه مریض ها بفرستید.
ناشناس
|
-
|
۰۸:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
1
15
کجایند پزشکان عزیز مان که بی منت مرهمی باشند بر درد این فرشته کوچک ....
یاری
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
0
9
یا من اسمه دواء و ذکره شفاء
ای کاش هرکسی سهمی کوچک در کمک به این فرزند ایران ایفا کند
علی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
1
4
انشاالا هرچه زودتر خدا شفایش دهد خیلی ناراحت شدم قدر سلامتی را بدانیم
فرشته شاد
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
0
4
سلام آیاتابحال به بیمارستان رازی درتهران مراجعه کرده اند اونجا مرکزاصلی بیماریهای پوستی درایرانه بااساتید بسیاربرجسته حتما یه راه علاجی براش پیدا میکنن انشاءالله.
هوالشافی هوالطبیب
زهرا
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
0
6
سلام به همه دوستان: برا شفای همه مریضا بخصوص شفای زینب خانم گل صلوات بفرستیم>یافاطمه زهرا قسمت میدهم به عزیزت این دختر معصوم را شفا دهید.آمین یارب العالمین
mehdi
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
0
3
ای خدای بزرگ قربون حکمتت که هیچ کس فهم اونو نداره . به جلالت قسم این بچه رو خوبش کن
آمین
علیرضا
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۱۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
3
5
قابل توجه احمدی نژاد و دارو دستش ...میتونستین از اون 16 میلیارد یه نظری هم به این طفل معصوم بندازین .شما که ادعای ارتباط با امام زمان رو دارین
پاسخ ها
تنها
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۰:۱۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
شایدم بشه با 3000 میلیارد یه کاری کرد !!!!!!
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
1
5
ای پزشکهای متخصص پوست شمارابه هرچیزی که اعتقاد دارید سوگند میدهم کم به دنبال پول های باد آورده باشید کمی هم به دنبال انسانیت باشید و به فریاد این کودک برسید ماکه کاری از دستمو ن برنمیاد .
نیلوفر
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
0
3
لطفاًجهت کمک به این طفل معصوم شماره حسابی یا آدرسی اعلام کنید شاید اندکی جبران سلامتی بکنیم.
ناشناس
|
UNITED STATES
|
۱۰:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
1
6
خدایا شکر به خاطر سلامتی که بهم عنایت کردی و پناه می برم به خودت چرا که فقط خودت می تونی به این طفل معصوم کمک کنی . خدایا به حق رقیه امام حسین شفاش بده.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
0
4
خدایا این بجه نازنین چه گناهی کرده _خدا شفات بده
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
1
3
خدا شفاش بده
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۳:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
0
3
خدایا شفای تمام دردها از توست خدایا شفای این کودک هم دردست توست از تو میخواهم که سلامتی و طراوت بچگی را به برگردانی
علی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۳:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
0
5
اشک ریختم و با دل شکسته برایش و برای همه مریض ها دعا کردم
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۴:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
0
1
نمی شود از درمانهای طب هومیوپاتی بهره ببرد؟ شاید پزشکان هومیوپات برجسته بتوانند درمانش کنند و حداقل شرایط زندگی را برای او آسانتر سازند. داروهای هومیوپاتی هم چندان پرهزینه نیست و بسیار موثرتر است.
مونا
|
INDIA
|
۱۷:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
0
1
خیلی دردناک بود
یک مادر
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۷:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
0
3
آیا پزشکان چاره ای اساسی برای درمان قطعی این کودک معصوم سراغ دارند ؟ چه باید کرد که این دختر خردسال از این بیماری کاملأ نجات یابد و به زندگی عادی باز گردد؟
هادی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۷:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
0
2
ازحال روزخواهرکوچلو متاسفم وازخدای منان شفای اورا مسئلت دارم. وچه خوب است سازمانها ونهادهایی چون بهزیستی،کمیته امداد،بنیاد مستضعفان،ستاداجرایی فرمان حضرت امام (ره)که درراستای حمایت ازاین قبیل افراد بوجود آمدند همت نموده واین فرشته کوچولوی زخمی واین موجودپاک آسمانی را درمان کنندوهمچنین ازپزشکان متخصص تقاضا دارد برای کمک به طفل معصوم قیام کنندومطمئنا زحماتشان بی پاسخ نخواهد ماند.سلام ودرودخداوندبرشماباد.یا علی مدد.الهی به غصه های دل زینب (س) اوراشفابده
خبری
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۰:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
0
3
من که فقط متن راخوانده نرسیده به تصاویرگریه ام گرفت پزشکان بدادش برسید.
پیمان
|
-
|
۲۲:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
0
3
فقط براش دعا می کنم... شمام دعا کنید.
مهین
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۲:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
0
0
مینویسم کبوتر زیباست و کلاغ بی نهایت ...زشت نه نه زشت نیست هیچ چیز زشت نیست همه چیز بی نهایت زیباست بغضم می ترکد و با خجالت از خدا شفای این طفل معصوم را میخوام .
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۲:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
0
0
خدایا یاریگرش باش
ایرانی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۹
0
1
یه مرد پیدانمیشه پا پیش بذاره واسه درمان به خدا ثواب داره.من یه نوجوانم و اگر تواناییش رو داشتم قطعا دریغ نمی کردم
زهرا
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۹
0
1
دوستان عزیز! این دخترک علاوه بر دعا نیاز به کمک مالی دارد. شاید نفری 20 تا 50 هزار توامن برای من و شما مبلغ چندانی نباشد، اما اگر یک حرکت خودجوش و وطنی صورت بگیرد، مبلغ قابل توجهی باشد که توان تأمین هزینه های درمان این کودک را داشته باشد.لطفا هرکس که عرق میهن دوستانه دارد از کمکی هرچند ناچیز دریغ نکند.من خودم با شماره ای که انتهای مطلب بود تماس گرفتم و شماره حساب گرفتم.لطفا شما هم این کار را بکنید....ذخیرۀ سلامت زندگی خودتان...
ایرانی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۵:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۹
0
0
به آقای دائی و دیگر ورزشکاران و هنرمندان این خبر را نشان دهید تا در مراسم نمایشی روز جهانی غذا شرکت ننمایند . امیدوارم دولت کار اورژانسی برای درمان ایشان انجام دهند
علی تهرانی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۹
0
0
بحق زینب
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۲:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۷/۳۰
0
0
خدایا شکرت
برادر
|
-
|
۰۳:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۸/۰۲
0
0
با این دو دست کوچکم/ دس می برم پیش خدا / با قلب پاک و روشنم / دعا کنم دعا دعا………
اشک هایم بی اجازه مرا خیس کرد
خدا شفا بده قلبم درد گرفت
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین